خانه > گوی سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > «بازندهی کنفرانس پانزده، ایران بود» | |||
«بازندهی کنفرانس پانزده، ایران بود»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comبیانیهای که در ۲۷ اردیبهشت ماه سال جاری در تهران و در کنفرانس کشورهای موسوم به گروه «پانزده» منتشر شد، در آغاز توجه فراوانی را نسبت به بحران انرژی هستهای در ایران، در محافل بینالمللی و نیز امیدهای فراوانی را در تهران برانگیخت.
حضور دو کشور بهنسبت با اهمیت و معتدل در سیاستهای بینالمللی، یعنی ترکیه و برزیل، به این امیدواریها دامن میزد، اما در کمتر از ۲۴ ساعت، مخالفت آمریکا با این بیانیه خوشبینیها را کاهش داد. اظهارات روز گذشتهی رئیسجمهور و وزیر خارجهی برزیل، به بدبینیها دامن زد. مقامات دولت برزیل اعلام کردند که با وجود آن که هنوز با تحریمها علیه ایران مخالفند، اما اگر آنها به تصویب شورای امنیت سازمان ملل برسند، برزیل نیز آن را رعایت خواهد کرد. آقای کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی جبههی ملی ایران در تهران معتقد است که این موضعگیری غیرمنتظره نبوده است: بهنظر من غیر منتظره نبود. البته اگر ما برگردیم به تشکیل کنفرانس گروه پانزده در تهران، که بیشتر به عقیدهی من یک نمایش سیاسی توسط ترکیه بود و برزیل هم در آن شرکت داشت، میبینیم ترکیه در پی سیاست جدید منطقهای خودش بود. این که در صحنهی بینالمللی مطرح باشد، در افکار عمومی مردم کشورهای همسایه نفوذ معنوی داشته باشد و کمکم آن موقعیت رهبری در منطقه را نیز به عهده بگیرد. این کشور با تحریمهای علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده بود و پیشگام این مذاکرات شد.
آقای لولا داسیلوا هم که نخستین رئیسجمهور بومی برزیل در طول تاریخ آن کشور است، محبوب ملت خودش است و از احترام جهانی هم برخوردار است، با تحریمها مخالفت کرده بود ولی این مخالفت بهدلایلی متفاوت از ترکیه بود. چرا متفاوت؟ ممکن است بیشتر توضیح دهید؟ آقای لولا داسیلوا آدمی بسیار مردمی، مروج حقوق بشر و بههرحال مردی است که نمیخواهد هیچ کشور یا مردم هیچ کشوری زیر فشار قرار بگیرند. او یک مبارز حقوق بشری است. بنابراین از روی سادهلوحی که این کنفرانس، میتواند به حذف تحریمها یا کاهش تحریمها کمک کند وارد این بازی شد. البته بعدها وی متوجه شد که بسیار سادهلوحانه وارد این ماجرا شده است. ولی ترکیه فرق میکند. ترکیه با یک پروژهی سیاسی برای افزایش نفوذ معنوی سیاسی خودش در منطقه وارد این ماجرا شده است. آقای زعیم در مورد بیاعتنایی یا واکنش منفی روسیه نسبت به این کنفرانس میگوید: پیشنهاد تبادل اورانیوم غنیسازی شده را روسیه هم پارسال به ایران کرده بود. قرار بود که تحویل روسیه بدهند و روسیه اینها را غنیسازی کند و ۲۰ درصدی را بدهد که ایران نپذیرفته بود. پیشنهاد کنسرسیوم هم پیش از این با روسیه شده بود که باز ایران نپذیرفته بود. بنابراین شما خشم دولت روسیه را میتوانید حدس بزنید. بهعقیدهی من همین خشم که جمهوری اسلامی بدون اعتنا به پیشنهادهای پیشین روسیه در این کنفرانس این موافقت را مطرح کرده، فکر میکنم یکی از دلایل آن توهینهایی است که سران دو کشور بین یکدیگر رد و بدل کردند. آقای زعیم فکر میکنید که به این ترتیب دولت ایران، باید اهدافی را که برای بیانیهی تهران متصور بود فراموش کند؟ تهران در بازی کنفرانس پانزده، بازنده بود. چرا؟ برای این که اولاً برزیل موضعش را عوض کرد. روسیه خشمگین شد و سوم این که روسیه را بهموضع ۱+۵ نزدیکتر کرد. چین هم با وجود این که وزیر امور خارجهی چین، آقای یانگ جیهچی گفته بود، یک گام مثبت به جلو است. امیدواریم که موفق شود. آنها هم متوجه شدند که آن نتایجی که از این کنفرانس برآمده، آن چیزی نیست که قبلاً انتظار داشتهاند. بنابراین فکر میکنم چین هم احتمالاً موضعش کمی سختتر و موضع گروه ۱+۵ تقویت خواهد شد. آقای زعیم، شما بهعنوان یکی از فعالین جبههی ملی ایران، اگر دولت در دست این حزب بود، با مجموعهی انتظاراتی که آمریکا، جامعهی غربی و شورای امنیت از ایران دارند، بنا بر مصالح ملی، سیاست صحیح را چه میدیدید؟ این را بر این اساس میپرسم که در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی هم هستند کسانی که معتقدند این فشارها به ایران غیرمتعارف است! ببینید منافع یک کشور در طول سال تغییر میکند. ما در زمان شاه، مثلاً منافعمان ایجاب میکرد که تکنولوژی هستهای داشته باشیم، نیروگاههای هستهای داشته باشیم. به آن سمت هم رفتیم. ولی آنچه به منافع ایران در آن موقع آسیب رساند، اعلام شاه بود که شما زودتر از آنچه فکر کنید، ما دارای بمب اتمی میشویم، یا این که ما پنجمین قدرت نظامی دنیا میشویم. خوب این جملات میترساند. بخصوص که بودجهی نظامی یکدفعه پنج برابر میشود. بودجهی هستهای چند برابر میشود. این مردم دنیا را میترساند. بهویژه همسایگان ما را میترساند. آن موقع همسایگان جنوبی ما دهها میلیارد دلار برای اولین بار سفارش تسلیحات نظامی دادند. الان هم همینطور است. ما در جبههی ملی، اصلاً پیش از این که جمهوری اسلامی حتی این جمله را به کار برد، آن را به کار بردیم که انرژی هستهای و تکنولوژی هستهای حق ماست و شرح هم دادیم. بیشتر آن اعلامیه را چون خودم نوشتم، یادم است که نوشتیم حق ماست. بعد از آن که آن اعلامیه بیرون آمد و مشکلات حادتر شد، تازه دولتمردان جمهوری اسلامی شروع کردند و گفتند که آقا انرژی هستهای حق ماست. پیش از آن هرگز چنین حرفی نمیزدند. ولی بهتدریج این حق دچار سوء مدیریت شد و بهتدریج برای ملت ما هزینهدار شد. هدایت منابع مالی و منابع علمی کشور به سوی هدفی رفت که دیگر آن بازگشت سرمایه را نداشت. این در واقع، حزب ملی را بر آن داشت تا دیدگاهش را اصلاح کند. آدم نمیتواند همیشه بگوید مرغ یک پا دارد. دیدیم این انرژی هستهای و مدیریتش بسیار بد و ضد منافع ملی است. بنابراین چون جهان به ما سوءظن دارد که این غنیسازی و این تکنولوژی هستهای را برای تسلیحات هستهای میخواهیم، یک پیشنهاد بینالمللی دادیم. به این ترتیب که یک کنسرسیوم تشکیل شود از کشورهای ۱+۵، از کشورهای غربی، یعنی آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه و روسیه. در این کنسرسیوم ۵۰ درصدش بهنفع آنها و ۵۰ درصدش بهنفع ما باشد. هم غنیسازی در این کنسرسیوم انجام شود و هم نیروگاهها ساخته شوند. این شبیه پیشنهاد آقای احمدینژاد برای تشکیل کنسرسیوم نیست؟ با آن هم مخالفت شد! این پیشنهاد من بود. این پیشنهاد را ما زمان آقای خاتمی، آبانماه ۸۰ دادیم و از دولت هم درخواست کردیم که در مذاکراتشان از این استفاده کنند. چرا؟ ما گفتیم که هم سرمایه در این کار میآید. هم هیئت مدیره، متشکل از پنجاه پنجاه از دو طرف میشود و آنها هم نظارت دارند. هم نظارت بر تولید و هم نظارت بر پژوهش دارند. هم در این کار کمک میکنند و سود هم میبرند. این را آقای خاتمی، به پاریس که رفتند، چون ماههای آخر ریاست جمهوریشان بود، آن جور که ما البته انتظار داشتیم عنوان نکردند، ولی بههرحال آنجا عنوان شده بود. آقای احمدینژاد که به شورای امنیت رفتند، به این نکته اشاره کردند، ولی به صورت بسیار بریده. ایشان آن جا پیشنهاد کردند که یک کنسرسیوم بین کشورهای همسایه و اسلامی تشکیل شود. من یک نامه به ایشان نوشتم و گفتم ما باید با کسانی کنسرسیوم کنیم که هم پول داشته باشند و هم تکنولوژی، و هم بالای سر ما مثل عقاب ایستادهاند. ما میخواهیم هم خطر را رفع کنیم، هم پولشان را بیاریم و هم کارمان را انجام دهیم. با عربستان و امارات و بنگلادش که نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. ایشان به این شکل عرضه کردند. آنچه شما اشاره کردید این است. ولی آقای احمدینژاد یکبار حتی اشاره کردند که آمریکا هم میتواند در این کنسرسیوم باشد! آن بعدها بود. من دو نامه به ایشان نوشتم و سیاست ایشان را سرزنش کردم. همان دورهی اول که اینگونه عرضه کردن خلاف منافع ملی است، خلاف واقعیت است و انجام پذیر نیست. با کشورهایی که حتی از نظر تکنولوژی پایینتر از ما هستند، از نظر درآمد پایینتر و کمترهستند که شما نمیتوانید همکاری کنید. برای چه کنسرسیوم تشکیل دهیم؟ کنسرسیوم باید تشکیل دهیم با آنهایی که مخالف ما هستند، اما دارای پول و تکنولوژی هستند و ما به آنها نیاز داریم؛ با آنهایی که نخواهند گذاشت ما با هیچ کس دیگری این کار را بکنیم، مگر این که خودشان درگیر باشند. امروز در این شرایط مشخص چه باید کرد آقای زعیم؟ الان دیگر چارهای نداریم. من یک اشاره هم بکنم. زمان آقای خاتمی یکسالونیم غنیسازی متوقف شد. آنموقع آقای بوش، رئیس جمهور آمریکا بود که دست رد به سینهی دولت ایران زد که خودش را آمادهی مذاکره اعلام کرد. این اشتباه بسیار بزرگ دولت آقای بوش بود. چون آنها در رؤیای طرحهای خاورمیانهشان بودند. دست رد زدند که احتمالاً دلیلی برای فشار بر ایران داشته باشند. ولی جمهوری اسلامی بهنظر من الان دیگر چارهای ندارد. باید همین کار را کند. باید غنیسازی را متوقف کند. باید درهای همه تأسیسات هستهایاش را بهروی همهی بازرسان انپیتی باز کند و حتی اگر چیزی پنهان دارد، آن پنهانی را آشکار کند و بگوید از این به بعد من با انپیتی کار میکنم. این هزینههای ما را پایین میآورد و فشارهای بینالمللی را متوقف میکند. خیلی از تحریمها احتمالاً بهتدریج رفع میشوند، کشور روی غلتک میافتد و مردم از این حالت کنونی آهسته آهسته خلاص میشوند. ما تمام زیانهایی که داریم میدهیم، بهخاطر این اصرار و لجبازی برای پنهانی کار کردن در زمینهی هستهای است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|