خانه > انديشه زمانه > انديشه اجتماعی > ضرب زنان، قرآن و تفسیر فمینیستی | |||
ضرب زنان، قرآن و تفسیر فمینیستیمهدی خلجیترجمهای انگلیسی از قرآن به قلم لاله بختیار(۱)، دانشآموخته تاریخ و فلسفه و نیز روانشناسی تربیتی در دانشگاه نیومکزیکو، چند هفته دیگر منتشر خواهد شد. ترجمه لاله بختیار از قرآن میتواند تا اندازهای نوآورانه قلمداد شود؛ زیرا مترجم با پسزمینه فکری که دارد میکوشد، از راه ترجمه قرآن، تصویر روزآمدتری از اسلام در جهانِ انگلیسیزبان پیش بگذارد. توجه رسانههای انگلیسیزبان به این ترجمه – پیش از انتشار – گواه اقبال محتمل بدان در آینده نزدیک است(۲). از مواردی که خانم بختیار در برگردان قرآن نوآوری کرده، آیهای است که بحث درباره آن از دههها پیش میان روشنفکران دینی درگرفته است؛ آیه سی و چهارم سوره نساء: «و الُلاتی تخافونَ نشوزَهنَّ فعِظوهنَّ و اهجُروهنَّ فی المضاجع و اضربوهنَّ». خانم بختیار، به گزارش روزنامه نیویورک تایمز (بیست و پنجم مارس دوهزار و هفت)، دو سالی بر سر ترجمه قرآن نیرو گذاشت و تا به این آیه رسید، دست نگاه داشت و سه ماه را صرف فهمِ معنای «اضربوهنَّ» کرد. وی که به عربی سخن نمیگوید و تنها قادر است عربی بخواند و چند سالی نیز در ایران کار ترجمه کرده، به روزنامه نیویورک تایمز گفته است: «به خود گفتم خدای من! این چیزی است که منظور پیامبر بوده؟ وقتی پیامبر با زناناش مشکل داشت چه میکرد؟ او هرگز کسی را کتک نزد؛ پس چرا مسلمان کاری را انجام دهد که پیامبرش انجام نداده است؟» لاله بختیار میاندیشد ترجمه «اضربوهنَّ» به «کتک زدن» با آیه دیگری ناسازگار میافتد که در آن از مرد خواسته شده، وقتی زن تقاضای طلاق کرد با وی بدرفتاری نکند. «اگر به زنی گفته شود یا بمان و زندگی کن، یا کتک بخور یا طلاق بگیر، روشن است که زن ترجیح میدهد رابطه را ترک کند». سرانجام خانم بختیار در یک فرهنگ عربی-انگلیسی(۳) میبیند که واژه «ضرب» به معنای «مفارقت کردن» و «ترک کردن» هم آمده است. کلید معما برای مترجم یافت میشود. با انتخاب این معادل هم ناسازگاری میان دو آیه از میان میرود و هم توجیه قرآنیِ خشونت علیه زنان نفی میشود.
در تفسیرها و ترجمههای سنتی و متداول تا امروز، این آیه بیشتر چنین دریافته شده است: «و زنانی را که از سرپیچیِ آنان [از خواست شوهرانشان برای آمیزش جنسی] هراس دارید، پند دهید و بستر آنان را ترک کنید و آنان را کتک بزنید». این آیه اگر به همین صورت فهمیده شود به معنای تجویز خشونت مردان علیه زنان در قرآن خواهد بود. بر این قرار، از یک سو زنان مسلمانی که به حقانیت همه آیههای قرآن باور دارند، برای توجیه تضمین حقوق زن در اسلام به دردسر میافتند و از سوی دیگر، این دریافت، به منتقدان حقوق زن در شریعت اسلام، دستاویزی نیرومند میدهد. تفسیر آیه ضرب زنان ترجمه خانم بختیار از این آیه، ابداع او نیست و پیشتر نیز کسانی این معادل را پیشنهاد کردهاند(۴). گرچه بسیاری زنان از جمله خانم طاهره صفارزاده در ترجمه قرآن به انگلیسی و فارسی آورده است: «مختصری کتک بزنید». بانو امین اصفهانی نیز در تفسیر پانزده جلدی «مخزن العرفان فی تفسیر القرآن» در تفسیر این آیه به راه مشهورِ سنت میرود؛ با این تفاوت که میگوید این امر ارشادی است نه مولوی؛ یعنی پیشنهاد است نه دستور. با این همه، این نخستین باری است که چنین ترجمهای از واژه «اضربوهنَّ» در ترجمه قرآن گنجانده میشود و از این رو، کار خانم بختیار بدیع مینماید. مفسران مسلمان معاصر در برخورد با