خانه > انديشه زمانه > زبان > «حرف مفت» از کجا آمد؟ | |||
«حرف مفت» از کجا آمد؟حسین نوشآذربه بهانهی انتشار ِ جستار «در باب ِ حرفِ مفت» نوشتهی دکتر حمید صاحبجمعی، ضمیمهی فصلنامهی بررسی ِ کتاب، چاپ ِ آمریکا، لس آنجلس: اگر در جستجوگر ِ گوگل ِ فارسی عبارت «حرف مفت» را وارد کنید، هفتاد هزار لینک خواهید دید با پیوندهایی مثل «حرف مفت که مالیات ندارد» یا «حالا که چی اینهمه سخنپراکنی، فلسفهبافی، حرف مفت؟». فکرش را کنید: در تاکسی نشستهاید. همسفرتان، مسافری که او را نمیشناسید، بیمقدمه شروع میکند به صحبت کردن. از هر دری حرفی به میان میآورد. پرت و پلا میگوید؛ لاف میزند. او که همهی داراییاش را بدهکار است، ادعا میکند که حاضر است دار و ندارش را وقف امور خیریه کند. اظهار ارادت میکند، آن هم به شما که او را نمیشناسید و او هم شما را نمیشناسد. در ادعای ارداتورزی به شما تا آنجا پیش میرود که ادعا میکند، مخلص شما، چاکر شما، حتی خاک زیر پای شماست. در چنین شرایطی ممکن است یک لحظه از ذهنتان بگذرد، اینها همه حرف مفت است. پرت و پلاست. شاید حتی با خود بگویید آخر تا کی، تا کی چرندگویی، حرف مفت، تعارفهای بیپایه؟ پیشینهی «حرف مفت» در ایران «حرف مفت» از نظر فلسفی دکتر صاحب جمعی در این رساله ابتدا تعریفی از «حرف مفت» به دست میدهد. مینویسد: دکتر صاحبجمعی یادآور میشود که حرف مفت کلام نامفهومیست که اصولاً قابل تفهیم نیست و از اینجا به این نتیجه میرسد که بسیاری از خوشآمدگوییهای رایج در فرهنگ فارسیزبانان در مقولهی حرف مفت میگنجد. از جمله: تصدقت، قربانت، فدایت شوم، چاکرم، ارادتمندم، مخلصم، بندهام. به نظر نویسنده اصطلاحات دیگری در زبان فارسی مانند ناموس، غیرت، نجابت و آبرو نیز در حکم حرف مفت هستند، زیرا در متنی که معمولاً به کار برده میشوند تعریف روشن و دقیقی برای آنها نمیتوان پیدا کرد. همچنین نویسنده اعتقاد دارد که تعارفات، زمینه را برای حرفمفتگویی آماده میکند. به نظر دکتر صاحب جمعی تعارفات تنها یک بازی کلامی تشریفاتیست که در آن، کسی که تعارف میکند و کسی که جوابگوی تعارف است بدون اعتنا به حقیقت ِ موضوع تعارف، درگیر حرفمفتگویی هستند. نویسنده در پایان یادآوری میکند که حرف مفت در جوامع انسانی بنیاد اعتماد و اطمینان متقابل را سست میکند. با این حال این حقیقت دارد که ما حرف مفت را سادهتر از دروغ تحمل میکنیم. شاید به این خاطر که همهی ما کم و بیش و گهگاه، درگیر حرف مفتگویی هستیم. دکتر صاحب جمعی در این میان فراموش میکند که گاهی مقولاتی مانند تعارف یا ارادتورزیهای ما ایرانیها اگر از حد نگذرد زندگی اجتماعی را دلپذیرتر میکند، حتی اگر از نظر فلسفی در حکم حرف مفت باشد. حرف ِ مفت و شعر اگر روزی در زمانه مسابقهای برگزار شود با مضمون حرف ِ مفت در شعر فارسی، ممکن است هر یک از شنوندگان و خوانندگان رادیو زمانه دستکم یک نمونه از حرفمفتگویی در شعر فارسی سراغ داشته باشند. از کلمات نامفهومی که از این طریق به دست خواهد آمد، شاید بتوانیم حتی فرهنگی بپردازیم به نام: پریشانگویی در شعر فارسی. اما آیا فرهنگ پریشانگویی، کل ِ فرهنگ شعری ما را نمایندگی میکند؟ میپرسم، آیا در زمان ِ شاعرانی مانند سنائی، حافظ یا مولوی، یا نزدیکتر به ما، در زمانهای که برای مثال نیما زندگی میکرد پریشانگویانی نبودهاند که با رویکرد به صنایع ادبی دایهی سخنوری داشته باشند؟ چه کسی امروز آنها را به یاد میآورد؟ ادامه این مقاله را اینجا بخوانید. ----------------------------------- |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
طبقه بندی اين نوشته در بخش "انديشه" به نظرم درست نيست. نمی شود که در هر مقاله ای اسمی از "فيلسوف" و "فلسفه" آمد نوشته را در بخش "انديشه" منتشر کرد! در بخش "هنر و ادب" و "طنز" جا می داديد مناسب بود.
-- رحيم ، Mar 31, 2007بسيار جالب بود
-- Amin ، Apr 1, 2007