تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
بخش دوم

واقعیتِ وطن پشت مرزها

مهدی خلجی

سبزه در زیر سرِ سنگ ترقی نکند
قدمی پیش نه از سایه دیوار وطن
سینه خویش به روشن‌گر غربت برسان
تا به کی صبر کنی در تهِ زنگار وطن
(صائب تبریزی)

این نوشتار ـبه اختصارـ به دو موضوع به هم‌پیوسته می‌پردازد: يکی نوع نگرش ایرانیان خارج از کشور به مسائل سیاسی ایران و دوم نقش سیاسی آنان در تحولات درونی ایران.
در سخن از «نگرش سیاسی ایرانیان» باید بهوش بود و از هرگونه تعمیم پرهیخت. ایرانیان مقیم کشورهای غربی، آن قدر در روش، منش و نگرش سیاسی خود تعدد و تنوع دارند که به دشواری می‌توان وجه مشترکی میان آنان تعریف کرد. از این رو، می‌کوشم، بحث را بر ایرانیانِ ترک وطن‌کرده از سال‌های پایانی دهه هفتاد تا امروز متمرکز کنم. از سوی دیگر، ایرانی‌هایی را که در قالب سازمان‌هایی مانند سازمان مجاهدین خلق ایران یا گروه‌های کوچک تجزیه‌طلبی که به فعالیت مسلحانه برای تغییر نظام سیاسی باور دارند، از گستره بحث بیرون می‌گذارم. بر این پایه، مرادم از ایرانیان، مجموعه فعالان سیاسی است که اولاً به دموکراسی – با هر تلقی که از آن دارند – معتقدند و ثانیاً کاربرد خشونت را برای پیشبرد اهداف دموکراتیک نفی می‌کنند.

ایرانیان واقع‌گرا، ایرانیان سودایی

در بررسی نوع نگرش ایرانیان خارج از کشور، هدف این نوشتار تنها بررسی یک نکته است که بارها با تعبیرهای گوناگون بر زبان روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی داخل کشور جاری شده است. تازه‌ترین مورد، سخن احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی مقیم تهران، در مصاحبه با رادیو زمانه است. وی گفته است ایرانی‌هایی که «وطن» را ترک می‌کنند، بعد از مدتی «واقع‌بینی‌شان را تا اندازه‌ای از دست می‌دهند». آنان «در فرنگ ... بیشتر جذب مقولات خیلی ایده‌آلیستی در حوزه‌های حتا حقوق بشر می‌شوند» و نگرش انتزاعی و مجرد به «مجموعه فضا و بدبختی‌ها و گرفتاری‌های» موجود در جامعه ایران پیدا می‌کنند.

واقع‌گرایی و انتزاعی اندیشیدن در این گزاره، با مرز جغرافیایی تعیین شده است. یعنی بر پایه هواداران این نظر، کسانی که بیرون از مرز ایران زندگی می‌کنند به دلیل بیرون بودن، انتزاعی فکر می‌کنند و کسانی که در درون مرزها هستند به سبب تماس بی‌واسطه با «واقعیت‌»ها، واقع‌گرایانه. البته این سخن بهره‌ای از واقعیت را در دل خود دارد؛ اما نمی‌تواند به تمامی راست باشد. شماری از ایرانیان خارج از کشور، گاه اظهارنظرهایی کرده‌اند که نسبت استواری با واقعیت‌های جامعه ایران ندارد؛ اما اولاً نباید این امر را تعمیم داد و ثانیاً مگر هر اظهارنظری که ایرانیان داخل کشور می‌کنند سراپا سازگار با واقعیتِ موجود است؟ منتقدان بسیاری بازنمودند که برخی دعاوی و آمال اصلاح‌طلبان در دوران اولیه اصلاحات واقع‌گرایانه نبوده است. از این سو نیز بدبینی شماری از ایرانیان خارج از کشور درباره امید بستن به بعضی از تحولات سیاسی، پیش‌بینی‌ای بود که در عمل به وقوع پیوست. مرز جغرافیایی، مرز میان واقع‌گرایی و ایده‌آلیسم نیست. خطا و صواب در درک واقعیت، ظاهراً و به طور نسبی، میان ایرانیان داخل و خارج، عادلانه تقسیم شده است.