آیههایی از این دست به چهار راه رفتهاند: تلطیف خشونت این گروه مفسران باور دارند این کتک زدن از باب تنبیه است و مرد مُجاز است که همسر خود را تأدیب کند. اما کتک زدنی که قرآن بدان دستور میدهد هر کتک زدنی نیست. در صحیح مسلم روایتی از پیامبر آمده که وقتی زن خود را میزنید، آرام بزنید (فاضربوهن اذا عصینکم فی المعروف ضربا غیر مبرّح) و طوری نزنید که خون از بدن وی بیاید. شماری از فقیهان آوردهاند که ابزار کتک زدن باید دست یا دستمال باشد. برخی از آنان تازیانه و چوب را نیز مجاز دانستهاند. باز از پیامیر روایتهای چندی هست که به صورت زن نزنید، مبادا صورتاش زشت شود. برخی فقیهان گفتهاند به صورت، پستان، قلب، شکم و فرج زن نباید زده شود. پارهای فقیهان گفتهاند نباید بیش از ده ضربه زده شود، زیرا ده ضربه به بالا در حکم حد شرعی است. قول فقهی دیگر، بیش از سه ضربه را جایز نمیداند(۷). براین پایه، این مفسران میگویند آن همه قید و شرطی که برای کتک زدن زن در اسلام نهاده شده، کار را دشوار میکند و خشونت دستور قرآن در کتک زدن زنان میکاهد. این نظر، مبنای غالب فقیهان و مفسران سنتی معاصر است که کمابیش بر طریقت پيشینیان خود میروند. کوشش برای معادلیابی تازه با این همه، در آنچه به آیه یادشده بازمیگردد، شمار بسیار اندکی از نویسندگان مسلمانان با رجوع به فرهنگهای لغت، معانی گوناگون «ضرب» را بررسیده و یکی از آنها را که بیشتر با مذاق عصر جدید سازگار است برگزیدهاند. از جمله، مهندس محمد شحرور، نویسنده سوری، در کتاب «القرآن و الکتاب» به همین راه رفته است(۸). برخی «اضربوهنَّ» را به معنای «ترک گفتن» معنا کردهاند و برخی دیگر به «سفر بردن» زن (ضرب در بعضی از مشتقات خود به معنای سفر است مانند «اضربوا فی الارض»؛ یعنی «در زمین سفر کنید»). مشکل اساسی این گزینش، ناسازگاری با صرف و نحو عربی از یک سو و سیاق تأویلی آیه از سوی دیگر است. ناسازگار با دستگاهِ واژگانی عربی است؛ زیرا در زبان عربی، هیچ جا، کلمه «ضرب» به اضافه ضمیر به معنای «ترک کردن» نیامده است. معنای «ترک کردن» از «ضرب» تنها در گزارههایی مانند «ضرب الدهر بیننا» (:روزگار میان ما جدایی انداخت) فهمیده میشود. بر همین قیاس «ضرب» به اضافه ضمیر مفعولی به معنای «به سفر بردن» نیامده و تنها در گزارههایی مانند «اضربوا فی الارض» بدین معنا ثبت شده است(۹). درست است که ضرب چندین معنای مجازی و استعاری دارد، ولی هر یک از آنها در سیاق و ریخت خاص زبانی به کار برده میشود. به صورت دلبهخواهی نمیتوان یکی از معناهای مجازی را برای هر عبارتی برگزید. صادق النیهوم لیبیایی، از این نیز فراتر رفته و گفته است این آیه تحریف شده و واژه «اضربوهنَّ» در اصل «اعزلوهنَُ» (:از آنها جدا شوید) بوده است، بیآنکه به منبع خود اشاره کند. این نوع تفسیرها که عمدتاً به دست مهندسان و دانشآموختهگان مسلمانِ علوم تجربی و علوم دقیقه نوشته شده در ایران نیز سابقه دارد؛ از تفسیرهای یدالله سحابی، مهدی بازرگان گرفته تا جزوههای تفسیری سازمان مجاهدین خلق ایران. این شیوه تفسیری که در سده بیستم به دست اندکشماری از روشنفکران مذهبی پیگرفته شد، برآن است که تفسیری از قرآن سازگار با دادهها و یافتههای علم و معرفت مدرن به دست دهد. اما مشکل اصلی در آن است که این رویکرد تفسیری، در واقع، بنیاد علمی ندارد و از همین رو میتواند مصداق حقیقی «تفسیر به رأی» شمرده شود؛ یعنی تفسیری که در نظام دانش توجیه ندارد و بیشتر به خواست فرد یا ایدئولوژی گروهی وابسته