تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
الاهیات شکنجه، فرهنگ جهان شهری، و عالمان دینی - بخش چهارم

قرآن به مثابه گفتمان نه یک متن

آرش سلیم

۳ قرآن به مثابه گفتمان نه یک متن

بخش بزرگی از قرآن مربوط به تعامل پیامبر با امیین است که کافر و مشرک بودند. پاسخ دادن به ستیزه‌جویی آن‌ها و دست برنداشتن از شرک و بت‌پرستی. هشداد دادن و بشارت دادن برای ترغیب آن‌ها به ایمان آوردن به خدای واحد. بخش دیگری از قرآن حاصل تعامل پیامبر و پیروانش با جمعیت‌های گوناگون و سران و شخیصت‌های متنفذ آن سرزمین است.

بسیاری از آیات برآمده از چالش‌های اهل کتاب با پیروان حضرت محمد و سپس درگیری‌های رخ داده است. بسیاری از آیات مربوط به درگیری‌ها و جنگ با کافران، مشرکان، و منافقین است. اعراب بادیه‌نشین و اقشار اجتماعی دیگر چون مترفین، فقرا، ملاء، مستضعفین، و مستکبرین موجب نزول بخش دیگری از آیات بوده‌اند. حتی برخی از آیات احکام پس از پرسش ایمان‌آورده‌ها از پیامبر نازل شده است.

برای درک آیات قرآن باید بتوان آن دو قریه مکه و مدینه را تجسم گرفت و این تجسم را خود آیات ممکن می‌سازد. در نتیجه مثلا وقتی اول آیه خطاب به پیامبر می‌گوید «قل»، یعنی برو در واکنش به «قالو»، سرگذر یا در مسجد به آن جمعیت مخاطب چنین چیزی را بگو (که در ادامه آن آیه آمده است). این قل شامل دیگر کشورها نمی‌شود. چون نه به زبان آن‌هاست و نه آن موقع ماهواره یا امکانات دیگر برای انتقال این پیام به همه دنیا بوده است.

یا مثلا وقتی می‌گوید از تو درباره فلان چیز سئوال می‌کنند پاسخش را چنین بگو، باز هم باید همان مردم را در نظر مجسم کرد. مردمی خارج از آن ناحیه پرسشی نمی‌کردند. یا مثلا وقتی خطاب می‌کند «یا ایهالذین امنو» (ای کسانی که ایمان آورده‌اید) باید همان کسانی را تجسم کرد که تا چند روز قبلش بت می‌پرستیدند.

اینجا نباید مثلا «اهل کتاب» (پیروان حضرت موسی و حضرت عیسی) مقیم آن سرزمین یا موحدین سایر جوامع آن موقع را مخاطب دانست. پیروان حضرت موسی و عیسی چندین قرن قبل از آن مردم به خدای واحد ایمان آورده بودند. یا مثلا جایی که می‌گوید «قل یا ایهاالناس»، این خطاب «ای مردم» همان جمعیتی است که مخاطب آیه بوده است.

در برخی آیات، هر دو پاره قالو و قل یا قیل و قالو یا ... در یک آیه آمده است. اما برای بسیاری از آن‌ها پاسخ یا واکنش به یک پرسش یا مدعا در آیه‌های جداگانه آمده است که معلوم نیست در موقع تدوین مصحف آیه یا آیات پاسخ دنبال آیه پرسش قرار گرفته باشد.

همان‌طور که اشاره شد اگر در آن زمان هر تک آیه می‌توانسته است بدون آیات دیگر یه راهکار باشد، برای این است که پیام آورنده، مخاطب، و چرایی آن آیه (رخداد یا پرسش و یا مشکل ویژه) حضور داشته‌اند. قرآن در زمان پیامبر به صورت کتاب (مصحف) در دست مردم نبوده است. چون نه سواد خواندن آن را داشتند و نه همه آیات نازل شده بوده است. مصحف در دست دو دهه بعد از رحلت پیامبر با مراجعه به حافظه حافظان قرآن و نوشته‌های پراکنده بر پوست و غیره جمع آوری و تدوین شد.