ایرانیانی که در دهه گذشته ایران را ترک کرده‌اند یا در دهه گذشته بیرون از ایران فعالیت سیاسی داشته‌اند نسبت به اسلاف خود بخت‌یارتر بوده‌اند. افزایش سفر ایرانیان به خارج از کشور و نیز افزایش سفر خبرنگاران خارجی به داخل و از همه مهم‌تر پدیده اینترنت بسیاری فاصله‌ها با واقعیت را برداشته است. در کشورهای غربی، ایرانیان روزنامه چاپ تهران را پیش از آن‌که شهروندان بر پیشخوان روزنامه‌فروشی ببینند، بر روی صفحه اینترنت می‌خوانند. در آگاهی از اخبار از منابع رسمی میان ایرانیان داخل و خارج، شکاف زمانی از میان رفته است. شبکه‌های ماهواره‌ای تلویزیون جمهوری اسلامی نیز بخشی از آن «واقعیات» را در دسترس ایرانیان خارج از کشور می‌گذارد.

در بیشتر گفتار و نوشتار ایرانیان خارج از کشور، درکی از فضای سیاسی و اجتماعی ایران وجود دارد که شبیه به روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی داخل است. اگر تفاوتی هست بیشتر در تحلیل آن واقعیت‌ها و فراپیش نهادن پیشنهادها برای تغییر است. از قضا تنوعی که در تحلیل و توصیه سیاسی در خارج هست مانندگی بسیاری به تحلیل‌ها و توصیه‌هایی دارد که از درون می‌آید. مسأله تحریم انتخابات ریاست جمهوری اخیر خود نمونه آشکاری است. هم در داخل ایران کسانی از تحریم دفاع می‌کردند و هم در خارج. مخالفان آن نیز، هم در خارج سخن‌گو داشتند و هم در داخل.

بنابراین، متهم کردن فهم و نگرش ایرانیان خارج از کشور به ایده‌آلیسم و انتزاعی‌اندیشی، بیشتر کلی‌سازی است و تعمیم حکم چند مورد به همه موارد. این اتهام را کسان دیگر در قلمروهای دیگر نیز به کار می‌برند. مثلاً اگر کسی در خارج از وضع ترجمه کتاب در ایران انتقاد کند، برخی از اهل داخل، منتقدان را «خارج‌نشین»هایی توصیف می‌کنند که با «واقعیات» ترجمه در ایران بیگانه‌اند. این اتهام بیش از آن‌که حقیقتی را وانماید، به جای استدلال علیه سخن و ادعای ایرانیان خارج از کشور به شمار می‌رود.

با این همه طبیعی است که هر کس از هرجا که هست جهان و ایران را می‌بیند. ایرانیان سیاسی‌اندیش و سیاسی‌نویس خارج از کشور غالباً بیش از ایرانیان در معرض دریافت اخبار هستند. اولاً خبرها و تحلیل‌هایی را روزانه در رسانه‌های غربی می‌یابند که معمولاً ایرانی‌های داخل به دشواری بدان‌ها دسترسی دارند. ثانیاً بیش از ایرانیان داخل، توانایی قراردادن مسائل ایران را در بستر تحولات منطقه‌ای و جهانی دارند. ثالثاً به دلیل رها بودن از نظام سانسور، در ابراز عقیده بی‌پرواترند و آن‌چه را بسیاری در داخل ایران نمی‌توانند بگویند یا ناگزیرند در لفافه هزار ایهام بپیچانند، رک و راست بیان می‌کنند. به این معنا شاید ایرانیان خارج، نسبت به مقیمان وطن، حتا «واقع‌بین»تر هم باشند؛ خطرها را روشن‌تر در افق ببینند یا به گذرا بودن برخی بحران‌ها و ضرورت شکیبایی در برابر آن‌ها آسان‌تر باور بیابند.

