May 2007


برنامه سی ام، اين سو و آن سوی متن
رمان عامه‌پسند

اگر رمان و داستان تفکر، از یک معماری و چیره‌دستی در ساختار پیروی می‌کند، رمان عامه‌پسند خانه‌ای است بی‌نقشه و معماری. کمی شم پلیسی، کمی تخیل، کمی واقعیت، و افزودن عنصر کشش، کار را به پیش می‌برد.



برنامه بيست و نهم، اين سو و آن سوی متن
پی‌رنگ جنایت و مکافات

با این صحنه‌ی شگفت، پیرنگ رمان جنایت و مکافات مثل یک قالی در نام آن تنیده می‌شود، و این اثر خود را از زمین بلند می‌کند تا برای ابد، به عنوان یک شاهکار ادبی و روانشناسی اسطوره شود.



قلم زرين زمانه ۲
فال نیک، حضور نويسندگان نامدار

تاکنون از بيش از 60 نويسنده داستان دريافت کرده ايم. آخرین مهلت ارسال داستان که تمدید هم نخواهد شد پانزدهم اوت 2007 (چهارشنبه 24 مرداد 1386) خواهد بود. و روز یازدهم سپتامبر، همزمان با نخستین سالگرد تأسیس رادیو زمانه، برندگان طی مراسمی جوایز خود را دریافت خواهند کرد.



برنامه بيست و هشتم، اين سو و آن سوی متن
شرطی شدن و انگيزه‌‌ سازی

ساختن انگیزه‌، و ایجاد بهانه یا سرگرمی یا قاعده‌ی بازی، نیز یکی از کارهای مهمی است که نویسنده خواه‌ناخواه به آن روی می‌آورد.
هر چه پایمردی یک نویسنده در کارش قوی‌تر باشد، قاعده‌سازی و انگیزه برانگیزی‌اش شدت می‌گیرد. بهانه‌جو‌تر می‌شود، و مدام در پی این است بهانه‌ای بتراشد که بنویسد یا ننویسد.



برنامه بيست و هفتم، اين سو و آن سوی متن
بی‌مرزی افسانه در زمان دراماتيک

وقتی واقعیت محکم سرجاش قرار گرفت و در باور نویسنده و خواننده نشست، آنگاه می‌توان آن را با تخیل و افسانه، با تخیل و فرهنگ، با تخیل و اسطوره و یا با ترکیبی از واقعیت و هرکدام از بقیه، رمان یا داستان را به خوبی پیش برد، و طبیعی است که هر رمان و داستانی قاعده‌ی بازی خودش را، خودش تعیین می‌کند.



جستار ادبی
ديدار در خواب

چقدر از کنار چیزهای مهم می‌گذریم و آن‌ها را به حساب نمی‌آوریم، چقدر به پولک‌های طلایی آفتاب نگاه می‌کنیم و فکر می‌کنیم هرگز از آفتاب پولک طلایی نریخته است، و چقدر به هستی بی‌اعتناییم، ما قدرت تشخیص نداریم، بلد نیستیم انتخاب کنیم، نه. ما انتخاب نمی‌کنیم، انتخاب می‌شویم. انتخاب می‌شویم که جنازه عزیزی را بر دوش بکشیم و در سوگش اشک و عرق بریزیم.



برنامه بيست و ششم، اين سو و آن سوی متن
بی مرزی واقعیت و تخیل با افسانه

ظاهرا این نظام توتالیر بر اریکه‌ی قدرت سوار است و قصد فرو ریختن هم ندارد، و مدعی است که نظم ابدی جز این نخواهد بود، و حق و حقیقت این نظام خدشه‌ناپذیر است. درست در همین فضای هراس‌انگیز که آدم‌ها به سادگی سربه نیست می‌شوند، دست نویسنده باز می‌شود تا با تخیل بر روزگار رفته افسانه‌ای زیبا ببافد.



برنامه بيست و پنجم، اين سو و آن سوی متن
سَرو وان‌گوک، خط طلايی داستان


یادم است یکبار کسی فیلم‌نامه‌ای داده بود به احمد شاملو تا بخواند و نظر بدهد. شاملو فیلم‌نامه را به طرفش دراز کرد و گفت: «ما همون اول فیلم از سینمات زدیم بیرون!»