تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

با گروه هفت در برلين

Download it Here!

نخستین نمایشگاه مشترک «گروه هفت»، با حضور هنرمندان: شهلا آقاپور، اکرم ابویی، زنده یاد شیوا بنی‏فاطمی، ژاله پورهنگ، سوسن سهی، و کیانوش مجیدی روز پنجشنبه، دوم اکتبر ۲۰۰۸ افتتاح شد که تا بیست و پنجم اکتبر ۲۰۰۸ ادامه يافت.

گروه هفت متشکل از گروهی از زنان هنرمند برلین است که مصمم و پرقدرت می‏خواهند در عرصه‏ی کار هنری، حضوری دیگر داشته باشند و "هفت" را نه به معنای تعداد، بلکه به نشانه‏ی کثرت و نیز عدد خاص و مقدس در فرهنگ ایران، عنوان این گروه هنری کرده‏اند. هم‏چنین هفت نشانه‏ی قدرت هم هست.

نمایشگاه با سخنرانی مدیر "اینزل گالری"، خانم الیزه ماریا، افتتاح شد و او درباره‏ی تک تک نقاش‏ها و نقاشی‏هایشان سخن گفت.

او اشاره کرد که، قرار بوده در این نمایشگاه شیوا بنی‏فاطمی نیز حضور داشته باشد، اما متاسفانه، او دیگر در جمع ما نیست. به همین خاطر، فیلمی به یاد او و آثارش پخش شد. سپس خانم کارلا بی لانگ، متخصص امور هنری، به عنوان تم مشترک زن در مورد هنرمندان گروه هفت سخن گفت و به تجزیه و تحلیل کارهای این هنرمندان پرداخت.

نمایشگاه در چند سالن، آثار هنرمندان گروه هفت را دربر می‏گرفت و جمعیتی بیش از حد تصور، برای مراسم افتتاح شرکت کرده بودند.

نقاشی‏های مختلف از هنرمندان مختلف بر دیوارها، چشم را می‏چرخاند. به هرجا نگاه می‏کردی، تابلو بود یا مجسمه. فضا بسیار شلوغ بود و پیدا کردن هنرمندان در آن جمعیت، کمی دشوار.

برای تهيه گزارش باید گوشه‏ی خلوتی هم می‏یافتم. به همین خاطر، برای همه‏ی آن‏ها پرسش‏های مشترک درنظر گرفتم. در آغاز پرسیدم:

چند سال است که نقاشی می‏کنید؟ و این چندمین نمایشگاه شما است؟

شهلا آقاپور که با مجسمه‏هایش و چند تابلوی نقاشی در این نمایشگاه شرکت کرده بود و در ابتدای مراسم شعری هم در ارتباط با زنده یاد شیوا بنی‏فاطمی خوانده بود، بسیار خوشحال می‏نمود. او گفت:

شهلا آقاپور: من تقریباً بیست و خرده‏ای سال است که نقاشی می‏کنم و حدود ۱۸ سال است که نمایشگاه می‏گذارم. ولی این‏جا مجسمه به نمایش گذاشته‏ام.


گروه هفت: شهلا آقاپور، اکرم ابویی، زنده یاد شیوا بنی‏فاطمی، ژاله پورهنگ، سوسن سهی، و کیانوش مجیدی

اکرم ابویی که در بین تابلوهای نقاشی‏اش، زن کوزه به‏دوش‏اش به چشم می‏آمد، در فضای فیگوراتیو به تکنیک‏های تازه دست یافته بود. البته با همان شیوه و سبک قدیم خودش و قلم‏گیری و خطوط تیره‏‏ که جذابیت ویژه‏ای به کارهایش می‏دهد، گویی در فضای مینیاتوری خیام و مدرن تاب می‏خورد.

