خانه > گوی سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > یا تعلیق غنیسازی یا اجرای پروتکل الحاقی | |||
یا تعلیق غنیسازی یا اجرای پروتکل الحاقیحسین علویalavi@radiozamaneh.comبنا بر گزارشها قرار است حداکثر تا ۲۱ ماه ژوئن، یعنی دو هفتهی دیگر، طرح جدید تحریمها علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب برسد. هرچند وزیر خارجه روسیه میگوید به خاطر دسترسی به توافق عمومی، این تحریمها برای ایران فلج کننده نیست، اما تصمیم سیاسی شورای امنیت میتواند راه را برای اقدامات بعدی غرب هموارتر کند.
علت این که تلاشهای جمهوری اسلامی و حتی توافق هستهای تهران نتوانست هیچ نقش بازدارندهای در این زمینه بازی کند چیست؟ مهران براتی، تحلیلگر سیاسی، دلیل آن را نادیده گرفتن دو راه حل مشخصی میداند که به جمهوری اسلامی ارائه شده است: البته من فکر نمیکنم مسئله این باشد که بخواهند به تفاهمنامهی تهران توجه نکنند، اما مسئلهی اساسیای که از روز اول هم گفته شده، مسئلهی تعلیق غنیسازی است و ایران هم حاضر به برداشتن این گام نیست. الان هم دولت میتواند این کار را بکند؛ یعنی پروتکل الحاقی را بدون این که حتماً بهتصویب مجلس برساند، برای پیشبرد گفتوگوها، برای مدتی بر مبنای تصمیم دولت اجرا کند. ولی دولت کنونی پروتکل الحاقی را نمیتواند اجرا کند. چون به هیچوجه نمیخواهد اجازه بدهد که نیروگاه آب سنگین اراک یا نیروگاه جدیدی که نزدیک قم ساخته شده، تحت کنترل آژانس قرار بگیرد. تابهحال تنها اجازهای که داده شده، مربوط به نیروگاه نطنز میشود. اینها مسائل حلنشده هستند.
بهجز این مسائل، برخی گزارشهای منتشر شده در روزهای اخیر، حاکی از آن است که حجم اورانیوم غنیشدهی ۳/۵درصدی ایران بسیار بیش از آن مقداری است که بهطور رسمی اعلام کرده است. یعنی بیش از ۲۴۰۰ کیلو است. بههمین دلیل موافقت کرده است که ۱۲۰۰ کیلو اورانیوم به ترکیه منتقل شود. آیا چنین گزارشهایی میتوانند مبنای تصمیمگیری قطعی اعضای شورای امنیت باشد؟ مسئله این است که اینها همه اطلاعاتی هستند که میرسند. هیچکدام از این اطلاعات را نمیتوان به قاطعیت گفت که درست هستند. مسئلهی ۱۲۰۰کیلوگرم فقط زمانی میتواند حائز اهمیت باشد که ایران واقعاً قادر به غنیسازی ۲۰درصد و بیشتر باشد. اطلاعاتی که از ایران میرسد حاکی از آن است که تکنولوژیای که ایران تاکنون استفاده کرده، توان غنیسازی بیش از پنجدرصد را ندارد. علت اصلی آن هم آلوده بودن اورانیوم است. برای غنیسازی بیش از پنجدرصد، باید درجهی خلوص اورانیوم خیلی خیلی بالا باشد و هیچگونه آلودگیای نداشته باشد، یعنی یکهزارم میلیگرم هم به مولیبدن آلوده نباشد. ایران هنوز به این درصد از خلوص دست نیافته است. بههمین دلیل هم گفته میشود که ایران هنوز امکان غنیسازی ۲۰درصدی را ندارد. گرچه این را اعلام کردهاند. ولی اگر شش ماه تا یکسال دیگر طول بکشد، مقدار اورانیوم غنیسازی شدهی بعدی کافی هست. ولی با آن ۳/۵درصدی هم هنوز کسی نمیتواند سلاح اتمی بسازد. باید غلظت را تا سطح ۹۰درصد بالا ببرد. خطر دیگری که وجود دارد، مربوط به پلوتونیومی است که از آب سنگین اراک میتواند بهدست بیاید. روش بهدست آوردن آن پلوتونیوم، تکنولوژی دیگری دارد که اگر ایران آن را بهاندازهی کافی بهدست بیاورد، دیگر احتیاجی هم به اورانیوم غنیسازی شدهی به این شکل ندارد و اگر بخواهد سلاح هستهای بسازد، میتواند از این تولیدات آب سنگین بهره بگیرد. مسئلهی دیگر، توجه شورای امنیت و کشورهای غرب به نقض حقوق بشر در ایران است. فعالان حقوق بشر تاکنون بهطور مرتب مطرح کردهاند و میکنند که غرب به مسئلهی هستهای بسیار بیش از نقض حقوق بشر در ایران اهمیت میدهد. در حالی که اگر توجه کافی به این مسئله داشت، میتوانست نتیجهی مثبتی هم در مورد مناقشهی هستهای داشته باشد. هفتهی گذشته بخشی از نمایندگان پارلمان اروپا بهحالت اعتراض و با در دست داشتن عکس ندا آقاسلطان با آقای متکی، وزیر امور خارجهی ایران روبهرو شدند. آیا نشانههایی از این که دولت های غرب به موازات مسئلهی هستهای به مسئلهی نقض حقوق بشر در ایران توجه بیشتری داشته باشند، دستکم در اتحادیهی اروپا، دیده میشود؟ منظور از حساسیت در این مورد مشخص، حساسیت دولتها است و نه حساسیت مجالس ملی. در مجالس ملی تمام کشورها و بهویژه در پارلمان اروپا، حساسیت نسبت به مسئلهی حقوق بشر در ایران بسیار زیاد است. پارلمان اروپا در بیانیهای که در اکتبر سال پیش در این ارتباط تصویب کرد، حتی تا آنجا پیش رفت که دولتهای اروپایی را موظف دانست پناهجویان ایرانی را که از دست حکومت آقای احمدینژاد و از زندانها و شکنجهها به خارج از ایران فرار میکنند، در کشورهای خودشان بپذیرند. یعنی یک تصمیم پارلمانی تا این حد وجود دارد. بنابراین حساسیت مربوط به دولتها است. در ارتباط با دولتها هم در هیچکجای دنیا اینطور نیست که اگر مصالح سیاسی وقتشان ایجاب نکند، حساسیت ویژهای نشان بدهند. حساسیت هم به این معنا است که در کنار حرفهایی که میزنند و اعتراضاتی که دارند، گامهای عملیای هم بردارند. بهطور مثال، اگر بعد از اولین اعدام در ایران، دولتها تصمیم بگیرند حداقل برای یک هفته سفرای خود را از ایران فرابخوانند، میتوان آن را نشانهی نوعی حساسیت خواند. یا اگر تصویب کنند که برای مدتی صدور کالاهای ویژهای به ایران، به علت تضییع حقوق بشر، ممنوع شود، نشانهی حساسیت خواهد بود. حساسیت در حد حرف زدن بینتیجه است. الان هم فکر میکنم چنانچه جامعهی جهانی نتواند با ایران کنار بیاید، گامهای بعدی در همین جهتی خواهد رفت که اشاره کردم.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|