است. تفسیر فمینیستی مرنیسی در این کتاب زمینه نزول این آیه را - مستند به متون معتبر اسلامی - شرح میدهد. آیه در هنگامی نازل شده که پیامبر هشت سال واپسین عمر خود را در مدینه میگذراند و سخت سرگرم اداره حکومت و نیز فرماندهی جنگهاست. مومنان مدام به سراغ پیامبر میآیند تا حکم واقعهای را بپرسند یا قضاوت او را در غائلهای بجویند. وقتی پیامبر راه میرود دهها تن پیرامون وی را میگیرند و او را خسته میکنند؛ تا آنجا که آیاتی درباره شیوه برخورد با پیامبر و ضرورت ادب ورزیدن به او و رعایت حریم خصوصیاش نازل میشود. پیامبر در تنگنای زمانی است و فرصت پرداختن به هر کاری را ندارد. مردی از انصار (یاران اهل مدینه پیامبر) در میانه جدالی با همسر خود، وی را سیلی میزند. زن به دادخواهی نزد پیامبر میآید تا حکم شریعت را درباره همسر خود بپرسد؛ به این امید که پیامبر فرصت انتقام به وی دهد. پیامبر در حال تصمیمگیری در این باره است که آیه یادشده نازل میشود. پیامبر که گویا از حکم آمده در آیه خرسند به نظر نمیرسد، آیه را برای آن شوهر میخواند. سپس میگوید «من چیزی میخواستم و خدا چیزی دیگر» (اردت امراً و اراد الله غیره). برخی مفسران مسلمان این حدیث را که جریر طبری هم در تفسیر خود نیز آورده، باطل و دروغ میدانند؛ چون با فرض عصمت پیامبر تناقض دارد(۱۱). مرنیسی از کتاب «طبقات» ابن سعد (از کهنترین منابع و پنج نسل پیش از طبری)، نقل میکند که پیامبر در برابر مردم گفت «زنان را نزنید». سپس عمر نزد پیامبر آمد و گفت «ای پیامبر خدا! زنان بر شوهران خود میشورند». آنگاه بود که پیامبر اجازه داد مردان، زنان را کتک بزنند. پس از صدور این حکم جمعی از زنان - که شمار آنان از هفتاد میگذشت – گرد خانه پیامبر اجتماع کردند و همه یکسره از همسران خود شکایت بردند. مرنیسی با بیان اختلاف نظرهایی که در تفسیر این آیه وجود دارد، سرانجام در بیرون کشیدن معنایی روزآمد و فمینستی از آیه یادشده ناکام میماند. او به فرجام نتیجه میگیرد که شخص پیامبر، به هیچ روی، تمایل به زدن زنان نداشت و خود در زندگی شصت و سه سالهاش هیچ کس را کتک نزد؛ اما به دلیل اشتغالات نظامی- سیاسی سالهای واپسین عمرش و نیرومند بودن سنت خشونت علیه زنان که عمر نماینده آن وانموده میشود، تسلیم خواست عمر و سنت جاری شد. مرنیسی به قصد تطهیر چهره پیامبر اسلام از خشونت علیه زنان، شاید ناخواسته، اصالت و حقانیت الاهی قرآن را زیر سایه تردید و پرسش میگذارد. این نوع پاسخ برای مسلمانی قانعکننده نیست که قرآن را گفتار بیچون و چرای خداوند و بری از هر تأثیر و نفوذی بشری میداند. باز پرسش اصلی با سماجت بر ذهن مسلمانِ باورمندِ به برابری حقوق زن و مرد میکوبد. آیا میتوان به منشأ الاهی قرآن ایمان داشت و در عین حال این آیه را به نحوی تفسیر کرد که به توجیه خشونت علیه زنان نینجامد؟ تفسیر تاریخی متن این پژوهشگران که شمار آنان در فزونی است، در پی طرح پرسش جایگاهِ معرفتی و هنجاری قرآن هستند. آنان قرآن را با روش تفسیر تاریخی یا تفسیر انتقادی متن میخوانند. در تفسیر تاریخی و انتقادی متن، کلام وحیانی، آنچه خداوند به پیامبر به میانجی فرشته جبرئیل، وحی کرده است، سرشتی شفاهی و گفتاری دارد. پیامبر کلام وحیانی را به صورت مکتوب از خداوند دریافت نکرده است. پیامبر خود نیز این کلام را ننوشته است. وحی را کاتبان وحی به صورتهای پراکنده و گوناگون نوشتهاند. بیش از دو دهه پس از درگذشت پیامبر، در شورایی که عثمان، خلیفه سوم از میان یاران پیامبر برگزید