خانه > حقوق انسانی ما > زندان و مجازات > وجدانهای خوابیده و دیگر هیچ... | |||
وجدانهای خوابیده و دیگر هیچ...محمد مصطفایی، وکیل دادگستریپانزده، نه، شش، پنج، دو، یک و اعدام از جمله اعداد و کلماتی است که در حوادث پس از انتخابات با آنها بیش از پیش مانوس شدهایم. این اعداد، اعداد رمز و یا شما معکوس نیستند و کلمه اعدام هم کلمه رمز یا نام کالا و خوردنی و چیزی نیست. به زبان راندن این اعداد و کلمه و یا حتی نوشتن آنها بسیار راحت است به راحتی میتوان از این اعداد در محلهای مختلف استفاده کرد و روزانه بارها این اعداد از زبانمان بارها خارج میشود.
اما وقتی به خوبی فکر کنیم و تامل کنیم که بعضی وقتها این اعداد کاربردهای دیگری هم برای آزاد یا بهتر و حقوقی بگویم برای تنبیه و تادیب افراد دارند کار بسیار دشوار میشود. مثلا یک دفعه به شما بگویند فرزند شما به شش سال حبس محکوم شده است یا بگویند به مجازات اعدام محکوم شده است یا اصلا جای دوری نرویم. به خود شما بگویند به اعدام محکوم شدهاید و اگر دیوانعالی کشور حکم اعدام شما را تایید کند و شما هم احتمال قوی دهید که حکم اعدامتان در دیوانعالی کشور تایید خواهد شد! چه حالی بهتان دست خواهد داد. یا اینکه به شما بگویند که به دلیل شرکت در راهپیمایی ۲۵ خرداد به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور به شش شال جبس تعزیری محکوم شدهاید. چه حالی به شما دست خواهد داد؟ حال به کرات با خود و به دیگران بگویید که بابا به خدا من فقط در راهپیمایی و راهپیماییهای سکوت شرکت کردم و در آنجا عالیجنابان موسوی و کروبی هم حضور داشتند و .... گوش شنوایی وجود ندارد که ندارد. باید هر نوع مجازاتی را تحمل کنید و خفه خون بگیرید. بعضی وقتها که پرونده برخی از این بدبخت بیچارههای دستگیر شده پس از انتخابات را میخوانم و میبینم که آنها چطور حکم به حبس گرفتهاند با خود ساعتها تامل و فکر میکنم. این استاد قانون اساسی ما در دانشگاه، هی میگفت که شرکت در راهپیمایی و تجمعات به شرط اینکه مخل مبانی اسلام و حمل سلاح نباشد آزاد است. و استادان دیگری کتابهای گوناگون منتشر کرده و در آن کتابها که به حقوق اساسی شهرت یافته است بر گرفته از همین اصل ۲۷ قانون اساسی تا دلتان بخواهد از آزادی تجمعات سخن گفتهاند و ما وکلا هم با استناد به همین مواد قانونی و نگارشهای حقوقی و غیره به دفاع از موکلینمان میپرداختیم و میپردازیم ولی انگار مرغ یک پا دارد و بس و هر آنچه نوشته شده است برای خودنمایی بوده است و بس... پای درد و دل مادرهایی مینشینم که فرزندش در زندان است و شش سال حبس گریبانش را گرفته است او میگوید این پسر نانآور خانه ما بود و الان هیچ نانآوری ندارم از کجا بیاورم که بخورم. یا یکی از موکلانم تلفن میزند و میگوید آقای مصطفایی به دادم برسید من در ترکیه هستم و از ترس زندان نمیتوانم به ایران برگردم. خانواده من در ایران است و من اسیر شدهام. پدر و مادری برای اینکه فرزندشان حکم حبس نگیرد یا اینکه در صدور حکمش تخفیفی قائل شوند پای قاضی میافتد و التماس میکند که تو رو خدا فرندم را آزاد کنید. من موافق این همه سختگیری نیستم. سختگیری حد و مرزی دارد. وقتی می بینم که جوانان این مرز و بوم اینگونه هلاک میشوند آه میکشم و به خود میگویم که چرا باید انگ مجرم بر پیشانی این نوجوانان و جوانانی که آیندهساز کشور هستند زده شود. مگر گناه این جوانان چیست؟ جز اینکه به صحبت های دو کاندیدای دیگر ریاست جمهوری گوش فرا دادهاند و به شرکت در تجمعی آرام دست یازدیدهاند. برایم سئوالی پیش میآید که چرا این دست از نوجوانان و جوانانی که برخی از آنها به حق فاقد هر گونه گناهی هستند میبایست در زندان روز و شب را به سختی سپری کنند. اگر واقعا شرکت در دو تجمع یا بیشتر از آن جرم است پس چرا عالیجنابان موسوی و کروبی که هر دو در بسیاری از تجمعات شرکت کردهاند میبایست آزاد باشند؟ آیا خون این دو رنگین تر از خون جوانان در بند است؟ .... روزی مادری به تلفن همراهم زنگ زد و گفت فرزندم به شش سال حبس محکوم شده است. هجده روز پیش حکم وی ابلاغ شده است و دو روز دیگر زمان دارم که لایحه تجدیدنظر را به دادگاه بدهم. من گفتم که در تهران نیستم. خواست تا برایش از پشت تلفن لایحهای را که نوشته بود اصلاح کنم. لایحه فرزندش را خواند. من هم اصلاحات را انجام دادم و در آخر لایحه شروع کردم به گفتن مطالبی در جهت اعلام بیگناهی فرزند محبوسش. زمانی که جملاتم را برای نوشتن میگفتم. مادر ناله میکرد و ناله و گریهاش بغضم را ترکاند. او در آخر از من تشکر کرد و خواست دعا کنم تا تنها فرزندش از زندان آزاد شود. برای مادری که برای بزرگ کردن فرزندش سختیها کشیده است شش سال سهل است یک روز ندیدن فرزند قابل تحمل نیست. ولی دریغ از اینکه برخی از ما انسانها به راحتی حکم به سلب آزادی افرادی میدهیم که گناهشان غافل شدن از برخی موضوعات سیاسی بیهویت است. چه بسیار عدهای که دستگیر و بازداشت شدهاند حتی الفبای سیاست را نمیدانند و هدفی مجرمانه از شرکت در تجمعات نداشته اند ولی امروز در زندان هستند. شما هم برای آزادی آنان دعا کنید. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|