برای روشن شدن این که چطور یک آیه در خارج زمان و مکان ویژه خودش نمی‌تواند منظور درست آن را بیان کند، بد نیست این مثال آورده شود. تجسم کنید جمعیتی را که یک نفر دارد برای آن‌ها سخنرانی می‌کند و می‌گوید: «ای مردم» زمان آن رسیده که به خواسته دیرینه خود برسید. تا حق خود را نگیرید به خانه‌های خود برنگردید. آیا می‌توان «ای مردم» را به همه مردم دنیا گسترش داد؟

این «ای مردم» مخاطب سخنران ممکن است کارگران یه کارخانه باشند. ممکن است در نهایت جمعیت یک شهر باشند. برای کسی که در متن ماجراست کاملا مشخص است که مردم به چه جمعیتی بر می‌گردد. ولی برای کسی که در متن نیست نتیجه‌گیری متفاوت خواهد بود.

عبارت ایهاالناس یا ای مردم در قرآن مقید است به آیات دیگر. بنابراین هر بار برای جمعیت مخاطب پیامبر تکرار شده است ضرورتی نداشته توصیح بیشتر بدهد. برای مثال اگر در جمعی صحبت از نقی فرزند تقی است و افراد آن جمع همه می‌دانند که دارند درباره نقی فرزند تقی حرف می‌زنند، هر بار دیگر در گفتگوی خود صحبت از نقی به میان آید لازم نیست بیهوده وقت صرف کنند و بگویند: نفی بن تقی.

اگر آیات قرآن را که در زمان و مکان مشخص و در واکنش به پرسش یا رخدادی ویژه آمده است، ۱۴۰۰ سال بعد از قیل و قال مربوطه جدا کنیم و بخواهیم با هر آیه یا گزاره نتیجه‌گیری کنیم بس به خطا خواهیم رفت. باید در یک رابطه نظام‌وار و منسجم با سایر آیات مورد بازبینی قرار گیرد. در قرآن هم جمعیت مخاطب و هم سرزمین مخاطب جداگانه در چندین آیه مشخص شده است.

در مقدمه این نوشتار به مواردی از این قیل و قال‌ها شد؛ گفتمان‌ها و چالش‌هایی که علت ارسال بسیاری از آیات قرآن شده است. برای تجسم بهتر در زیر چند الگو از آیات قیل و قال با بازیگران محلی آمده است. برای اجتناب از طولانی شدن این نوشتار چند آیه نمونه آورده شده و به برخی آیات گروه فقط ارجاع شده است.

۳.۱از تو سئوال می‌کنند ---> بگو (يَسْأَلُونَكَ ---> قُلْ)

در آیه‌های (يَسْأَلُونَكَ ---> قُلْ) می‌بینیم پرسش‌های گوناگون پاسخ داده شده است: از پرسش درباره شراب و قمار و گوشت پرندگان تا کوه و قیامت و روح.

بقرة آيه ۲۲۰: درباره یتیمان از تو می‌پرسند؛ بگو
فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَكُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
در باره دنيا و آخرت (بينديشيد) و از تو در باره يتيمان مى‏پرسند، بگو پرداختن به اصلاح كار آنان بهتر است‏؛ و اگر با آنان همزيستى كنيد، برادران (دينى ) شما هستند و خداوند تباهكار را از درستكار باز مى‏شناسد؛ و اگر خدامى خواست (كار را) بر شما دشوار مى گرفت‏، خداوند پيروزمند فرزانه است‏

بقرة آيه ۲۲۲: درباره حیض از تو می‌پرسند؛ بگو
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ
و از تو درباره حيض مى‏پرسند، بگو آن مايه رنج است‏؛ پس در مدت حيض از آنان كناره بگيريد و با آنان نزديكى نكنيد تا پاك شوند و چون پاكيزه شدند (و غسل كردند) آن گونه كه خدا به شما فرموده است با آنان بياميزيد كه خداوند آمرزش‏خواهان و پاكيزگان را دوست دارد.

