تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

دولت‎ ‎‏ احمدی و مجلس سلطانی، بخش اول

اکبر گنجی

پس از روشن شدن میزان قدرت و اختیار رهبر در نظام حقوقی و رژیم حقیقی [رجوع شود به مقاله دموکراتیزاسیون در ‏برابر سلطانیزاسیون]، مدعای مهم دیگری را طرح و در خصوص اعتبار آن داوری خواهیم کرد. این برساخته، محصول ‏کوشش دسته‌جمعی تعداد بسیاری از فعالین سیاسی‌، با مواضع کاملاً متفاوت، است. مطابق این برساخته: "دوران احمدی‌‏نژاد سیاه‌ترین دوران جمهوری اسلامی ایران است، احمدی‌نژاد کشور را در معرض حمله‌ی نظامی قرار داده است، یعنی ‏خطر حمله‌ی نظامی در دوره وی بیش از هر زمان دیگری ایران را تهدید می‌کند، احمدی‌نژاد ایران را در برابر جهان ‏غرب قرار داده است‌، از نظر سرکوب سیاسی اجتماعی، احمدی‌نژاد بدترین دوره را بر ایران حاکم کرده است. احمدی‌نژاد ‏مصیبت عظمای جمهوری اسلامی ایران است".


این برساخته تا چه اندازه با واقعیت نظام سیاسی ایران منطبق است؟



‏1- سیاست داخلی: روشن است که بین هاشمی رفسنحانی و خاتمی و احمدی‌نژاد از نظر شخصیتی و رفتاری تفاوت‌های ‏بسیاری وجود دارد و خاتمی و کابینه‌اش از جهات عدیده بر احمدی‌نژاد و کابینه‌اش برتری دارد. اما سخن بر سر تفاوت‌های شخصیتی و رفتاری افراد نیست، سخن بر سر محدوده‌ی اختیارات و قدرت افراد در نظام سیاسی است. قصد ما دفاع ‏از احمدی‌نژاد و تائید اقدامات نسجیده ی وی نیست. برعکس، ما می‌کوشیم نشان دهیم که سهم احمدی‌نژاد از این وضعیت ‏نگران کننده و رو به سراشیبی چقدر است؟ آیا با آمدن احمدی‌نژادیک دگرگونی اساسی نسبت به سه دهه‌‌ی گذشته اتفاق ‏افتاده و او فجایعی آفریده که در کارنامه‌ی رژیم جمهوری اسلامی سابقه نداشته است؟



در تحلیل سیاسی، در عین اذعان به وجود امور ثابتی چون قانون اساسی و رهبری سلطانی، به تفاوت‌های دوران های ‏مختلف پرداخته خواهد شد. به تعبیر دیگر، باید دید که در شرایط خاص زمانی از ترکیب علل خاص چه نتایج متفاوتی به ‏دست آمده است؟ یعنی با اینکه قانون اساسی و رهبری ثابت بوده‌اند، اما نتیجه‌ی عمل سیاسی کنشگران و برآیند نهایی در ‏دوران هاشمی و خاتمی و احمدی‌نژاد "متفاوت" بوده است. این تفاوت‌ها به معنای "تغییر رژیم" یا "دموکراتیزه شدن ‏رژیم" نبوده است، اما رابطه دولت و جامعه‌ی مدنی (موازنه‌ی قوا بین دولت و جامعه) در این سه دوره تفاوت‌هایی داشته ‏است. حتی رهبر هم از میان این سه دوره‌، یکی را بیشتر باب میل خود دانسته و لذا بیشتر آن را تأئید کرده و دوره‌ی ‏دیگری را نمی‌پسندد و لذا رویکرد کاملاً انتقادی به آن دوران دارد. مجلس ششم، مجلس مطیع اراده‌ی رهبر نبود، لذا آقای ‏خامنه‌ای می‌گفت: "‌صدای عمومی مجلس ششم مخالف بسیاری از مصالح نظام است". رهبر، آن صدای عمومی را تندرو ‏و آمریکایی خواند که از داخل خیمه‌ی انقلاب چراغ سبز به اردوگاه دشمن می‌دادند. اما مجلس هفتم‌، مجلس مطیع رهبر و ‏مورد تأئید رهبر است. از منظری دیگر، شدت سرکوب سیاسی در این سه دوره، متفاوت بوده است. برخی بر این گمانند که ‏شدت سرکوب سیاسی ، نشانه ی وحشت حکومت از برهم خوردن موازنه ی قوا میان دولت و جامعه است. وقتی جامعه ‏قدرت بیشتری می یابد، دولت سرکوب خود را افزایش می دهد. اما وقتی قدرت جامعه را از آن گرفت، شدت سرکوب را ‏کاهش خواهد داد. پس می‌توان پرسید: دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد چه تفاوت ماهوی با دوران ریاست جمهوری ‏خامنه‌ای (به اضافه‌ی نخست وزیری مهندس موسوی)‌، هاشمی رفسنجانی و خاتمی دارد؟ دوران چهار رییس جمهور را ‏با شاخص‌های مختلف می‌توان مقایسه کرد. ‏


