خانه > حقوق انسانی ما > حقوق بشر در ایران > سه روز اعتصاب غذا در مقابل سازمان ملل | |||
سه روز اعتصاب غذا در مقابل سازمان مللپیمانروزهای ۲۲ تا ۲۴ ماه جولای ۲۰۰۹، تقاطع خیابانهای ۴۷ و یک مقابل ساختمان مرکزی سازمان ملل متحد در شهر نیویورک جلوهای دگرگونه داشت. در این ۳ سه روز ایرانیان بسیاری به دعوت جمعی از روشنفکران اجتماعی و دانشگاهیان گرد هم آمدند تا «برای اعلام پشتیبانی از جنبش سبز مردم ایران، محکوم کردن تقلب گسترده درانتخابات و سرکوب بیرحمانهی اعتراضات مردمی، و بازداشت غیرقانونی صدها شهروند و فعال سیاسی و اجتماعی در ایران» دست به اعتصاب غذا بزنند و صدای مظلومیت مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند. این بیانیه و دعوتنامه با امضای ۲۷ نفر از نخبگان علمی، اجتماعی و فرهنگی جامعهی ایرانیان خارج از کشور و اعلام حمایت ۱۷نفر در تاریخ ۱۲ جولای انتشار یافت. امضا کنندگان مستقل از عقايد و باورهايشان، اعم از مذهبی و غير مذهبی و چپ و راست برای يک هدف مشترک ملی، یعنی آزادی زندانیان سیاسی و عقیده کنار هم جمع شدند و با امضا کردن بیانیهی اولیه از این پیشنهاد ِ اکبر گنجی استقبال کرده و مستقیماً در اعتصاب غذا شرکت کردند. امضا کنندگان این بیانیه عبارت بودند از: ١- عبدالعلی بازرگان، دین پژوه و فرزند ارشد نخست وزیر دولت موقت همچنین ۱۷ نفر با امضای این بیانه از اعتصاب غذا حمایت کردند، از جمله: طاهر احمدزاده، مبارز دیرپای سیاسی که دو فرزند او پیش از انقلاب و یک فرزند او پس از انقلاب اعدام شده اند؛ یرواند آبراهامیان، تاریخدان و استاد برجستهی دانشگاه نیویورک؛ ژانت آفاری، استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا؛ مهرزاد بروجردی،استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز؛شهرنوش پارسی پور،نویسندهی برجستۀ ایرانی؛ عبدالکریم سروش، فیلسوف، دینپژوه و اندیشمند برجستهی ایرانی؛ شیرین عبادی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۳؛ محسن مخملباف، فیلمساز برجستهی ایرانی؛رضا معینی،سازمان گزارشگران بدون مرز؛علی اکبر موسوی خوئینیها، نمایندهی دورهی ششم مجلس شورای اسلامی که در اعتراض به رد صلاحیت بیش از ۲۰۰۰ نفر از داوطلبان نمایندگی دوره هفتم از مجلس استعفا کرد.،محمد رضا نیکفر، فیلسوف سیاسی و اندیشمند برجستهی ایرانی.؛ حسن یوسفی اشکوری، نویسنده، محقق، روزنامهنگار و فعال سیاسی و روحانی خلع لباس شده. بسیاری از دیگر چهرههای مطرح فرهنگی و ادبی نیز به حمایت از این اعتصاب غذا پرداختند از جمله رضا براهنی (که خود نیز شخصاً در اعتصاب حضور یافت)، اسماعیل خوئی، نسیم خاکسار، هادی خرسندی و اندیشمندانی چون رامین جهانبگلو، عباس میلانی وسعید امیر ارجمند. بسیاری از هنرمندان نیز با ارسال پیام و یا حضور در این اعتصاب، حمایت خود را از این حرکت اعلام کردند از جمله گوگوش، فرامرز اصلانی، شهیار قنبری،ابی،شهره آغداشلو، شاهین نجفی و از غیرایرانیان رابرت ردفورد، شون پن و ایزابلا روسلینی که در روز اول تحصن حضور یافت. نوام چامسکی، زبانشناس و روشنفکر شناخته شدهی بین المللی.