تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
اين‌سو و آن‌سوی متن

داستان يعنی ستايش انسان

Download it Here!

سال‌ها پیش هنگامی که دانشجو بودم کتابی از محسن مخملباف دوره‌ی اول منتشر شد که حکایتی بود. کتابی در تئوری هنر و داستان و غیره.
شما فکر ‌کنید یک جوان بیست و سه چهار ساله آمده بود تئوری صادر کرده بود که دیگران چطور داستان بنویسید و هنر را از چه زاویه‌ی دیدی ببینید.

و همیشه آن سال‌ها در ذهنم می‌چرخید که یک جوان بیست و سه چهار ساله که هیچ تجربه‌ی داستان نویسی و کارهای هنری ندارد حتا یک اثر ماندنی هم بر جا نگذاشته، چطور می‌تواند برای دیگران دستورالعمل صادر کند، آن‌هم با منطقی عجیب که در خور همان دوره اول این فیلم‌ساز بود. آنچه یادم هست مثلاً گفته بود هنر آن نیست که تولستوی گفته، تعریف فلان مقوله هم از فلان نویسنده مزخرف است. همه را به دیوار کوبیده بود تا بگوید هنر چیزی است که من می‌گويم يا امام می‌فرماید. و تعريفی از زبان یک شخصیت سیاسی نقل کرده بود.

تئوری‌های هنری و ادبی بر اساس دانش عمیق یک کارشناس ادبی، یا تجربه‌ی یک نویسنده آن‌هم پس از گذشت سالیان حاصل می‌شود که بسیاری از نویسندگان آن را با خود به گور می‌برند. بسیاری از تکنیک‌ها را نویسندگان در آثار داستانی به‌کار برده‌اند و دیگرانی از قبیل منتقدان به کشف آن نایل آمده‌اند. این تعريف‌ها در غرب مدام گرد آمدهٰ، نوشته شده، و مجموعه‌ی مختلفی برابر نونویسندگان و علاقه‌مندان قرار گرفته است.

در ایران اما هنوز کاری نشده است. معمولاً هر کس تعریف تازه‌ای آورده سعی کرده بر تعریف گذشتگان خط بطلان بکشد، در حالی که تعریف‌ها در کنار هم معنا می‌یابند و کامل می‌شوند.

البته این را هم اضافه کنم که با تعریف‌ها و کلاس داستان‌نویسی کسی داستان‌نویس نمی‌شود اما اگر داستان‌نویسان از این تجربه‌ها استفاده کنند مسلماً از راه‌های نزدیک‌تری به قله خواهند رسید.

من در برنامه‌ي این سو و آن سوی مرز مدتی است که به تعریف داستان از نگاه نویسندگان معاصر پرداخته‌ام.

در این برنامه «منیرو روانی‌پور» از آمریکا و «میترا الیاتی» از ایران داستان را تعریف کرده اند و برایم فرستاده اند که می‌خوانم.
منیرو روانی‌پور نویسنده رمان «اهل غرق» و یکی از چهره‌های توانای ادبیات داستانی ایران، بویژه مکتب جنوب که ویژگی‌های اقلیمی و جادویی جنوب ایران را به زیبایی آفریده و برای ما به یادگار گذاشته در نامه‌ای به من نوشته است:

«نازنین دوست

داستان انعکاس رنج و تقلای آدمی است، داستان گلی است که در میان صخره‌های سخت و سنگی می‌روید، و در هم کوبیدن بساط دیکتاتوری است که می‌خواهد انسان خاص خود را بسازد.

داستان عین آزادی است. لحظه‌ای که می‌توانی خلوت کنی بی‌باید و نبایدها در اقیانوس کلمات غلت و واغلت برنی و ستایش کنی تلاش و تقلای پدرانی که به همه‌ی سختی‌ها سرانجام کلمه را یافتند و با آن توانستند جمله‌ی زیبایی بسازند و بگویند:

دوستت می‌دارم.

داستان بوسه‌ای است که می‌زنيم بر پیشانی جهان دردمند و زیبا، و اعتراضی است بر سر گردانی‌های راسکولنیکوف، به بودن و نبودن هملت، و رنگی است که ونگوگ می‌پاشد بر بوم تا رها کند خویش را و دیگران را از بی‌کرانگی درد.

