تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با دکتر ابراهیم یزدی در ارتباط با درگذشت آیت‌الله منتظری

«هم‏چنان یک شخصیت مذهبی برجسته، تأثیرگذار است»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

در سومین روز درگذشت آیت‏الله منتظری، همه‏ی خبرهای معطوف به ایران، در داخل و خارج از کشور، هنوز به او و برگزاری مراسم خاک‏سپاری و مراسم مرتبط بر آن که در تهران، قم و شهرستان‏های دیگر برگزار خواهد شد، اختصاص دارد. در میان رسانه‏های غیردولتی در ایران، همه‏ی بحث‏ها در مورد خصایل فردی آیت‏الله منتظری و مقاومت‏اش در برابر ظلم و ستم است که اشاره به ایستادگی او در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران دارد.

Download it Here!

در این باره، با دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران و از سیاست‏مداران نزدیک به آقای منتظری گفت‏وگو کرده‏ام.

آقای دکتر یزدی، همان‏گونه که اطلاع دارید، مبارزات آقای منتظری محدود به دوران پس از جمهوری اسلامی نیست، بکله ایشان از روحانیونی بودند که با نظام گذشته نیز درگیر مبارزه سیاسی بودند و از همین بابت نیز سال‏ها در زندان به‏سر بردند. نقش ایشان را در مبارزات پیش از انقلاب، چگونه ارزیابی می‏کنید؟ یا چه شناختی از ایشان در آن سال‏ها به ما می‏دهید؟

شادروان آیت‏الله العظمی آقای منتظری یکی از استوانه‏های انقلاب ضد استبدادی و ضد استیلای بیگانه در دوران پیش از انقلاب، در میان روحانیون برجسته‏ی ایران به شمار می‏رفت.

به خصوص در دهه‏ی ۴۰ که درگیری‏ای اساسی میان استبداد سلطنتی با مجموعه‏ی روحانیون ایران، پیرامون انقلاب سفید شاه به‏وجود آمد، شادروان آیت‏الله العظمی منتظری از همان تاریخ وارد این نبرد با استبداد شد و به کرات به زندان افتاد و تا ماه‏های آخر پیش از انقلاب هم‏چنان زندانی بود.

ایشان در زندان نیز نقش بسیار اساسی و کلیدی‏ای در میان زندانیان داشت. گزارش‏ها یا داستان‏های زندانیان سیاسی آن دوره که در زندان‏های مختلف با آقای منتظری هم‏سلول یا هم‏بند بودند، حاکی از آن است که ایشان قدرت جذب بقیه‏ی زندانیان را داشت.

همتای ایشان از این نظر، شاید بتوان گفت که آیت‏الله طالقانی بود که حتی با گروه‏های چپ نیز قادر به مبادله و نشست و برخاست بود.

روحیه‏ی مقاومت، وا ندادن، خوش‏بینی نسبت به آینده و صبری که آقای منتظری در زندان داشت، به دیگران نیز انتقال پیدا کرده بود. طوری‏که حتی در آن دوران ایشان در زندان با کمک دیگر زندانیان درس انگلیسی می‏خواند. اخیرا در برخی از فیلم‏ها دیدم که ایشان مقداری انگلیسی نیز صحبت می‏کرد.

می‏خواهم بگویم که ایشان پیش از انقلاب بسیار استوار و پابرجا بوده است و قطعاً نه فقط در میان روحانیون که در میان روشن‏فکران نیز جایگاهی داشته است.


نگاه مشخص دیگری در مورد آقای منتظری هست و گاهی عنوان می‏شود که بهتر بود ایشان کمی مماشات می‏کرد و صبر می‏کرد تا رهبری به ایشان واگذار شود و بتواند با اموری که مخالفت داشت، با اختیارات برخورد کند. در یکی از فیلم‏های پخش شده‏ی اخیر، خود آقای منتظری نیز به این مسأله اشاره کرد. نظر شما چیست؟ با توجه به آن‏چه تا کنون پیش رفته است و اعتراضات ایشان هم در موقعیتی که قدرتی نداشت، نتوانست مانعی ایجاد کند؟

من هم به ایشان این توصیه را کردم. معمولاً به دیدن ایشان می‏رفتم و یادم می‏آید در زمستان سال ۶۷ در دیداری که با ایشان در قم داشتم، ایشان به من لطف داشت و نامه‏هایی را که با آقای خمینی مبادله کرده بودند، برای من خواند.

