خانه > انديشه زمانه > Feb 2008 | |
Feb 2008آبی که خانم پارسیپور در خوابگه مورچگان ریخته استدکتر محمد برقعی: گزینش خانم شهرنوش پارسیپور به عنوان «زن برگزیده سال» از سوی گردانندگان هجدهمین کنفرانس «بنیاد پژوهشهای زنان ایرانی» مورد اعتراض پارهای از اهل قلم و فعالان اجتماعی قرار گرفت. اصلیترین دلیلی که بیشتر این افراد برای مخالفت خود با این گزینش عنوان کردهاند، دیدگاه خانم پارسیپور در مورد صیغه و نگاهی است که ایشان در مورد رابطه زن و مرد دارند. کسی جوابی برای این پرسشها دارد؟شاید فکر کنی که من دیوونه شدم ولی من واقعا فکر می کنم که دستگاه کاملا داره بر اساس اشاعه زشتی و پلشتی و خشونت و مردم آزاری و حماقت حرکت می کنه و جز این، کارهاش هیچ اساس دیگه ای نمی تونه داشته باشه. مساله مساله ایران و این حرفها نیست، من که می گم اصلا (...) تو اون تمدن کهن و کوروش و داریوشی که تخم و ترکه شون ما باشیم. حرفم اونا نیست، این منو عصبی می کنه که می بینم اصلا سیستم در پی حرکت در جهتی ست که در هر کاری دقیقا بر خلاف حرکت عاقلانه باشه. ارزیابی تفاوتهای انسانی و میان گروهیرضا کاظمزاده: تفاوت بیولوژیک میان زن و مرد در جامعه ما به مثابه مهمترین تفاوت پایه به رسمیت شناخته شده و تاثیر خود را بر تمامی اركان و شئون اجتماعی گذاشته است. این تفاوت پایه كه به شكل ویژهای در فرهنگ پدیدار میگردد از سوی دیگر مرزهایی در روابط اجتماعی و فردی میان دو جنس ایجاد نموده است كه به مدد نظامهای ارزشی، اخلاقی، عرفی، مذهبی و حتی رسمی و حقوقی سعی در حفظ آن میشود. ارزیابی تفاوتهای انسانی و میان گروهی در فرهنگ ایرانیرضا کاظمزاده: اگر تمامی دنیا از یک وحدت یکپارچه و همگونی پیوسته شکل پذیرفته بود، احساس تنهایی معنا نمییافت. احساس بیگانگی، از کشف خویشتن به عنوان موجودی متفاوت و مجزا از محیط ناشی میشود. نوزاد انسان به هنگام تولد از آنجایی که هنوز دستگاه روانی (appareil psychique) وی نظام نیافته است، درست در نقطهی مقابل این وضعیت قرار دارد و تصوری از "خود" به معنای موجودی مستقل، یکپارچه و جدا از دنیای بیرون ندارد. روانکاوی رقصی از شاهرخ مشکینقلمداریوش برادری: ما در عرصه رقص، این هنر سرکوب شده و بهترین تبلور جسم و تمنای جسم ایرانی، شاهد ظهور قدرتهای و روایات نو هستیم که در میان آنها، نقش و جای شاهرخ مشکینقلم، نقشی پررنگ و محوری است. این قدرت ثمره سالها کار و آشنایی دقیق او با رقص مدرن است که وقتی کمی از بیوگرافی او را بخوانیم، با تلاش و زحمت نهفته در پشت این جسم زیبا و رقص مسحورکننده و روایات نو آشنا میشویم. نقدی بر دو مقاله از اکبر گنجی نقد و نظری بر دو مقاله از اکبر گنجیهاتفی: « تبیین ساختار سیاسی نطام جمهوری اسلامی و شناخت هیئت حاکمه آن بحثی است اساسی که در مقاطعی مانند انتخابات اوج میگیرد. آقای اکبر گنجی در دو مقاله «دموكراتيزاسيون در برابر سلطانيزاسيون» نگاه نادرست به «ساختار سياسى ايران و دولت احمدی و مجلس سلطانی» به آن پرداخته است.» بحثی مقدماتی در باب نظام خویشاوندی ایرانیرضا کاظم زاده، روانشناس بالینی ـ روان درمانگر خانواده: «زندگی گروهی در نظام خویشاوندی ایرانی بدین معنا بوده است که پسران خانواده پس از ازدواج همچنان به همزیستی با پدر و مادر خویش ادامه میداده اند. در گذشته، در خانوادهایی که توان مالی و محل زندگی امکان آن را فراهم می آورد، پسران هر کدام به همراه همسر و فرزندانشان در بخشی از خانه ی پدری سکنی گزیده و به نحوی در فعالیتهای اقتصادی پدر شرکت میکردند.» فضیلت گیاهخواری را درک کنیمآرش نراقی: آیا رژیم غذایی گوشتخوارانه از منظر اخلاقی دفاعپذیر است؟ به بیان دیگر، آیا انسانها اخلاقا حق دارند که برای تأمین خوراک خود جان حیوانات دیگر را از ایشان سلب کنند؟ حیوانات ردههای تکاملی بالا نظیر گاو و گوسفند به علت سلسله اعصاب پیشرفتهای که دارند هم درد را بشدت تجربه میکنند و هم وحشت را. ظاهرا گوسفند یا گاوی که برای ذبح آماده میشود پیشاپیش خطر مرگ را احساس میکند و پیش از آنکه ذبح شود وحشتی عمیق را میآزماید. بیماری روان/تنی و نگاهی نو به «تن»داریوش برادری : بیمار «آنورکسی» در واقع با اعتصاب غذا مانند کودکی رفتار میکند که از خوردن غذا از دست مادر خودداری میکند. زیرا خوردن غذا به معنای پذیرش هدیه و عشق مادر است. اما رابطه مادر و فرزند یک رابطه عشق خالص نیست و یک رابطه عشق ـ نفرتی یا مهراکین هست و اگر مادر نتواند در ارتباط با کودک این احساسات خشم و کین خویش را بنوعی بالغانه سامان دهد و به خواهد به زور به کودک غذا دهد، آنگاه کودک این خشم نهفته را احساس میکند و او نیز به شیوه اعتراض و خشم متقابل و نخوردن یا تهوع غدا به آن پاسخ میدهد. بررسی ساختار سیاسی ایران ـ بخش چهارم بیرحمی و عظمتطلبی شبه فاوستی سلطان ـ بخش دوماکبر گنجی: «رژیم جمهوری اسلامی نظام فاشیستی و توتالیتر یا دیکتاتوری نظامی نیست، بلکه رژیم سلطانی است. پروژهی دموکراتیزاسیون در برابر پروژهی سلطانیزاسیون قرار دارد. با زدن سلطان و کنار نهادن وی، لزوماً دموکراسی محقق نخواهد شد. کنار نهادن نظام سلطانی شرط کافی نظام دموکراتیک نمیباشد، اما کنار نهادن نظام سلطانی شرط لازم فرایند دموکراتیزاسیون است.» خرمشاهی: اصلاحگران دینی اصول اعتقادی را خدشه دار کرده اندگروههاي اصولگرايي در عالم مسيحيت پيدا شدهاند كه كتاب مقدس (Bible) را كه كتاب مقدس يهوديت و مسيحيت است و حتي بزرگترين علماي دين پژوه و روحانيان بزرگ مسيحي آن را عيناً وحي نميدانند، عيناً وحي تلقي كردهاند. آري در چنين شرايطي، زير سوال بردن و خدشهدار كردن حقانيت پيامبر اسلام (ص) و وحيانيت قرآن، چه سودي دارد، يا چه مشكلي حل مي كند؟ كاري كه نه فقط بي فايده است بلكه دهها توالي فاسد دارد. بررسی ساختار سیاسی ایران ـ بخش سوم بیرحمی و عظمتطلبی شبه فاوستی سلطان ـ بخش اولعمدهترین و اصلیترین انتقاد بر احمدینژاد، در زمینهی سیاست خارجی است. گفته میشود که وی با اتخاذ سیاستهای نادرست و بیان سخنان نسنجیده و نابخردانه، ایران را در مقابل جهان غرب قرار داده و کشور را با خطر حملهی نظامی (آمریکا، اسرائیل) مواجه کرده است. این مدعا با واقعیت انطباق ندارد. اگر قرار باشد در ساختار سیاسی ایران شخصی بهعنوان مسئول این وضعیت خطرناک به مردم معرفی شود، بیش از همه آقای خامنهای (فرمانده کل قوا) سزاوار پذیرش این مسئولیت است، نه احمدینژاد. در گفت و گوی روزنامه دیولت با نورمن میلر، نویسنده فقید آمریکایی: هیتلر نازک نارنجی بودترجمه، ناصر غیاثی: به نظر نورمن میلر هیتلر آلت دست شیطان بود، اما قصد ندارد با این حرف گناه آلمانیها را پاک کند. روزنامهی دیولت دو ماه قبل از مرگ ِ نورمن میلر به مناسبت ِ انتشار ترجمهی آخرین رماناش " قصر ِ میان جنگل" به آلمانی گفتگویی با او داشت که ترجمهاش را میخوانید. دولت احمدی و مجلس