و تعیین کرد، آن پارههای پراکنده گردآمد و با نظر شورا، آیاتی انتخاب و تدوین شد. در نتیجه، آن گفتار شفاهیِ باز و گشوده به «مصحف» بسته، قعطی و پایانیافته بدل گردید. در فرایند گذار از گفتار شفاهی به متن بسته، تحولات بنیادی معناشناختی ناگزیر است. بخش عمده پژوهش این اندیشمندان، بر کاوش درباره این تحولات متمرکز است. یکی از پیامدهای بشری دانستن «مصحف» (نه قرآن) آن خواهد بود که از چشم انداز علوم تفسیری و تاریخی امروزی، استخراج قانون از مصحف، منطقاً ناموجه است. یعنی شریعت و فقه باید جای خود را به حقوق مدرن بدهد. به سخن دیگر، اثبات مشروعیت الاهی برای هیچ قانونی دیگر ممکن نیست. همه قانونها از این پس بشری خواهند بود. یکی از مهمترین پژوهشهای پیشآهنگانه در این زمینه را محمد ارکون، اسلامشناس الجزائریتبار فرانسوی انجام داده است(۱۲). چالش فمینیسم و متون مقدس فرض کنیم تفسیر یک آیه یا حکم روزآمد شود، با سراسر نظام شریعت که استوار بر تبعیض حقوقی میان زن / مرد و دیگر تبعیضها از جمله کافر / مومن است، چه میتوان کرد؟ کلیتِ شریعت استوار بر کلیتِ قرآن و حدیث است و تا نگرش به متنهای مقدس از بنیاد دگرگون نشود، هیچ جرح و تعدیل جزیی، کارساز نهایی نخواهد بود. حقوق زن، بخشی از حقوق بشر و برآمده از جهانبینی و نظام معرفتی ويژهای است که در منظومه شناخت و زبان متون مقدس غایب است. هرگونه تلاش برای سازگارکردن حقوق زنان با ایمان دینی یا متون مقدس باید در چارچوب بزرگتری از رویارویی نظام معرفتی مدرن با متون مقدس قرار گیرد. بر این پایه، به نظر میرسد بدون بحث در بنیاد معرفتشناختی و تاریخی متون مقدس – در اسلام یا هر دین دیگر – کوشش برای سازگار کردن احکام فقهی و شریعت با حقوق مدرن زن ناکام و نازاست. بدون پیریزی مبانی تازهای برای فهم تاریخی متون مقدس، به دست دادن تفسیرهای جدید، گره چندانی نمیگشاید. ------------------------------------- ۲. برای گزارش روزنامه نیویورک تایمز بنگرید به ۳. این فرهنگ نوشته ادوارد ویلیام لین (Edward William Lane) است که برای نخستین بار در سده نوزدهم نشر یافته است. اکنون این فرهنگ روی اینترنت در دسترس است: http://www.studyquran.co.uk/LLhome.htm ۴. عبدالحمید ابوسلیمان، مجلة الفیصل، ریاض، عدد 314، ص. 22 ۵. از جمله ابوبکر عتیق نیشابوری، از مفسران سده پنجم هجری، در تفسیر التفاسیر، معروف به تفسیر سورآبادی، به تصحیح سعیدی سیرجانی، فرهنگ نشر نو، 1381، تهران، جلد اول، ص. 312 ۶. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمية بفم المقدسة، قم، بی تا، جلد دوم، ص. 349 ۷. درباره پارهای از این شروط بنگرید به: شافعی، الامام ادریس، کتاب الام، اعتنی به حسن بن عبد المنان، بیت الافکار الدولیة، بی تا، ریاض، ص. 961-962 و ص. 1034-1035 ۸. برای نقدی بر این نوع تفاسیر، از جمله تفسیر شحرور و نیز کتاب الظاهرة القرآنية، نوشته مهندس مالک بن نبی نگاه کنید به: ارکون، محمد، القرآن، من التفسیر الموروث الی تحلیل الخطاب الدینی، ترجمة و تعليق، هاشم صالح، دارالطلیعة، بیروت، 2001، صص. 14-15 ۹. نگاه کنید به زمخشری، جارالله ابی القاسم محمود بن عمر، اساس البلاغة، دار بیروت للطباعة و النشر، 1992، بیروت، صص. 4-373 ۱۰. Mernissi, Fatima, The Veil and the Male Elite, A Feminist Interpretation of Women's Rights in Islam, Basic Books, New York, 1991, pp.153-160 ۱۱. نگاه کنید به: طباطبایی، همان. ص. 349 ۱۲. ارکون این جستار را در چندین کتاب به سامان برده است. برای نمونه در زبان انگلیسی بنگرید به: |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