من هم همین حرف را به ایشان زدم که برخی می‏خواهند شما را در زمان حیات امام با ایشان درگیر کنند و هدف‏شان هم برای جانشینی بعد از آقای خمینی است. نظر من این بود که مصلحت کل مملکت، انقلاب و خود شما نیست که در زمان حیات آقای خمینی با ایشان این‏گونه در تقابل باشید. درست است که حق این بچه‏ها است و باید از آن‏ها دفاع شود، اما حق بزرگ‏تری وجود دارد.

استدلال ایشان این بود که « مگرمن از مرگ خودم خبر دارم؟ شاید من زودتر از آقای خمینی رفتم و آن وقت پیش خداوند چه جوابی بدهم که در برابر ظلم بزرگی که اتفاق افتاده، سکوت کرده‏ام.»

این استدلال بسیار بزرگی است و بار اخلاقی، معنوی و عرفانی بسیار بالایی دارد. ایشان گفت که باید جواب‏گوی خدای خود باشد و چون هیچ‏کس از فردای خود خبر ندارد، باید در برابر این ناحق بایستد. این خیلی مهم است. چرا که بسیاری از سیاست‏مدارانی که بعدها در باطل درغلطیدند، با چنین پیش‏فرضی که حالا چیزی نگویم، بعد می‏توانم درست‏اش کنم، وارد شدند. ولی دیگر در عمل نتوانستنند.

آقای منتظری فقط یک رهبر مذهبی یا رهبر سیاسی نبود؛ آقای منتظری یک الگو درست کرده است. در واقع ایشان یک الگو و یک حجت برای کسانی است که می‏خواهند با قدرت تعامل کنند.

آقای منتظری ثابت کرد که در همین دنیا، در همین زمان و در همین دوران کسانی نیز پیدا می‏شوند که به قدرت با بی‏اعتنایی نگاه می‏کنند. حق را فدای قدرت نمی‏کنند. اخلاق معطوف به ایمان دارند، نه اخلاق معطوف به قدرت.

از منظر اخلاقی، شکی نیست که توضیحات شما درست است؛ انتخاب بین اخلاق و قدرت را آقای منتظری به آن شکل تصمیم گرفت. اما با اتفاقاتی که در ایران افتاده است، آیا اگر ایشان در قدرت بودند، روند تحولات سیاسی سمت دیگری پیدا نکرده بود؟ چون ایشان جلوی آن اعدام‏ها را هم نتوانست بگیرد؟

من تردید دارم! من تردید دارم که اگر آقای منتظری آن کارها را هم نمی‏کرد، می‏ماند. آن‏هایی که نمی‏توانستند با آقای منتظری کار کنند نمی‏گذاشتند او در قدرت بماند. بهانه‏های دیگری پیدا می‏کردند.

آقای منتظری بعد از جریان مک فارلین خیلی ناراحت بود و خود ایشان به من گفت که «این‏ها هر موقع می‏خواهند مردم را برای دهه‏ی فجر به خیابان بیاورند، از من می‏خواهند اعلامیه بدهم و مردم را دعوت کنم. اما چنین واقعه‏ی بزرگی در ایران اتفاق می‏افتد، مشاور امنیت ملی امریکا به ایران می‏آید و… ولی قائم مقام رهبری از این مسائل بی‏خبر است.»

این اتفاق از نظر نگاه تاریخی خیلی مهم و جالب است و به این معنا است که آن گروهی که به خود حق می‏دادند هر نوع تصمیمی بگیرند، اصلاً آقای منتظری را به عنوان قائم مقام، در جریان مسائل قرار نمی‏دادند. اگر آقای منتظری این کار را هم نمی‏کرد، همین گروه بهانه‏های دیگری پیدا می‏کردند که به گونه‏ی دیگری عمل کنند و ایشان را از صحنه خارج کنند. برای این که نمی‏توانستند با ایشان کار کنند؛ دو منش بود، دو شخصیت با کاراکترها و ویژگی‏های متفاوت.

