تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
الاهیات شکنجه، فرهنگ جهان شهری، و عالمان دینی - بخش پنجم

ریشه‌ی تفسیرهای گوناگون قرآن کجاست؟

آرش سلیم

۴. ریشه بدفهمی و تفسیرهای گوناگون آیات قرآن کجاست؟

همان‌طور که در بخش نخست اشاره شد در آیات قرآن واژه «کتاب» هم برای قرآن عربی بکار رفته است و هم برای کتابی بزرگ‌تر که از آن با عبارات «ام‌الکتاب» یا «لوح محفوظ» یاد شده است. بحث «کتاب» را به بخش‌های بعدی این مقاله موکول می‌کنیم و در این بخش به کتاب قرآن عربی یا به عبارت بهتر مصحف در دست کنونی می‌پردازیم.

به گمان نگارنده بیش‌تر بدفهمی‌ها و نتیجه‌گیری‌های نادرست از قرآن ریشه در یک و یا چند مورد از موارد زیر دارد:

۱) نتیجه گیری بر مبنای تک آیه و یا پاره آیه
۲) عدم توجه به مخاطبان آیات و به ویژه جمعیت مخاطب اصلی قرآن
۳) روش جمع آوری و تدوین درهم آیات به صورت مصحف در دست ما
۴) دخالت دادن احادیث و روایات در تفسیر و برداشت از آیات.

نظر به این که برخی بحث‌های ریزتر ممکن است خارج از علاقه و حوصله برخی خوانندگان این مقاله باشد، در این بخش سعی خواهد شد با آوردن یک مثال تعیین کننده و مهم درباره عوامل بالا بحث شود. تا نشان داده شود چطور عوامل بالا موجب بدفهمی و نتیجه‌گیری‌های بغایت نادرست از یک آیه و موجب خطای فاحش شده است.

این مثال از یکی از کامنت‌های بخش نخست مقاله انتخاب شده است. کامنت‌گذار گرامی نوشته است:

«هیچ مسلمانی از شما نخواهد پذیرفت اگر بگوئید که خطاب آیه‌ی «قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا» به مردم مکه و مدینه یا مردم حجاز یا حتی عربستان بوده است.»

آن‌هایی که معتقدند مخاطب حضرت محمد و کتاب قرآن، مردم سراسر دنیا می‌باشند، این پاره آیه را که می‌گوید: «بگو ای مردم من پیامبری برای جمیع شما می‌باشم» استناد اصلی خود بیان می‌کنند. اما این‌جا با حداقل ۹دلیل و آیات زیادی نشان داده خواهد شد که مخاطب اصلی حضرت محمد و قرآن، اهالی مکه و حومه آن روز بوده‌اند نه تمام مردم دنیای آن روز.

۴.۱ آیا مخاطب حضرت محمد تمامی مردم دنیا بوده‌اند؟

در تمام بحث‌هایی که با برخی صاحب‌نظران پیرامون قومی‌بودن رسالت همه پیامبران و من‌جمله حضرت محمد داشته‌ام، همه آن‌ها به همین آیه ۱۵۸ سوره اعراف ارجاع داده‌اند. البته «قل» شروع آیه و بخش دوم آیه را حذف می‌کنند و آیه سر و ته زده شده را مورد استناد قرار می‌دهند:

یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا (ای مردم من رسول خدایم برای همه شما)

و ادعا می‌کنند رسالت حضرت محمد شامل همه مردم جهان می‌شود. جالب است قرن‌هاست واژه «جمیعا» برای صلوات فرستادن جمعیتی که در مساجد حضور دارند، بکار می‌رود، اما تا به حال کسی ادعا نکرده است منظور درخواست کننده صلوات همه اهالی یک شهر و حتی یک محل است. از کسانی که در مساجد و تکایا حضور دارند و مخاطب درخواست کننده صلوات هستند، خواسته می‌شود مثلا برای ارواح درگذشتگان جمیعا صلوات بفرستند.

در اینجا با دلایل متعددی نشان خواهیم داد که یاایهالناس در این آیه همان مردم مخاطب پیامبر و قرآن است. خدا به پیامبر می‌گوید برو به آن‌ها بگو من رسول برای همه شما می‌باشم. آن طور که از قرآن می‌توان فهمید این جمع که قرار بود در آن سرزمین مورد هدایت قرار گیرند در آن زمان نزول این آیه شامل کافر و مشرک و مستضعف و مستکبر و فقیر و غنی و مترف... و از هر طایفه و عشیره قبیله قریش می‌شده است.

یکی از دلایلی که در قسمت ۴.۱.۷ آمده، آیه‌هایی است که در آن کلمه ناس بکار رفته و در خود آیه مستقلا می‌توان دید که این کلمه ناس برای جمعیت محدوی بکار رفته؛ مواری چون: ایمان آورده‌ها، کسانی که اطراف کعبه مورد دستبرد و غارت قرار گرفته‌اند، جمعیت مخالف پیامبر و غیره.

به تمام آیه در زیر توجه کنید:

اعراف آیه ۱۵۸:
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِـي وَيُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
«بگو» اى مردم من پيامبر خدا به سوى همه شما هستم‏، همان (خدايى‏) كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست‏، خدايى جز او نيست‏، كه زنده مى‏دارد و مى‏ميراند، پس به خداوند و فرستاده‏اش‏، «پيامبر امى»‏، كه به خدا و كلمات او ايمان دارد، ايمان بياوريد و از او پيروى كنيد باشد كه هدايت يابيد.

همانطور که بحث شد نمی‌توان بر مبنای یک جمله از هیچ کتابی نتیجه‌گیری کرد تا چه رسد به قرآن در دست ما که خود حاصل یک گفتمان ۲۳ساله است.

این آیه با «قل» یعنی بگو شروع شده است. همان‌طور که در قسمت ۳ این مقاله با آیات زیادی از قرآن نشان داده شد که بسیاری از این آیات ماحصال گفت‌وگوهای فراوان با اقشار و گروه‌های قوم پیامبر و اهل کتاب مقیم آن سرزمین بوده است. این‌جا از «قل» شروع آیه می‌توان گفت که در پاسخ به یک پرسش بوده است و پرسش کننده هم از جمعیت محلی.

مخاطبی که پبامیر می‌رفت و خطاب به آن‌ها می‌گفت «ای مردم»، کجا جمع می‌شدند؟ یا سر گذر یا در مسجد و یا در نهایت تجمع سالانه مشرکین و بت پرستان در کعبه بود. قرار نبود پیامبر توسط ماهواره این پیام را برای همه مردم دنیا قرائت کند. قریش شامل عشیره‌های گوناگون بود، همچنین غنی و فقیر.

«جمیعا» هم می‌تواند تاکید باشد که من پیامبر همه قبیله‌ها و عشیره‌ها و فقر و غنی شما هستم. چرا که اوایل برخی دلیل عدم پذیرش پیامبر را عدم تعلق به عشیره خود بیان می‌کردند. بنابراین وقتی در این آیه گفته می‌شود: بگو ای مردم، این ای مردم همان مردمی بودند که پیامبر می‌رفت و آیه را برای آن‌ها در جمع شان قرائت می‌کرد.

