خانه > خارج از سیاست > گزارش ویژه > هفت گناه و نافرمانی مدنی | |||
هفت گناه و نافرمانی مدنیرامین مقدمکی میتواند حتی فکرش را کند که نمایشگاهی به هفت گناه انسان اختصاص دهند؟ اما چنین نمایشگاهی با عنوان «غریزه و گناه» در موزهی هنر و مرکز هنری پائول کله در شهر برن بهطور همزمان برگزار شده است. نمایشگاه «غریزه و گناه» از ۱۵ اکتبر ۲۰۱۰ تا ۲۲ فوریه ۲۰۱۱ ادامه دارد و آثاری از قرن یازدهم میلادی تا دوران معاصر را که به موضوع «گناه» و پیوند آن با نافرمانیهای شرعی و مدنی پرداختهاند، در مقابل چشمان علاقمندان به هنر قرار میدهد. در این میان آثار دوران معاصر جالبتر و جذابترند. به این نمایشگاه با هم نگاهی میاندازیم: وقتی وارد نمایشگاه میشوی و در کاتالوگ نمایشگاه ورق میزنی، میبینی که برگزارکنندگان هدفشان از برپایی این نمایشگاه را خیلی راحت بیان کردهاند: «غریزه و گناه» در موزهی هنر شهر برن و مرکز هنری پائول کله میخواهد پاسخی برای این پرسش پیدا کند که «کجا غریزه تمام میشود و کی گناه آغاز میشود؟» بعد که وارد نمایشگاه میشوی میبینی که در اینکار موفق بودهاند. در هر قدمی که برمیداری و به هر اثری که نگاه میکنی، حد غریزه و گناه برای تو روشنتر میشود. از خودت میپرسی حد غریزه و گناه من کجاست؟ کی میتواند به من بگوید در این مهمانی پرخوری کردم، یا وقتی که داشتم پول درمیآوردم، حرص و آز جلو چشمانم را گرفته بود؟ آیا باید به این خاطر احساس گناه کنم؟ اینگونه سئوالات ظاهراً برای هنرمندان قرن یازدهم هم مطرح بوده، چون قدیمیترین آثاری که در این نمایشگاه به چشم تو میخورد، پیشینهاش به قرن یازدهم میرسد. باورکردنی نیست.
احتمالاً قدیمیتر از آن هم باید باشد. شاید حتی در نقاشیهای دیوار غارها هم که انسانهای نخستین در وحشت از طبیعت میکشیدند، نشانی از «غریزه و گناه» را بشود پیدا کرد. به هر حال، در نمایشگاه «غریزه و گناه» به جای آثار انسانهای غارنشین، آثاری از هنرمندانی مانند مارک شاگال، اوتو دیکس، آلبرشت دورر، آندره آس گورسکی، پائول کله، بروس نویمن، سیگمار پولکه، سیندنی شرمن و اندی وارهول به نمایش گذاشته شده است. پس اگر تو هم مثل من برای اولین بار به چنین موضوعی در هنر برخورده باشی، به خودت میگویی: دستکم از قرون وسطی تا امروز هنرمندان به موضوع «گناه» علاقمند بودند. اما منشأ این موضوع کجاست؟ در کاتالوگ نمایشگاه به طور مفصل به این موضوع پرداختهاند: ظاهراً در غرب، منشأً توجه به این موضوع به کشیشی به نام پونتیکوس که در قرن چهارم زندگی میکرده برمیگردد. پونتیکوس بود که در دنیای مسیحی برای اولین بار از «اندیشههای مفسدانه»ای سخن گفت که به نظر او در زندگی روزانه یک مؤمن مسیحی نمیبایست جایگاهی داشته باشند. در پایان قرن ششم میلادی گرگور، پاپ مسیحی در آن زمان این «اندیشههای مفسدانه» را به هفت گروه تقسیم کرد و اعلام کرد که هر کس که به این هفت چیز فکر کند، جایش در قعر جهنم است. به نظر پاپ گرگور این هفت گناه عبارت بودند از: غرور، حسادت، خشم، تنبلی، خست، پرخوری و شهوترانی. فکرش را بکن، یک لحظه مجسم کن که قبل از پونتیکوس زندگی انسانها چفدر راحتتر بوده. آیا در جامعهی سکولار عقاید پونتیکوس دیگر اعتبار ندارد؟ اگر اینطور فکر میکنی، در اشتباه هستی. در غرب هرچند که از عصر روشنگری به اینسو این هفت گناه چندان گناهان بزرگی شمرده نمیشوند، اما هنوز انسانها در بیشتر فرهنگها از آنها به عنوان اموری ناپسند و نکوهیده یاد میکنند. در واقع این هفت گناه از آغاز تا امروز ستونهایی بودهاند که جامعه از نظر اخلاقی روی آنها سوار شده است و رابطهی انسانها را با هم از بعضی لحاظ تنظیم میکند. برخی منتقدان اعتقاد دارند که هر چند سلطهی کلیسا بر جامعه و دولت کم شده و حتی از بین رفته، اما دولت به جای کلیسا گاهی موعظهی اخلاقی میکند و مردم را با زور قانون و قرار دادن جریمههای نقدی از این گناهان برحذر میدارد.