اکرم ابویی: نمی‏توانم بگویم چندمین نمایشگاه‏ام است، ولی از سال ۱۹۹۶ که وارد آلمان شدم تا به امروز، هرساله نمایشگاه‏های زیادی داشته‏ام، و این هم تازه‏ترین نمایشگاه‏ام است.

من از حدود ۱۵ سالگی با یکی از استادان عزیزم، آقای پتگر شروع به کار کردم،. در ایران دوران طراحی و رنگ را نزد هانیبال الخاص و يعقوب عمامه‏پیچ، و تئوری مبانی هنر را با آقای پاکباز کار کردم.

سال‏های سال است که نقاشی می‏کنم و آکادمی هنر را هم در آلمان به‏پایان رساندم. و در واقع، با نقاشی زندگی می‏کنم.

سوسن سهی در گرافیک از ترکیب تصویرها، نمای سومی پدید آورده بود. یعنی از همین چیزهای روزمره، ترکیبی ایجاد کرده بود تا چشم بی‏آن‏که خطا کند، تصویر دیگری از فضای اِروتیک ببیند.
سوسن سهی: می‏توانم بگویم که از ۱۸ سالگی در این زمینه فعال هستم. به خاطر درسی که در زمینه‏ی گرافیک ـ دیزاین خوانده‏ام.

بعد هم یک جوری به هنر متصل هستم. زندگی من باید یک جوری سر شود چون که لحظه‏های من باید سر شود و بهترین چیزی هم که برای آن پیدا کرده ام، هنر است.


نمایشگاه مشترک گروه هفت

ژاله پورهنگ که بخش عظیم نقاشی‏هایش را کالی‏گرافی تشکیل می‏دهد، و کارهایش در نمايشگاه حالتی دوبعدی و گرافیکی داشت، انگار به سال‏های نوجوانی بازگشته بود تا نقاشی‏های ته دفترچه‏ی دختری جوان را بازنمایی کند.

ژاله پورهنگ: حدود ۴۰ سال است که کار هنری می‏کنم. اولین نمایشگاه‏ام سال ۱۳۵۲ در تالار قندریز بود که خسرو گلسرخی راجع به آن نوشت.

اولین تابوی سوژه‏ی ایرانی از فیگور زن را، (نه به صورت سکس یا بدن لخت به مفهوم سکس، به منظور بیان ذهنیت زن) من مطرح کردم.

به همین دلیل هم، فیگورهایم مو ندارند و الزاماً بدنشان تأکید روی لختی ندارد. ولی تنها بیانی که می‏توانستم برای ذهنیت پیدا کنم، همین عریانی بود.

دلیل دومم، باز به خاطر تقابل با مینیاتور بود که همیشه برای من فیگور مینیاتور سمبول "درخدمت بودن" زن و "ساقی‏گری" بود؛ و چون خودم در کودکی، به خاطر این که پدرم آرزوی پسر داشت و این تأثیر منفی از نظر جنسیت روی من گذاشت، همیشه سعی می‏کردم مثل یک پسر باشم که پدرم به وجود من، به عنوان یک پسر، افتخار کند. شاید به همین خاطر، ناخودآگاه سوژه‏های‏ من در تمام زندگی‏ام فیگور زن بوده است.

متأسفانه در ایران با چند نمایشگاه، شروع کارم با انقلاب اسلامی، به پایان رسید، حدود ۱۰۰ کار من در این زمینه، از بین رفت، و من از کار در انستیتو برکنار شدم. بعد در یک مدرسه‏ی دخترانه کار می‏کردم و بعد هم مجبور شدم با شوهرم به عنوان "خانه‏دار" از کشور خارج شوم.

ولی این‏جا، به‏طور خیلی جدی شروع کردم و از سال ۱۹۹۸ که در برلین هستم، معرفی شدم به این گالری. این‏ها کار من را دیدند و قبول کردند و اول به عنوان عضو افتخاری و بعد عضو دایمی گروه شدم.