در این بخش با نه دلیل زیر و بر مبنای ده‌ها آیه ثابت می‌کنیم که برداشت فقها از این پاره آیه نمی‌تواند درست باشد. نشان خواهیم داد که یا ایهاالناس (ای مردم) همان مردم مکه و حومه هستند که مخاطب پیامبر و قرآن بوده‌اند.

۱) آیاتی که به روشنی بیان می‌کند خداوند رسولی امی از میان مردمی امی و برای مردمی امی برگزید
۲) آیاتی که به صراحت جغرافیای مخاطب قرآن عربی را مکه و حومه معرفی کرده است
۳) آیاتی که به قوم حضرت محمد می‌گوید پیامبری از میان خود شما مبعوث کردیم
۴) آیاتی که بیان می‌کند برای قوم حضرت محمد، قبلا نذیر و کتابی فرستاده نشده بود
۵) آیاتی که می‌گوید خداوند برای هر قوم یا هر امتی پیامبری از میان خودشان برگزید
۶) آیاتی که با ذکر نام هر پیامبر نشان می‌دهد مخاطب هر یک از پیامبران قوم خودش بوده است
۷) آیاتی که خود مستقلا نشان می‌دهد در قرآن واژه ناس برای یک جمعیت محدود بکار رفته
۸) آیاتی که نشان می‌دهد خدا برای هر قوم شریعت و مناسک و منهاج ویژه خودشان را مقرر کرده است
۹) دلیل نهم: یکی از وظایف پیامبر امی خواندن آیات توسط پیامبر برای مردم مخاطبش می‌باشد.

۴.۱.۱. دلیل اول: رسولی امی از میان مردمی امی و برای مردمی امی

بیایید به آیه ۲ سوره جمعه در رابطه با آیه ۱۵۸ سوره اعراف نگاهی بیاندازیم. در این آیه به صراحت گفته است که این پیامبر امی مورد اشاره در آیه ۱۵۸ سوره اعراف از میان امیین و برای امیین فرستاده شده است. به عبارت دیگر با خواندن تمام آیه ۱۵۸ اعراف و در رابطه با آیه ۲ سوره جمعه می‌توان مخاطب پیامبر که همان امیین هستند به طور دقیق‌تر مشخص کرد.

آیه ۲ سوره جمعه می‌گوید خدا از میان امیین رسولی امی را برایشان فرستاد:

سوره جمعه آيه ۲: در ميان امیین پيامبرى از ميان خودشان برانگيخت
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ.
اوست كه در ميان امیین پيامبرى از ميان خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنان مى‏خواند و پاكيزه‏شان مى‏دارد و به آنان كتاب و حكمت مى‏آموزد، و حقا كه در گذشته در گمراهى آشكارى بود.

در آیه بالا به پیامبری از میان خودشان (منهم) و خواندن کتاب برایشان (علیهم) توجه کنید. پس اگر آیه ۲ سوره جمعه را کنار آیه ۱۵۸ سوره اعراف بگذاریم مخاطب پیامبر امی که همان مردم امی هستند روشن‌تر می‌شود.

۴.۱.۲. دلیل دوم: آیاتی که به صراحت جغرافیای مخاطب قرآن عربی را مکه و حومه معرفی کرده است

آیات ۹۲ سوره انعام و ۷ سوره شورا، به روشنی جغرافیای مخاطب قرآن را مکه و حومه معرفی کرده است. در آیات دیگر مخاطب با ارجاع به حمعیت مخاطب، محدوده مخاطب را تعریف کرده؛ اما اینحا با سرزمین مورد نظر مخاطب را مشخص کرده است. اگر می‌خواست فقط با سرزمین تعریف کند، شامل اهل کتاب مقیم این سرزمین هم می‌شد.


برای آیات ۹۲ سوره انعام و ۷ سوره شورا، لطفا به قسمت ۲.۳.۲ این نوشته «جغرافیای مخاطب قرآن عربی» مراجعه شود. یعنی تمام آیاتی که در آن به حضرت محمد گفته می‌شود برو به مردم «بگو»، مقیدند به مردم مکه و حومه.

۴.۱.۳ . دلیل سوم: آیاتی که می‌گوید برایشان پیامبری از میان خود آن‌ها مبعوث کردیم.

برای «رسول منهم» و «فیهم رسولا من انفسهم»، لطفا به قسمت ۲.۱ این نوشتار «هدف بعثت پیامبر » مراجعه شود.

۴.۱.۴ دلیل چهارم: برای قوم حضرت محمد، قبلا نذیر و کتابی فرستاده نشده بود.

یعنی این مردم مخاطب پیامبران پیشین واقع نشده بوده اند. لطفا به قسمت ۲.۵.۱ این نوشتار «برای امییون مخاطب حضرت محمد قبلا کتاب و پیامبر فرستاده نشده بود» مراجعه شود.

۴.۱.۵. دلیل پنجم: خدا برای هر قوم یا هر امتی پیامبری از میان خودشان فرستاده است.

در قرآن آیات زیادی وجود دارد که بیان می‌کند خداوند برای هر قوم و یا هر امتی پیامبری از میان خودشان فرستاده است. همچنین پیامبری نفرستاده جز به زبان همان قوم. به عبارت دیگر این سنت الهی است که برای هر قوم پیامبری از میان همان قوم و به زبان آن قوم بفرستد. چرایی آن هم مشخص است. اگر قرار است پیامبر به آن مردم کتاب و حکمت بیاموزد و آن‌ها را تربیت کند (وحتی برای آن‌ها کتاب بخواند)؛ باید بتواند با آن‌ها ارتباط زبانی برقرار کند و مردم قادر باشند بفهمند او چه می‌گوید.

البته قرآن با چند آیه صراحت دارد بر این که نام و یا سرگذشت تمام پیامبرانی که خدا فرستاده در قرآن نیامده است.

چند نمونه از این آیات:

مومنون آيه ۳۲: پیامبری از میان ایشان به میان ایشان
فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ
آنگاه پيامبرى از ايشان به ميان ايشان فرستاديم (و گفتيم‏) كه خداوند را بپرستيد كه خدايى جز او نداريد، آيا پروا نمى‏كنيد؟

بقرة آيه ۱۲۹: پیامبری از میان ایشان به میان ایشان
رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ
پروردگارا و از ايشان در ميانشان پيامبرى كه آيات تو را بر آنان بخواند و به آنان كتاب آسمانى و حكمت بياموزد و پاكدلشان سازد برانگيز كه تو پيروزمند فرزانه‏اى‏.

قاطر آيه ۲۴: امتى نيست مگر آنكه در ميان آنان هشداردهنده‏اى بوده است
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِيهَا نَذِيرٌ
ما تو را به حق‏، مژده‏رسان و هشداردهنده فرستاده‏ايم‏؛ و امتى نيست مگر آنكه در ميان آنان هشداردهنده‏اى بوده است‏.