همانطور که در سایت «هفتان» هم نوشتهام، «عزتالله فولادوند هم در ترجمهی فارسیای که از قرآن ارائه کرده، این عبارت را دقیقا همانطور معنا کرده که خانم بختیار به درستی آن اعتقاد دارد»، یعنی: «آنها را ترک کنید». ترجمهی فولادوند در حال حاضر یکی از معتبرترین و محبوبترین ترجمههای قرآن در ایران بهحساب میآید و عجیب است که آقای خلجی نوشتهاند: «این نخستین باری است که چنین ترجمهای از واژه اضربوهنَّ در ترجمه قرآن گنجانده میشود و از این رو، کار خانم بختیار بدیع مینماید.». ترجمهی فولادوند را میتوانید در سایت «پارس قرآن» به آدرس www.parsquran.com ببينيد. توضیحی که دقایقی بعد از انتشار مقالهی نیویورکتایمز در سایت هفتان نوشتهام و در این کامنت هم از آن نقلقول کردهام، اینجاست: http://www.haftan.com/language/?id=-1023818413
-- سیاوشون ، Mar 28, 2007نویسنده محترم تفسیرهای روشنفکران مسلمان را فاقد بنیاد علمی دانسته و و آنرا مصداقی از تفسیر به رای می خواند. روحانیت حاکم بر مذهب تفسیر قران و متون مقدس را امتیاز انحصاری خود دانسته و هر تفسیر خارج از انحصار خویش را ((تفسیر به رای)) می خوانند. آقای خلجی در برخورد با تفاسیر روشنفکران مسلمان دقیقا همان اتهام را تکرار می کنند. و بگونه ای طعن آلود ((مهندس)) بودن این مفسران ((غیر رسمی)) را دلیل بر غیر دینی و غیر علمی بودن آن تفاسیر می دانند. بی توجه به این واقعیت که چنین امری پیش از هر چیز ریشه در تنگ نظری و انحصار طلبی متولیان مذهبی دارد. و همان اندک تحو لات شکل گرفته در بینش مذهبی حوزه و صدور فتاوای جدید هم ریشه در همین نو آوری ها و بدعتها ی غیر علمی و غیر دینی ((مهندسها یی)) دارد که زیر چوب تفکیر و در زمانه ی که یک هزارم امکانات مطالعاتی امروز برایشان فراهم نبود و علاوه ی بر این درگیر مبارزه ی سیاسی هم بودند کار خود را پیش می بردند. اینها زمانی اقدام به تفسیر قران کردند که اساسا حوزه ها در مسیر دیگری سیر می کردند و حتی کسانی نظیر طباطبایی هم از تعرض قشریون مذهبی در امان نبودند. -بگذریم که کار طباطبایی هم نهایتا جدای از آن قشری گری مذهبی نبود- به واسطه ی راهگشایی امثال طالقانی و بازرگان و شریعتی و حنيف نژاد و گودرزی است که انحصار فهم دین شکسته شده و بسیاری به خود جرات ورود مستقل و ((بی اجازه)) به متن را می دهند. جدای از هر نوع داوری که در باره ی محتوای این برداشتهای نوین داشته باشیم نفس شکستن این انحصار و تغییر گفتار غالب دینی خود گامی بزرگ به پیش است. حتی اگر بنا باشد ((در بنیاد معرفتشناختی و تاریخی متون مقدس)) بحث شود چنین بحثی خلق الساعه نبوده و مبتنی بر دستاوردهای پیشین است. آقای خلجی که ظاهرا علاقه ی زیادی به اظهار نظر درباره ی همه چیز- از وضعیت کتابهای پست مدرنیستی در ایران گرفته تا تفسیر های نوین از قران- دارند بهتر پیش از شیرجه در بحر هرمنوتیک مدرن ذهن خود را از رسوبات آموزه های آخوندیسم پاک کنند. اقدام رادیو زمانه در پرداختن به این مباحث اقدام مبارکی است اگر منحصر به بحثهای وبلاگی نباشد. حال که به یمن مهرورزی های دولت جدید افرادی نظیر شبستری خانه نشین شده و مطبوعات به محاق رفته اند فکر نمی کنم این انتظار زیادی باشد که از میان صداهای مختلفی که این رادیو مجالی برای انعکاسشان فراهم آورده است سهمی هم به نو اندیشان و روشنفکران مسلمان برسد.
