خانه > گوی سیاست > ایران > «فشار بر استادان، برخوردی سیاسی است» | |||
«فشار بر استادان، برخوردی سیاسی است»حسین علویalavi@radizamaneh.comصدور حکم بازنشستگی و ممنوع التدریس شدن تعداد دیگری از استادان اقتصاددر دانشگاه علامه طباطبایی، به نظر برخی تحلیلگران نشان از موج تازهای از تصفیه استادان دارد. در مردادماه امسال رهبر جمهوری اسلامی از اینکه رشته های علوم انسانی در دانشگاه های ایران بیش از حد گسترده است و مواد آموزشی آنها بر مبانی غیر اسلامی است انتقاد کرده بود. دکتر سعید پیوندی استاد دانشگاه در پاریس و کارشناس مسائل آموزشی ایران می گوید که این فشارها و محدودیت ها بر استادان، کاملا رنگ و بوی سیاسی دارد:
صحبتهای آقای خامنهای در مرداد ماه گذشته این عمل را تشدید کرد ولی پیش از این نیز اساتیدی در دانشگاههای تهران، علوم سیاسی، حقوق و مخصوصاً اساتیدی که با دانشگاههای خارج در ارتباط بودند چنانچه مطابق میل مسئولین رفتار نمیکردند، مشمول این فشارهای اداری و بازنشستگیهای اجباری قرار میگرفتند. در حقیقیت ما اکنون با دو نوع فشار بر دانشگاهها و دانشگاهیان رو به رو هستیم، یکی فشار از طریق بازنشستگی اجباری است و دیگری تشدید جو فشار، ترس و ارعاب به خصوص در مورد استادها است و تشدید فشارها به این دلیل است که اساتید ناراضی و یا کسانی که مواضعی مخالف حکومت دارند بترسند و یا فعالیت نکنند. ضمن آن که به موازات آن، فشار بر روی دانشجویان نیز تشدید میشود و همینطور حرکتی برای تغییر برنامهی درسی آغاز شده است. به عبارتی تمام عناصر اصلی تشکیل دهنده فضای دانشگاهها یعنی استاد، دانشجو و فضای درسی، مشمول این اقدامات محدود کننده و خاموش کننده هستند.
همانطور که اشاره کردید برای بازنشسته کردن اساتید از توجیههای اداری نیز استفاده شده، از جمله رئیس دانشگاه علامه طباطبایی علت این اقدام را رسیدن بسیاری از این اساتید به سن بازنشستگی مطرح کرده است. در حالی که میدانیم سنتهای دانشگاهی چه در ایران و چه در غرب همواره این بوده است که از اساتید بازنشسته مجددا دعوت به کار میشود و آنها جزء سرمایه علمی و فرهنگی دانشگاهها محسوب میشوند. به این ترتیب، این اقدام نه توجیه اداری دارد و نه علمی. مسئولین، بهخصوص در مورد دانشگاه طباطبایی به طور آشکار برخوردی سیاسی داشتند و به دنبال بهانهای برای کنار گذاشتن این افراد بودند. کسانی که مشمول این طرح شدند، همان گروه اقتصادی بودند که بسیار به عملکرد دولت آقای احمدی نژاد انتقاد داشتند و از نظر فکری و تئوریک با این دولت درگیری داشتند و این برخورد کاملاً رنگ و بوی فشار سیاسی دارد. اساساً در همه جای دنیا دانشگاهها تلاش دارند که مغزها، نویسندهها و اساتید صاحب نامشان را در دوره بعد از بازنشستگی حفظ کنند. حتی بعضی از این اساتید اتاقشان را تا آخر عمر در دانشگاه نگه میدارند، به دلیل آنکه وجود آنها برای دانشگاه، اعتبار و ارزش است. دانشگاه بدون استادان کار کشته، محقق و صاحب نام، یک دانشگاه بدون روح و جان است. بنابراین در شرایط حاضر در ایران دانشگاهی که در تفکر انتقادی در مورد جامعه مشارکت میکند، مورد پسند دولت نیست و آنها به دنبال یک دانشگاه مطیع و سر به راه هستند. مسئولان آموزشی و برخی رؤسای دانشگاهها، از جمله معاون آموزشی وزارت علوم، مسئله تعهد اسلامی و اعتقاد به نظام را شرط فعالیت استادان و حضور دانشجویان در دانشگاهها دانستهاند. این سیاستی است که از ابتدای انقلاب نیز دنبال میشده و بسیاری از تصفیهها نیز بر این اساس صورت گرفته است.آیا بازهم چنین تصفیه های گسترده ای در دانشگاههای ایران در دستور کار است؟ انقلاب فرهنگی ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ و دوره بسته بودن دانشگاهها، عملاً سبب شد که ۴۰ درصد از کادر علمی دانشگاهها و حدود یک چهارم از دانشجویان را در آن زمان از دست بدهیم.