ابراهيم آيه ۴: هيچ پيامبرى نفرستاده‏ايم مگر (با پيامى‏) به زبان قومش
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
و هيچ پيامبرى نفرستاده‏ايم مگر به زبان قومش‏، تا براى آنان روشن بدارد؛ آنگاه خداوند هر كس را بخواهد بيراه مى‏گذارد و هر كس را كه بخواهد هدايت مى‏كند و او پيروزمند فرزانه است‏.

مومنون آيه ۳۲: آنگاه پيامبرى از ايشان به ميان ايشان
فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ
آنگاه پيامبرى از ايشان به ميان ايشان فرستاديم (و گفتيم‏) كه خداوند را بپرستيد كه خدايى جز او نداريد، آيا پروا نمى‏كنيد؟

ص آيه ۴: شگفتى مى‏كردند كه هشداردهنده‏اى از خودشان به سراغ آنان آمده است
وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ
و شگفتى مى‏كردند كه هشداردهنده‏اى از خودشان به سراغ آنان آمده است‏؛ و كافران گفتند اين جادوگر دروغزن است‏.

يونس آيه ۴۷: هر امتى پيامبرى دارد
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاء رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ
و هر امتى پيامبرى دارد؛ و چون پيامبرشان بيايد در ميان آنان دادگرانه داورى شود و بر آنان ستم نرود.

نحل آيه ۳۶: ميان هر امتى پيامبرى برانگيختيم
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً...
و به راستى كه در ميان هر امتى پيامبرى برانگيختيم ...

روم آيه ۴۷: پيش از تو پيامبرانى به سوى قومشان فرستاديم
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ ...
و به راستى پيش از تو پيامبرانى به سوى قومشان فرستاديم...

فاطر آيه ۲۴: امتى نيست مگر آنكه در ميان آنان هشداردهنده‏اى بوده است‏.
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِيهَا نَذِيرٌ
ما تو را به حق‏، مژده‏رسان و هشداردهنده فرستاده‏ايم‏؛ و امتى نيست مگر آنكه در ميان آنان هشداردهنده‏اى بوده است‏.

۴.۱.۶. دلیل ششم: مخاطب هر پیامبر قوم خودش.

آیاتی که با ذکر نام تک تک پیامبران نشان می‌دهد هر پیامبر برای قوم خودش فرستاده شده است. مخاطب تمام پیامبران چون ایراهیم و نوح و موسی و عیسی و دیگران قوم همان پیامبر بوده است. برای مثال چند آیه که در آن خطاب «یا قوم من» هر پیامبر وجود دارد، در زیر آمده است:

فرقان آيه ۳۰: قوم من (حضرت محمد) اين قرآن را وا نهادند
وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
و پيامبر گويد پرودگارا قوم من اين قرآن را وا نهادند.

روم آيه ۴۷: پیش از تو (حضرت محمد) پیامبرانی به سوی فومشان فرستادیم
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ...
و به راستى پيش از تو پيامبرانى به سوى قومشان فرستاديم..

اعراف آيه ۵۹: مخاطب نوح قوم خودش
لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم‏. پس گفت‏: اى قوم من‏، خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست‏، من از عذاب روزى سترگ بر شما بيمناكم‏.

ابراهيم آيه ۵: مخاطب موسی قوم خودش
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ...
و در حقيقت‏، موسى را با آيات خود فرستاديم (و به او گفته شد‏) كه قوم خود را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آور...

عنكبوت آيه ۱۶: مخاطب ابراهيم قوم خودش
وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
و (ياد كن‏) ابراهيم را چون به قوم خويش گفت‏: خدا را بپرستيد و از او پروا بداريد؛ اگر بدانيد اين (كار) براى شما بهتر است‏.

هود آيه ۲۵:
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ
و به راستى كه نوح را به سوى قومش فرستاديم (كه با ايشان گفت‏) من هشداردهنده آشكاراى شما هستم‏.

توبة آيه ۷۰: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و ...
أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وِأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
آيا گزارش (حال‏) كسانى كه پيش از آنان بودند: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اصحاب مَدْيَن و شهرهاى زير و رو شده‏، به ايشان نرسيده است‏؟ پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند، خدا بر آن نبود كه به آنان ستم كند ولى آنان بر خود ستم روا مى‏داشتند.

۴.۱.۷. دلیل هفتم: آیاتی که نشان می‌دهد واژه ناس برای یک جمعیت محدود بکار رفته.

آیاتی که خود بطور مستقل گویای آن است که در قرآن واژه «ناس» برای یک جمعیت محدود بکار برده شده است نه کل جمعیت دنیا. در زیر نمون هایی از این آیات آورده شده است:

اانفال آيه ۲۶: واژه ناس برای جمعیت محدود دشمنان آن‌ها بکاربرده شده
وَاذْكُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
و ياد كنيد آنگاه كه در اين سرزمين اندكشمار (و) مستضعف بوديد (و) مى‏ترسيديد كه مردمان (كافر) شما را آواره كنند، ولى او شما را (نزد يارانتان‏) جاى داد و به نصرت خويش ياريتان كرد و از پاكيزه‏ها روزيتان داد، باشد كه سپاس بگزاريد.

بقرة آيه ۱۳: ناس اشاره به جمعیت ایمان آورده تا زمان نزول این آیه
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـكِن لاَّ يَعْلَمُونَ
و چون به ايشان گفته شود چنانكه (ساير) مردم ايمان آورده‏اند، (شما هم‏) ايمان آوريد، گويند آيا ما هم مانند كم‏خردان ايمان بياوريم‏؟ بدانيد كه خودشان كم‏خردند، ولى نمى‏دانند.

بقرة آيه ۱۴۲: ناس گروهی از مردم مخالف مقیم که ممکن است بعد از تغییر قبله ایراد بگیرند
َيَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
كم‏خردان از اين مردم به زودى خواهند گفت چه چيز آنان را از قبله‏شان كه بر آن بودند، بازگرداند؟ بگو مشرق و مغرب خداى راست‏، و هر كس را كه بخواهد به راه راست رهنمون مى‏گردد.

آل عمران آيه ۱۷۳: واژه ناس برای گروه دشمن
الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
همان كسانى كه چون بعضى به ايشان گفتند كه مردمان (مشركان مكه؟‏) در برابر شما گرد آمده‏اند از آنان بترسيد (به جاى ترس و بددلى‏، اين كار) بر ايمانشان افزود و گفتند خداوند ما را بس و چه نيكو كارسازى است‏.

