خانه > گوی سیاست > ایران > قوه قضائیه، مصالح نظام و مقام رهبری | |||
قوه قضائیه، مصالح نظام و مقام رهبریسراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comبه گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا»، صادق آملی لاریجانی، رئیس قوهی قضاییهی ایران، روز شنبه بیست و هفتم آذرماه، با بیان اینکه عدهای قوهی قضاییه را به کوتاهی در برخورد با سران فتنه متهم میکنند، گفت در این مورد بر اساس مصالح کلی نظام عمل میکند و تنها از رهبر جمهوری اسلامی سفارش میگیرد.
از احمد سلامتیان، تحلیلگر سیاسی در پاریس، پرسیدهام: معمولاً مسئولان نظام جمهوری اسلامی تلاش میکنند که مسئولیت اقدامهای مختلف خود را متوجه شخص آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نکنند، اما سخنان صادق لاریجانی چنین نیست. این تفاوت را چگونه ارزیابی میکنید؟ یکی از مشخصات عمدهی دوسال اخیر رهبری آقای خامنهای عبارت از این است که از یک طرف، رهبری در امور جزئی مداخله میکند. پیش از این، تا این اندازه حضور روزمره وی در جزئیات سابقه نداشت.
متناسب با این وضعیت است که امروز حتی رئیس قوهی قضاییه که باید مشخصهی اصلیاش در مقام قضا استقلال باشد، ابایی ندارد از اینکه بگوید در مسائل قضایی، مصلحت سیاسی را دنبال میکند و این مصلحت سیاسی را رهبری برایش معین میکند. از طرف دیگر، گروههایی که بهطور مشخص، از مسئلهی برخورد با سران اعتراضهای مردمی، به عنوان ابزار سیاسی استفاده میکنند (که البته تصفیه و دفعهای مربوط به آن، محدود به سران اعتراضها نمیشود و دامن کسانی را میگیرد که در خود اردوگاه اصولگرایان هم هستند) حتی وقتی مطمئن باشند که مسئلهای مورد نظر رهبری است، ابایی از این ندارند که دیگران را هدف قرار بدهند. در همین مسئله، آقای صادق لاریجانی بهحق میگوید که عدهای میخواهند او را در برابر بخشی از نیروهای اصولگرا قرار بدهند. این یک مسئلهی عمدهی تحول سیاسی کنونی است که اگر بخواهم خلاصه کنم، میگویم بهجای ولایت رهبر و فقیه بر نیروهای طرفدار خودش، بار دیگر ما در جمهوری اسلامی میبینیم که هر گروه، هر دسته و هر شخصیتی، به نوعی برای رهبری و بر اعمال او ولایت میکند و او را در مقابل عمل انجامشده قرار میدهد. در بخشی از همین سخنرانی، صادق لاریجانی گفته است که در طول یکسال گذشته، رهبران جنبش اعتراضی مردم ایران- و به تعبیر ایشان سران فتنه- مجرم هستند. آیا این تعبیر را شما منطبق بر قضا و چهارچوبهای حقوقی رایج در محاکم میدانید یا خیر؟ اصل قضاوت عبارت از این است که قاضی پس از بررسی و شنیدن اتهام و دفاع متهم، برای خودش نظر بدهد. شرط احترام به نظر قاضی، این بیطرفی است. اینکه یک فرد عادی کوچه و خیابان بگوید: «من جرم آنها را مسلم میدانستم»، این را میشود به عنوان یک خطا بخشید، اما وقتی رئیس قوهی قضاییهی یک کشور، چنین میگویند، به این معناست که ایشان اصل سی و هفتم قانون اساسی را در ابراز نظرات خودش ملحوظ نمیدارند. آن اصل صریحاً میگوید: «اصل برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت شود.» همگان میدانند که تا امروز هیچ دادگاه صالحی جرمی را برای کسانی که آقای لاریجانی سران فتنه مینامد، ثابت قلمداد نکرده است. باز بنا بر قانون اساسی و بنا بر خود