-- بهزاد فریدنی ، Mar 28, 2007از نکتهای که «سیاوشون» یاد کرده سپاسگزارم. باید مراد خود را روشنتر مینوشتم. این نخستین باری است که این معادل در ترجمهای «انگلیسی» گنجانده میشود. داوری درباره همه ترجمهها شاید کار یک تن نباشد؛ چون صدها ترجمه از آن به زبانهای گوناگون هست.
-- مهدی خلجی ، Mar 28, 2007عزت الله فولادوند مترجم قرآن نیست. محمد مهدی فولادوند مترجم قرآن است.
-- صادق ، Mar 28, 2007سخت خشنودم از خواندن اين مطلب تازهی خلجی. اين نوشته میتواند راهگشای تحقيق و جهدی تازه در معرفت ما از متون مقدس باشد. آن دو بند آخر نوشته جای شرح و بسط بسيار دارد. تمام اين نوشته چکيدهاش در همان دو بند است که شرحی ندارد. اميدوارم توضيحات تازهای از مهدی خلجی در شرح اين نکته ببينم.
-- داريوش محمدپور ، Mar 28, 2007جناب «سياوشون»! دکتر عزت الله فولادوند مترجم قرآن نيست. او مترجم آثار فلسفی است. شما حتماً منظورتان محمد مهدی فولادوند مترجم قرآن است.
-- محمود ، Mar 28, 2007دلتون رو به چب خوش كرديد با اين بحث ها...ما در حالي داريم بر سر الفاظ و كنايه ها چانه زني ميكنيم كه به لحاظ فرهنگي فرسنگها عقب تر از اين دست مباحث هستيم... مشكلات فرهنگي ما عميقا ريشه دار و در ميان بطن جامعه است...
-- مریم ، Mar 28, 2007سلام. بسیار زیرکانه و خوب بود. بهتر است باب ایتن بحث بیشتر ازین ها باز شود. بهتر است آقای فریدنی هم اگر مطالبی دارند یا می شناسند عرضه کنند و یا معرفی کنند و رادیو زمانه هم ادب گفتگو را در این مورد رعایت کند. نباید نگران شد از ایمانی که از هر طرف به آن حمله می شود و از سویی دیگر، بینش های نویی که از هر طرف بسوی مان هدیه می شود. دوست عزیز، آقای فریدنی بهتر است استقبال کنیم و جرئت اندیشیدن را بخود بدهیم.
-- رضا ، Mar 29, 2007مطلبی دارم که می فرستم
ضد زن بودن اسلام با این بحثها از بین نمیره. مشکل از کلیت دینه و این تفاسیر فقط ماست مالی کردنه
-- شبگیر ، Mar 29, 2007به راستی جان کاه است دیدن تلاش این مردمان برای نرم کردن سنگ. گویا نمی دانند که سنگ اگر نرم شود دیگر سنگ نیست.
-- Carlos ، Mar 30, 2007ضرب و مشتقات آن تنها در قرآن به 16 معنا آمده. کتب لغت معانی دیگری نیز برای آن دارند. میتوانید از این نوشته استفاده کنید.