عنكبوت آيه ۶۷: ناس برای کسانی برده شده که در اطراف کعبه غارت شده اند
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ
آيا ندانسته‏اند كه ما حرمى امن (از كعبه‏) قرار داده‏ايم‏، حال آنكه مردمان را در پيرامونشان تاراج مى‏كردند و مى‏ربودند؛ آيا به باطل ايمان مى‏آورند و به نعمت خداوند كفران مى‏ورزند؟

نساء آيه ۷۷: ترس ازکدام مردم؟ واژه ناس اشاره به گروه مقابل دارد که با هم در جنگ بودند
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّواْ أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِيلاً
آيا داستان كسانى را كه به آنان گفته شد (عجالتا) دست از جهاد نگه داريد و نماز را برپا داريد و زكات بپردازيد ندانسته‏اى‏؟ كه چون بر آنان جهاد مقرر گشت‏، آنگاه گروهى از آنان از مردم (مشركان مكه؟‏) مى‏ترسيدند كه بايد از خداوند ترسيد، يا حتى (از آن‏) شديدتر، و (در دل‏) مى‏گفتند پروردگارا چرا بر ما جهاد را مقرر داشتى‏، چرا ما را تا زمانى نزديك واپس نداشتى‏؟ بگو بهره دنيا ناچيز است و براى كسى كه تقوى پيشه كند آخرت بهتر است‏، و بر شما به اندازه ذره ناچيزى هم ستم نخواهد رفت‏.

يونس آيه ۱۰۴: واژه ناس برای مخالفان پیامبر در آن سرزمین نه تمام دنیا
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلاَ أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ وَلَـكِنْ أَعْبُدُ اللّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
بگو اى مردم‏، اگر از دين من در شك هستيد، (بدانيد كه‏) من كسانى را كه به جاى خداوند مى‏پرستيد، نمى‏پرستم‏، بلكه خدايى را مى‏پرستم كه جان شما را مى‏گيرد؛ و به من امر شده است كه از مؤمنان باشم‏.

انبياء آيه ۶۱: واژه ناس برای حمعیتی خاص
قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ
گفتند پس او را در پيش چشمان مردم حاضر كنيد تا آنان حاضر و ناظر باشند.

حج آيه ۲۷: واژه ناس برای جمعیتی خاص
وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ
و در ميان مردم براى حج ندا در ده كه پياده و سوار بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى‏آيند رو به سوى تو آورند.

احزاب آيه ۶۳: پرسش کردن جمعیت خاص ار پیامبر نه همه مردم دنیا
يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا
مردم از تو در باره قيامت مى‏پرسند؛ بگو علم آن (و اطلاع از زمانش‏) با خداوند است‏؛ و تو چه دانى چه بسا قيامت نزديك باشد.

۴.۱.۸. دلیل هشتم: برای هر قوم شریعت و مناسک و منهاج ویژه خودشان آمده است

آیات ۴۵ تا ۴۹ سوره مائده بیان می‌کند که خدا برای هر قومی شریعت و منهاجی (راهی) قرار داده و پیروان سایر پیامبران مقیم مکه و حومه مقیم باید احکام کتاب خود را اجرا می‌کردند. موارد مشخص ذکر شده در این آیات به شرح زیر می‌باشد:

یهودیان باید احکام تورات را اجرا کنند.
مسیحیان باید احکام انجیل را اجرا کنند
مسلمانان باید احکام قرآن را اجرا کنند
خدا برای هر قومی شریعت و راهی را قرار داده است
خدا همه شما را یک امت واحده نکرده تا در کارهای خیر رقابت کنید (از هم سبفت بگیرید)
تو (حضرت محمد) بین قوم خودت به آنچه به تو فرستاده شده حکم کن

می‌بینیم که این آیات نه تنها تنوع در شریعت و احکام پیروان پیامبران را مورد تاکید قرار داده، که فلسفه آن را هم سبقت در کارهای خیر بیان کرده است.

همچنین برای نمونه آیات ۳۴ و ۶۷ سوره حج می‌گوید برای هرامتی مناسکی قرار دادیم (وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا).

۴.۱.۹. دلیل نهم: خواندن آیات برای مخاطب توسط خود پیامبر

در آیات چندی از قرآن می‌بینیم یکی از وظایف پیامبر خواندن آیات برای جمعیت مخاطب خودش می‌باشد. یعنی پیامبر در میان آن‌ها حضور دارد و آیات را برایشان تلاوت می‌کند. افزون بر آیه ۱۶۴ سوره آل عمران و آیه ۲ سوره جمعه که در قسمت ۲.۱ این نوشتار درباره اهداف بعثت آمد، برای نمونه به دو آیه زیر نیز توجه شود:

بقرة آيه ۱۵۱: خواندن آیات توسط پیامبر برای مخاطبانش
كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ
همچنانكه پيامبرى از خودتان به ميان شما فرستادم كه آيات ما را بر شما مى‏خواند و پاكدلتان مى‏گرداند و به شما كتاب و حكمت مى‏آموزد و آنچه نمى‏دانستيد به شما آموزش مى‏دهد.

طلاق آيه ۱۱: خواندن آیات توسط پیامبر برای مخاطبینش
رَّسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا
پيامبرى كه آيات روشنگر الهى را بر شما مى‏خواند، تا كسانى را كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، از تاريكيها به سوى روشنايى برآورد؛ و هر كس به خداوند ايمان آورد و نيكوكارى كند، او را به بوستانهايى كه جويباران از فرودست آن جارى است‏، درآورد، و همواره جاودانه‏ در آنند، به راستى كه خداوند روزى او را نيكو گردانده است‏.

۴.۲. آیات دیگری که در دفاع از ادعای جهانی بودن مخاطبین قرآن آورده می‌شود

در گفتگوهای چند ساله با صاحب نظران گوناگون پیرامون محلی-قومی بودن مخاطب پیامبران، به سه مورد زیر نیز استناد شده است. به این موارد نیز نگاهی می‌اندازیم:

۱) و ما ارسلناک الا کافه للناس (آیه ۲۸ سوره نسا)
۲) تبییان لکل شیء
۳) رحمت العالمین

بد نیست دوباره یادآوری شود که مخاطب محلی داشتن پیامبران و کتاب آن‌ها، به معنای آن نیست که آن‌ها پیام جهانی ندارند. پیام همه آن‌ها «ادخلو فی السلم» است برای مخاطبان خود. و دین احسن همان در سمت خدا قرار گرفتن است «مَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لله» و هر کس بتواند خود را در این سمت قرار دهد، خود را در جهت استوار رشد و تعالی قرار داده است: «مَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ ب بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى ».

و این سمت، سمت بس سمت خدا، همان هارمونی با خلقت و قوانین آن است که می‌تواند هر فرد را در صلح با خود، صلح با دیگران، و صلح با طبیعت و سایر مخلوقات (حیوانات و گیاهان) قرار دهد. کار پیامبران هدایت قوم خود بود در این سمت. حال اگر همه بشریت از هر رنگ و نژاد و زبان در این سمت قرار گیرد، تلاش تک تک پیامبران جهانی بوده است. برای همین است که قرآن تاکید می‌کند ما باید به همه پیامبران ایمان داشته باشیم و بین آن‌ها فرق نگذاریم. در این باره در بخش‌های آینده مقاله بحث حواهد شد.