اسراء آيه ۸۵: درباره روح می‌پرسند؛ بگو
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً
و از تو در باره روح مى‏پرسند؛ بگو روح از (عالم‏) امر پروردگارم است‏؛ و شما را از علم جز اندكى نداده‏اند.

طه آيه ۱۰۵: درباره کوه‌ها می‌پرسند؛ بگو
مائدة آيه ۴: درباره چه (گوشتی) حلال است می‌پرسند؛ بگو
اعراف آيه ۱۸۷: درباره قيامت می‌پرسند؛ بگو
انفال آيه ۱: درباره انفال می‌پرسند؛ بگو
كهف آيه ۸۳: دربارهذوالقرنین می‌پرسند؛ بگو
نازعات آيه ۴۲: درباره قیامت می‌پرسند؛ بگو

بقرة آيه ۱۸۹: درباره هلال‌های ماه می‌پرسند؛ بگو
بقرة آيه ۲۱۵: درباره انفاق می‌پرسند؛ بگو
بقرة آيه ۲۱۷: درباره ماه‌های حرام می‌پرسند؛ بگو
بقرة آيه ۲۱۹: درباره شراب و قمار می‌پرسند؛ بگو

۳.۲گفتند ---> بگو ( قالوا---> قل)

بقرة آيه ۱۱۱: گفتند هيچ كس به بهشت نمى‏رود مگر آنكه يهودى يا مسيحى؛ بگو
وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
و گفتند هرگز هيچ كس به بهشت نمى‏رود مگر آنكه يهودى يا مسيحى باشد، اين (از) آرزوهاى آنان است‏، بگو اگر راست مى‏گوييد برهانتان را بياوريد.

انعام آيه ۳۷: گفتتند بر او آیه ای نازل نشده؛ بگو
وَقَالُواْ لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ قَادِرٌ عَلَى أَن يُنَزِّلٍ آيَةً وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ
و گويند چرا بر او معجزه‏اى از سوى پروردگارش نازل نشده است‏؟ بگو بيگمان خداوند تواناى آن هست كه معجزه‏اى نازل كند ولى بيشتر آنان نمى‏دانند.

۳.۳از تو می‌خواهند يَسْأَلُكَ --->

نساء آيه ۱۵۳: اهل کتاب از تو می‌خواهند برایشان کتابی نازل کنی...
يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِّنَ السَّمَاء فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسَى أَكْبَرَ مِن ذَلِكَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللّهِ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُّبِينًا
اهل كتاب از تو مى‏خواهند كه برايشان (به يكباره‏) از آسمان كتابى نازل كنى‏؛ بدان كه از موسى درخواستى عجيب‏تر كردند، كه گفتند خدا را آشكارا به ما نشان بده‏؛ آنگاه به خاطر درخواست ناحقشان صاعقه (ى مرگ‏) آنان را فرو گرفت‏؛ آنگاه (چون به درخواست موسى از نو زنده شدند) پس از آنهمه معجزات كه برايشان پديد آمده بود، گوساله‏پرستى كردند، و از اين گناهشان هم درگذشتيم و به موسى حجتى آشكار بخشيديم‏.

احزاب آيه ۶۳: مردم درباره قیامت درخواست می‌کنند، بگو
يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا
مردم از تو در باره قيامت مى‏پرسند؛ بگو علم آن (و اطلاع از زمانش‏) با خداوند است‏؛ و تو چه دانى چه بسا قيامت نزديك باشد.

