Apr 2008


«ایران یعنی گهواره ما»

پروفسور دکتر مجتبی ناصری، جراح و پزشک سرشناس ایرانی ساکن برلین، بیش از ۵۰ سال در شهر برلین تحصیل، تدریس و تحقیق کرده است. انگار همین دیروز بود که پروفسور بارنارد و پروفسور مجتبی ناصری به همراه تیم‌شان عمل جراحی پیوند قلب باز را برای اولبن بار انجام دادند. رییس جمهور آلمان مدال شهروند برجسته آلمان را به گردن او آویخته و کتاب دانشنامه‌ی جراحی یکی از تالیفات او است. مجتبی ناصری عکاسی هم می‌کند. نقاشی هم می‌کند. و در آستانه هشتاد سالگی هنوز شور و شوق چهل سالگی‌اش را دارد.



«ایران یعنی چه؟» از نگاه دکتر مسعود خاتمی
«من عاشق ایرانم»

پروفسور مسعود خاتمی متولد ۱۹۳۶ مشهد، در سال ۱۹۶۱ از دانشگاه پهلوی شیراز در رشته پزشکی زنان و زایمان فارغ‌التحصیل شد و از آن زمان تا کنون دارای هفت دوره همکاری علمی با دانشگاه‌های معتبر جهان از جمله دانشگاه آکسفورد است. باز هم دوستم، افشین رفاعت به یاری من شتافت و بار من را بر دوش کشید تا از پروفسور مسعود خاتمی بپرسم «ایران یعنی چه؟»



گفتگو با پروفسور دکتر مسعود خاتمی، پزشک سرشناس ایرانی مقیم آمریکا
ما ایرانی‌ها نمی‌توانیم به یکدیگر اعتماد کنیم

دکتر مسعود خاتمی در گفتگو با رادیو زمانه: «اقلیت ایرانی که در آمریکا است – در حدود یک میلیون – اگر آن انسجامی که بقیه اقلیت‌ها داشتند؛ ما خیلی خیلی بیشتر از این‌ها می‌توانستیم پیشرفت کنیم. ما به همدیگر اعتماد نمی‌توانیم بکنیم. با همدیگر تعارف می‌کنیم، روبرو تعظیم می‌کنیم و در پشت سر به همدیگر بد و بیراه می‌گوییم. ولی نباید گفت که جامعه ایرانی با همدیگر نمی‌سازند، پس کاری نکنید. هرکدام از ما می‌توانیم مثمرثمر باشیم و اگر هم نمی‌توانیم با همدیگر بسازیم، برویم و تنهایی یک کاری را انجام بدهیم. این فلسفه من است.»



«ایران،‌ آن یک تکه خاک و زمین نیست»

احمد رافت در گفتگو با عباس معروفی: «همیشه وقتی از من راجع به دموکراسی می‌پرسند یا از این مقولات مدرنتر، می‌گویم آقا دموکراسی خریدنی‌ نیست، بردنی نیست، هدیه هم نیست. نمی‌شود از سوپرمارکت یک قوطی دموکراسی خرید و برد ایران. دموکراسی فوقش می‌تواند یک تخم باشد، بذری باشد و آدم ببرد آنجا بکارد و به حالت ایرانی دربیاید. من نعناع ایرانی را که اینجا توی رم می‌کارم، طعم نعنای ایران را نمی‌دهد، یکذره فرق دارد. برای اینکه آب و هوا فرق دارد، جو فرق دارد، آب فرق دارد. آن دموکراسی هم که توی آمریکا یا نمی‌دانم، آلمان و ایتالیا هست، نمی‌شود این‌طوری پاکتش کرد و گذاشت توی چمدان و برد ایران.»



گفتگو با گرجی، مرزبان موسس کتابخانه‌ی فارسی شهر وین
نجات‌دادن کتاب‌ها از دل خاک

گرجی مرزبان، موسس کتابخانه‌ی فارسی شهر وین، در گفتگو با عباس معروفی: «علت این که با صد کتاب شروع کرذیم این بود که ما اولین اقلیتی بودیم که در اتریش تصمیم داشتیم چنین کاری را بکنیم. و متاسفانه دست‌راستی‌هایی که در وین بودند احساس خطر می‌کردند از اینکه اقلیتی که مربوط به حوزه‌ی سیاسی اروپا نیست، دست به چنین عملی بزند ولی به آن چیزی که ما برخورد کردیم، این بود که در ظرف مدت شش ماه اولی که ما این مجموعه را درست کردیم، تعداد دفعاتی که کتاب‌ها به قرض گرفته شده بودند به قدری زیاد بود که هیچ کتابی از ادبیات اروپا به گرد پای این کتاب‌ها نرسیدند.»



گفتگو با حمید مجتهدی،‌کشتی‌گیر و استئوپد ساکن رم - بخش دوم
کشتی،‌ پلی برای پیروزی

حمید مجتهدی: «بارها باید شکست بخورید و این شکست را قبول بکنید. این شکست‌ها است که بعدا پلی برای پیروزی می‌شود. این باید فلسفه شما باشد. یعنی این شکست‌ها است که برای شما تجربه می‌شود که بعدها شما، این شکست‌ها را تکرار نکنید. اینها بعد پیروزی می‌شود. این موضوع چیزی بود که من در کشتی آموختم.»



«ایران همین جاهاست»

عباس معروفی: سال‌هایی از عمر یک نویسنده که معمولا چهل‌ سالگی و پنجاه‌ سالگی‌اش بخش طلایی عمر محسوب می‌شود، نسیم خاکسار در وطنش ایران نبوده، سر جای اصلی‌اش نبوده است. اما این ناچاری را به اثر خلاقه تبدیل کرده است. او تاکنون حدود ۳۰ کتاب در زمینه‌ی ادبیات داستانی انتشار داده و همچنان پا در رکاب سواره می‌نویسد و کم نمی‌آورد.



گزارشی از رژه نوروزی ایرانیان در نیویورک
آن همه پرچم خریدار نداشت

تقريباً تمام اقوام و اقلیت‌های ایرانی در این مراسم شرکت کرده بودند. بسیار ی از زنان و مردان با لباس ساسانی، بختیاری، کردی، گیلکی، قشقایی، قاجاری با حرکت‌های هماهنگ، طول مسیر را طی می‌کردند و شادباش می‌گفتند.
در این مراسم بسیاری از چهره‌های مشهور هم بودند: زرتشت، مولانا، رستم، سهراب که در میان جماعت حضورشان را نشان می‌دادند.



گفتگو با حمید مجتهدی،‌کشتی‌گیر و استئوپد ساکن رم
«با خودم شرط می‌بستم که همه چیز شدنی است»

حمید مجتهدی: «در ایران همیشه مساله ضعف مدیریت بوده است و من در کار خودم که ورزش بوده، همیشه دیدم که ضعف عمده ما مدیریت بوده است. این مشکل عمده، لطمه زده به ورزش ما، ورزش کشتی و ورزش‌های دیگر که همیشه تا لحظه آخر، هنوز مدیریت مشخص نیست، بودجه مشخص نیست و چه چه چه. امیدوارم بتوانند این مساله را حل بکنند.»