بنابراین از این منظر همه پیامبران نذیر بوده اند برای کل بشریت در جهت سلم. اما شریعت هر قوم (جمعیت)، که وسیله بوده برای سلیم کردن آن قوم، ویژه آن قوم و متناسب با «وضعیت موجود» آن قوم در زمان بعثت بوده است. یعنی محتوی شریعت و احکام و آموزه‌ها، متناسب با خلق و خو، فرهنگ و باورها، و سطح آگاهی و رشد آن مردم در مان بعثت ارسال شده است. به عبارت دیگر آن وضیعت موجود و راه و رسم نادرست ضد رشد آن قوم بوده است که علت بعثت یک پیامبر شده است؛ تا آن را به راه رشد و تعالی هدایت کند.

با این مقدمه بحث کوتاهی درباره سه مورد بالا ارائه می‌گردد. امید است آنچه در این نوشتار ارائه شد کمکی باشد برای قرار دادن هر آیه در بستر زمان و مکان خود و البته در مدل ساختاری قرآن که در بخش‌های آینده این نوشتارها این مدل تکمیل خواهد شد.

۴.۲.۱. ما ارسلناک الا کافه للناس

آیه دیگری که برخی برای اثبات مدعای جهانی بودن رسالت پیامبر بدان استناد می‌کنند، آیه ۲۸ سوره سبا می‌باشد:

سبا آيه ۲۸:
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
و تو را جز مژده‏آور و هشداردهنده براى همگى مردم نفرستاده‏ايم‏ ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.

یکم - با استناد به نه دلیلی که در قسمت ۴.۱ این نوشتار درباره آیه ۱۵۸ سوره اعراف آورده شد، واژه ناس در آیه ۲۸ سوره نسا نیز برای همان جمعیت مخاطب حضرت محمد بکار برده شده است.

دوم - ویژگی دیگر آیه ۲۸ سوره سبا این است که سرتاسر سوره سبا مملو از قیل و قال است با کافران. آیه‌های قبل و بعد از این آیه مطالبی است که پیامبر باید (در پاسخ) به کافران و دیگران بگوید. کافران منکر خدا، قیامت، رسالت پیامبر، قرآن ...هستند. همچنین صحبت از مستضفان و مستکبران و مترفین جامعه در مواجه با ایمان آوردن و یا ایمان نیاوردن است. می‌توان گفت که پیامبر همگی بودن در آیه ۲۸ سوره سبا، دلالت دارد بر این که پیامبر برای همه اقشار و گروه‌های جامعه شامل کافر و مشرک و مستصعف و مستگبر و مترف فرستاده شده است نه یک گروه یا لایه اجتماعی خاص.

اگر به آیه ۲۶ سوره سبا (دو آیه قبل از آیه ۲۸ مورد بحث) دقت کنیم ، می‌بینیم خدا به پیامبر می‌گوید که به آن مردم (مخاطب) بگوید که روزی پروردگار ما همه ما را (برای داوری) گرد می‌آورد.

سبا آیه ۲۶: پروردگار همه ما جمع می‌کند
قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ
بگو پروردگار ما همه ما را جمع مى‏كند، سپس در ميان ما بحق داورى مى‏نمايد و اوست داور آگاه

همچنین آیه ۲۸ سوره سبا را کنار ۲۴ سوره فاطر که مشابه آن است قرار می‌دهیم و با هم مقایسه می‌کینم، می‌بینیم ضمن این که مانند آیه ۲۸ سبا می‌گوید تو را نذیر و بشیر فرستادیم، تاکید می‌کند که هیچ امتی نیست که برای آن نذیری فرستاده نشده باشد. به عبارت دیگر تو هم نذیری هستی مثل سایر پیامبران برای امت خودت:

فاطر آيه ۲۴
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِيهَا نَذِيرٌ
ما تو را به حق‏، مژده‏رسان و هشداردهنده فرستاده‏ايم‏؛ و امتى نيست مگر آنكه در ميان آنان هشداردهنده‏اى بوده است‏.

در اینجا برای نشان دادن گفتمان جاری در سوره سبا که آیه ۲۸ بخشی از آن است، ترجمه آیات ۲۴ تا ۳۱ آورده می‌شود:

سبا آیات ۲۴ تا ۳۱: گفتگوی خدا با کافران از طریق پیامبر
بگو چه كسى از آسمانها و زمين شما را روزى مى‏دهد؟ بگو خداوند. و ما يا شما بر طريق هدايت‏، يا در گمراهى آشكاريم‏. «۲۴» بگو نه از شما در باره گناهى كه ما كرده‏ايم مى‏پرسند و نه از ما در باره آنچه شما مى‏كنيد خواهند پرسيد. «۲۵» بگو پروردگار ما، همه ما را گرد مى‏آورد، سپس در ميان ما به حق داورى مى‏كند و اوست داور دانا. «۲۶» بگو به من بنمايانيد كسانى را كه در مقام شريك به او نسبت مى‏دهيد چنين نيست‏، بلكه او خداوند پيروزمند فرزانه است‏. «۲۷» و تو را جز مژده‏آور و هشداردهنده براى همگى مردم نفرستاده‏ايم‏؛ ولى بيشترينه مردم نمى‏دانند. «۲۸» و گويند اگر راست مى‏گوييد اين وعده كى فرا مى‏رسد. «۲۹» بگو براى شما موعد روزى مقرر است كه نه از آن ساعتى پس افتيد و نه پيش افتيد. «۳۰» و كافران گويند هرگز به اين قرآن‏، و به آنچه پيش از آن بود، ايمان نمى‏آوريم‏؛ و چون ستمكاران (مشرك‏) را بنگرى كه نزد پروردگارشان باز داشته شوند، بعضى با بعضى ديگر بگو-مگو كنند. مستضعفان به مستكبران گويند اگر شما نبوديد بيشك‏، ما مؤمن بوديم‏. «۳۱»

در این گفتمان بین خدا و کافران، صحبت از این است که ایمان آوردندگان و کافران هر کدام بر مبنای عمل خود باید پاسخگو باشند و نه بر مبنای کردار گروه دیگر. در روز داوری هم ایمان آوردندگان و هم کافران حضور پیدا خواهند کرد و خدا در میان آن‌ها داوری خواهد کرد. یعنی اگر کافران ایمان نیاوردند، در روز داوری نیز ضرری متوجه ایمان آورده‌ها نمی‌شود. بنابراین دعوت به ایمان آوردن آنها به سود خودشان است. پیامبر هم برای همه است نه فقط ایمان آورده‌ها.

سوم - بد نیست اشاره ای داشته باشیم به گزاره دوم آیه ۲۸ سوره سبا که می‌گوید: اما بیشتر مردم نمی‌دانند «وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (که تو را برای هشدار دادن و بشارت دادن به همه آن‌ها فرستادیم). اینجا هم صحبت از اکثریت جمعیتی است که پیامبر برای آن‌ها فرستده شده ولی آن مردم اگاه نیستند و منکر رسالت پیامبر ند. برای فهم بهتر عبارت ا«کثر الناس»، برای مثال به آیه 1 سوره رعد نگاهی می‌کنیم. بی تردید منظور این آیه از واژه کتاب، قرآن می‌باشد. این آیه با گزاره « ولى اکثر مردم ایمان نمی‌آوردند» تمام می‌شود. این اکثریت همان اکثریت حمعیت مکه است که سال‌ها به آیه‌های حق قرآن که از طرف خدا فرستاده می‌شد ایمان نیاوردند. نه تنها ایمان نیاوردند که جمعیت اندک ایمان آورده‌ها را هم با آزار و اذیت و تهدید به قتل مجبور به ترک خانه و کاشانه خود کردند.