‏‌شاخص اول: برگزاری انتخابات آزاد: انتخابات رقابتی منصفانه‌ی آزاد یکی از شاخص‌های جوامع دموکراتیک است. ‏آنچه در جمهوری اسلامی برگزار می‌گردد، "شبه انتخابات تقلبی" است. مخالفان حق شرکت در انتخابات را ندارند، برای ‏اینکه داوطلبان باید به طور مکتوب بنویسند که به قانون اساسی‌، اسلام‌، اصل ولایت مطلقه فقیه، آقای خمینی و خامنه ای ‏اعتقاد نظری و التزام عملی دارند و شورای نگهبان هم صدق گفته ی آنها را احراز کند. وزارت کشور مجری انتخابات ‏است، ولی قدرت اصلی در دست شورای نگهبان است. در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی شورای نگهبان ‏صلاحیت بسیاری از چپ های مجلس سوم را برای مجلس چهارم تأئید نکرد. در زمان ریاست جمهوری خاتمی شورای ‏نگهبان، صلاحیت حدود سه هزار و پانصد تن از کاندیداهای مجلس هفتم را رد کرد. دولت خاتمی انتخاباتی ‏برگزارکرد (انتخابات مجلس هفتم) که معاون پیشین وزارت کشور اصلاحات (مصطفی تاج‌زاده‌) آن را "کودتای پارلمانی" ‏خوانده است1.

انتخابات ریاست جمهوری هم که توسط دولت خاتمی برگزار شد، تا آن حد متقلبانه بود که صدای کروبی و ‏هاشمی رفسنجانی را هم در آورد و هاشمی مسأله را به خدا واگذار کرد تا روز قیامت حق او را بستاند و کروبی در ‏اعتراض از مجمع تشخیص مصلحت نظام استعفا کرد. در انتخابات مجلس هفتم صلاحیت حدود ۳۵۰۰ تن از ۸۱۷۲ ‏داوطلب رد شد. در انتخابات مجلس هشتم، تاکنون هیات‌های اجرایی صلاحیت ۳۱ درصد کاندیدا ها ‏‎)‎‏۲۲۰۰نفر از ‏‏ ۷۲۰۰کاندیدا )را رد کرده‌اند. میزان دیگر تخلفات انتخاباتی، از جمله تقلب، در این انتخابات را بعداً می‌توان با دوره‌های ‏قبلی مقایسه کرد. در انتخابات مجلس هفتم خاتمی و اصلاح‌طلبان مدعی بودند که تکلیف ۱۹۰ کرسی مجلس از پیش تعیین ‏شده است، و در خصوص انتخابات مجلس هشتم مدعی هستند که،به غیر از حوزه‌ی تهران، فقط در ۲۳ کرسی امکان ‏رقابت وجود دارد. خاتمی در خصوص انتخابات مجلس هشتم گفته است که: " امکان رقابت منتفی شده است". عارف، معاون ‏اول او از شرکت در انتخابات انصراف داد. ملاقات خاتمی و هاشمی رفسنجانی با رهبر هم دستاوردی نداشت. آقای خامنه‌‏ای طالب "مجلس سلطانی" است. او بر این گمان است که سر و صدای یکی- دو ماهه را باید تحمل کند تا برای چهار سال ‏خیالش راحت باشد.


