خانه > گوی سیاست > ايران ديپلماتيک > برای احمدینژاد تعهد مهم است، نه تخصص! | |||
برای احمدینژاد تعهد مهم است، نه تخصص!مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comیکی از مشخصترین ویژگیهای محمود احمدینژاد، رییسجمهور جنجالی ایران، بیاعتمادی به دیگران و لجاجت بر سر برگزیدن معتمدان خود در مناصب مختلف، حتی در تقابل با اصولگرایان است؛ اسفندیار رحیممشایی شاید یکی از آنها باشد.
بهنظر میرسد اختلافهای محمود احمدینژاد با طیفهای مختلف اصولگرایان، امروز به درون هیئت دولت رسیده است. این شبهه را اعتراضات و انتقاداتی ایجاد کرده است که این روزها در مورد انتخاب نمایندگان ویژه به او میشود. او در پایان مردادماه سال جاری، اسفندیار رحیممشایی را به عنوان نمایندهی ویژهی خود در امور خاورمیانه، حمید بقایی را در امور آسیا، محمدمهدی آخوندزاده را در امور دریای خزر و نیز ابوالفضل زهرهوند را در مسائل افغانستان تعیین کرد. همهی اینها در حالی صورت گرفته است که هفتهی گذشته آیتالله خامنهای در دیدار با هیئت دولت از رییسجمهور خواسته بود از موازیکاری پرهیز کند؛ توصیهای که همهی صاحبنظران سیاسی آن را به طور مستقیم به همین اقدام رییسجمهور نسبت داده بودند. مجموعهی این مسائل باعث شد که دیروز منوچهر متکی، وزیر خارجه، در جمع خبرنگاران، به نوعی نارضایتی خود را از یکی از این نمایندگان ابراز کند. منوچهر متکی دربارهی حمید بقایی، نمایندهی ویژهی احمدینژاد در امور آسیا گفت: «مشخص نیست آقای بقایی بر اساس کدام مسئولیت و از چه جایگاهی، اینگونه سخنان نسنجیده را بیان میکند. در حالی که هنوز آثار منفی اظهارات اخیر وی که موجب بروز مشکل در روابط خارجی شد، از بین نرفته است.» حمید بقایی در ترکیه، در سخنانی، به صراحت از قتلعام ارامنه توسط دولت عثمانی سخن گفته بود. محمدعلی حیدری، کنسول سابق ایران در نروژ که در اعتراض به حوادث پس از انتخابات در ایران از سمت خود استعفا داد در این زمینه میگوید: آقای احمدینژاد به این نتیجه رسیده که کسی که مسئول سیاست خارجی ایران است، یعنی آقای متکی، در اموراتی که ایشان در نظر دارد، اخبار را به ایشان نمیرساند و میخواهد به صورت مستقیم در امور سیاست خارجی ایران دخالت کند. به خاطر همین، طبق اصل ۱۲۷ قانون اساسی، افرادی را به عنوان نمایندهی ویژهی خود تعیین کرده است.