رعد آيه ۱: بیشتر مردم مخاطب آیات که سال‌ها به این آیات ایمان نیاوردند
المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِيَ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ
المر اين آيات كتاب است‏، و آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است‏ حق است‏، ولى اکثر مردم ایمان نمی‌آوردند.

۴.۲.۲. تبییان لکل شیء

با استناد به عبارت «تبییان لکل شیء» در آیه ۸۹ سوره نحل، ادعا می‌شود بر اساس خود قرآن، همه چیز در قرآن آمده است. پس بر مبنای این جامعیت، قرآن برای همیشه پاسخگوی نیازهای بشر خواهد بود.

امید است با توجه به آن چه تا اینجا در این مقاله شرح داده شد، با همان قانون اول پرسش از مدعی که «کو تمام آیه؟»، مساله روشن شود. با خواندن کامل آیه ۸۹ سوره نحل که در زیر آورده شده است، می‌بینیم که این آیه دلالت دارد بر این که برای هدایت آن مردم هر چه لازم بوده در کتاب آورده شده است.

و با توجه وضعیت موجود امیین و سطح دانش و فرهنگ آن‌ها در عصر بعثت پیامبر، می‌توان به راحتی گفت آیات و قرآن از سر آن‌ها هم زیادتر بوده است.

برای روشن شدن قید کل (هر) در این آیه، آوردن یک مثال عددی بد نست: ماکزیمم تعداد عضو هر مجموعه تعریف شده را محدوده آن مجموعه تعیین می‌کند. برای مثال در مجموعه اعداد طبیعی از ۵۰ تا ۱۰۰، کل شیء (هر عددی) در این مجموعه ۵۱ عدد از ۵۰ تا ۱۰۰ می‌باشد. اما همین کل شیء در مجموعه اعداد از ۵۰۰ تا ۱۰۰۰، ۵۰۱ عدد است از ۵۰۰ تا ۱۰۰۰.

به عبارت دیگر وقتی تعریف یه مجموعه پیشینی است، «هر» مشروط می‌شود. ارجاع عام به آن با «کل» محدوده مجموعه را زیادتر نمی‌کند. داریم از نقی حرف می‌زینم که می‌دانیم نقی بن تقی است.

اجازه بدهید آیه کامل را در زیر بخوانیم و در این رابطه به چند نکته درباره آیه اشاره کوتاهی داشته باشیم. اهمیت موضوع و عوارضی که این بدفهمی‌های قرآن بر زندگی و عقب ماندگی اجتماعی بیش از یک میلیارد جمعیت مسلمان دنیا گذاشت؛ کار و حوصله زیادی می‌طلبد.

نحل آيه ۸۹: کتاب بیانی برای همه چیز هدایت
وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَـؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ
و روزى كه از هر ملّتى گواهى را بر ايشان از خود ايشان برانگيزانيم و تو را بر اينان گواه بيارويم؛ و کتاب را بر تو فرستاديم بيانى براى همه چيز و هدايت و رحمت و بشارتى براى مسلمين‏

یکم - گفتمان آیه درباره در روز قیامت است. در رور حساب (قیامت) به آن مردم گفته خواهد شد برای هدایت شدن شما هر چیزی که لازم بود فرستاده شد. پیامبر هم آن جا آورده می‌شود که شاهدت دهد همه این آیات را به امت خود ابلاغ کرده است. یعنی بهانه ای نمی‌ماند که بگویند ما نمی‌دانستیم و از آیات هدایت اطلاعی نداشتیم. اگر به بخش ۲.۵.۲ این نوشتار مراجعه کنیم می‌بینیم که در آیات ۱۵۶ و ۱۵۷ سوره انعام، علت فرستادن کتاب برای قوم پیامبر و اتمام حجت خدا با آن مردم امی آمده است. اتمام حجت مبنی بر این که در روز داوری عذر نیاورند و نگویند اگر برای ما هم مانند اهل کتاب کتابی فرستاده بودی ما هم هدایت می‌شدیم.

دوم - بیایید آیات ۱۵۴ سوره انعام و ۱۴۵ سوره اعراف در کنار آیه مورد بحث فرار دهیم و به آیات نگاهی بیاندازیم: می‌بینم کتاب حضرت موسی هم تفصیل کل شیء و هدایت و رحمت است. با این تفاوت که در یک مورد آن یعنی آیه ۱۴۵ به روشنی بیان می‌کند این کتابی که همه چیز در آن است و به حضرت موسی داده شده برای قوم حضرت موسی فرستاده شده است:

انعام آيه ۱۵۴ : همه چیز در کتاب حصرت موسی
ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِيَ أَحْسَنَ وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ
بارى به موسى كتاب آسمانى داديم‏، تا نعمت را بر كسى كه نيكى پيش گرفته بود، تمام كنيم و براى آنكه همه چيز را به روشنى بيان كنيم و رهنمود و رحمتى باشد، تا به لقاى پروردگارشان ايمان بياورند.

اعراف آيه ۱۴۵: همه چیز در کتاب حصرت موسی برای قوم خودش
وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ
و در الواح (تورات‏) هر گونه پند و روشنگرى در هر باب براى او نوشته‏ايم‏، پس آن را به جد و جهد بگير و به قومت دستور بده كه احكام نيكوى آن را دريافت (و به آن عمل‏) كنند، زودا كه سراى نافرمانان را به شما نشان دهم‏.

سوم - برای مثال به آیه ۲۳ سوره نمل توجه کنید. صحبت از زن فرمانروایی است که دارای همه چیز است. در حالی که آیات بسیار زیاد در قرآن وجود دارد که می‌گوید مالک همه چیز خداست و او بر همه چیز عالم و قادر است. آیا این که در این آیه گفته شده این زن فرمانروا همه چیز دارد، داشتن مطلق همه چیز است؟ با آسانی می‌توان گفت چون حکام بوده میتوانسته مالک و صاحب خیلی چیزها باشد.

نمل آيه ۲۳: همه چیز داشتن یه فرمانروا
إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ
من زنى را يافتم كه بر آنان فرمانروايى مى‏كرد و از همه چيز برخوردار بود، و تختى شگرف داشت‏.

اگر همه چیز در قرآن آمده چرا خود قرآن این همه به تفکر و تعقل در آیات آفریشن ارجاع داده است. در قسمت ۲.۲ این نوشتار آیاتی آورده شد که می‌گوید قرآن برای تعقل است. بنابراین اینجا هم با توجه جمعیت و سطح رشد جمعیت مخاطب قرآن می‌توان گفت چون آن فرمانروا هر چیز (مورد نیازشان) برایشان در قرآن بیان شده است. و این را با نگاهی به گزاره آخر آیه ۸۹ سوره نحل می‌توان دریافت که «هر چه برای هدایت آن مردم» لازم بوده بیان کرده است. «تبیان لکل شیء» با هدف رها شدن آن مردم از فلاکت پرستیدن و شفیع قراردادن لات و عزی و منات و سایر بت ها؛ سقف خود را در این کتاب پر کرده است: از هر داستان و پند و انذار و احکام و عبادات و موارد مورد لزوم دیگر.