سلطانی، بخش پایانیاکبر گنجی: یکی از شاخصهای بسیار مهم در ساختار سیاسی ایران، حضور و دخالت نظامیان در مسائل سیاسی و فعالیتهای اقتصادی است. آقای خمینی رهبر انقلاب و شخصیتی کاریزماتیک بود. او برای زمامداری سیاسی به ورود نظامیان به عرصهی سیاست و اقتصاد نیازی نداشت. اما آقای خامنهای فاقد همهی اینها بود. حتی جامعهی مدرسین حوزهی علمیه قم حاضر نبود وی را به عنوان یکی از مراجع تقلید به مردم معرفی کند. سپاه پاسداران پس از محاصره اجلاس جامعهی مدرسین موفق به دریافت گواهی مرجعیت آقای خامنهای از آنان شد. آقای خامنهای نه رهبر انقلاب بود و نه شخصیتی کاریزماتیک دارد. از این رو، استفاده از نظامیان، برای یک رهبر غیر دموکراتیک، تنها راه پیش روست. دولت احمدی و مجلس سلطانی، بخش اولاکبر گنجی: به نظر بسیاری از فعالین سیاسی، با مواضع کاملاً متفاوت، "دوران احمدینژاد سیاهترین دوران جمهوری اسلامی ایران است، احمدینژاد کشور را در معرض حملهی نظامی قرار داده است، احمدینژاد ایران را در برابر جهان غرب قرار داده است، از نظر سرکوب سیاسی اجتماعی، احمدینژاد بدترین دوره را بر ایران حاکم کرده است. احمدینژاد مصیبت عظمای جمهوری اسلامی ایران است." این برساخته تا چه اندازه با واقعیت نظام سیاسی ایران منطبق است؟ طراحی دکوراسیون راهی برای «متفاوت» بودن در ایران تفاوت تولید میشود، نه مصرفوحید ولیزاده: «تفاوت» در دو گفتمان نشانهای از پایان فلاکت و شروع خوشبختی است. گفتمانی که کمونیسم را مرتبط با یکسانی و سرمایهداری را مرتبط با تفاوت میداند. در این گفتمان کمونیسم به معنای مجتمعهای آپارتمانی بزرگ سیمانی و یک شکل، اتومبیلهای همشکل و کالاهای مصرفی کوپنی و یکسان است و سرمایهداری به معنای خانههای ویلایی متنوع و رنگارنگ، ایستگاههای رادیویی متعدد با سبکهای متفاوت موسیقی و آواز، مدلهای حیرت انگیز اتومبیل و سوپر مارکتهای لبریز از مارکهای مختلف اجناس در بستهبندیهای رنگی و شاد. بررسی ساختار سیاسی ایران ـ بخش دوم دموکراتیزاسیون در برابر سلطانیزاسیون (بخش دوم)اکبر گنجی: «هر گونه تحلیلی از وضعیت کشور که فاقد نقش رهبر در مسائل کشور باشد، تحلیلی نادرست و بیاعتبار است. نادیده گرفتن قدرت اصلی و ذکر نکردن نقش کسی که بیشترین قدرت را در نظام حقوقی و حقیقی دارد، هر علت یا انگیزهای داشته باشد، تحلیل را غیر واقعی و استراتژی سیاسی را بیمحتوا و بیاثر خواهد کرد.» بررسی ساختار سیاسی ایران ـ بخش اول دموکراتیزاسیون در برابر سلطانیزاسیون (بخش اول)اکبر گنجی: «برخی، صحنهی سیاسی ایران را چنان تحلیل میکنند که گویی احمدینژاد جانشین خامنهای شده و زمام مملکت در دست گرفته و کشور را فاشیستی کرده یا خواهد کرد. اما نه نظام جمهوری اسلامی، نظام فاشیستی و توتالیتر است، و نه ساختن نظام فاشیستی و توتالیتر دیگر امکان پذیر است. این نظام توتالیتر نیست.» روانکاوی بحران مفهوم «عشق ایرانی»داریوش برادری: در معنای روانکاوانه میتوان دید که چگونه زن و مرد در عشق چیزی متفاوت میبینند و همزمان این تفاوت باعث ایجاد بازی تراژیک، کمیک و دیالوگ عشق و هنر بشری میگردد. مرد در عشق در پی دستیابی به تمناست و زن در پی دیدن خویش در چشم معشوق به سان تبلور عشق و تمناست. از این رو به قول طنز لکان «عشق اعطای چیزی است که فرد فاقد آن است، به کسی که هیچ میلی به دریافت آن ندارد.» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|