خانه > گوی سیاست > اقتصاد > برنامه پنجم توسعه و تحریمهای اقتصادی | |||
برنامه پنجم توسعه و تحریمهای اقتصادیمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر گزارشها و اخبار اقتصادی رسانههای داخل کشور، بیشترین گزارشها در مورد افزایش قیمتها و شکایتهای روزانهی مردم از گرانی است. امری که دولتهای نهم و دهم، هرروز وعدهی برطرف کردن آن را دادهاند.
این روزها برنامهی پنجم توسعه در مجلس در حال بررسی است؛ در حالی که یکی از نمایندگان دولت در اولین روز بررسی آن، در اعتراض به اصلاحاتی که کمیسیون اقتصادی به آن وارد میکرد، کمیسیون را ترک کرد. از سوی دیگر، در آخرین دیدار نمایندگان مجلس با مقام رهبری، او در پی توصیه به نمایندگان مجلس برای تعامل با دولت، بهویژه درمورد برنامهی پنجم هشدار داد. وی از آنها خواست در بررسی این لایحه، چنان تغییراتی تحت عنوان اصلاحات وارد نکنند تا آنگونه که معمولاً دولتیها شکایت میکنند، لایحه را از اساس تغییر بدهند. پرسش اساسی این است: با توجه به بحران سیاسی بزرگی که در داخل ایران و در روابط خارجی آن وجود دارد، و همچنین تصویب قطعنامهی چهارم تحریمها علیه ایران، در اقتصاد کلان کشور چه میگذرد؟
مجموعهی آنچه در اقتصاد کلان ایران است، بههیچوجه امیدوارکننده بهنظر نمیرسد. آنچه در اقتصاد از آن معمولاً بهعنوان انتظارات عقلانی نام برده میشود، میگوید روندی در پیش داریم که بهخاطر برنامههایی مانند هدفمند شدن یارانهها، عبارت است از هم تورم و رکود و هم بیکاری. از سوی دیگر حداقل تأثیر تصویب تحریمهای جدید، افزایش هزینههای معاملاتی برای ایران است. این است که انتظارات عقلانی جامعه میگوید در چنین شرایطی مثلاً سرمایهگذاری بلندمدت نباید داشت. شما شاهد آغاز این روند هستید؟ یعنی سرمایهگذاریها متوقف شدهاند؟ بله. مثلاً تداوم شدید رکود مسکن (علیرغم نیاز شدیدی که در ایران به آن وجود دارد)، بالا رفتن شدید قیمت ارز و طلا در ایران (که البته بخشی از آن هم ناشی از تحولات جهانی است، ولی بههرصورت ریال ارزش خود را پیوسته از دست میدهد)، بالا رفتن میزان بدهی بانکها، صرف کردن منابع و ذخایر آنها و کم شدن بازگشت بدهیهای بانکی، از جمله مسائلی هستند که در سطح کلان اقتصاد و جامعهی ایران را تحت تاثیر قرار دادهاند. خروج سرمایههای انسانی از تأثیر تحریمهای تازه و روندهای اقتصادی که میپرسم، آقای اطهاری آن را به نوعی با تأثیر فرار مغزها از کشور مقایسه میکند: در درجهی اول شما سرمایهی بزرگی به نام نیروی انسانی را بهشدت از دست میدهید. یعنی بر مبنای محاسبات، ما در ایران، سالیانه دستکم حدود ۱۲میلیارد دلار را در اثر فرار مغزها از دست میدهیم. چون آنها در خدمت توسعه و رشد اقتصادی کشورهای دیگر قرار میگیرند. از سوی دیگر عنوان میشود که این تحریمها ظاهراً اثری در اقتصاد ایران نداشته است، اما وقتی رشد دُبی را نگاه میکنیم، متوجه تأثیر آن میشویم. در واقع، درجا زدن یک اقتصاد در کنار رشد اقتصادی کشورهایی مانند امارات، چین، کره و ... که توانستهاند از سرمایههای خارجی استفاده کنند، نشان میدهد این تحریمها چه تأثیر نامطلوبی در اقتصاد ایران داشتهاند. موضوع دیگری که در زمینهی تأثیر تحریمها عنوان میشود، این است که انحصار روابط تجاری ایران با کشورهایی مشخص، در توسعهی اقتصادی و علمی- فنی کشور تأثیر منفی دارد. این ادعا بر چه اساسی عنوان میشود؟ اگر ما بخواهیم سرمایه جذب کنیم، باید سرمایهای را جذب کنیم تا کالاهایی را بتوانیم تولید کنیم که با خود چین، برزیل و یا ترکیه رقابت کند. مسلم است که آنها در سرمایهگذاری مستقیمشان چنین فنآوریای را به ما نمیدهند. این نوع امکان رقابتها را ما از امریکا و اروپا میتوانیم بهدست بیاوریم. خود مناطق آزاد چین، برزیل یا ترکیه اصلاً تأسیس میشوند برای این که بتوانند این نوع سرمایهها و مارکهایی که در سطح جهانی قابل رقابت هستند را به کشور خود وارد کنند. ما که نمیتوانیم با وارد کردن مارک مثلاً چینی و با اتومبیلهایی که گویی فقط برای مصرف ما ساخته شدهاند، در سطح جهانی رقابت کنیم. به این ترتیب، این کشورها نمیتوانند نه سرمایه و نه فنآوری به ما بدهند که متعلق به اروپا و امریکا است. آنها که تحریم کردهاند و چینیها و کشورهای دیگر هم که این فنآوریها را به ما نمیدهند. خلا آمار و ارقام از دکتر اطهاری، دربارهی بررسی و ارزیابیاش از برنامهی پنجم میپرسم؛ طرحی که نمایندگان اقلیت در مجلس، آن را آرزو و خیال خواندهاند. او میگوید: مسئله این است که نظارتهای صورت گرفته نشان میدهد خود برنامهی چهارم به ۵۰درصد اهداف خود هم نرسیده است. در ارتباط با برنامهی پنجم هم در تمام نقدهای کارشناسی، مجلس و... عنوان میشود که این برنامه آنقدر کلی است که دولت در مورد آن توان پاسخگویی ندارد. در واقع، تا آنجایی که ارائه شده، یک چشمانداز عمومی و نه یک برنامه است. چون کمیات در این برنامه بسیار کم است و حتی نحوهی رسیدن به اهداف هم در آن روشن نیست. آقای اطهاری، مسئلهی نبودن کمیات و یا اعداد و ارقام که در مجلس هم به آن اشاره شده است، چرا مانع تحقق اهداف برنامه میشود؟ وقتی کمیات در برنامهای نباشد، نحوهی تخصیص منابع و سیاستها هم نمیتواند روشن بشود. به این ترتیب، نمیشود روابط بین بخشهای مختلف با بازارهای مالی، تشکیل سرمایه با آن بخشها و حتی رابطه با واردات و صادرات را مشخص کرد. یعنی حتی نه در این چهارچوب و نه در چهارچوب یک برنامهی توسعهی متعارف، بحث هدایت بازار به طرف اهداف توسعه، امکانپذیر نیست. یکی از مواردی که در برنامهی پنجم، در زمینهی افزایش رشد اقتصادی روی آن تاکید شده، کاهش شکاف میان پسانداز و سرمایهگذاری است. با اشاره به توقف و رکودی که در زمینهی سرمایهگذاری پیدا شده، دولت چگونه میتواند این شکاف را پر کند؟ آنچه به آن اشاره میکنید، نکتهای اساسی است. شکاف بین پسانداز و سرمایهگذاری در اقتصاد کشورها به دو شکل میتواند پر شود. یک موضوع بسیار مهمش، امکان سرمایهگذاری مستقیم خارجی است که ایران روزبهروز و با این تحریمها با شدت بیشتری، آن را از دست میدهد. سرمایهگذاری مستقیم خارجی، چون فنآوری قابل رقابت در سطح جهانی هم به ارمغان میآورد، میتواند باز به پسانداز و سرمایهگذاری مجدد بیانجامد. یعنی شما اگر بتوانید کالایی را به سطح جهانی صادر کنید، صاحب هم سود و هم ارز میشوید. یعنی دوباره میتوانید آن را صرف تولید و بازجذب فنآوری بالاتر کنید که به ارز نیاز دارد. وگرنه مجبور میشوید به نفت بهعنوان محل جذب ارز وابسته باشید. شکل دوم این است که پساندازهای مردم روبهافزایش بگذارد. وقتی تورم و بیکاری باشد، پساندازهای داخلی هم نمیتواند روبهافزایش بگذارد تا به سرمایهگذاری بیانجامد. مردم درحدی از معیشت قرار دارند که نمیتوانند از مصرفشان بکاهند و به سرمایهگذاریشان بیفزایند. وقتی کارخانهها زیر ظرفیت خود کار میکنند، نه نیروی کار پسانداز کافی برای بازسرمایهگذاری خواهد داشت و نه صاحب سرمایه که دارد زیر ظرفیت کار میکند، بازگشتی دارد که بتواند بازسرمایهگذاری کند. یعنی همان دور باطل فقری میشود که در اقتصاد خیلی معروف است و ایران در موقعیت کنونی دچار آن شده است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|