، خوزه کازانووا، مارتا نسبام، استاد حقوق، دانشگاه شیکاگو؛ جاشوا کوهن،استاد حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه استنفورد و جمعی از مدیران کمپانی گوگل از دیگر اندیشمندان و چهرههای بینالمللی بودند که با اعلام حمایت و یا حضور در این اعتصاب خواستههای این تحصن را مورد تأیید و تأکید قرار دادند. در طول این سه روز متحصنین هر روز از ساعت ۸ صبح در مکان در نظر گرفته شده حضور مییافتند، سخنرانیها و برنامههای هنری حدود ساعت ١١ صبح آغاز میشد و گردهمائی تا ساعت ۸ شب ادامه مییافت. هر چند در این فاصله چند ساعتی نیز بین دو برنامه صبح و عصر فاصله وجود داشت. در این فواصل جمعها و حلقههای کوچکتر بحث و گفتگو راجع به مسائل ایران و چه باید کردها شکل میگرفت. روز اول، ۲۲ جولای برنامۀ روز اول با سخنرانی اکبر گنجی آغاز گشت. گنجی اعتصاب غذا را «برنامهای ملی» توصیف کرد و گفت: «این برنامه یک برنامهی سیاسی و گروهی نیست، بلکه یک برنامهی کاملا حقوق بشری است. ما برای محکوم کردن سرکوبهایی که در ایران صورت میگیرد اینجا جمع شدهایم» و با اشاره به پردهی بزرگی که پشت او قرار گرفته بود، ادامه داد: «دوستان ما بیش از ۶٠٠ اسم را فهرست کردهاند که از زندانیانی هستند که در همین تحولات اخیر بازداشت شدهاند. اسامیِ با رنگهای سبز بازداشتیها هستند و اسامی که رنگ قرمز دارند شهدای این جنبش هستند» و در پایان اضافه کرد که این فهرست کامل نیست و با یاد کردن از زندانیان مسیحی و بهائی خواستار آزادی همهی زندانیان عقیده شد.
سپس نیره توحیدی،استاد دانشگاه نورثریج، که گرداندن برنامه در روز نخست را بر عهده گرفته بود از رضا براهنی، شاعر نویسنده و منتقد ادبی برجسته که از تورنتو برای شرکت در مراسم آمده بود، دعوت کرد تا سخنان خود را آغاز کند. براهنی که پیشتر در بیانیهی اعلام حمایت خود آورده بود: «معنای اعتصاب غذای ما یک حرف بیش نیست: آزادی! آزادی! آزادی!»، با تشکر از برگزارکنندگان این نشست، گفت: «همه ما باید از این موضوع دفاع کنیم که انسانها باید هر آنچه را که میخواهند بتوانند بگویند.» وی یادآور شد که «وقتی ما از دموکراسی سخن میگوییم یعنی یک حکومت و یک دولت آن هم دولتی انتخابی. به همین خاطر ما به انتخابات آزاد نیازمندیم.» براهنی همچنین با به نیکی یاد کردن از زنان ایرانی آنان را «نیمی از جمعیت ایران» دانست «که در زندان» هستند. و تاکید کرد که تنها «یک فرد انتخابی میتواند نمایندهی کشور در دنیا باشد و نه هیچ کس دیگر.» علی بنو عزیزی، مدیر مدرسهی مطالعات خاورمیانه و مطالعات اسلامی کالج بوستون، از دیگر سخنرانان این جمع بود. او پس از اعلام شگفتی از تکثر موجود میان افراد حاضر در این گردهمایی گفت: «صدها نفر از ایرانیان امروز در این جا جمع شدهاند تا از مردم جهان بخواهند به صدای آنها گوش بدهند.» و از کشورهائی که دولت احمدی نژاد را به رسمیت شناختهاند به انتقاد پرداخت. منصور فرهنگ نیز در سخنانی با خاطرنشان کردن این نکته که این تازه گام اول ماست، خواستار فرستادن نمایندهی ویژهی سازمان ملل برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران شد و گفت: «برای برونرفت از بحران فعلی، همهی ما به نهادهای قدرتمند و مستقلی احتیاج داریم که بیایند و این وضعیت را بررسی کنند.» در ادامهی برنامه مهدی سحرخیز، فرزند عیسی سحرخیز از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی بازداشت شده در وقایع اخیر، گفت:«وقتی خاتمی رئیس جمهور شد و به سازمان ملل آمد و سخنرانی کرد، من به ایرانی بودنم افتخار کردم. وقتی احمدی نژاد به سازمان ملل آمد و آنگونه سخن گفت