درست است، من خودم هم این توصیه را به ایشان کرده بودم، ولی با توجه به جمیع جهات، به گذشته که نگاه می‏کنم، متوجه می‏شوم که حتی اگر آقای منتظری این کار را هم نمی‏کرد، این برخوردها در جای دیگری باز هم سر باز می‏کرد.

آیا جنبشی را که امروز در ایران جریان دارد و جنبش سبز نام گرفته است، به نوعی با مبارزات آقای منتظری در ارتباط می‏بینید؟ یا از راه دیگری تشکیل شده و به راه دیگری می‏رود؟

آن‏چه امروز در صحنه‏ی سیاسی ایران دیده می‏شود، جمع تمام حوادث و روی‏دادهای کوچک کوچکی است که پس از پیروزی انقلاب تا امروز پیش آمده است.

قطعاً از منظر تاریخی، مقاومت آقای منتظری، سخنان آقای منتظری، مواضع ایشان چه در دوران قائم‏مقامی و چه پس از حذف، چه در زمانی که پنج سال حصر منزل ماند و چه بعد از آن، همه در جامعه‏ی ما اثر گذاشته است.

همان‏طور که بلافاصله پس از استعفای دولت موقت و در همان ایام، سخنرانی آقای مهندس بازرگان در مجلس شورای اسلامی و برخوردی که با ایشان شد، همه به اندازه‏ی خود سهمی ایفا کرده و آرام آرام جامعه را به این نقطه رسانده است.

همان‏طور که می‏دانید، از زمان فوت ایشان تا کنون مراسم متعددی گاه به شکل تظاهرات و راه‏پیمایی در شهرهای مختلف و یا در درون دانشگاه‏ها برای آقای منتظری برپا شده است. دیروز هم تشییع جنازه‏ی ایشان برگزار شد. برخی جاها بیم درگیری بوده و در مواردی هم درگیری‏هایی اتفاق افتاده است. فکر می‏کنید در شرایط فعلی، درگذشت ایشان چه تأثیری بر مسیر حوادث آتی داشته باشد؟

به طور قطع درگذشت آقای منتظری، واکنشی که هم‏اکنون در جامعه، در تهران وشهرستان‏ها و به خصوص در قم نشان داده شده است، رو به تزاید می‏رود.

به نظر من، درگذشت ایشان علی‏رغم این که برای جنبش سبز یک فاجعه و یک ضایعه بود، اما در عین حال اثر خود را گذاشته و خواهد گذاشت. چرا که در ارتباط با شخصیتی مانند آقای منتظری، مسأله فقط شخص نیست، بلکه آن منش، آن فکر، آن ایده، آرمان و آن پیام در درون جامعه رفته است و جا افتاده است.

به رغم آن که به دلیل عمل‏کرد ۳۰ ساله‏ی گذشته در جمهوری اسلامی ایران به نام دین و خدا، برخی بر این باورند که در میان نسل جدید و جوان ما نوعی دین‏گریزی و فاصله گرفتن از دین به وجود آمده است، اما درگذشت آقای منتظری و بازتاب آن در میان گروه‏های مختلف نشان داد که چه ما بخواهیم، چه نه و چه دوستان سکولار ما خوششان بیاید یا نیاید، در جامعه‏ی ایران هم‏چنان یک شخصیت مذهبی برجسته مانند آقای منتظری تاثیرگذار است.

بازتاب درگذشت آقای منتظری نشان داد که در جامعه‏ی ما یک شخصیت فرهیخته‏ی دینی در سطح آقای منتظری چگونه می‏تواند اثر بگذارد که اثر گذاشته و ما در روزهای آینده شاهد تأثیرات و واکنش‏های به مراتب گسترده‏تری خواهیم بود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

آسمون بری زمین بیای،آخوند آخونده

-- بدون نام ، Dec 23, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)