ماه اگر بی‌تو برآید به دو نیمش بزنند / دولت احمدی و مجلس سلطانی

این نکته را نباید از یاد برد که میزان رد صلاحیت‌ها و فرمایشی بودن انتخابات به میزان گستردگی بسیج اجتماعی و ‏سیاسی (‌موازنه ی قوای دولت و جامعه‌ی مدنی یا دولت و اپوزیسیون) بستگی دارد، نه "چانه زنی با بالا" بدون بسیج ‏اجتماعی. وقتی قدرت بسیج‌کنندگی وجود نداشته باشد، در مذاکره هم سلطان چیزی به مطالبه کننده نخواهد داد. از انتخابات ‏به عنوان وسیله‌ای مهم در جهت تغییر موازنه‌ی قوا ‌ولو به شکل محدود باید استفاده کرد. اگر یک جنبش وسیع و ‏فراگیر اجتماعی وجود داشته باشد،برگزاری "انتخابات رقابتی آزاد منجر به انتقال قدرت"، مهم‌ترین موضوع مذاکره با ‏زمامداران خواهد بود.


شاخص دوم: سرکوب سیاسی: دهه‌ی اول انقلاب از نظر سرکوب سیاسی بدترین دوران جمهوری اسلامی ایران است. در ‏این دوران زندانیان سیاسی به طور سیستماتیک و گسترده شکنجه می‌شدند. در زمان ریاست جمهوری خامنه‌ای‌، به ‏دستور آقای خمینی، چند هزار زندانی سیاسی را در تابستان ۱۳۶۷ قتل و عام کردند. در زمان هاشمی رفسنجانی وزارت ‏اطلاعات در داخل و خارج از کشور مخالفان را ترور می‌کرد. شکنجه زندانیان در دوران هاشمی (وزارت اطلاعات ‏فلاحیان) به شدت تمام ادامه داشت. در آغاز کار خاتمی وزارت اطلاعات چند تن از مخالفان را به طرز فجیعی به قتل ‏رساند. احمدی‌نژاد، نه جزو آمران قتل های زنجیره‌ای بود، نه جز مجریان آن. "عالیجناب عالیجنابان خاکستری‎ ‎پوش" که با ‏فرمان او پروژه قتل عام درمانی به راه افتاد، همچنان تشکیلات خود را حفظ کرده و از امثال احمدی‌نژاد برای رسیدن به ‏مقصود استفاده می‌کند.



به دلیل پیشرفت تدریجی ایده ی دموکراسی و حقوق بشر، انجام جنایت بسیار دشوارتر از پیش شده است. افشای علنی برخی ‏از جنایات رژیم (اعدام زندانیان در تابستان ۶۷ و پروژه ی قتل های زنجیره‌ای) و بحث درباره ی این جنایات در دوره ی ‏اصلاحات، کار جنایت کاران را بسیار دشوار کرده است. فشار اجتماعی‌ای که به دوم خرداد ۷۶ منتهی شد، ترس‌ها را ‏فروریخت و اقتدارگرایان را برای مدتی به کما برد. نیروهای اجتماعی از این فرصت، به نحو احسن برای افشای برخی از ‏جنایات رژیم استفاده کردند.