داستان بی‌کرانگی عشق است و اعتراض،

بی‌کرانگی درد و مهر و شادمانی،

داستان کشف هزار باره ی کلمات است.

داستان ستایش انسان است از زندگی.

نازنین دوست،

داستان‌ تویی که آفریده شدی تا بنویسی.»

میترا الیاتی نویسنده‌ی «مادمازل کتی» داستان را این‌گونه تعریف می‌کند:
«به باور من داستان یعنی Story دروغ بزرگی است که برای تلقین آن به مخاطب نیازی بر قسم و آیه‌خوردن و من بمیری و تو بمیری، راست می‌گم باور کن ندارد.

چنین داستانی در وهله‌ی اول پوست نویسنده‌اش را غلفتی می‌کند تا نوشته شود، و در حيات می‌ماند که مکرر خوانده شود. داستان یعنی تبدیل حوادث بیرونی به اثر هنری، یعنی زایش مجدد و ازلی و ابدی از آنچه که زندگیش بیرون از مرز گذشته و تمام شده، و آنچه مانده تارهایی است نامریی بین مرز خیال و واقعیت.

داستان یعنی عبور از چراغ قرمزهایی که به تو می‌گويد آنجوری ببین و اینجوری بنویس.

داستان یعنی گریز از مرزبندی‌های تئوریک و مکانیکی داستان‌نویسی، و یافتن قالبی که به تن تو می‌برازد.

داستان یعنی پشت‌پا زدن به باورهای پیشین و آشکارگری جهان که در آن رنگ‌ها معنای کلیشه‌ای خود را از دست داده‌اند، و دیگر غروب رنگ نفرت نیست و به قول سهراب سپهری: کلاغ چیزی از کبوتر کم ندارد.

به بیان دیگر داستان آشنایی‌زدایی از اشیاست، و بنا به گفته ژان پل‌سارتر: اثر هنری تنها وقتی وجود دارد که به آن می‌نگرند.

دوستان عزيز راديو زمانه، تعريف داستان همچنان ادامه دارد.
تا برنامه ديگر خدا نگهدار

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

گفتید:((این تعريف‌ها در غرب مدام گرد آمدهٰ، نوشته شده، و مجموعه‌ی مختلفی برابر نونویسندگان و علاقه‌مندان قرار گرفته است.)) و همچنین: ((البته این را هم اضافه کنم که با تعریف‌ها و کلاس داستان‌نویسی کسی داستان‌نویس نمی‌شود اما اگر داستان‌نویسان از این تجربه‌ها استفاده کنند مسلماً از راه‌های نزدیک‌تری به قله خواهند رسید.))
راستش تجربه و نظری درباره ی آنچه که در غرب گرد آمده و بدرد نونویسندگان می خورد ندارم.اما تصور من این است که بیشتر همان مطالبی ست که پیش از این در برنامه هایتان اشاره می کردید.تعاریف نویسندگان معاصر ما بیشتر حالت احساسی دارد.بخشی از ذهن خلاق و ادبیشان است و جنبه ی احساسی آن بیشتر از جنبه های ی آموزشی آن است. راهکار های زودتر به قله رسیدن باید ((چگونه)) نوشتن را به ما بیاموزد اما این تعاریف ذهن ما را درباره ی ((چرایی)) نوشتن فعال می کند.
اشتباه می گویم آقای معروفی؟
------------------------------------
همينطور است داويد عزيزم
فکر می کنم شما به طور عميق اين مسئله را پيگيری می کنيد. و لابد می دانيد که بسياری فقط سطحی به هر مقوله ای نيشی می زنند و نظری می افکنند و می گذرند. داستان و ادبيات خلاقه مثل غواصی مدام به عمق رفتن و مرواريد صيد کردن است.
من می خواهم هرچه به دست می آورم (هم آن و هم اين) را در اختيار علاقه مندان بگذارم.
و ممنونم از شما
عباس معروفی

-- david ، Oct 23, 2008

فایل صوتی مشکل دارد متاسفانه...

-- david ، Oct 23, 2008

خسته نباشید
ظاهرا اشتباه لپی پیش آمده و واژه STORY تبدیل شده به Histori که در صورت امکان انتظار تغییرش را دارم.
با سپاس


--
زمانه: تصحیح شد.

-- میترا الیاتی ، Oct 25, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)