من شرمگین شدم و امروز نه به خاطر پدرم که به خاطر فعالیتهایی که ایرانیان در داخل کشور میکنند دوباره به ایرانی بودنم افتخار میکنم.» سپس پیام محسن مخملباف از حامیان برنامه خوانده شد که در قسمتی از آن آمده است: «اکنون شما مردان مرد و زنان زن بر درگاه ملل، گرسنه و تشنه از خلقی سخن میرانید که بیش از هر جا و هر وقت گرسنهی آزادی و تشنهی عدالتاند و همانگونه که سازمان ملل در نیویورک و آمریکاست اما متعلق به نیویورکیها و آمریکاییها نیست و متعلق به همهی بشر است، جنبش سبز ایران امروز نیز نه متعلق به موسوی یا مذهبیها و اصلاحطلبان، که متعلق به همهی مردم ایران است. جنبش سبز پرچمی نیست در مقابل پرچمهای دیگر، این چتر سبزی است که ما را از سوزش استبداد در امان میدارد. این روح جمعی گمشدهی ٣٠ سالهی ماست که دوباره پیدا شده است. ما نه این و آن و این، که ایرانی شدهایم. نه ایرانی، که بشر شدهایم. گرسنه نشستگان بر درگاه خانهی بشر .قطعهای ٧٠ میلیونی از یک واحد ٦ میلیاردی. نه، نه ، این رود را سر بازپسرفتن نیست. دریا دوباره به قطرهها عقب نخواهد نشست… بگذار از این جا دست کوچکم را در دستان جمع بزرگتان بگذارم تا دل قطرهایم دریایی شود.» گوگوش، هنرمند و خوانندهی صاحب نام ایرانی، سخنران بعدی این مراسم بود که سخن خود را به نام ایران و ایرانی آغاز کرد و گفت : «من به اینجا آمده ام تا صدای حقانیت روشنفکران، اهل قلم، هنرمندان، اقلیتهای جنسی و قومی و بومی و مذهبی و عقیدتی باشم که طی سه دههی گذشته تنها به دلیل گونهای دگر اندیشیدن، دیگر سخن گفتن یا داشتن اندیشه و باور متفاوت به زندان افتادهاند، شکنجه دیدهاند، به قتل رسیده اند و به اعترافهای نمایشی و دروغین وادار شدهاند و یا چون من طی دو دههی زندگی در آن سرزمین مجبور به سکوتشان کردهاند. من به اینجا آمدهام تا صدای حقطلبانهی جنبش ملی و خودجوش هموطنانم در داخل ایران باشم و همبستگی و حمایت خود را از این جنبش که زنان و جوانان به واقع نماد بالندهی آن هستند اعلام کنم.» و در ادامه اضافه کرد: «من به اینجا آمدهام تا بگویم آری میدانم برای رسیدن به این اهداف مقدس، ملت ما راهی بس دراز پیش رو دارد ولیکن با هر نوع اعمال خشونت، جنگ، حبس، کشتار و حضور بیگانه در کشورم مخالف هستم و از گامهای مثبت هر چند کوچک همچون این فراخوان پشتیبانی میکنم و با امید به اینکه با تداوم اینگونه حرکتها شاهد برقراری دمکراسی، آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اندیشه، آزادی انتخاب، آزادی مذهب و آزادی زنان در آن سرزمین اهورایی باشیم.» پس از سخنرانی گوگوش، نشست برای استراحتی دو ساعته متوقف شد، و ادامهی برنامه ساعت ۵ بعد از ظهر با نوازندگی و ترانهخوانی هنرمند مشهور، فرامرز اصلانی ادامه یافت. اصلانی با اجرای ترانهای که ملهم از جان باختن مظلومانهی ندا آقا سلطان ساخته بود به چشمان بسیاری از حاضران اشک آورد، وی دربارهی این ترانه گفت: «زمانی که عکس ندا را دیدم این آهنگ و ترانه را ساختم و اجرا کردم. حتی منتظر استودیو و ضبطهای حرفهای هم نماندم و گفتم حس منتظر استودیو نمیماند و با امکاناتی معمولی خواندم و ضبط کردم و با کمک دوستان در یوتیوب منتشر کردم»