در دوران احمدی‌نژاد شاهد انتقاد صریح از رهبر هم بوده‌ایم. افرادی چون احمد زیدآبادی، احمد قابل، عیسی سحر‌خیز، ‏سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و...‌، با نوشتن نامه‌های سرگشاده یا نوشتن مقاله ، از رهبر انتقاد کرده‌اند. همین موارد ‏انگشت‌شمار نشان می‌دهد که امکان انتقاد از رهبر وجود دارد، اگر منتقدان حاضر به پذیرش هزینه‌های احتمالی باشند. ‏

شاخص سوم: وضعیت زندانها: وضعیت زندانها در جمهوری اسلامی بسیار ناگوار است و حقوق زندانیان به نحو تأسف‌‏باری همواره نقض می‌شود (به عنوان نمونه در سال جاری دکتر زهرا بنی عامری در بازداشتگاه همدان و ابراهیم لطف‌الهی در بازداشتگاه سندج به قتل رسیده‌اند)، اما اگر دهه سوم انقلاب را با دهه‌ی اول و دوم مقایسه کنیم، وضعیت زندانها ‏بهبود پیدا کرده است. کافی است وضعیت زندانیان سیاسی دهه سوم را با زندانیان سیاسی دو دهه‌ی گذشته مقایسه نمائیم تا ‏مدعا تائید شود. بهبود وضعیت زندانها ربطی به روسای جمهور ندارد، سازمان زندانها زیر نظر قوه ی قضائیه است. ‏بازجویان پرونده های مهم، کارشان را با بیت رهبری هماهنگ می‌کنند، نه جای دیگر. ‏

شاخص چهارم: سرکوب اجتماعی: طرح "ارتقای امنیت اجتماعی" یکی از پروژهای سرکوب اجتماعی رژیم است. از ‏ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون، رژیم از طریق کاربرد زور، پوشش مردم را مطابق با الگوی مطلوب خود می‌کند. تابستان ‏هر سال، اجرای طرح اوج می‌گیرد. اولاً: در همان ابتدای انقلاب با اعمال به شدت قهر آمیز همه‌ی زنان را باحجاب ‏کردند. ثانیاً: هیچ کس نمی‌تواند مدعی شود که بدترین دوره ی برخورد با پوشش زنان‌، دوره‌ی احمدی‌نژاداست. ثالثاً: ‏جمهوری اسلامی در اعمال قهر آمیز الگوی پوشش خود شکست خورده و نسل جوان کشور از سبک هایی از زندگی ‏پیروی می‌کنند که مطلقاً مقبول رژیم نیست. ‏

شاخص پنجم: سیاست‌های پوپولیستی: سیاست‌های زمامداران جمهوری اسلامی در طول سه دهه‌ی گذشته کاملا ‏پوپولیستی بوده است. قبل از انقلاب گفته می‌شد، آمریکا و خاندان شاه پول نفت را بالا می‌کشند. به مردم وعده داده می‌شد ‏که پس از انقلاب پول نفت را میان آنان توزیع خواهند کرد. پس از پیروزی انقلاب، گرچه پول نفت درب منازل نرفت‌، اما ‏سیاست های اقتصادی تماماً پوپولیستی بود. این سیاست هیچگاه کنار گذاشته نشده است، بلکه با شدت و ضعف همواره ‏تعقیب شده است. قیمت بسیار نازل انرژی در ایران، ناشی از سیاست‌های پوپولیستی است. احمدی‌نژاد، شعارهای اول ‏انقلاب را الگوی خود قرار داده است. طرح پنجاه هزار تومانی مهدی کروبی یکی دیگر از مصادیق سیاست‌های پوپولیستی ‏است. احمدی‌نژاد، سیاست‌های پوپولیستی را تشدید کرد. اعطای وام ازدواج، و اشتغال و طرح‌های کوچک، وام‌های ‏ارزان مسکن و... برخی از این مواردند که به طور همزمان به اجرا در آمدند. آثار تورمی وام‌های کوتاه مدت مسکن، ‏امروز کاملاً مشهود است. ‏