ایرانی‌های خارج‌نشین و نقش سیاسی آنان

در خارج از ایران، ایرانیانی که می‌کوشند به شکلی در دگرگونی‌های سیاسی درون کشور، اثرگذار باشند، در دو دسته جای می‌گیرند: شماری از آنان کوشیده‌اند در سال‌های اخیر تشکل‌های سیاسی تازه‌ای پدیدآورند؛ زیرا گروه‌بندی‌ها و سازمان‌های پیشین را پاسخ‌گوی نیازهای امروزین نمی‌دانسته‌اند. شماری دیگر، به قرارگرفتن درون تشکلی سیاسی ایمانی ندارند یا تشکل‌های موجود را نمی‌پسندند و از این رو، می‌کوشند هر یک به شکلی در تحلیل وضعیت موجود و تغییر آن نقشی بگزارند.

به طور کلی، ایرانیانی که در قالب تشکل‌های کهنه یا نو سیاسی خارج از کشور فعالیت می‌کنند، متوسط سنی بالایی دارند و اغلب آن‌ها دست کم دو دهه است که بیرون ایران زندگی می‌کنند. ایرانیان جوان‌تر یا ایرانیانی که در دهه گذشته ایران را ترک کرده‌اند، غالبا کمتر به فعالیت در درون چارچوب‌های تشکیلاتی گرایش نشان می‌دهند. تشکل‌های سیاسی از این رو، پیر یا میان‌سال‌اند.


در این‌جا به ارزیابی نقش سیاسی تشکل‌ها نمی‌پردازم. آن خود مجالی دیگر می‌خواهد. در عوض، سه نقش عمده ایرانیان خارج از کشور به ویژه ایرانیانی که در دهه گذشته مهاجرت کرده‌اند را برجسته می‌کنم.

اول. فعالیت رسانه‌ای. اگر کسی ساختار و برنامه‌های رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان خارج از کشور را در ده سال گذشته بررسی کند به دگرگونی بنیادی در آن‌ها اعتراف خواهد کرد. از رادیو و وب‌سایت بخش فارسی بی بی سی گرفته تا رایو و وب‌سایت فردا، تلویزیون صدای آمریکا و نیز بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه، آلمان، و رادیو-وب‌سایت‌های نوآمده مانند زمانه، این تحول رسانه‌ای هویداست. چنین تغییر سراسری و بنیادی در رسانه فارسی‌زبان خارج از کشور، بدون تلاش و تجربه روزنامه‌نگارانی که به ويژه در دهه گذشته ایران را ترک گفتند، نمی‌توانست پدید آید. این نیروی عظیم که به جبر حکومت ایران در بیرون ایران آزاد شد، امواج رسانه‌ای تازه‌ای آفریده که پیامدهای بلندمدت سیاسی آن انکارکردنی نیست. اگر مقاومت رسانه‌ای با سانسور جمهوری اسلامی تا اندازه‌ای ممکن شده است، تنها به يُمن و همت همین روزنامه‌نگاران ایرانی است. با نگاهی به آمار مخاطبان می‌توان گفت رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور، با همه کاستی که دارند، معتبرترین منابع دریافت اطلاعات و اخبار برای ایرانیان داخل کشور درباره «واقعیات» جاری در ایران به شمار می‌روند.