پس از ترانه خوانی فرامز اصلانی، نوبت به حقوقدان و فعال برجستهی حقوق بشر در ایران، مهرانگیز کار رسید تا سخنان خود را آغاز کند. مهر انگیز کار با اشاره به وضعیت کنونی وکلا در ایران و همچنین انتقاد از آییننامهی جدید قوه قضاییه در مورد کانون وکلا گفت: «وکلا را در شرایطی قرار دادند که فقط باید از خودشان دفاع کنند. اگر آییننامهی جدید اجرا شود - هر چند فعلا متوقف شده است - دیگر هیچ متهمی کمترین شانسی نخواهد داشت، که حتی در دادگاهها، وکلای خودشان را داشته باشند.» این فعال حقوق زنان و وکیل دادگستری با اشاره به مادهی قانونی که به قاضی اجازه میدهد تا در دوران تحقیقات مقدماتی مانع حضور وکیل باشد گفت: «خلاء حضور وکیل در مرحلهی تحقیقات امکان شکنجه را افزایش میدهد.» مهرانگیز کار در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به حضور «پر رنگ» زنان در تحولات اخیر گفت:«جناب آقای براهنی سالها پیش نوشته بود که تاریخ مذکر است زیرا نقشآفرینان و نویسندگان تاریخ مذکر بودهاند و به همین خاطر اگر زنان نقشآفرینی هم بودند یا نادیده یا کم رنگ جلو داده شدهاند. اما خوشحالم که امروز بگویم تاریخ مذکر به تاریخ دوجنسی وارد شده است و حضور زنان و دختران ما در تحولات حاکی از همین نکته است.» سخنران بعدی ، حمید دباشی، استاد ایرانی دانشگاه کلمبیا بود که به تشریح زبان سیاسی جدید جنبش سبز پرداخت و آن را یک تغییر مبنائی معرفتی (epistemic shift) در ایران دانست و از کسانی که همچنان از دید ایدئولوژیک به این جنبش مینگرند انتقاد کرد وجنبش سبز را مجالی دانست برای گستردن ساحت و عرصهی عمومی در جامعهی ایرانی و تغییر فرهنگ منبری و یکسویه. پس از سخنان دباشی، امید معماریان پیام عبدالکریم سروش، فیلسوف و روشنفکر دینی، که نتوانسته بود در جمع شرکت کند را خواند. از دیگر سخنرانان روز اول احمد کریمی حکاک، شیرین نشاط، مجید محمدی، محسن قائم مقام، نهضت فرنودی و شهره آغداشلو بودند. کریمی حکاک در سخنرانی خود اشاره کرد که همانطور که در این سی سال جمهوری اسلامی به قهقرا رفت، مردم به پیش رفتهاند. نهضت فرنودی نیز در قسمتی از سخنان خود گفت:«حالا اینکه رنگ سبز است یا آنها چرا الله اکبر می گویند و چرا نماز جمعه میروند،مثل این شعر است: هر کو نکند فهمی زین کلک خیال اندیش/نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد. برای تک تک ما مهم است بدانیم که زمانی که می توانیم جنبش مدنی ایران را حمایت کنیم ، امروز است و ای کاش همگی پشت این جنبش اصیل خودجوشی که در داخل کشور نظم گرفته بایستیم که اگر این کار را نکنیم به بیان حافظ : قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند / بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم.» روز اول مراسم با استقبال بسیار خوب رسانههای همگانی فارسیزبان و غیرفارسیزبان روبرو شد. در طول مدت مراسم هنرمند نقاش، آقای سهیل توکلی، بر پردهی بزرگی مشغول نقاشی از میدان آزادی و تجمعات و راهپیمائیهای مردم ایران بود. در کنار محل گردهمائی خطاب به سازمان ملل حاوی درخواستهای متحصنین از جمله آزادی زندانیان واعزام هیأتی از سوی سازمان ملل به ایران طوماری پهن شده بود که حاضران آن را امضا می کردند. در ساعات پایانی روز اول اعتصاب ایزابلا روسلینی، هنرپیشهی مشهور ایتالیائی، نیز درجمع ایرانیان متحصن حضور یافت و در همبستگی با مردم ایران چند کلمهای سخن گفت و طومار خطاب به سازمان ملل را امضا کرد. ادامه دارد |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|