۳.۴ سْتَفْتُونَكَ ---> قل (ازتو نظرخواهی می‌کنند ---> بگو)

نساء آيه ۱۲۷: از تو درباره زنان نظرخواهی می‌کنند؛ بگو
وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاء قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاء الَّلاتِي لاَ تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَن تَقُومُواْ لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا
و از تو در باره زنان نظرخواهى مى‏كنند، بگو خداوند در باره آنان فتوا مى‏دهد - و نيز در آنچه از كتاب بر شما خوانده مى‏شود، (آمده است‏) - كه (حكم او) در باره دختران يتيمى كه حق مقرر آنان را نمى‏پردازيد، و ميل به ازدواج با آنان نداريد و نيز كودكان مستضعف (يتيم و محروم‏) اين است كه در حق يتيمان به عدل و انصاف بكوشيد و هر خيرى كه انجام دهيد خداوند از آن آگاه است‏.

نساء آيه ۱۷۶: از تو درباره کلاله نظرخواهی می‌کنند؛ بگو
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالاً وَنِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّواْ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
از تو نظرخواهى مى‏كنند بگو خداوند در باره كلاله به شما چنين فتوا مى‏دهد كه اگر مردى درگذرد و فرزندى نداشته باشد و خواهرى داشته باشد، نصف تركه از آن او (خواهر) است‏؛ و (اگر زنى درگذرد و برادرى داشته باشد) در صورتى كه فرزند نداشته باشد، آن مرد (همه تركه را) از او ارث مى‏برد، و اگر خواهران دو تن (يا بيشتر) باشند، دو سوم تركه از آنان است‏؛ و اگر گروهى برادر و خواهر باشند، در اين صورت براى هر مرد بهره‏اى برابر با بهره دو زن است‏، خداوند (احكامش را) برايتان روشن مى‏سازد تا مبادا گمراه شويد، و خدا به هر چيزى داناست‏.

۳.۵وَلَئِن سَأَلْتَهُم ---> لَيَقُولُنّ َ ( اگر از آنها بپرسی---> گویند)

توبة آيه ۶۵: اگر از آن‌ها بپرسی چرا ریشخند می‌کردید؛ می‌گویند
وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ
و اگر از ايشان بپرسى (چرا ريشخند مى‏كرديد) بيگمان خواهند گفت‏، (ما) فقط حرف مى‏زديم و خود را سرگرم مى‏كرديم‏؛ بگو آيا به خداوند و آيات او و پيامبر او ريشخند مى‏كرديد؟

عنكبوت آيه ۶۱: اگرازآن‌ها بپرسی آسمان و... چه کسی آفریده است؛ می‌گویند
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ
و اگر از ايشان بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است و خورشيد و ماه را رام كرده است‏، گويند خداوند؛ پس چگونه بيراهه مى‏روند؟

زمر آيه ۳۸: اگر ازآن‌ها بپرسی آسمان و... چه کسی آفریده است؛ می‌گویند
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ
و اگر از ايشان بپرسى كه چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است‏، بيشك گويند خداوند، بگو ملاحظه كنيد كه آنچه به جاى خداوند مى‏پرستيد، اگر خداوند در حق من بلايى خواسته باشد، آيا آنان بلاگردانش هستند؟ يا اگر در حق من خيرى خواسته باشد، آيا آنان بازدارنده رحمت او هستند؟ بگو خداوند مرا كافى است‏، كه اهل توكل بر او توكل مى‏كنند.

۳.۶وَإِذَا قِيلَ لَهُم---> قَالُواْ (چون به آنها گفته شود، گویند)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ
و چون به ايشان گفته شود نماز بگزاريد، نماز نمى‏گزارند.

بقرة آيه ۱۳: چون به آن‌ها گفته شود ایمان بیاورید؛ گویند
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـكِن لاَّ يَعْلَمُونَ
و چون به ايشان گفته شود چنانكه (ساير) مردم ايمان آورده‏اند، (شما هم‏) ايمان آوريد، گويند آيا ما هم مانند كم‏خردان ايمان بياوريم‏؟ بدانيد كه خودشان كم‏خردند، ولى نمى‏دانند.