در مورد «تبیین» هم شاید بتوان گفت تبیین به مفهوم بیان کردن و آوردن چیزی است؛ نه دانش همه جانبه آن. اگر به بحث مبین بودن آیات آفرینش برگریدم؛ انسان قادر است این آیات را توسط قوای حسی خود چون دیدن و شنیدن و بوییدن و چشیدن و لمس کردن و بوییدن، درک کند و از این منظر مبین هستند. اما این به منزله داشتن دانش این آیات‌ها نیست. همانطور که اشاره شد هر آیه قرآن در بستر زمان و مکان و رخداد و گفتمان مربوطه مبین بوده است. اما این دلیل نمی‌شود که قرآن بدون تعقل، به شناخت و معرفت برای رشد فردی و اجتماعی بینجامد. این شناخت همه جانبه با تفکر و تعقل و تدبر در آیات و در رابطه با کل آیات آفرینش ممکن خواهد شد. جایی که آیات قرآن در سرتاسر قرآن بطور مکرر و به هر بهانه تاکید بر این تفکر و تعقل در آیات آفرینش دارد.

عمل به آیات قرآن پیش نیاز رها شدن آن جمعیت امی برای برداشتن گام‌های بعدی بوده است. رهروی در مسیر درست یادگیری و دانستن بیشتر و در نتیجه رشد و تعالی و رفاه و رستگاری!

در عصرما متاسفانه با جداکردن آیات قرآن از متن گفتمان و رخدادهای مربوطه و همچنین مزید بر آن تدوین درهم برهم آیات توسط عده ای کم سواد، این آیات را به ضد منظور خود تبدیل کرده و سبب گام برداشتن در بیراهه‌ها شده است.

درباره کتاب یا ام الکتاب یا لوح محفوظ که بنا بر قرآن همه چیز درآن آمده، در بخش آینده این مقاله صحبت خواهد شد.

۴.۲.۳. رحمت للعالمین

خدا بر خودش رحمت نوشته و هر چیزی که آفریده رحمت است. همه موجودات که جز غیر انفکاک و اینتگرال آفرینش (یونیورس) و به تعییر قرآن عالمین (زمین و آسمان و هر چیز بین آن) می‌باشند رحمت هستند. پیامبران که جای خود دارند. هم رحمت هستند چون بقیه موجودات، و هم رحمت هستند به خاطر هدایت بندگان خدا؛ هدایتی که خود رحمت می‌باشد.

انبياء آيه ۱۰۷: پیامبر رحمتی برای جهانیان
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ
ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم‏.

۵. سخن پایانی و نگاهی به بخش آینده این مقاله

اگر یک فقیه یا یک عالم دینی چند کلمه از یک آیه قرآن را جلوی شما گذاشت و به استناد آن ادعاهای گراف کرد، می‌توان چند گام ساده زیر را برداشت:

یکم: به او گفته شود کل آیه را بخواند
دوم: اگر هنوز ادعای گزاف کرد به او گفته شود چند آیه (مثلا 5 آیه) قبل و بعد از آیه مربوطه را در قرآن بخواند.
سوم: اگر هنوز ادعای گزاف کرد به او گفته شود عبارت و یا کلمات عبارت مورد ادعا را در آیات دیگر جستجو کند و روی آن آیات تعقل کند
چهارم: اگر هنوز ادعای گزاف کرد و با آوردن حدیث یا (و) روایت بر ادعای خود اصرار داشت؛ به او گفته شود بخش سوم این مقاله را که در آینده نزدیک همین جا منتشر خواهد شد بخواند.
پنجم: اگر هنوز در ادعای گزاف پافشاری کرد با مدل ساختاری پپیشنهادی نگارنده از قرآن؛ نتاقضات ادعای او با ساختار قرآن برایش روشن شود.

در رابطه با گام سوم، در بخش بعدی این سری مقالات نشان خواهیم داد که سنت (قول، فعل، و تقریر) پیامبر حجت وحیانی ندارد. نشان خواهیم داد که متاسفانه فقها اینجا نیز با چند کلمه از یک آیه، که آن هم درباره تقسیم اموال عمومی بین نیازمندان است، نتیجه گیری کرده اند: هر چه پیامبر به شما داد بگیرید. و این هر چه را سنت پیامبر فرض می‌کنند. در این باره پاسخ مرحوم آیت الله منتظری و آیت الله صانعی به پرسش نگارنده موجود است.


درباره گام پنجم بد نیست اشاره شود که این مدل ساختاری پیچیده نیست و در چند گزاره فرمول بندی شده است. و در بخش پایانی و چهارم این سری مقاله‌ها آورده خواهد شد.

با توجه به آن چه تا به حال درباره قرآن در دست گفته شد، و برخی نمونه هایی که در ساده کردن مفاهیم برای انتقال آن به امییون مخاطب آورده شد، و بنابر مشاهدات نگارنده که چند سال در آیات قرآن دقت کرده است، و بنابر این که تدوین قرآن به صورت مصحف در دست توسط افرادی بسیار کم سواد آن هم پس از دو دهه پس از وفات حامل وحی انجام شده است ...؛ بی تردید می‌توان گفت کتاب در دست آنقدر دقیق نیست که بتوان با استناد به معنی یک واژه یا یک قید یا پاره آیه و یا تک آیه از آن نتیجه‌ای گرفت.

در بخش سوم پس از بحث درباره سنت پیامبر درباره دو پرسش زیر از پرسش‌های نیکفر بحث خواهد شد:

پرسش دوم- حل مساله تنش میان دین با صلح ورزی و بهروزی چگونه ممکن خواهد بود؟

پرسش سوم - موثر اصلی خشونت، آغازگاه الاهیاتی آن است یا شریعت؟

تلاش بر این است که مطالب مورد نظر این سری نوشته‌ها در چهار نوشتار تمام شود. بنابراین بخش چهارم شامل بحث درباره «کتاب»، «کلمات» خدا، و بقیه پرسش‌های نیکفر خواهد بود. در بحث بخش پایانی به کاربرد مطالب ارائه شده در جامعه و اثر آن در جنبش جاری اشاره ای خواهد شد. در این رابطه فرهنگ جهانشهری و مواضع روشنفکران و به تعبیر دباشی تضاد کاذب بین روشفنکران دینی و غیر دینی نیز اشاره ای خواهد شد.