دوم. تأثیر بر افکار عمومی غرب. در دهه گذشته شمار ایرانیانی که در مطبوعات غربی درباره مسائل ایران مقاله نوشته‌اند، به زبان‌های فرنگی کتاب منتشر کرده‌اند، در دانشگاه‌ها و محافل فرهنگی و سیاسی غرب سخنرانی کرده‌اند و شهروندان کشورهای غربی را با جامعه، فرهنگ و سیاست جاری در ایران امروز آشنا کرده‌اند، به طرز چشم‌گیری افزایش یافته است. اگر بسیاری از مردم کشورهای غربی میان خواست دموکراتیک و آزادی‌خواهانه مردم ایران و کنش‌های غیردموکراتیک حکومت آن فرق می‌گذارند، تا اندازه‌ای زیر تأثیر همین آگاهی‌بخشی بوده است. نمونه اخیر، «نامه به آمریکا»، مقاله اکبر گنجی در روزنامه واشنگتن پست (۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶) است. او به روشنی خواست‌های سیاسی بخش عمده‌ای از ایرانیان را برای خواننده آمریکایی – یا انگلیسی زبان – شرح داده است. یا زمانی که دولت محمود احمدی‌نژاد، رفتار و گفتاری ضداسراییلی و ضدیهودی در پیش گرفت، ایرانیان در مطبوعات غربی به خوبی توضیح دادند که مردم ایران ضدیهودی نیستند و کار دولت از مردم جداست.

سوم. تأثیر بر کانون‌های تصمیم‌گیری غرب. ایرانیان بسیاری در دهه گذشته کوشیده‌اند ارتباط خود را با دولت‌ها و نیز سازمان‌های غیردولتی – مانند سازمان‌های حقوق بشری- غربی افزایش دهند و بر نفوذ خود بیفزایند. دولت‌ها و سازمان‌های غربی نیز در دهه گذشته تلاش کرده‌اند ارتباط و رایزنی خود را با کارشناسان ایرانی بیشتر کنند. به ويژه در بریتانیا، فرانسه، آلمان و آمریکا ایرانیان بسیاری هستند که به طور منظم طرف مشورت غربی‌ها قرار می‌گیرند و در تصمیم‌گیری‌های آنان اثرمی‌گذارند. اگر در سال گذشته، گزینه حمله نظامی به ایران تا اندازه زیادی احتمال وقوع خود را از دست داد و سیاست دولت‌های غربی، به ويژه ایالات متحده به سوی افزایش فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی به ایران گرایش یافت، بخشی از آن وام‌دار همین اعمال نفوذ است. هرچه سهم نفوذ و تأتیر ایرانیان دموکرات و آزادی‌خواه و خشونت‌ستیز بر تصمیم‌گیری دولت‌های غربی افزایش یابد، نقش آنان در تحولات سیاسی ایران به سمت دموکراسی و آزادی و خشونت‌ستیزی و به فرجام تأمین منافع ملی ایران پررنگ‌تر خواهد شد.

با اعتنا به آن‌چه آمد، به دشواری می‌توان گفت ایرانیانی که در بیرون ایران به سر می‌برند، در برابر تحولات سیاسی درون ایران، دستی بسته دارند. طبیعی است که آن‌چه می‌توانند انجام دهند بارها بیش از آن چیزی که اکنون است؛ به ويژه تا کنون سرمایه‌داران و ثروتمندان ایرانی کوشش فراوانی برای سرمایه‌گذاری در عرصه رسانه مستقل ایرانی یا بنیاد نهادن نهادهای سیاسی، حقوق بشری یا علمی به کار نبرده‌اند. اما همین که هست، اندک نیست و تکاپویی است که شاید از چشم بسیاری ایرانیان داخل کشور پنهان بماند، اما در زیر و زبر کردن «واقعیاتِ» جاری ایران، اثری ماندگار برجا می‌گذارد.

---------------------------
در همین‌باره:
گفت‌وگو با احمد زیدآبادی- بازگشت ایرانیان برون مرز، نگاهی دوباره
بخش اول- تحول دیپلماسی غربی؛ جایگزینی برای بازگشت ایرانیان

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

Iranian living outside the country are mainly out of touch with reality life in Iran. This is due to that fact the main source of their information is the western media and newspapers. We have to accept the fact that we are in a situation that nobody in the West would like us as a progressive nation. They hate us and they do anything to stop us from any technological development

-- nahid ، Mar 25, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)