بقرة آيه ۱۷۰: چون به آن‌ها گفته از آنچه خداوند نازل كرده است پيروى كنيد؛ گویند
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ
و چون به ايشان گفته شود از آنچه خداوند نازل كرده است پيروى كنيد، گويند خير، ما از آنچه نياكانمان را بر آن يافته‏ايم پيروى مى‏كنيم‏. حتى اگر نياكانشان چيزى نينديشيده و راهى نيافته باشند (باز هم از آنان پيروى مى‏كنند؟).

فرقان آيه ۶۰: چون به آن‌ها گفته به خدای رحمان سجده برید؛ گویند
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا
و چون به آنان گفته شود به خداوند رحمان سجده بريد، گويند رحمان ديگر كيست‏، آيا به چيزى كه تو مى‏فرمايى سجده بريم‏؟ و بر رميدگيشان مى‏افزايد.

بقرة آيه ۱۱: چون به آن‌ها گفته شود فساد نکنید؛ گویند بقرة آيه 91: چون به آن‌ها گفته شود ایمان بیاورید؛ گویند
مائدة آيه ۱۰۴: چون به آن‌ها گفته شود به سوی فر فرستاده الهی و پیامبر آیند؛ گویند
لنحل آيه ۲۴: چون به آن‌ها گفته شود پروردگارتان چه نازل کرده است؛ گویند
لقمان آيه ۲۱: چون به آن‌ها گفته شود از آنچه خداوند نازل كرده است پيروى كنيد ؛ گویند
يس آيه ۴۷: چون به آن‌ها گفته شود از آنچه خداوند نازل كرده است پيروى كنيد
منافقون آيه ۵: چون به آن‌ها گفته شود بياييد تا پيامبر خدا براى شما آمرزش بطلبد؛ سرهای خود را بر می‌گردانند
مرسلات آيه ۴۸: چون به آن‌ها گفته شود نماز بگزارید؛ نمی‌گزارند

۳.۷وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا ---> قَالُواْ (چون آيات ما بر آنان خوانده شود ---> گویند)

انفال آيه ۳۱: چون آيات ما بر آنان خوانده شود؛ گویند جز افسانه ای نیست
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُواْ قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَـذَا إِنْ هَـذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأوَّلِينَ
و چون آيات ما بر آنان خوانده مى‏شد مى‏گفتند شنيديم و اگر بخواهيم مانند اين خواهيم گفت‏، اين جز افسانه‏هاى پيشينيان نيست‏.

سبا آيه ۴۳: و چون آيات روشنگر ما بر آنان خوانده شود، گويند اين جز مردى نيست كه مى‏خواهد شما را از آنچه پدرانتان مى‏پرستيدند بازدارد،
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَن يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْكٌ مُّفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ
و چون آيات روشنگر ما بر آنان خوانده شود، گويند اين جز مردى نيست كه مى‏خواهد شما را از آنچه پدرانتان مى‏پرستيدند بازدارد، و گويند اين جز بهتانى برساخته نيست‏؛ و كافران درباره حق - چون فراز آيدشان ‏- گويند اين جز جادويى آشكار نيست‏.

يونس آيه ۱۵: چون آيات ما بر آنان خوانده خوانده شود، گويند قرآنی دیگر بیاور
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَـذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
و چون آيات ما كه روشن و شيواست‏، بر آنان خوانده شود، نااميدواران به لقائمان (به پيامبر) مى‏گويند قرآنى غير از اين بياور؛ يا اين را تغيير ده‏؛ بگو مرا نرسد كه آن را از پيش خود تغيير دهم‏؛ جز از وحى‏اى كه به من مى‏شود، (از چيزى‏) پيروى نمى‏كنم‏؛ من اگر از پروردگارم نافرمانى كنم‏، از عذاب روز سهمگين مى‏ترسم‏.