پوپولیسم زبانی، بخش مهمی از پوپولیسم احمدی‌نژاد است. احمدی‌نژاد از زبان کوچه و بازار استفاده می‌کند. این زبان هر ‏آفتی که برای عرصه سیاسی داشته‌، یک نکته غیر قابل انکار است. صراحت احمدی‌نژاد در انتقاد از مخالفان سیاسی‌اش‌، مخالفان را هم به صراحت وادار کرده است. به نحوی که حجم حملات گزنده به شخص احمدی‌نژاد در طول دو سال ‏اخیر، نسبت به روسای جمهور قبلی بسیار قابل توجه است. انتقاداتی که مخالفان احمدی‌نژاداز او می‌کنند و تعابیری که ‏در باره او به کار می‌برند، مخالفان خاتمی در دوره ی او با وی نکردند. مخالفان خاتمی و اصلاحات، با برافراشتن ‏بیرق دفاع از دین به مقابله با اصلاحات برخاستند. "دشمن امام زمان"، " دشمن امام حسین" و... و اعلام کفن پوشیدن ‏مراجع تقلید به دلیل یک مقاله دو صفحه‌ای در یک نشریه دانشجویی یکصد و پنجاه نسخه‌ای، برخی از اتهامات آن دوران ‏علیه اصلاح‌طلبان بود. اگر اصلاح‌طلبان به بی‌دینی متهم می‌شدند، احمدی‌نژاد به "دینداری خرافه‌آمیز" و سحر و جادو ‏متهم می‌شود. حتی کسانی تا آنجا پیش رفته‌اند که بلا‌دلیل، وی را دیوانه می‌خوانند.


چند نمونه‌ی زیر نشان می‌دهد که زبان احمدی نژاد، زبانی متناسب با خود و در مقابل خود، آفریده است. احمدی‌نژاد با ‏زبانی تند رد‌صلاحیت‌شدگان برای انتخابات مجلس هشتم را سرزنش کرد. استفاده از این زبان، این امکان را برای محسن ‏آرمین فراهم آورد که با همان زبان با او به مقابله برخیزد. آرمین می‌گوید: "اگر قرار شود به افراد فاقد صلاحیت به سبب ‏هزینه‌ای که بر کشور تحمیل می‌کنند توصیه شود که از کاندیداتوری صرف نظر کنند قطعاً شخص احمدی‌نژاد از نخستین ‏کسانی خواهد بود که بنابر این توصیه و با توجه به هزینه‌های گزافی که در بخش های مختلف سیاسی ، دیپلماتیک، ‏اقتصادی و... بر کشور تحمیل کرده است باید از حضور در انتخابات منع شود". آرمین در ادامه، ضمن تأکید بر "فضاحت ‏مدیریت سرمای اخیر" به وسیله دولت، اقدام دولت احمدی‌نژاد را "رسوا" و سخنان شخص احمدی‌نژاد را "از نظر تندی، ‏افراط و همچنین منطق و استدلال از سنخ ادبیات کیهانی به شمار" می‌آورد2.

سید محمد صدر، معاون وزارت خارجه در ‏دوران خاتمی درباره‌ی احمدی‌نژاد می‌گوید: " اولین ویژگی سیاست خارجی آقای احمدی‌نژاد نگاه غیر‌علمی و توهم‌آلود ‏به سیاست خارجی همراه با خودشیفتگی (نارسیسیزم) است. این ویژگی‌، ویژگی‌ای است که فرد خویش را محور جهان می‌‏بیند... اینکه رئیس جمهور کشور برای رئیس یک کشور دیگر نامه بنویسد و طرف مقابل نیز پاسخ آن را ندهد و بگوید که ‏این نامه اصلاً ارزش جواب دادن ندارد، خیلی اهانت آمیز است... ویژگی دوم سیاست خارجی آقای احمدی‌نژاد... ناشی از ‏جهل مرکب می‌باشد، یعنی اینکه نمی‌داند که نمی‌داند و در نتیجه از کسی هم نمی‌‌پرسد... احمدی‌نژاد به انجام سفر نیاز ‏دارد... احمدی‌نژاد در سازمان ملل پای صحبت‌های بوش که به اعتقاد من نادان ترین رئیس‌جمهوری آمریکاست، می‌نشیند ‏در حالی که او اعتنایی به سخنرانی وی نمی‌کند... ویژگی دیگر، طرح مطالب خلاف واقع است"3.

