خانه > انديشه زمانه > Mar 2007 | |
Mar 2007درباره حرف مفت - بخش نخست «حرف مفت» از کجا آمد؟وقتی در زمان ناصرالدین شاه، نخستین تلگرافخانه افتتاح شد، مردم به این دستگاه بیاعتماد بودند. برای همین شاه اجازه داد که مردم دو روزی پیامهای خود را مجانی به شهرهای دیگر بفرستند. استدلال هم این بود که ایرانیها براساس مثل «کوفت باشد، مفت باشد»، هر چه که مفت باشد از آن استقبال میکنند. پبرامون ترجمه جدیدی از قرآن ضرب زنان، قرآن و تفسیر فمینیستیحقوق زن، بخشی از حقوق بشر و برآمده از جهانبینی و نظام معرفتی ويژهای است که در منظومه شناخت و زبان متون مقدس غایب است. بر این پایه، به نظر میرسد بدون بحث در بنیاد معرفتشناختی و تاریخی متون مقدس – در اسلام یا هر دین دیگر – کوشش برای سازگار کردن احکام فقهی و شریعت با حقوق مدرن زن ناکام و نازاست. ۱۷۵ سال پس از مرگ گوته گوته و مشرقزميناظهار نظر و داوری گوته دربارهی ايران و ايرانيان دربرگيرندهی چند نکتهی مهم است که نشان از باريکبينی او دارد. گوته از عقايد رايج در ميان اروپائيان دربارهی ملل شرق و بهويژه ايرانيان آگاه است. او نيک میداند که غربيان تحت تأثير گزارشهای مغرضانهی مورخان يونانی و همچنين پيشداوریهای متفکران و مفسران اروپايی، بهشرقيان بهچشم حقارت مینگرند و ايرانيان را «بَربَر و ملتی جنگطلب و بیفرهنگ» میانگارند. گفتوگویی با داریوش آشوری درباره زبانداریوش آشوری، اندیشمند ایرانی در مصاحبهای درباره زبان و تغییر خط میگوید: « تغییر زباننگاره کارِ سادهای نیست که تنها به خط مربوط باشد و بس. بسیار جنبههای پیچیدهی فرهنگی دارد که به آنها توجه باید کرد. تغییرِ زباننگاره یک جور تغییرِ فضای فرهنگی ست....» بخش دوم واقعیتِ وطن پشت مرزهاهدف این نوشتار تنها بررسی این نکته است که بارها با تعبیرهای گوناگون بر زبان روزنامهنگاران و فعالان سیاسی داخل کشور جاری شده است. تازهترین مورد، سخن احمد زیدآبادی، در مصاحبه با رادیو زمانه است که گفته، ایرانیانی که «وطن» را ترک میکنند، بعد از مدتی «واقعبینیشان را تا اندازهای از دست میدهند». بخش نخست تحول دیپلماسی غربی؛ جایگزینی برای بازگشت ایرانیانپيشنهاد احمد زیدآبادی، تحلیلگر و روزنامهنگار، با دعوتی که دولتهای پیشین جمهوری اسلامی برای بازگشت ایرانیان به ایران میکردند، تفاوت گوهری دارد. او مدعی نیست که در ایران تغییری رخ داده، پس متخصصان ایرانی بازگردند؛ بلکه میگوید ایرانیان بازگردند تا تغییر در ایران رخ دهد. نامه به سه دوست بمب گذارسلمان جريری: بازی نژاد و تبار و تاريخ، مدتی است که در دنيا به پايان رسيده. بازی امروز بازی ساخت و پيشرفت و آينده است. در همون لحظاتی که ما به شدت نگران حفظ نام خليج فارس بر روی اسکناسها و بزرگراههای خودمون هستيم، افرادی آنسوی آب، شب و روز مشغول ساختن لوور خليج فارس، گوگنهايم خليج فارس و ونيز خليج فارس هستند. زنترسی، خاستگاهِ هراسهای سیاست مذهبیحقوق بشر، حقوق مالکیت تن آدمی است. در سنت، حق مالکیت در انحصار خداست و خدا مالکیت خود را از راه گفتار و نهادهای مذهبی بر تن بشر اعمال میکند. اما تجدد، حرکت به سمت تنانگی است و کدام تن است که بیش از هر تنی مکان اعمال قدرتها، مالکیتها و ولایتها قرار گرفته است؟ تن زن. پس تجدد حرکت به سوی زنانگی است و گسستن مدام بندهایی که بر تن آن تنیده شده است. اغواگری پست مدرنیسم ؛ نمونه ژان بودریار«اغواگری پست مدرنیسم» در ایران سزاوار پژوهشی از چشمانداز جامعه شناسی معرفت است. چنین پژوهشی اگر روزی صورت گیرد بسا نکتهها درباره ويژههای فرهنگی جامعه ایران در دوران معاصر به ما خواهد آموخت. با این همه، سرگردانی اهل فلسفه جدی در برابر توده کارهای ترجمهشده از/درباره پستمدرنها برجاست. پريدهرنگي ها و خودتابيهادر درگيريهاي قلمي سالهاي اخير به علت وجود اينترنت، حتي خوانندگان و بينندگان مي توانند دريافت هاي خويش را ارائه دهند. از سر همين دريافتها و اظهار نظرها، ميتوان به اين نتيجه رسيد که مردم در مجموع، قدرت درک ساکت اما سالمي دارند. ممکن است شماري به بيراهه بتازند. برخي به افراط بگرايند و بعضي به تفريط. اما از ميان کل واکنش هاي مردم ميتوان يک واکنش منصفانه و نسبتاً سالم را بيرون کشيد. عرض ارادتی خدمتِ یک آقا معلمِ فلسفهداریوش آشوری: «این چندمین بار است که سعید حنایی کاشانی، به قولِ جوانانِ امروز، به من "گیر میدهد"، و همیشه با گستاخی و بیادبیِ بسیار. این بار هم، بر سر مقالهی کوتاهی که من با عنوان "نیچه و عشق" برای سایت رادیو زمانه نوشته ام، مرا "ابله" شمرده است. و اما، این بار، نمیخواهم از گستاخی این آقا معلّمِ فلسفه، سعید حنایی، بگذرم. و با ناخرسندی تمام از این کار و از صرفِ وقت در آن، میخواهم درسی به او بدهم تا شاید ادب شود». اندیشهی انتقادی، برنامهی ۶۱ (اقتصاد سیاسی دین – ۲) سرمایهی دینرانتخواری را به آقازادگی و پارتیبازی نسبت دادهاند. این مقوله فراتر از این حرفهاست. رانت در اصل ترکیبی است از سه شکل سرمایهی فرهنگی، سرمایهی اجتماعی و سرمایهی نمادین. در یک رانت ممکن است این عامل بر آن عامل بچرخد. در جایی حاجآقا بودن مبنای رانتخواری میشود، در جایی آقازادگی، در جایی حشر و نشر با عدهای خاص و در جایی ایفای نقشی همانند نقش خودیها، بی آن که در این کار عمدی باشد. رانتخواری ذاتی نظام است. حتا یک منتقد رانتخواری در معنای فساد آشکار، ممکن است خود در معنایی ساختاری رانتخوار باشد. اندیشهی انتقادی، برنامهی ۶۰ (اقتصاد سیاسی دین – ۱) دین به مثابه سرمایهدایرهی خودیها به تعبیری برپایهی نظریهی سرمایهی پیر بوردیو دایرهای است که سرمایهی اصلی فرهنگی، اجتماعی و نمادین در آن جمع میشود. چون در ایران شرط تعلق به آن دیانت است، دیانت خود به خود شرط سرمایهاندوزی شده و بر این قرار است که دین-داری به نحو بارزی نوعی سرمایه-داری میشود. سرمایهی دینی را که داشتی، از شانس بیشتری برای دستیابی به سرمایهی اقتصادی برخوردار میشوی. بحث مختصری در این باب، محتوای بخش یکم مبحث انتقادی "اقتصاد سیاسی دین" است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|