خانه > گوی سیاست > خاورميانه > برگ تازهای در تاریخ عراق و خاورمیانه ورق خورد | |||
و مسائل استراتژیک در کالج سلطنتی کانادا برگ تازهای در تاریخ عراق و خاورمیانه ورق خوردایرج ادیبزادهاز اول سپتامبر سال ۲۰۱۰(10 شهریور سال جاری)، نیروهای نظامی امریکا در عراق که زمانی به ۱۷۶هزار نفر میرسیدند، به ۵۰هزار نفر کاهش پیدا کرده است.به گفتهی مسئولین امریکایی، افراد باقیمانده نیز برای آموزش نیروهای عراقی مأموریت دارند.با گذشت هفتسال و نیم از حملهی امریکا و متحدانش به عراق و سرنگونی حکومت صدام حسین، جنگ به صورت رسمی پایان یافته و نیروهای نظامی امریکا از بامداد سهشنبه خاک عراق را ترک کرده و به کویت رفتهاند.
این در حالی است که هنوز ثبات و آرامش بر این کشور جنگزده حاکم نشده است و همزمان با خروج نیروهای نظامی آمریکا، چند انفجار تروریستی نقاط مختلف آن را لرزانده است.با این همه، جو بایدن، معاون رییس جمهوری امریکا که به عراق رفته، پیرامون آیندهی این کشور ابراز خوشبینی کرده است. باراک اوباما، رییسجمهوری امریکا نیز در سخنرانی خود به مناسبت پایان جنگ در عراق و خروج نیروهای نظامی امریکا از این کشور، اظهار امیدواری کرد که دمکراسی در عراق پا بگیرد و آرامش به این کشور بازگردد.
آیا خروج نیروهای امریکایی از عراق، فصل جدیدی در تاریخ عراق و خاورمیانه گشوده است؟ دکتر هوشنگ حسنیاری: اوباما از جمله رؤسای جمهوری امریکا است که خاضعانه با مسئلهی خروج نیروهای امریکایی از عراق، برخورد کرده است و با فروتنی حرفهایی زده که مبنی بر اعلام پیروزی و یا پایان پیروزمندانهی امریکا نیست. او از مسائلی مانند «پیروزی علیه اهریمن تروریسم» و ... سخنی به میان نیاورده است که در گذشته اشخاصی مانند جرج بوش اعلام میکردند. اوباما بیشتر بر این امر تاکید کرده که امریکا با ورود به جنگ عراق، مسئولیتی را بر عهدهی خود گذاشت که اکنون این مسئولیت پایان یافته است. در نتیجه، باید فصل تازهای را در روابط بین امریکا و عراق از یکسو و عراق و کشورهای منطقه از سوی دیگر، گشود.بهنظر میرسد، تحولی که صورت گرفته، از این منظر قابل برداشت و مهم است. میتوان گفت خروج نیروهای رزمندهی امریکا از خاک عراق، به نوعی بازگشت یا دستکم شروع بازگشت حاکمیت عراقی بر سرزمین خود را اعلام میکند.باید دید خود عراقیها چگونه با این حاکمیت برخورد خواهند کرد و نقش کشورهای پیرامونی عراق در این زمینه چگونه خواهد بود. گفته میشود امریکاییها، به خاطر پافشاری مالکی بر باقی ماندن قدرت در دست شیعیان، با ادامهی حکومت او به عنوان نخستوزیر عراق، موافق نیستند. گفته است که خروج نیروهای ارتش امریکا از عراق، مانند استقلال عراق است. ارزیابی شما از سخنان مالکی چیست؟ بستگی دارد که چه برداشتی از واژهی استقلال داشته باشیم. اگر استقلال عبارت باشد از عدم حضور نیروهای خارجی در این کشور، امروز که ۵۰هزار نیروی امریکایی همچنان در عراق باقی ماندهاند، صحبت از استقلال مشکل است. مسئلهی دیگر این است که آیا استقلال به معنای بهدست گرفتن سرنوشت مردم توسط خودشان است یا فرو رفتن بیش از پیش در مناقشات و مشاجرات سیاسیای که در عراق میبینیم؟ جو بایدن، معاون رییسجمهور امریکا، دلایل خوشبینیاش به آیندهی عراق را شکست تلاشهای گروه افراطی القاعده و همچنین شکست تلاشهای جمهوری اسلامی برای دامن زدن به اختلافات قومی در عراق میداند. شما نقش جمهوری اسلامی را در آیندهی عراق، چگونه میبینید؟ واقعیت این است که حزب بعث عراق و بهخصوص عراق صدام حسین، دشمن ایران بوده است.عراق صدام حسین به ایران حمله کرد و تلفات بسیار شدیدی متوجه دو کشور شد. درواقع خطری بود که تا مدتها همچنان باقی ماند. چون آنچه بعد از هشت سال جنگ بین عراق و ایران اتفاق افتاد، بیشتر یک تعلیق در فعالیتهای نظامی بود و نه دستیابی به یک پیمان صلح. تا بهامروز، هنوز هم چنین پیمانی بین دو کشور به امضا نرسیده است.در نتیجه، از بین بردن دشمن اصلی ایران در منطقه- البته در کنار طالبان در افغانستان- بهوسیلهی امریکاییها، میتواند خبر خوشی برای جمهوری اسلامی ایران باشد. البته اگر جمهوری اسلامی ایران به دنبال این امر باشد که تمامیت ارضی عراق و حق حاکمیت مردم آن بر این کشور را به رسمیت بشناسد. بنابراین، مسئلهی پیروزی و یا شکست امری ثانوی میشوند. باید دید که در ماهها و سالهای آینده، جمهوری اسلامی ایران به چه شکل با مسئلهی عراق برخورد خواهد کرد. آیا همچنان که در گذشته و در برخی موارد شاهد بودهایم، به دلایل مختلف از جمله امنیت، باز بودن مرزها و دستیابی به اماکن مقدس شیعیان، میخواهد بر روند سیاسی کشور عراق تأثیر بگذارد یا با این کشور نیز مانند سایر کشورهای همسایه، از جمله ترکیه و یا همسایههای دورتری مثل مصر و عربستان برخورد میکند؟ در صورتی که جمهوری اسلامی در امور داخلی عراق دخالتی نکند و به اتهاماتی که امریکاییها در مورد دخالت ایرانیها در امور داخلی عراق، به ایران نسبت میدهند، دقت کند و باعث نشود دوباره دولتی در عراق پای بگیرد که با ایران، سوای طبیعت رژیمی که بر ایران حاکم است، برخورد نامطلوبی داشته باشد، میتوان به بروز آرامش در این کشور امیدوار بود. در نتیجه، بحث پیروزی یا شکست نسبی است. آینده خواهد گفت که آیا عراق کشور متعادلی در منطقه خواهد بود یا نه؟ آیا کشوری خواهد بود که به دنبال عربیت و اسلامیت خود میگردد و یا این دو بحث را کنار میگذارد و سیستمی را در خود مستقر خواهد کرد که دمکراتیک و پاسدارندهی حقوق تمامی مردم این کشور باشد؟ آیا میتوان، روز اول سپتامبر ۲۰۱۰ را با خروج به نسبت بزرگ نیروهای امریکایی از عراق، پایان حضور امریکا در عراق و پایان مسائل عراق دانست؟ بهطور قطع، پایان حضور آمریکا نخواهد بود. بهخاطر اینکه نزدیک به ۵۰هزار سرباز امریکایی برای آموزش سربازان عراقی، در این کشور خواهند ماند و کمک خواهند کرد تا دولت عراق و بهخصوص نیروهای عراقی با گروههای تروریست مبارزه کنند. در مورد تأثیر و یا نفوذ سیاسی آمریکا در عراق هم باید به انتظار آینده نشست. البته بهطور کلی بیشتر عراقیها و همچنین کسانی که در قدرت هستند، سوای افرادی که به لفاظی روی میآورند و با آمریکا بیشتر برای مصارف داخلی، درگیری لفظی پیدا میکنند، به این امر توجه تام دارند که آمریکا قدرت بزرگی نه تنها در منطقه، بلکه در جهان است و داشتن روابط مناسب با این کشور، امری مثبت برای عراق تلقی خواهد شد و نه منفی.