عبدالله رمضان زاده‌‏، سخنگوی دولت خاتمی، درباره احمدی‌نژاد می‌گوید: "‌من متأسفم که آقای رئیس جمهور این چنین کلمات بی‌پایه‌ای به ‏زبان می آورد"4. حسین مرعشی درباره‌ی احمدی‌نژاد می‌گوید: "شما رئیس جمهوری را می‌بینید که در سال سوم ‏ریاست جمهوری همانند دوران تبلیغات ریاست جمهوری سخنرانی‌های داغ انتقادی می‌کند و از وجود مافیاهای مختلف در ‏نفت و گاز و اخیراً هم در قطع گاز ترکمنستان خبر می‌دهد و من و شما که محکوم به تحمل حاکمیت ایشان هستیم هم می‌‏گوییم بارک‌الله چه رئیس‌جمهور خوب و دلسوزی... من سالهاست به این نتیجه رسیده‌ام که رمز پایداری حکومت افراد ‏نالایق در اداره پاره‌ای از امور کشور و نیز عدم بهبود امور، همین اخلاق فرصت‌طلبانه مسوولان و شرم و حیای مردم ‏است"5. مرعشی میلیون‌ها نامه‌ی نوشته شده به احمدی‌نژاد را ناشی از نداری مردم و پول دادن او به آنها می‌داند. ‏می‌گوید وقتی احمدی‌نژاد: "یک آقایی است که اگر نامه به او بدهی‌، چیزی در پاکت می‌گذارد و پس می‌دهد در این ‏صورت چه کسی نمی‌نویسد... رئیس دولتی که می‌خواهد تورم را پائین بیاورد باید بی‌انضباطی مالی خود را اصلاح ‏کند"6.

مصطفی تاج‌زاده هم می‌گوید، سخنان احمدی‌نژاد نشان می‌دهد: "دولت نهم نه‌تنها در زمینه اجرایی و ‏اقتصادی بی‌کفایت است و روز به روز بر دامنه گرانی و تورم افزوده و مردم را در تنگناهای گوناگون قرار داده است، ‏بلکه در زمینه رقابت انتخاباتی با منتقدان خود هم تنگ‌نظر است و هم ناصادق... آقای پورمحمدی نیز به دروغ می‌گوید ‏بیشتر رد صلاحیت‌شدگان اصولگرا هستند... آقای احمدی‌نژاد ما را سرزنش می‌کند که چرا ثبت‌نام کرده اید. حال آنکه ‏سرزنش متوجه کسانی است که به شعور و اصالت ملت ایران توهین و حقوق ایرانیان را نقض می‌کنند. از آزادی سخن می‌‏گویند و استبداد می‌ورزند"7.

عبدالله رمضان زاده می‌گوید: "در سیاست خارجی مهم این است که ماجراجو نباشیم... ‏سیاست خارجی دولت نهم ماجراجویانه است... هیچ دولتی همانند دولت احمدی‌نژاد اشتیاق برای رابطه برقرار کردن با ‏آمریکا ندارد... این اشتیاق زاید‌الوصف مسوولان برای ارتباط برقرار کردن با آمریکا ، عاملی در جهت این است که ‏آمریکایی‌ها هر طور که می‌خواهند با ایران بازی کنند... دولت نهم صلاحیت هیچ مذاکره‌ای را در عرصه‌ی خارجی ‏ندارد و برای همین نیز مسأله از جای دیگر هدایت می‌شود و برای مذاکره با مصر، حداد عادل و ناطق نوری می‌روند و ‏برای مذاکره با فرانسه، ولایتی انتخاب می‌شود و به اعتقاد من، مذاکرات خارجی باید از خارج از دولت کنترل شود که این ‏کار در حال حاضر انجام می‌شود"8.

نمونه‌های ارائه شده ، سخنان اصلاح‌طلبان است. اما اگر به سخنانی که ‏دیگران، مثلاً دانشجویان، درباره ی احمدی‌نژاد گفته اند توجه شود، پوپولسیم زبانی با شدتی بسیار بیشتر مشاهده خواهد ‏شد. ‏

ادامه دارد...

