Oct 2008


به سوی صلح؟

علی فتح الله‌نژاد به زمانه می گويد: «خیلی از فاکتورها در عرصه‌ی بین‌المللی باید تغییر کند به خصوص عقیده من این است که نقش آمریکا باید کاملاً تغییر کند. نمی‌شود یک کشوری دارای ارتش قوی در ناحیه‌‌ی بسیار دورتر از کشورش باشد. ایران می‌‌تواند پلی باشد بین جهان غرب و جهان شرق. چون در قرن بیست و یکم ما جهان جدیدی خواهيم داشت. به همین دلیل فکر می‌کنم که ایران می‌تواند در آینده رل مثبتی بازی کند، به شزطی که فاکتور‌ها عوض شوند...»



طرح موضوع ايران

در گفتگوهای دوگانه‌ای که بین من و هادی خرسندی، وجود داشت و نواری از سال‌های پیش را توانستم در زمانه منتشر کنم، چند نظر وجود دارد که سعی می‌کنم به این نظرها پاسخ دهم. اما مدت‌هاست موضوعی را در جامعه مطرح کرده‌ام که بسیاری از نویسندگان و برخی از خوانندگان وارد بحث و گفتگوی ما شده‌اند و به این "طرح موضوع" واکنش نشان داده‌اند. من بسیار اصرار داشته و دارم که نویسندگان و علاقه‌مندان، این موضوع را رها نکنند و به زمانه بپیوندند.



آغاز حلقه ادبی در تبعيد، وين

امروز جمعه بیست و چهارم اکتبر 2008 ادبیات داستانی تبعید گامی دیگر برای دیدن و دیده‌شدن برمی‌دارد. قرار است در کتابخانه مرکزی وین ماراتن کتابخوانی و میزگردی درباره ادبیات فارسی قرن بیست و یکم برگزار شود. این برنامه به اهمیت و حضور ادبیات ایران در کشورهای آلمانی زبان می‌پردازد. برنامه‌ی «آزادی بیان» که امروز با حضور شهرنوش پارسی‌پور،‌ رضا دانشور،‌ حمید صدر،‌ عباس معروفی و لعبت والا آغاز می‌شود از دو سال پیش طراحی و برنامه‌ریزی شده تا درباره‌ی ادبیات فارسی و مشکلات آن در راه جهانی‌شدن مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد.



اين‌سو و آن‌سوی متن
داستان يعنی ستايش انسان

تئوری‌های هنری و ادبی بر اساس دانش عمیق یک کارشناس ادبی، یا تجربه‌ی یک نویسنده آن‌هم پس از گذشت سالیان حاصل می‌شود که بسیاری از نویسندگان آن را با خود به گور می‌برند. بسیاری از تکنیک‌ها را نویسندگان در آثار داستانی به‌کار برده‌اند و دیگرانی از قبیل منتقدان به کشف آن نایل آمده‌اند. البته با تعریف‌ها و کلاس داستان‌نویسی کسی داستان‌نویس نمی‌شود اما اگر داستان‌نویسان از این تجربه‌ها استفاده کنند مسلماً از راه‌های نزدیک‌تری به قله خواهند رسید. در این برنامه «منیرو روانی‌پور» از آمریکا و «میترا الیاتی» از ایران داستان را تعریف کرده‌اند.



با گروه هفت در برلين

نخستین نمایشگاه مشترک «گروه هفت»، با حضور هنرمندان: شهلا آقاپور، اکرم ابویی، زنده یاد شیوا بنی‏فاطمی، ژاله پورهنگ، سوسن سهی، و کیانوش مجیدی روز پنجشنبه، دوم اکتبر ۲۰۰۸ افتتاح شد که تا بیست و پنجم اکتبر ۲۰۰۸ ادامه يافت. گروه هفت متشکل از گروهی از زنان هنرمند برلین است که مصمم و پرقدرت می‏خواهند در عرصه‏ی کار هنری، حضوری دیگر داشته باشند و "هفت" را نه به معنای تعداد، بلکه به نشانه‏ی کثرت و نیز عدد خاص در فرهنگ ایران، عنوان این گروه هنری کرده‏اند.



ماجراهای "من آزاد هستم"

مقاله را نوشتم و فرستادم، و مسيح تلاش کرد که در روزنامه چاپش کند، و عاقبت نوميد و خسته گفت: «می‌ترسند. می‌گويند معروفی مسئله‌دار است. چاپ نمی‌کنند.» گفتم: «غصه نخور مسيح، نامه را با شرح مختصری از اين ماجرا در "زمانه" منتشر می‌کنم.» و حالا دارم به وعده‌ام عمل می‌کنم. عده‌ای می‌دانند که من مسئله‌دار هستم، ولی شايد بسياری از آدم‌ها ندانند که يک کتاب چه‌جوری چاپ و منتشر می‌شود. ما ايرانی هستيم. و حالا ‌به روزی افتاده‌ايم که هر کتابی تا به دنيا بيايد بايد از مسير خون‌آلودی بگذرد؛ اشک‌آلود، خون‌آلود، دردآلود، و گاهی مرگ‌آلود. وقتی در ايران بودم نوشتم: من بابت هر داستان و رمانی که می‌نويسم يکبار عزراييل را ملاقات می‌کنم. خب، می‌بينی که کتاب منتشر شده، مقاله هم در زمانه انتشار يافته. ديگر چه می‌خواهی؟ تو فقط بنويس. نگران چيزی هم نباش.