استدلالی که الان رئیس قوهی قضاییه میکند و میگوید که بنا بر مصالح سیاسی و نظر رهبری، این افراد را تا بهحال محاکمه نکرده است، ماهیت اتهامی که به ایشان وارد میشود، اتهام ذاتاً و قطعاً سیاسی است و بنابراین باید با در نظر گرفتن اصل قانون اساسی، در مورد جرایم سیاسی و مطبوعاتی که صریحاً میگوید: «جرایم سیاسی باید علنی و با حضور هیأت منصفه رسیدگی بشود»، اقدام شود. تا زمانی که این دو شرط فراهم نشده، گفتن اینکه کسی جرمی مرتکب شده، آن هم از جانب رئیس قوهی قضاییه، دلیل دیگری است که در جمهوری اسلامی، حتی مسئولین درجهی اول سه قوهی آن، زحمت خواندن قانون اساسی و استناد قانون اساسی را به خودشان نمیدهند. چون نادیده گرفتن و نخواندن و عبور از قانون اساسی جمهوری اسلامی، مانند بسیاری زمانهای دیگر، بیشتر دست و پای دستاندرکاران حاکمیتی را که میخواهند در اعمال نظرات خودشان از هر قید و بند قانونی آزاد باشند، رها میسازد تا اینکه مشکلات برای دیگران فراهم کنند. صادق آملی لاریجانی در موارد متعددی مصالح کلی نظام را دلیل عدم دستگیری رهبران اعتراضهای مردمی ذکر میکند و در جایی میگوید: «در لفافه گفتم که یکسری مسائل در نظام مطرح است و من تعیین کنندهی این مسائل نیستم» و یا اینکه «مصالح کلی نظام را رهبری تشخیص میدهد». این مصالح کلی بهنظر شما چیست؟ آیا بعد از این یک سال و نیم که نظام خود را پیروز میدان میداند و هرکاری خواسته انجام داده، آیا این مصالح کلی، بهگونهای نگرانی از دوباره برافروخته شدن این بحران با دستگیری رهبران جنبش اعتراضی مردم ایران نیست؟ مسئلهی برخورد با سران اعتراضات، امروز در داخل جمهوری، از برخورد با یک یا دو فرد بسیار فراتر رفته است. اولاً اصطلاحی که بهکار میبرند- نظام- نوعی کلید واژه است که در بیان سخنگویان حاکمیت کنونی، معنای رهبری را میدهد. چون تبلور این نظام، در شخص رهبری بیشتر و بیشتر دیده میشود. ثانیاً وقتی گفته میشود «مصالحی»، عمدهترین این مصالح عبارت از این است که امروزه کسانی را که باز با یک اسم رمز دیگر، سران فتنه مینامند، یک نفر نیستند. نمیتواند کسی مدعی بشود و آن را در آقایان موسوی و کروبی محدود کند. به همان ترتیبی که دادگاههای ویژهی امنیتی- نظامی و سخنگویان آن، مانند سردار مشفق، تابهحال بیان کردهاند، مجموعهای که آنها به عنوان فتنه میشناسند، بسیار فراتر از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری است. آقای خاتمی و آقای رفسنجانی و حتی میتوانم بگویم بیش از ۹۰درصد کسانی که از ابتدای جمهوری اسلامی تا بهحال، در رأس حاکمیت جمهوری اسلامی بودهاند را در بر میگیرد. این یک نوع عمل جراحی است که بخشی از نیروهای امنیتی- نظامی سخت به دنبال آن هستند، اما در خود حاکمیت و رأس حاکمیت، بخش دیگری هستند که وقوف دارند به این مسئله که اگر این چرخ سرکوب گسترش پیدا کند، دامن بسیاری، حتی بعضی از مسئولان سه قوهی کنونی را هم خواهد گرفت و علاوه بر این، از آن زمان دیگر کل آن چیزی که از آن به عنوان نظام اسم برده میشود، زندانی همان ارگانهای امنیتی- نظامی خواهند بود که پس از فارغ شدن از بقیه، روزی شتر این سرکوب و تسری فتنه را جلوی در خانهی آنها نیز خواهند خواباند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|