این یک ضربه علمی بسیار بزرگ به دانشگاههای ایران بود که سالیان دراز برای جبران آن زمان برد. دانشگاهها به خصوص دانشگاههای علوم انسانی و اجتماعی که لطمه بیشتری در آن دوره دیده بودند، به سختی توانستند کمر راست کنند، میشود گفت بعد ازسالهای هفتاد، دانشگاههای ایران تا حدودی سیاستهای گذشته را کنار گذاشتند تا توانستند آن پویایی علمی و فکری جدید را در دانشگاهها به وجود بیاورند. دو خرداد و انتخاب آقای خاتمی به این جریان کمک کرد ولی با موجی که از چهار سال پیش، از دولت نهم شروع شده است، دوباره خطر سرمای گذشته و ضربه مجدد به دانشگاه حس می شود، که این بار جبران آن بسیار سختتر خواهد بود. به دلیل آن که اگر در آنزمان فقط ۱۷۵ هزار دانشجو و ۱۵ هزار استاد داشتیم و توانستیم دوباره بایستیم، این بار ۱۲۰ هزار استاد و سه و نیم میلیون دانشجو داریم و چنین کاری در این ابعاد غیر ممکن است و ضربهای که از این طریق به دانشگاه میخورد به اندازهای مهلک خواهد بود که تمام آن نهالهای علمی که جوانه زدهاند پژمرده میشوند و این تنها به علوم انسانی محدود نمیشود. نامه شجاعانه استادان در دانشکده فنی دانشگاه تهران به آقای خامنهای، و اعتراض آشکار آنان به دخالتهای نظامی و فشاری که بر روی دانشجویان است، نشان دهنده آن است که این افکار عمومی دانشگاه است که در مقابل دولت است و دولت خیلی خوب از این مخالفت آگاه است و هیچ محبوبیتی بین استادها و دانشجویان ندارند، کینه آنها به دانشگاه نیز به همین دلیل است. این که گفته میشود عدهای بسیجی متعهد میتوانند در جایگاه این استادان قرار بگیرند، این پرسش را ایجاد میکند که این چهرههای درخشان علمی و دانشگاهی چرا تا کنون رو نشدهاند و کسی از وجود آن ها اطلاع نداشته است؟
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
من دانشجوی علامه هستم و واقعا از اینکه یک اخوند (شریعتی) که یک دقیقه هم دانشجو نبوده رییس اسن دانشگاه است شرمسارم. قبل از اینکه به این دانشگاه بیایم فکر میکردم محل تولید فکر و بهترین دانشگاه علوم انسانی ایران است اما دانشگاهی که رییسش ملا باشد از ان انتظاری نیست.
-- ali ، Jan 24, 2010متاسفانه جامعه ما حافظه تاریخی کمی دارد .روزی که ج.ا سر کار آمد وانقلاب فرهنگی انجام داد صدها استاد ارزشمند پاکسازی شدند. شاید آن روز مردم باید عکس العمل نشان می دادند. امروز کمی دیر شده!!!!!!!!
-- بدون نام ، Jan 24, 2010