اين‌سو و آن‌سوی متن
لحن گفتار و نوشتار

ابوالفضل بیهقی با همان لحنی که سخن می‌گفته تاریخ بیهقی را نوشته. او با همین وقار حرف می‌زده وگرنه نمی‌توانسته یک دستی آن اثر بی‌نظیر را حفظ کند. بله همینطوری حرف می‌زده که نوشته. اما در نوشته آرایش زبان کمی مرتب‌تر از حرف‌زدن است. حتا ریتم و ضربآهنگ نوشته يا سخن گفتن را می‌توان از هم تمييز داد. وقتی داستان‌های همینگوی را می‌خوانیم، می‌بینیم همینگوی اینطوری حرف می‌زده: تصویری، و بدون صفت. سیمین دانشور همیشه مرا با حرف‌هایش زمانی طولانی در تعليق نگه می‌داشت. برای گفتن هر خبر یا ماجرایی از شهرزادش استفاده می‌کرد. گلشیری ذهنش دایره بود و اگر می‌خواست چیزی را تعریف کند اول آخرش را می‌گفت، و لایه لایه برمی‌گشت به مرکز ماجرا، اما چیزهای بسیاری در بین گفتنش حذف می‌شد و می‌ریخت.



حضور باوقار گلشيفته

چند روز گذشته اتفاق‌هایی رخ داد که دوگانگی آن‌ها چند روزی مرا به فکر فرو برد. از یک سو فکر می‌کردم یکی از بهترین هنرپیشه‌های تاریخ سینمای ایران با بازی در برابر لئوناردو دی‌کاپریو و راه یافتن به هالیوود بار دیگر نشان داد که استعداد، هوش و توان در هر عرصه‌ای برای ما ایرانی‌ها دشوار نيست، یعنی تا کره مریخ هم می‌توانیم برویم. اتفاق دیگری که فکرم را مشغول کرده بود مدرک قلابی یک آدم جا‌جسته بود که بدون داشتن لیسانس و فوق‌لیسانس ادعای دکترا هم داشت. در حالی که برای وزیر‌شدن دکترا لازم نیست. خیلی‌ها «کاسه‌بشقابی» بودند و وزیر شدند. به جای مدرک دکترا رو کردن بهتر است آدم، آدم بودن خودش را نشان بدهد.



ایران یعنی هویت من

پرسیدم: جلال سرفراز، ایران برای تو یعنی چه؟ گفت: «ایران برای من یعنی هویت من. وقتی من به ایران فکر می‌کنم، به نوعی به هویت خودم فکر می‌کنم. چیزی که همه سعی می‌کنند از من سلب کنند ولی من همچنان پابندش هستم... در واقع تعریف من آن مرزهای جغرافیایی ایران نیست بلکه مرزهای فرهنگی ایران است. به عنوان آدمی که کمی با مسائل فرهنگی و ادبی در ارتباط هستم، مرزهای جغرافیایی را بیشتر در درون خودم دنبال می‌کنم. من در یکی از شعرهایم چیزی نوشتم به اسم «وطنم تنم، تنم وطنم» که در واقع تمام آن مرزهای فرهنگی و جغرافیایی را درون خودم دارم و از این طریق سعی می‌کنم که به آن هویت زخمی مجدد نزدیک شوم و دسترسی داشته باشم...»



اين‌سو و آن‌سوی متن
داستان، چیزی مثل آدمیزاد است

برای من که تمام زندگی‌ام وقف ادبیات و داستان شد، این تعریف‌ها یک اتفاق است. اتفاقی که تنها حاصل یک چیز است؛ ایمان به کار نویسندگان معاصر.
برای من، همیشه آدم‌ها کنار هم معنا می‌یافتند و حالا که نویسندگان هم عصر ما، کلامشان و تعریفشان را کنار یکدیگر می‌چینند، احساس توان می‌کنم. در اين برنامه‌ی "این سو و آن سوی متن"، دو نویسنده، داستان را تعریف کرده‌اند؛ پیمان هوشمندزاده، نویسنده کتاب «ها کردن» از ایران، و اکرم محمدی، نویسنده کتاب «رژ آجری» از آلمان.



اين‌سو و آن‌سوی متن
داستان، عالَمی که مادی نیست

چقدر می‌توان اصول داستان‌نویسی و تعریف نویسندگان بزرگ جهان را در رسانه‌ها و کتاب‌ها تکرار کرد. این قشنگ نیست که سری به دور و بر خودمان بزنیم و ببینیم چه خبر است؟ آیا نباید نویسندگان هم عصر خود را باور کنیم و پای حرفشان بنشینیم تا ببینیم چه می‌گویند؟ من امروز به این باور رسیده‌ام که همین تعریف‌ها که از زبان نویسندگان معاصر جاری شده، نشان می‌دهد چقدر در ادبیات توانا شده ایم. در برنامه‌ی این سو و آن سوی متن، محمد ایوبی، نویسنده رمان «اندوه جنوبی»، تعریف دیگری از داستان برای من آورده است. او به ساختار تاریخی ایران می‌نگرد و از دو منظر یکی شیعی و دیگر دانش باستان و ادب پهلوانی به عمق تعریف می‌رود.