در نتیجه انتظار میرود که علیرغم خروج نیروهای رزمندهی امریکا از عراق، روابط خوب بین دو کشور ادامه پیدا کند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خیلی جالب است که همه به همه انتقاد میکنند خصو صا وقتی پای ایران و منا فع ایران و شعار نه غزه ، نه لبنان ، جمهوری ایرانی می اید . هوشنگ اسدی هم به اصلاح طلبان و سبزها بدون نام بردن از شخص شخیص موسوی در سایت روز اعترا ض کرده چرا نه غزه نه لبنان را به هم غزه ، هم لبنان تبدیل کرده اند . از ان بالاتر سوال کرده آیا این جهت نهایتا به هم غزه ، هم لبنان گور پدر ایران نمیرسد ؟ و اصلا این رویکرد چه فرقی با روی کرد حکومت دارد .
-- yadavary ، Sep 4, 2010خیلی زیبا و عالی این مطلب را بیان فرموده اند . مثل نوری الا که خیلی عالی موسوی و اصلاح طلبان و سلطنت طلبان و رضا شاه و شاه و لیبرال ها و ترکیه را میکوبند . اما دریغ از یک اشاره کوچک به رفقای سابق و شاید متحد امروز مثل چپ های عزیز و نظر کرده آقایان اسماعیل خوئی و زرافشان و ریس دانا و دولت آبادی و عمویی که به راحتی همین موا ضع را میگیرند و دست آخر قصر در میروند . خوب اگر مخالفت با جمهوری ایرانی بد است به خوئی و زرافشان و .... هم باید بگویید ؟
خوئی صریحا گفت با شنیدن جمهوری ایرانی مو بر تنش راست شده ( صدای پای فاشیسم در ناسیونالیسم شنیده !!!) نوری الا از قول یک رفیق توده ای فتیله ملی و ملی گرایی را پایین میکشد تا جایی که میگوید بعضی از مذهبی ها ( منظورش چپ های مذهبی است مثل موسوی ) به لحاظ اینکه امامشان علیه ملی گرایی بوده ممکن است حالشان از شنیدن کلمه ملی بهم بخورد و این یک رخنه است در جنبش بی صاحب سبز !
همین آقای سکولار قبلا به رضا پهلوی تاخته بود که چرا زیادی دموکرات شده ! و گفته اگر مردم جمهوری اسلامی را بخواهند من به خواست آنها احترام میگزارم. ایشان به عنوان ولایت فقیه سکولاریسم من در آوردی شان به جای مردم تصمیم میگیرند و فعلا ج ا را از گزینه های حکومتی حذف میکنند . یعنی مردم خودشان شعور ندارند و ممکن است اشتباهی به ان رای دهند .
ایشان بعد ا با یک قدم دیگر ملی گرایی و حکومت ناسیونالیستی و مشروطه را هم حذف فرمودند . چون شنیدن نام سلطنت چپ ها و مذهبی های چپ را ناراحت میکند .
بنده بی صبرانه انتظار میکشم تا شاهد حذف انواع حکومت های دیگر که مطابق سلیقه چپ ها نیست از طرف ایشان باشم .
دست آخر ایشان یک جمهوری دموکراتیک خلق احتمالا سوسیالیستی مثل بعث سوریه را جلوی مردم خوا هند گذشت یا خیلی بزرگواری کنند مثل لولا برزیلی اما ضد امریکا و اسرائیل .
و صد البته که ۹۹.۹۸ درصد مردم به ریس جمهور مادام العمر ان یک بار برای ابد رای خوهند داد . مثل صدام ، مثل قذافی ، مثل مشهدی چاوز و ....