تا سال ۱۹۹۸ در "اشتات گالری" با ۱۰۰ کار متفاوت، با تکنیک‏های مختلف، جریان ۲۳ سال زندگی زنان را در مراحل مختلف تصویر کردم.

چرا ۲۳ سال؟

ژاله پورهنگ:چون ۲۳ سال است که من در تبعید هستم. به خاطر این.

کیانوش مجیدی تم "مادر و دختر" را کار کرده بود. نقاشی‏هایی از مادر و دختر که از عکس به بوم نشسته و سپس با ترفندی پلاستیک شده بود. تمام تلاش کیانوش مجیدی پلاستیک کردن تصویر بود.
کیانوش مجیدی: از سال ۲۰۰۳ به‏طور رسمی، به عنوان یک کار، دارم نقاشی می‏کنم، وگرنه از بچگی نقاشی می‏کردم. و اين شاید هفتمین یا هشتمین نمایشگاه ام باشد.

پرسش دیگر من این بود که:
در فضای تفرقه و گریز و تنهایی، به‏ویژه برای ما ایرانی‏ها که کم‏تر کار گروهی می‏کنیم، انگیزه‏ی شما از کار گروهی چیست؟

شهلا آقاپور: برای ما زن‏ها کارهای مشترک، خب هنرمند هستیم. نقاش، مجسمه‏ساز و عکاس. بعد این که ایرانی هستیم، این که در گروه بیشتر می‏توانیم کار کنیم، و اصولاً در اروپا در گروه کار کردن خیلی عادی است و خیلی هم جالب و مهم هم هست، یعنی بیشتر می‏تواند عامل پیشرفت باشد. گالری‏ها در حال حاضر بیشتر گروه را ترجیح می‏دهند تا تکی را. فکر می‏کنم، کار گروهی خیلی قشنگ است. خیلی هم قشنگ است.


اثری از اکرم ابویی

از کار کدام‏یک از این نقاش‏ها خوشتان می‏آید؟

شهلا آقاپور: از کار همه‏ی آنها خوشم می‏آید. هرکدام استیل خاص خودش را دارند. هرکدام سبک خودشان را دارند. هر استیلی زیبایی خودش را دارد، چون هیچ کس مثل هیچ کس نیست. برای من همه‏ی آن‏ها قشنگ‏اند و این قشنگی این است که همه در تکنيک و استیل مختلف هستند و این جالب است.

اکرم ابویی: نام‏ گروهی که داریم با هم کار می‏کنیم، گروه هفت است، که در ابتدا به معنای تعداد افراد نیست، بلکه به معنی آن فکر کردیم. هدف گروه ما این بود که همه زن هستیم، ایرانی هستیم، و می‏خواهیم با هم کار فرهنگی بکنیم. پیام‏ ما این است که بتوانیم کار گروهی بکنیم و با مخاطب خودمان، مخصوصاً نسل جوان، این ارتباط را برقرار کنیم که آن‏ها هم با دنیای هنر آشنا شوند و ادامه بدهند.

به عنوان یک هنرمند، از بقیه‏ی کارهایی که در نمایشگاه هست، کدام یک از نقاشی‏ها را دوست دارید؟

اکرم ابويی: هنرمندانی که در کنار من هستند، هرکدام دنیای خودشان را دارند. سعی کرده‏ایم در این نمایشگاه متنوع باشیم. یکی قسمت فیلم را اجرا کرده، یکی برای عکس این‏جا نمایشگاه گذاشته. سعی کرده‏ایم در المانت‏های (شاخه‏های) مختلف هنری، این‏جا نمایشگاه بگذاریم.

از کار همه به نوعی خوش‏ام آمده است و فکر می‏کنم که هر هنرمندی دنیای خودش را دارد.