مريم آيه ۷۳: چون آيات ما بر آنان خوانده شود؛ گویند (بايد ديد) كدام يك از دو گروه (از ما يا شما) نيك‏مرتبه‏تر و مجلس‏آراتر است‏
حج آيه ۷۲: چون آيات روشنگر ما را بر آنان بخوانند، در چهره‏هاى کافران (نشان‏) ناخوشايندى مى‏بينى‏
جاثية آيه ۲۵: چون آيات روشنگر ما را بر آنان بخوانند، بهانه‏شان جز اين نيست كه گويند اگر راست مى‏گوييد پدران ما را بازآوريد
احقاف آيه ۷: چون آيات روشنگر ما را بر آنان بخوانند، گویند اين جادوى آشكار است

۳.۸وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا

فصلت آيه ۲۶: كافران گويند به اين قرآن گوش ندهيد و در اثناى خواندن آن سخنان بيهوده بگوييد
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ
و كافران گويند به اين قرآن گوش ندهيد و در اثناى خواندن آن سخنان بيهوده بگوييد، باشد كه پيروز شويد.

فرقان آيه ۳۲: و كافران گويند چرا قرآن يكباره بر او نازل نمى‏شود؟
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا
و كافران گويند چرا قرآن يكباره بر او نازل نمى‏شود؟ بدينسان (نازل مى‏شود) تا دل تو را به آن استوار داريم و آن را چنانكه بايد و شايد به شيوايى بخوانيم‏.

نمل آيه ۶۷: كافران گويند آيا چون ما و پدرانمان (مرديم‏) و خاك شديم آيا (از نو زنده و) برانگيخته خواهيم شد؟
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ
و كافران گويند آيا چون ما و پدرانمان (مرديم‏) و خاك شديم آيا (از نو زنده و) برانگيخته خواهيم شد؟

عنكبوت آيه ۱۲: كافران به ایمان آوردگان گويند از راه ما پيروى كنيد ما گناهانتان را به گردن مى‏گيريم‏؛
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُم بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُم مِّن شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
و كافران به مؤمنان گويند از راه ما پيروى كنيد ما گناهانتان را به گردن مى‏گيريم‏؛ ولى در حقيقت هيچ بارى از گناهان ايشان را به گردن نگيرند، كه ايشان دروغگو هستند.

سبا آيه ۳: كافران گويند قيامت براى ما فرا نمى‏رسد؛ بگو بى‏شبهه به شما فرا مى‏رسد
سبا آيه ۳۱: كافران گويند هرگز به اين قرآن‏، و به آنچه پيش از آن بود، ايمان نمى‏آوريم

۳.۹قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ

آل عمران آيه ۶۴: بگو اى اهل كتاب‏! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ
بگو: اى اهل كتاب‏! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است‏؛ كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم‏؛ و بعضى از ما، بعضى ديگر را غير از خداى يگانه‏ به خدايى نپذيرد. هرگاه [از اين دعوت‏،] سرباز زنند، بگوييد: گواه باشيد كه ما مسلمانيم‏

آل عمران آيه ۹۹: چرا افرادى را كه ايمان آورده‏اند، از راه خدا بازمى‏داريد
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاء وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
بگو: اى اهل كتاب‏ چرا افرادى را كه ايمان آورده‏اند، از راه خدا بازمى‏داريد، و مى‏خواهيد اين راه را كج سازيد؟ در حالى كه شما [به درستى اين راه‏] گواه هستيد؛ و خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد، غافل نيست‏

مائدة آيه ۵۹: بگو اى اهل كتاب‏ آيا به ما خرده مى‏گيريد؟
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ
بگو: اى اهل كتاب‏! آيا به ما خرده مى‏گيريد؟ [مگر ما چه كرده‏ايم‏] جز اينكه به خداوند يگانه‏، و به آنچه بر ما نازل شده‏، و به آنچه پيش از اين نازل گرديده‏، ايمان آورده‏ايم‏. و اين‏، بخاطر آن است كه بيشتر شما، از راه حق‏، خارج شده‏ايد.