علت عدم اعتمادی که محمود احمدینژاد به منوچهر متکی دارد چیست و چرا در این صورت، در دولت دوم احمدینژاد هم به عنوان وزیر امور خارجهی ایران منصوب شده است؟ چند تن از وزرا در ایران با نظر مستقیم بیت رهبری انتخاب میشوند. مثلاً برای انتخاب وزیر اطلاعات، وزیر کشور و وزیر امور خارجه، نظر بیت رهبری اصل است، نه نظر رییس جمهور. نظر آقای خامنهای و طیفی که در آنجا بودند، بر این بود که آقای متکی باشد، چون آدم مطیعی است و گوش بهفرمان آنان است. به این ترتیب، حضور این نمایندگان ویژه، نه برای حل مشکلات خاص در مسائل سیاسی، بلکه بهخاطر عدم اطمینان رییسجمهور به وزیر خارجه و سازمان او است. تقریباً همین است. آقای احمدینژاد به نوعی به این نتیجه رسیده که بهطور مستقیم در سیاست خارجی دخالت کند و به استناد اصل ۱۲۷، افرادی را که به آنها اعتماد دارد، تعیین کند تا بهطور مستقیم اخبار را به خودش برسانند. با توجه به اینکه محمود احمدینژاد هم خود را مطیع رهبری اعلام میکند، چه اختلاف ویژهای با منوچهر متکی دارد؟ آقای احمدینژاد حس میکند که آقای متکی ارتباطاتی با آقای لاریجانی دارد و نزدیک به طیف آنها است. از طرفی هم چون خود آقای متکی در دورهی اول انتخابات هم تا آنجایی که ما اطلاع داریم، در ستاد انتخاباتی آقای لاریجانی فعال بود، آقای احمدینژاد در دورهی اول حتی چندبار تا آستانهی تعویض آقای متکی رفت. حتی پیرامون قضایای انتخاب سفرا و حتی قضیهی آقای زهرهوند، با آقای متکی درگیر شد و کار بهجایی کشید که آقای متکی استعفای خود را نوشت، اما در نهایت میانجیگری برخی افراد، منجر به این شد که با برگرداندن آقای زهرهوند موافقت شود و ایشان به کار خود ادامه بدهد و یک مقدار تنشها کم شود. یعنی در واقع، آقای متکی برای انتخاب سفرا با ریاست جمهوری همیشه مشکل داشته است. آقای هاشمی ثمره که پیش از این مدیرکل بازرسی وزارت خارجه بود و الان مشاور عالی آقای احمدینژاد است، همواره با این موضوع با آقای متکی مشکل داشتند. در انتخاب سفرا، سرکنسولها همیشه درگیری بوده و هنوز هم هست. ولی گویا مسئلهی انتخاب نمایندهی ویژه توسط رییس جمهور، امر بیسابقهای در دولتهای بعد از انقلاب نیست. بله؛ مثلاً آقای خاتمی هم برای منطقهی خزر نمایندهی ویژه انتخاب کرده بود. زمانی هم که آقای رفسنجانی رییسجمهور ایران بودند، آقای ولایتی گاه برای انتخاب سفرا مشکل داشتند. مثلاً همین آقای موسویان که امروز در امریکا بهسر میبرد، آن زمان سفیر تامالاختیار ایران در آلمان بود و بهطور مستقیم با آقای رفسنجانی کار میکرد. حتی بعضی گزارشها را به آقای ولایتی نمیداد. آقای ولایتی سر این قضایا چندبار با بیت رهبری تماس گرفته بود و از آقای خامنهای خواسته بود این مسئله را گوشزد کند. این موضوع در وزارت خارجه، بهطور مستمر در همهی دورهها بوده است، اما الان که آقای احمدینژاد برای چند منطقه دارد اینکار را انجام میدهد، در عمل بهخاطر آن است که نسبت به عملکرد آقای متکی و با طیفی که آقای متکی در وزارت خارجه سر کار گذاشته است، مشکل دارد. این موضوع در داخل ایران و حتی در مجلس هم مطرح شده است. آقای نادران نیز به صراحت آن را بیان میکند و میگوید- نقل به مضمون- که یک وزارت خارجهی غیر انتفاعی در داخل ریاست جمهوری ایجاد شده و ما نمیدانیم آقای مشایی و طیفی که دارند آنجا کار میکنند را به عنوان وزیر خارجه محسوب کنیم یا آقای متکی را. در ادامهی ایراداتی که در داخل مطرح شده، گفته میشود چهار نمایندهای که انتخاب شدهاند، در اموری که به آن مأمور شدهاند، تخصص ندارند. شما هم همینطور فکر میکنید؟ بله افرادی که انتخاب شدهاند، تخصص این کار را ندارند. مثلاً آقای بقایی یا آقای مشایی پیش از این اصلاً در حوزهی وزارت خارجه و سیاست خارجی ایران کاری نکردهاند. اینجا همان صحبت اولیهی رییسجمهور اسلامی مطرح است؛ یعنی بحث تعهد مهم است و نه تخصص. آقای احمدینژاد به تعهد آنها و التزامی که به او دارند، اعتقاد دارد و به همین دلیل آنها را در آنجا گذاشته است. تعهد و التزام به شخص محمود احمدینژاد؟ بله همینطور است. عقبنشینی منوچهر متکی دیروز در تهران، بهطور علنی به برخی نمایندگان ویژهی رییسجمهور اشاره کرده و نارضایتی خود را از آنها اعلام کرده است. این حرکت به لحاظ سیاسی چه مفهومی دارد؟ آیا اختلاف محمود احمدینژاد با وزیر کابینهی خود، به جایی رسیده است که مسئلهی برکناری یا استعفای منوچهر متکی جدی شده است؟ علیرضا رجایی، استاد علوم سیاسی و عضو شورای فعالان ملی- مذهبی در تهران میگوید:
این است که نمیشود از این موضع آقای متکی با این سرعت نتیجه گرفت که قرار است به هر دلیلی ایشان حذف شود و یا خودش کنار برود. یعنی منوجهر متکی به اعتبار انتقاد رهبری، امکان پیدا کرده است که چنین مخالفت آشکاری با آقای احمدینژاد بکند؟ حتماً همینطور است. ولی یک پرسش کلی وجود دارد: بروز این تعارضها میان عملکرد محمود احمدینژاد و توصیههای مستقیم رهبری، چگونه امکانپذیر است؟ یا در ساختار جمهوری اسلامی چگونه باید معنی بشود؟ اصولاً نمیتواند معنی بشود. چنین تعارضهایی با توجه به اینکه طراح سیاستهای کلان نظام، از جمله در حوزهی سیاست خارجی، طبق قانون اساسی با رهبری است، از موضع ساختار سیاسی جمهوری اسلامی و قانون اساسی قابل توجیه نیست. شکل اجرایی ماجرا ولی قاعدتاً این است که آقای احمدینژاد در بین مجموعهای که افراد مورد اعتماد او هستند، تصمیمهایی اتخاذ میکند و این تصمیمها را بدون هماهنگی، به مرحلهی اجرا درمیآورد و بعد با مشکلاتی مواجه میشود و تلاش میکند ضمن اینکه استقلال نسبی خود را به عنوان یک فرد مسئول در قوهی مجریه حفظ کند، به شکل ظریفی تعارضهای خود را هم بپوشاند. بههرحال برای او هم برای اینکه شأن اجرایی خود را حفظ کند و در عین حال نشان بدهد تعارضی با سیاستهای کلان نظام ندارد، مطلوب است که تغییر موضع یا تغییر رفتار سیاسی خود را بهگونهای انجام بدهد که در بین افکار عمومی یا رسانهها، تصور به عقبنشینی نشود. آنطور که یکی از معاونین رییس جمهوراعلام کرده است، او بهزودی دو نماینده هم برای آفریقا و امریکای جنوبی تعیین میکند، ولی شما گویا انتظار دارید که از این سیاست تعیین نمایندهها یا به عبارتی، دخالت ویژه عقبنشینی کند. اگر این اتفاق نیفتد، احتمال چه وضعیتی وجود دارد؟ همانطور که گفتم، در حالت عادی و در چهارچوب ساختار فعلی، قاعدتاً باید عقبنشینی کند. اما اگر پافشاری کند، یعنی نه تنها عقبنشینی نکند، بلکه همان سیاست گذشتهی خود را بسط بدهد، حاکی از آن است که دارد وارد تعارضهای معناداری با طراحیهای کلان جمهوری اسلامی میشود. در آن صورت، باید برای موقعیت آقای احمدینژاد تحلیلهای جدیدی داشت. آیا اصولاًّ میتواند؟ اگر واقعاً بنای این را داشته باشد که بخواهد با سیاستهای کلان، بهطور علنی در تعارض قرار بگیرد، فکر میکنم موقعیت ایشان، مقداری موقعیت متزلزل خواهد شد. بازهم میگویم، فکر میکنم هنوز زود باشد که چنین نظری را با قاطعیت بدهیم. به نظر شما در عمل و به لحاظ اجرایی، وقتی این نفرات تعیین شدند، چگونه عقبنشینی تاکتیکی یا سیاسی ممکن است؟ من فرض را بر این میگیرم که ایشان به شکل آرامی از مواضع خود عقبنشینی میکنند یا اوضاع را در حد همین وضع فعلی نگه میدارند و تلاش میکنند ضمن اینکه مسئولیتهایی را که به این سه نفر دادهاند، سلب نکنند، در عمل از حیزانتفاع بیاندازند. تصور من این است. اگر این تصور غلط دربیاید، در واقع، انتخاب دوم پیش رو قرار میگیرد و آن هم موقعیت رویارویی آقای احمدینژاد با سیاستهای کلان است که من فعلاً این را امر محتملی نمیبینم. بههرحال بستگی دارد به اینکه خود آقای احمدینژاد چقدر به نحوهی آیندهی سیاسی خودش علاقهمند باشد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
هم از خانم محمدی، هم از آقای حیدری عاجزانه تقاضا میکنم معنی مصطلح کلمات را عوض نکنند و بدین وسیله (ناخواسته) به گفتمان فاشیسم اسلامی کمک نکنند. «تعهد» (سوای از اینکه تخصص مهمتر است یا تعهد) در معنای مصطلحش معنی مثبتی دارد، به معنی پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی. یا در نوع عقب افتاده ترش به اصول یک مکتب یا عقیده. اما چیزی که شما در رابطه با احمدینژاد و مشایی ازش سخن می گویید، وفاداری بی قید و شرط به شخص یا گروه و فرمانبرداری تام از رئیس و گروه است. چیزی که مثلا(برخلاف تعهد اخلاقی) در بین باندهای جنایتکار و مافیایی بیش از هر جایی یافت می شود. یعنی وفاداری در هر صورت و به هر قیمت، حتی به قیمت زیر پا گذاشتن اصول و تعهدات اخلاقی.
پس بگویید «برای احمدینژاد وفاداری و فرمانبرداری مهم است، نه تخصص!!»
عنوان شما و این نحوهء بیان شما ناخواسته به آنها نوعی حقانیت میدهد که ندارند. چون ممکن است خودشان ادعا کنند (و می کنند!) به تعهد بیش از تخصص اهمیت می دهند و به این امر افتخار کنند (سوای از اینکه این کار مطلوب است یا نه). شما باید کذب ادعایشان را برملا کنید. نه اینکه آن دروغ را تکرار کنید!
-- شروین ، Sep 8, 2010احمدی نژاد، سمبل یک سپاهی پاسدار است که مانند اکثریت اعضا سپاه ،کم هوش،سنگدل ،تکرو و خشک مغز و اقتدار گرا و تمامیت خواه است ، این نسل در جوانی جذب افکار رادیکال اسلامی و عاشق امام شدند و خود را تافته ای جدا بافته از دیگر مردمان روی زمین دیدند که گویا رسالتی الهی در پوشاندن موی زنان دنیا و ختنه کردن مردان عالم خاکی دارد.البته احمدی نژاد،مشایی،عسگراولادی، لاریجانی ها...
-- ایراندوست ، Sep 9, 2010این شعاربهشتی، خامنه ای و رفسنجانی و آیت و... دیگرحزب الهی ها بود، ویژه احمدی نژاد نیست
-- شهروند درجه سه ، Sep 9, 2010