سوسن سهی: انگیزه‏ی من، شخصاً این است که ما همه با زمینه‏ای که از ایران آمده‏ایم، یک سری مشترکاتی با هم داریم. با مسایلی که در آن سال‏ها در کنار ما عبور کرده، انگار در یک راستا با هم‏دیگر هم‏سو هستیم. وقتی هم که وارد این‏جا شدیم ـ هرکسی با فاصله زمانی‏های متفاوت‏ـ در این‏جا هم مسایلی در کنارمان رد می‏شود و ما این گذر را می‏بینیم.


نمایشگاه مشترک گروه هفت

فکر می‏کنم، ما می‏توانیم در کنار هم، به خاطر این دو نگاه، نگاه به گذشته‏ی خودمان با آن پشتوانه، و نگاه به امروزمان با چیزهایی که در کنارمان می‏گذرد، کارهای مشترک و کارهای خوبی انجام بدهیم.

شما، غیر از این که کارهای خودتان را دوست دارید، از کدام سری از این کارها بیشتر خوشتان می‏آد؟
سوسن سهی:

سوال خیلی سختی است. کلاً، من دغدغه‏ی هنری را دوست دارم. بچه‏ها این‏جا هرکدام دغدغه‏های خاص خودشان را دارند و برای همین است که برای همه‏ی کارها ارزش قایل هستم.

تمی که کیانوش مجیدی انتخاب کرده ـ‏مادر و دخترـ تم خیلی حساسی است. در کنارش، شهلا آقاپور با آن کارهای پلاستیک‏اش، آدم را یک باره در یک مجموعه شوکه می‏کند. کارهای خانم اکرم ابویی با آن فضای مینیاتوریست ایرانی؛ و نمی‏توانم بگویم بین گل‏ها، کدام گل را انتخاب می‏کنم. برای همه‏ احترام قایل هستم و برایم همه‏ی ‏آن‏ها زیبا هستند.

ژاله پورهنگ: تنها کاری که من برای این گروه کردم، معرفی گروه به اینزل گالری بود.

از بین کارهایی که این‏جا هست، کدام کارها را دوست دارید؟ از کدام نقاش؟

ژاله پورهنگ: هر کاری را به خاطر ویژه‏گی‏های کنسپ‏تشان می‏پسندم.

مساله‏ی کار کیانوش، که مادر و دختر را گرفته، برای من خیلی جالب است. این مساله‏ای که ما (‏اکرم، سوسن و شهلا) هم مادر هستیم، یعنی هنر و ذائقه و زندگی.

برای من کار کیانوش جالب است که بدون این که مادر باشد، سوژه‏ای را گرفته که این رابطه را بیان کرده.
کار سوسن، آن ویژگی خیلی مرموزش، که آدم را خیلی آزاد می‏گذارد که از این عکس‏ها بگیرد.

کیانوش مجیدی: فکر می‏کنم ما یک سری چیزهای مشترک داریم که می‏توانیم از آن‏ها استفاده کنیم. این که ما هرکدام‏مان به طور فردی، بهتر در جامعه پیش برویم، هدف اصلی این نمایشگاه بوده. یعنی از نظر من، هدف اصلی، تشکیل گروه بوده، که ما خودمان را به عنوان یک گروه مشخص کنیم و نشان بدهیم که در این جامعه‏ی برلین داریم کار می‏کنیم.

در این نمایشگاه، از کدام کارها بیشتر خوش‏تان آمد؟
کیانوش مجیدی:
از کارهای خانم سهی خیلی خوشم می‏آید. از کارهای همه‏ی دوستان خوشم می‏آید، ولی کارهای ایشان برایم یک تازگی خاصی دارد. این است که روی من خیلی تاثیر می‏گذارد.

کارهای خانم‏های دیگر را دورادور می‏شناختم و از کارهای آن‏ها هم خوشم می‏آید، وگرنه با هم کار نمی‏کردیم. ولی همان‏طور که گفتم، کارهای خانم سهی برایم خیلی تازگی دارد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

mosahbe zende wa khubi bud . be in honermandan aziz be khatere kare gorohi-shan tabrik migam .

-- mahbube ، Oct 23, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)