از طرف دیگر برخی از این گناهان در قرن بیستم و بیست و یکم بهتدریج بار معنایی منفی خود را از دست دادهاند و اگر در قرون وسطی برای مثال حسادت و حرص و آز گناهی نابخشودنی شمرده میشدند، امروز در جوامع سرمایهداری حسادت و زیادهخواهی یک امر طبیعی و ذاتی قلمداد میشود و اگر به دقت نگاه کنیم میبینیم که اصولاً هفت گناه پونتیکوس که در فرهنگ اسلامی و در برخی آیات قرآن و روایات هم نکوهش شده، در مجموع به رقابت آزادانه بین مردم دامن میزند و رفتار مصرفی آنها را شکل میبخشد و باعث میشود که در نهایت اقتصاد در کشورهای آزاد شکوفا شود. راستش، این نمایشگاه برای من به این خاطر جالب بود که به من نشان داد چطور مذهب و اخلاق مذهبی تلاش میکند نیازهای انسان و خواستههای او را محدود کند و اینگونه محدودیتها در نهایت نه تنها برای فرد بحرانهای اخلاقی به وجود میآورند، بلکه به بحرانهای اقتصادی هم دامن میزنند. برای همین گمان میکنم مذهب و سوسیالیسم لااقل از نظر تلاششان برای محدود کردن غرایز انسان به هم نزدیک هستند و در این بین جالب اینجاست که حتی دولتهای سکولار هم گاهی برای محدود کردن شهروندان به این ترفند قدیمی متوسل میشوند. در نمایشگاه غریزه و گناه میبینی که در تاریخ هنر غرب، گناه در آغاز قرون وسطی به شکل یک زن جلوهگر شد. در چنین آثاری جسم زنانه باعث میشود که فرد به انحراف و جنایت تن دهد. اما بهتدریج گناه به شکلهای دیگری نمایانده میشود و عجیب است که در همهی دورانها از هیرونیموس بوش گرفته تا تصاویر استعاری و نمادین بروژل، از هنرمندانی مانند آلفرد کوبین تا شاگال که برای نخستین بار با طنز به موضوع گناه پرداخته است، در همه حال هنرمندان غربی در گذشته به این موضوع علاقهی زیادی داشتهاند. جذابترین بخش نمایشگاه برای من بخش هنر معاصرش بود: قبل از اینکه وارد نمایشگاه بشوی، اول از همه و قبل از هر چیز تابلوهای نئونی را میبینی که روی نمای بیرونی نمایشگاه چشمک میزنند. این تابلوها هفت گناه را مثل تابلوی درخشان و فریبندهی یک مغازه جلو چشمان تو میگذارند و به یادت میآورند که هر کاری کنی، تا زنده هستی وسوسهی این هفت گناه با تو هست. این تابلوها را هنرمندی به اسم بروس نویمن ساخته و در همان اولین نگاه تو را با گناه درگیر میکند. هنرمند دیگری به اسم آنا ویت در ویدیویی موضوع زیادهخواهی و قدرت ویرانگر پول برایش جالب بوده. در این ویدیو او در یک ایستگاه مترو یک اتاق نشیمن ساخته و از رهگذران میخواهد که اسکناسهایی را که در گوشه و کنار اتاق نشیمن پنهان شده، پیدا کنند. این هنرمند اسکناسها را به شکلی پنهان کرده که در هر حال تلاش برای پیدا کردن آنها به ویرانی اتاق نشیمن منجر شود. اروین وورم، هنرمند معاصر دیگری در ویدیویی، «تنبلی» را به این شکل به نمایش میگذارد که در اتاقش سراسر روز را به بطالت میگذراند و در پایان روز به مجسمهای از تنبلی تبدیل میشود. ممکن است که تو هم مثل من خودت را در این ویدیو پیدا کرده باشی. من بیشتر یاد ابلوموف نوشتهی ایوان گنچارف افتادم. شخصیت این داستان هم اینقدر تنبل است که حتی از روی آن واژهی «ابلودوسیم» را ساختهاند.