پاورقی: ‏
‏‏1- مصطفی تاج‌‌زاده می‌نویسد: "غیر آزاد و غیر عادلانه بر‌گزار کردن انتخابات و قلع و قمع داوطلبان در انتخابات که ‏نمونه بارز آن کودتای پارلمانی در انتخابات مجلس هفتم بود و نیز مقابله با منتخبان ملت در هر نهاد انتخابی". ماهنامه آئین

تاج‌زاده در اول بهمن ۸۶ طی مصاحبه‌ای با سایت نوروز، اقدامات جناح مقابل در رد‌صلاحیت گسترده‌ی اصلاح‌طلبان ‏را "کودتای مخملی" نامید که در صد‌د است تا "مجلس فرمایشی" ضعیف‌تر از مجلس هفتم‌، که خود محصول "کودتای ‏پارلمانی" است ، تشکیل دهد. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، پس از رد‌صلاحیت ۲۲۰۰ تن از داوطلبان، طی اطلاعیه‌‏ای اعلام کرد که "مراکز قدرت و بازیگران اصلی" به دنبال "برگزاری انتخاباتی نمایشی و تشکیل مجلسی گوش بفرمان و ‏مطیع" هستند. به گفته‌ی مصطفی تاج‌زاده: " رد‌صلاحیت‌های غیرقانونی و فله‌ای هیات‌های اجرایی که پیرو ارسال متن ‏سخنرانی اخیر مقام رهبری به آنان توسط وزارت کشور صورت گرفت، ناشی از تصمیم کانون قدرت است و همان مرکزی ‏که به هیات‌های اجرایی ابلاغ کرد که چه کسانی باید حذف شوند، به هیات‌های مرکزی نظارت نیز همان پیام را ابلاغ ‏خواهد کرد و دیگر جای هیچگونه خوشبینی و توجیه باقی نخواهد گذاشت و به این ترتیب به جهانیان اعلام خواهد کرد ‏انتخابات آزاد، عادلانه و سالم در جمهوری اسلامی ایران سرابی بیش نیست و قرار است جمهوری اسلامی به صورت ‏تک‌حزبی و مطلقه اداره شود و حزب پادگانی جای همه احزاب قانونی کشور را بگیرد، یا هیأتهای نظارت بر انتخابات با ‏اصلاح اقدام غیرقانونی هیأتهای اجرایی، امکان برگزاری انتخابات آزاد و سالم و رقابتی را فراهم خواهند کرد... بارها ‏گفته‌ام مادام که دادگاه آقای جنتی تشکیل نشود، ایرانیان شاهد برگزاری انتخابات آزاد و سالم نخواهند بود... وی در خاتمه ‏اصولگرایان را نصیحت کرد که از سرگذشت پیشینیان درس بگیرند و از انجام کودتای دوم پارلمانی خودداری کنند و اجازه ‏دهند ملت رشید ایران خود در صندوقهای رأی تصمیم بگیرد چه کسانی صلاحیت ورود به مجلس را دارند" (‌مصطفی تاج‌‏زاده، گفت و گو با سایت بهارستان، رجوع شود به سایت امروز، ۱۰ بهمن ۱۳۸۶). مجمع روحانیون مبارز اعلام کرده ‏است که تکلیف دو‌سوم نمایندگان مجلس آینده از پیش روشن شده است. موسوی‌لاری هم گفته است که تکلیف ۱۷۰ کرسی ‏مجلس از قبل روشن شده است. در مجلس آینده اصلاح‌طلبان فقط به عنوان یک اقلیت قدرتمند می‌توانند حضور بهم رسانند ‏تا از تک‌صدایی شدن ممانعت به عمل آورند. ‏

‏‏‏2- رجوع شود به مصاحبه محسن آرمین، سایت نوروز، ۶ بهمن ۱۳۸۶. ‏

‏‏3- سید محمد صدر،واقعیت های سیاست خارجی دولت نهم، نوزدهمین احلاس موسسه باران با حضور سید محمد خاتمی، ‏سایت نوروز