Share/Save/Bookmark

بخش پیشین
قرآن به مثابه گفتمان نه یک متن

نظرهای خوانندگان

در باره نویسنده محترم، سابقه درس و تحصیلشان، کتاب هایی که منتشر کرده اند. توضیح دهید تا ایشان را بهتر بشناسیم

-- احسان ، Jul 29, 2010

ازاین نوشته ها بیشتر داشته باشید. میخواهیم از بیطرفان یا مخالفان در باره اسلام بیشتر بشنویم و بخوانیم، درباره آن چه با ایرانیان کردند هم . سپاس

-- بابک ، Jul 30, 2010

یکی از بهترین ، جامع ترین و زیباترین مقالاتی که خوانده بودم . باید این مقاله به مقدار زیاد میان مسلمانان توزیع شود تا جلوی تمام سوء استفاده ها از دین در امروز بر علیه بشریت گرفته شود.

-- یک خوننده ، Jul 30, 2010

به نظر من شما بحث را از وسط شروع کرده اید. گیرم که وجود خدا قابل اثبات باشد هیچ دلیلی برای اینکه محمد پبغمبر او باشد وجود ندارد بلکه همه شواهد و قرائن خلاف آن را ثابت می کنند. مثلاً ای پیغمبر خدا از قول خدا اشتباهات علمی مسخره و تعجب آوری را مطرح می کند. یا دستورات غیر اخلاقی ای می دهد که حتی پیش از آن هم باری بشر نا درست و غیر اخلاقی بوده است.

-- یهنام ، Jul 30, 2010

با سلام و تشکر. با خواندن متن سوالی برای من پیش آمده لطفا در صورت امکان پاسخ بگویید. در صورتیکه پیامبر خود میدانست فقط برای سرزمین حجاز به پیامبری برگزیده شده, چرا برای سران برخی ممالک از جمله ایران و حبشه و ... نامه فرستاد و آنان را به اسلام دعوت کرد؟ با تشکر مجدد

-- سعید ، Jul 30, 2010

عجب اسم مستعار جالبی!!

-- بدون نام ، Jul 30, 2010

لطفا از کلمه الله در نوشته هایتان استفاده کنید نه خدالله زاییده تخیلات محمد است.ا.ثابت کنید الله را....در غیر این صورت دارید مغلته میکنید.

-- بدون نام ، Jul 30, 2010

١- لطفا در نوشتهایتان بجای خدا از الله استفاده کنید٢-ثابت کنید الله را.....در غیر اینصورت دارید مغلته میکنید

-- farhad ، Jul 30, 2010

اخوان الصفا در هزار و دویست سال پیش از این در یکی از رساله هاشان نوشته اند که اگر همچون اهل دین معتقد به وجود خدا باشیم، آنگاه این پرسش مطرح می شود که آیا خدا در درون کائنات است یا دربیرون از کائنات؟ اگر در درون کائنات باشد، چونکه کائنات ماده است پس خدای شما باید جزوی از ماده باشد. اگر بگوئید که در بیرون از کائنات است، ما می دانیم که جائی بیرون از کائنات وجود ندارد.

-- ذوالفقار ، Jul 31, 2010

آقای نوری علا :
اگر یک میلیون بار دیگر مقاله بنویسی و این سکولار من در آوردی خودت را که هیچ مرزی با کمونیسم و مارکسیسم روسی و دیکتاتوری پرولتاریا ندارد را با آب و تاب تشریح کنی باز میدانی که سکولار نخواهد شد .
چطور یک مارکسیست که به دیکتاتوری پرولتری و نظام تک حزبی کمونیستی اعتقاد دارد و دارای جهان بینی و آرمان های قطعی و جزمی و تغییر ناپذیر است و برای بخش هایی از مردم هیچ حقی قائل نیست و بنا بر این در صورت به قدرت رسیدن حقوق آنها را رعایت نخواهد کرد می تواند در سکولار شما مشغول شود اما یک روشنفکر دینی مثل سروش که کاملا به عدم دخالت دین در حکومت رسیده ( سکولاریسم سیاسی ) نمی تواند و حق ندارد فعالیت سیاسی کند؟
شما یا از ترس مافیای روسی به آنها باج میدهی یا انقدر ساده لوحی که فکر میکنی آنها قدرتی هستند و پایگاهی دارند .
قبلا هم که ... با انتقاد از شاهزاده پهلوی که از کمونیست ها و شما سکولارهای قلابی روس نشان امریکا نشین بسیار دموکرات تر و به حقوق بشر حداقل در گفتار پای بند تر است نشان دادی دنبال یک نظرات است صوابی نظیر جا هستی و یا رژیمهای کمونیستی . که به موجب ان مردم انقدر فهم و شعور ندارند که صلاح خودشان را بفهمند پس نباید رژیم مذهبی را به رای آنها گذاشت ! چون ممکن است بعد از این همه ماجرا ها باز مردم ان را انتخاب کنند !
اما مشکل مملکت ما نوع حکومت و یا سکولار بودن یا مذهبی بودن یا کمونیست بودن یا پادشاهی یا جمهوری بودن ان نیست. هر چه در این مرز و بوم بکاری پهن درو میکنی چون :
۱) مذهبی های ما از خامنه ای دموکرات تر و پایبند تر به قانون در نمی آیند چه موسوی بیاید چه کروبی
۲) کمونیست های ما بهتر از کوبا و کره شمالی نخواهند شد چه فدائیان بیایند چه توده ای چه حزب کمونیست کارگری
۳) پادشاهیان ما بهتر از محمد رضا شاه نخواهند شد چه داریوش همایون بیاید چه رضا پهلوی
۴) جمهوری خواهان ما بهتر از مصر و سوریه نمی شوند چه اتحاد جمهوری خواهان باشد چه ....
۵) سکولار های ما بهتر از آتاتورک نمیشوند چه نوری علا باشد چه ....
۶) لیبرال های ما بهتر از ترکیه نمیشوند چه دکتر یزدی باشد چه امیر انتظام
به همین دلیل بهتر است در مجموع همین لیبرال های مذهبی آبکی حکومت کنند. هم با سلطنت طلبان پدر کشتگی ندارند هم به آزادی های سیاسی احترام میگذراند هم با مذهبیون دم خور هستند هم با ملیون هم با چپ های میانه رو و هم با جمهوری خواهان .
آنها در زمان بازرگان نشان دادند که به آزادی و قانون پایبند هستند. با ولایت فقیه مخالفند. به حجاب و دین و کراوات هم کاری ندارند
اما توده ایها و فدائیان و چپ های دیگر آتش بیار معرکه شدند. کردستان و ترکمن صحرا را به آشوب کشاندند. سفارت امریکا را اشغال و با متحدین خط امامی و مجاهدین خلق ( مارکسیست اسلامی ) ریشه آنها را به نفع ولایت فقیه خواهان استالین نشان زدند .
حالا شتر استالین در خانه همه آنها خوابیده .
این شتر در خانه شما سکولار .... هم خواهد خوابید .

-- maryam ، Jul 31, 2010

جناب آقای آرش سلیم
با تشکر از مقاله جالب و آگاه کننده شما آیا بهتر نیست که از همان نام اصلی الله به جای خدا استفاده کنید.

-- محسن ، Jul 31, 2010

أرش سليم نام مستعار اكبر گنجی ست؟

-- امیر ، Jul 31, 2010

آقای سلیم، کاش وقت ادامه دادن فرا رسد!

یک منتظر

-- بدون نام ، Aug 8, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)