کار اروین وورم، به خوبی این واژه را نشان میداد: اینقدر تنبلی کن تا جایی که به مجسمهی تنبلی، یعنی به ابلوموف تبدیل بشوی، آن هم در دنیایی که از تو انتظار دارند زرنگ، فعال و خلاصه کوشا باشی. برای همین وقتی این اثر را میبینی، بیاختیار متوجه این موضوع میشوی که شاید این هفت گناه، هفت راه مختلف برای نافرمانی مدنی و عصیان بر ضد اخلاقی باشد که مذهب و دولتها میخواهند به انسانها تحمیل کنند. فرانسیس گودمن، هنرمندی از آفریقای جنوبی در چیدمانی به نام «رؤیا» به حسادت زنانه میپردازد. او با بسیاری از زنها مصاحبه کرده و آرزوها و حسادتهای مصاحبهشوندگان را بر روی پارچههایی نوشته و در این چیدمان پارچهنوشتها را از سقف آویزان کرده است. با مطالعهی این پارچهنوشتها از حسرتها و آرزوها و حسادتهای زنها آگاه میشوی و به کوچکی دنیای این حسادتها در دل میخندی.
اگر خواستی از این نمایشگاه دیدن کنی، یادت باشد که در موزهی هنر برن و در مرکز هنری پائول کله عکسها، تابلوها، سیاهقلمها و ویدیوها و چیدمانها به شکل موضوعی به نمایش گذاشته شدهاند. موزهی هنر برن به آثاری با موضوع حسادت، خشم و زیادهخواهی اختصاص دارد، در حالی که در مرکز هنری پائول کله آثاری با موضوع تنبلی، پرخوری و شهوترانی به نمایش گذاشته شده است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
درست است که سنت و مذهب مخالف گناه هستند اما انسان قرن حاضر راغب باین گناه است
-- ebo ، Oct 17, 2010متن بسيار روان و آموزنده ای بود. لذت بردم. سپاس.
-- محمد ، Oct 17, 2010این متن و محتویات نمایشگاه هیچ ربطی به مفهوم نافرمانی مدنی نداشت و شاید با ذکر آن در تیتر و در متن بنوعی - عمدا یا سهوا - به تحقیر مفهوم نافرمانی مدنی میپرداخت...هر گونه نافرمانی و سرپیچی از قواعد و ارزشهای حاکم بر زمانه را نافرمانی مدنی نمینامند و اتفاقا این بازتعریف از نافرمانی مدنی - عصیان در شکل شهوترانی، زیادهخواهی، پرخوری، غرور، خشم و تنبلی- همان چیزیست که جناح اقتدارگرا در ایران علاقمند است از مفهوم نافرمانی مدنی ارائه دهد...نافرمانی مدنی، سرپیچی از قاعده، دستور و یا قانونی ناعادلانه و نادرست است که با هدفی شرافتمندانه - و نه خودخواهانه - انجام میشود... متاسفانه دوستان ژورنالیست بعضا دقتی در استفاده از عبارات و واژه ها بخرج نمیدهند و به تبعات بکارگیری مفاهیمشان فکر نمیکنند
-- عمار ، Oct 18, 2010