‏‏4- سایت امروز، ۱/۸/۱۳۸۶. ‏

5- حسین مرعشی، سایت نواندیش، ۳ بهمن ۱۳۸۶.. ‏

‏‏6- روزنامه اعتماد ملی، ۹ بهمن ۱۳۸۶.. ‏

7- گفت و گو با سایت بهارستان، رجوع شود به سایت امروز، ۱۰ بهمن ۱۳۸۶.. ‏

8-مصاحبه با سایت بهارستان ایران، ۱۶ بهمن ۱۳۸۶. ‏


در همین زمینه:
دموکراتیزاسیون در برابر سلطانیزاسیون- بخش اول

دموکراتیزاسیون در برابر سلطانیزاسیون- بخش دوم

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اقای نویسنده جدا که زور زدید .
اجازه بدهید از این مسائل کودکانه بگذریم و به پرسشی جدی تر بپردازیم .
ایا " دولت احمدی " میراث دولت اسلام و شخص احمد و ال او نیست ؟

-- بدون نام ، Feb 9, 2008

hamonghadr ke khomeyni nayebe barhaghe emame zaman bod ahmadingad ham sad albate mibashand bar monkersh lanad baraye salamatish kafe moratab baznid

-- بدون نام ، Feb 10, 2008

Please avoid any appellation of this regime. Why are you desperte to find a name for it? Our concern should be this: what can be done?

-- moodie ، Feb 10, 2008

این اظهار نظر درست است اگر تاریخ جمهوری اسلامی را در فاصله سال های سیاه 59 تا 1368 به فراموشی بسپاریم که هم سنگسار بود هم اعدام گسترده بود هم ادامه غیر منطقی یک جنگ بود هم هزاران نفر به جرم اندک مخالفتی به اوین می رفتند یا سر راه کشته می شدند ونه رسانه ای در دنیا بود و...بله اگر تارخ جمهوری اسلامی را از آن جا شروع کنیم که دست اندر کاران اصلاح طلب آن تصفیه شدند بله دوره آقای احمدی نژاد سیاه ترین ممکن است باشدوگر نه باید بپرسیم آمار های پیش از آن را از شمارش ظلم و تعدی به مردم آیا شما در اختیار ندارید؟اصلاً چه اصراری داریم که با کلمه دوره احمدی نژاد همه چیز را به گردن او بیاندازیم چه چیزی و چه کسی را می خواهیم از زیر ضرب خارج کنیم؟

-- علی اصغررمضاتپور ، Feb 10, 2008

به مقاله‌ي خيلی جالبی در نقد آرای آقای گنجی برخوردم.

شايد بد نباشد که اگر لازم ديدند پاسخی درخور دهند.

-----
زمانه: لینکی که گذاشته بودید به علت طولانی بودن صفحه بندی را به هم می زد. اگر با ماوس روی اسمتان بروید لینک را می بینید که به جای لینک وب سایتتان گذاشتیم.

-- علی ، Feb 10, 2008

a scientific answer for Mr.Ganji

http://www.puyeshgaraan.com/
ES.Notes/2008/020108-Reactionism.htm

-- بدون نام ، Feb 11, 2008

من این مقاله و مقاله قبلی را از سایت روز خواندم. از شما گردانندگان این سایت خواهشمندم اگر آدرس ایمیل جناب آقای گنجی را در اختیار دارید در اختیار اینجانب قرار دهید مدتهاست در جستجوی آن هستم.
در مورد این مقاله و مقاله قبلی ایشان هم باید عرض کنم که واقعا جالب است ایشان به نکات اصلی اشاره کرده اند که غالبا مورد غفلت واقع میشوند. ما در هر دوره اشتباهات را به گردن عده ای انداخته ایم در مورد رفسنجانی یک گروه خاتمی یک گروه و حالا هم که خود احمدی نژاد خود مشکل عمده کشور شده است اما خواسته یا ناخواسته همه به دلایلی از علت اصلی این مسائل و مشکلات به وجود آمده چشم پوشی کرده و....

-- سلام ، Feb 11, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)