-- سوشیانت ، Mar 30, 2007http://1saoshyant.blogspot.com/2007/03/1_30.html
بانطر شبگیر موافقم .اگر به ابتدای آیه مورد بحت (34 سوره نسا )توجه شود بطور واضح نابرابری زن ومرد بیان شده و بر تسلط مطلق مرد بر زن بلحاظ نیرو و عقل تاکید شده و اختیار زدن زن به مرد داده شده است .ترجمه الهی قمشه ای نیز همین معنا را تصریح مینماید. بنا بر این سعی در توجیه برابری حقوق آنان در قرآن تلاش مذبوحانه بیش نیست و سعی در ارایه معانی دیگر برای کلمه "ضرب "از آنهم نامعقول تر . بابک
-- بابک راهی ، Mar 31, 2007با این حساب ترجمه آیه مذکور چنین می شود: «و زنانی را که از سرپیچیِ آنان [از خواست شوهرانشان برای آمیزش جنسی] هراس دارید، پند دهید و بستر آنان را ترک کنید و آنان راترک کنید»!»
-- Morpheus ، Apr 1, 2007سلام
-- OMID ALI ، Apr 1, 2007عحيب است. برخي كه حتي از يك موضوع روزانه ( ترجمه هاي قرآن در اينترنت) اطلاع كافي ندارند ميخواهند به تفسير موضوع يك كتاب 1400 ساله بپردازند. نتيجه اينكار چيزي جز دادن اطلاعات غلط به ديگران نيست . موضوعات قرآن عظيم به سادگى گزارشات راديوي استعمار انگليس نيستند كه بتوان به راحتي آنها را نوشت و به ديگران ارايه داد.
بر خلاف تصور نويسنده بسياري از مترجمين قرآن كلمه اضربوهن را ترك كنيد معني كرده اند. براي آگاهي دوستان يادآوري مي كنم كه در سايت پارس قرآن www.parsquran.comحد اقل 5 ترجمه فارسي و انگليسي وجود دارد كه همه آنها همين معني را نوشته اند. حتي آيت الله مكارم شيرازي.
بنابراين ادعاي ژورناليست هاي غربي كه ترجمه لاله بختيار جديد است تنها بيخبري و بيگانگي آنها از مسلمانان و كتاب آسماني شان را نشان مي دهد.
توجه فرمایید که کلیه تنبیهات مذکور در آیه مفدسه فوق برای سرپیچی زن نیست بلکه برای «بیم از سرپیچی» زن است؟ یعنی اگر مرد تصور کند که زن در آینده نافرمانی خواهد کرد می تواند به« حمله پیش گیرانه» دست بزند!
-- Morpheus ، Apr 2, 2007ترجمه این آیه ساده است: چند کار را به ترتیب شدت پیشنهاد می کند: اول نصیحت کنید، بعد همخوابگی با آنها را ترک کنید و اگر هیچ کدام از دو روش فوق جواب نداد ....
-- عباس ، Apr 13, 2007به نظر هر عقل سلیمی جای .... چه می تواند باشد؟
ترک کنید؟
دوباره ارشاد کنید؟
متنبه کنید؟
اینها همگی در دو مرحله قبلی مستتر بوده اند پس فقط می ماند که بزنید
آیه های دیگری هم هستند که راجع به زنان بیان شده اند و نظر نازل قرآن را درباره زن بیان می کنند. این قبیل آیات که معمولاً هم درباره زنان پیامبر هستند اندک نیستند
من بجای نظر یه سوال دارم.
-- حسن ، May 18, 2007چرا آیه های نازل شده از طرف خدا که برای بشریت است محدود میشود به اتفاقاتی که برای یه نفر میافتد و مسایل و مشگلات او با زنانش و خدا که در ذهن ما غیر قابل تصور است درگیر اتفاقات نازل افرادی مثل زید و زنش یا اعتراض آیشه میشود.
بعضي از آيات و فرمايشات احتياج به تفسير ندارد. مانند همين آيه و همچنين حكمتي در نهج ا لبلاغه كه مي فرمايد المراه شر كلها كه هر با سوادي كه در مدرسه دو كلام عربي خوانده باشد مي داند كه معني آن اين است همه چيز زن پليد است.
-- بدون نام ، Aug 16, 2008اين آيه برای اعراب جاهليت است.نه برای استادان دانشگاه.آياتی هم هست كه برای راسخون در علم است نه برای اعراب جاهليت.
-- بدون نام ، Jul 30, 2010