مائدة آيه ۷۷: اى اهل كتاب‏ در دين خود، غلوّ نكنيد و غير از حق نگوييد
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ
بگو:اى اهل كتاب‏ در دين خود، غلوّ نكنيد و غير از حق نگوييد و از هوسهاى جمعيّتى كه پيشتر گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند و از راه راست منحرف گشتند، پيروى ننماييد

Share/Save/Bookmark

بخش پیشین
قرآن، پیامبر، و جمعیت مخاطب

نظرهای خوانندگان

خيلي خوب حلاجي كرده بودين و بحث را مستند و قوي ارايه كرديد
سرافراز باشيد ...

-- كاوه ، Jul 25, 2010

در ایران ، قرآنی بود به کوشش الهی قمشه‌ای که گویا بعدها جمع آوری شد و هرگز تجدید چاپ نشد، این قرآن که قطورتر از دیگر قرآن‌ها بود، حاوی نوشتجاتی در پرانتز از شرح حال،دلایل،حوادث،شایعات و چگونگی‌ آمدن آیات قرآن در زمان و مکان خاص و روند شکل‌گیری اسلام بود که به خواننده درکی درست از فرهنگ،تاریخ و روابط قبیله‌ای در عربستان آن زمان میداد.

-- ایراندوست ، Jul 25, 2010

لطفا به جای «گفتمان» از «گفتگو» یا «دیالوگ» استفاده کنید. چرا که منظور شما همان گفتگو است. اما داریوش آشوری که کلمهء گفتمان را وضع کرده، آن را به عنوان مترادفی برای دیسکورس (discourse) وضع کرده است که منظور شما در این نوشته نیست. متاسفانه این معنی از گفتمان بیش از اندازه در جامعه جا افتاده و باصطلاح غلط مصطلح شده و افراد زیادی این اشتباه را مرتکب می‌شوند.

-- شروین ، Jul 25, 2010

باتشکر مطلب جالب و قابل تاملی میباشد در انتظار مطالب مفصلتری از نویسنده هستیم.
آیا از نویسنده آدرس وب یاایمیلی دارید؟

-- رضا ، Jul 25, 2010

یک بار هم شده قران را همچون یک کتاب در نظر بگیریم. مثل هر کتابی که میشود به محتوای آن نگریست و آن را در ترازوی عقل سنجید. در این صورت خواهیم دید که این کتاب نه تنها چیز تازه ای در بر ندارد، بلکه از اندیشه در آن خبری نیست. تمامی قصص قران که بیش از نیمی از کتاب است، از تورات رونویسی شده. میدانیم که تورات هم این داستان ها را از افسانه های سومری و بابلی برگرفته است. بقیه قران هم روایتی است از آداب و رسوم قوم عرب که سراسر عقب ماندگی و توحش است.
وقتی قرآن (و همین طور سایر کتب مقدس) را با نوشته های فیلسوفان یونان مقایسه کنیم که نزدیک به هزار سال پیش از آن نوشته شده است (مثل آثار هراکلیتوس، افلاطون و دیگران) خواهیم دید که آثار یونانی حتی برای امروز ما نیز سخنان نقض و آموختنی بسیاری دارند و کتاب های ادیان در برابر آنها بسیار نازل و بی محتوا هستند.

-- رضا ، Jul 26, 2010

من نمیتوانم قبول کنم که کتابی که از حافظه و بر پوست نویسی نوشته شده سخنان خدا باشد خب حافظه ممکن است یک چیزی را شنیده و چند روز بعد فراموش کند و وقتی بخواهد دوباره ان را بازنگاری کند یک چیزیی به ان اضافه بکند و بگوید فکر کنم اینطوری بوده در حالی که نه اینطور نبوده چقدر برای خوده ماها این چیزها پیش امده و میاید انها که قران را نوشتند انسان بودن کامپیوتر که نبودن اگر خرد دارید قوانین حقوق بشر امروزی را دین خود سازید و به خدایی مهربان و خواهان حقوق بشر برای همه انسانها در اسمان باور داشته باشید

-- k.k ، Jul 27, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)