خانه > انديشه زمانه > اندیشمندان فلسفه > تفسیرها و «ارادهی به قدرت» | |||
تفسیرها و «ارادهی به قدرت»ترجمهی حمید پرنیانرسالهی دوم، بخش ۸ تا ۱۵ خلاصه نیچه، خاستگاه گناه و وجدان را دنبال میکند تا به روابط اولیهای که بین فروشنده و خریدار، بین طلبکار و بدهکار برقرار است میرسد. ما موجوداتی هستیم که پیوسته همهچیز را ارزیابی و ارزشگذاری میکنیم: همهچیز قیمت دارد، هم کردارها و هم کالاها. این روابط خرید و فروش، بین مردم و اجتماعی که ما درش زندگی میکنیم جریان دارد.
جامعه از یک سو برای مردم پناهگاه و امنیت و صلح فراهم میکند و از سویی دیگر مردم را وامدار خویش میسازد. افرادی که قانونشکنی میکنند مثل این است که نهتنها بدهی خویش را نپرداختهاند، بلکه به طلبکار خویش نیز حمله کردهاند. پس عجیب نیست که چنین متخلفانی با خشنترین مجازاتها روبهرو شوند. نیچه همچنین میگوید که هرچهقدر جامعه قدرتمندتر باشد، کمتر به این نیاز دارد که متخلفین را مجازات کند. اگر جامعهای ضعیف باشد، هر حملهای که علیه جامعه صورت میگیرد بهمنزلهی تهدیدی برای زندگی آن جامعه تصور میشود و باید هر چه زودتر آن حمله را دفع کرد. جامعه هرچهقدر قوی باشد بهرغم همهی حملهها پایدار میماند و میتواند متخلفین و مخالفین را مجازات نکند. چنین جامعهای دیگر نیازی به عدالتی سفت و سخت ندارد. ما وقتی به متخلفی اجازه میدهیم برود، در واقع قدرت خویش را بروز دادهایم و «رحمت» ارزانی داشتهایم. نیچه در اینجا به خاستگاه عدالت بازمیگردد و میگوید که تاثیرات واکنشی انتقام و غیض و خشم، آخرین مواردی است که مورد بازبینی و بررسی عدالت قرار میگیرند. اندکند افرادی که دربارهی فرد آسیبزننده به آنها واقعن با عدالت برخورد کنند. عدالت و نهاد قانون از گروه متخلف انتقام میگیرد. اگر من مورد دستبرد قرار گیرم، این من نیستم که آسیب دیدهام، بل عدالت است که آسیب دیده است، و بنابراین عدالت باید انتقام بگیرد. پس، نیچه میگوید که مفهوم عدالت فقط در جامعهای میتواند وجود داشته باشد که دارای قانون باشد و بتوان از قانوناش تخطی کرد. حتمن قبول دارید که مفهوم خاستگاه با مفهوم سودمندی متفاوت است. قدرتهای مختلف بر معانی و هدفها و تعابیر هر چیزی که مدت زمان درازی عمر کند اربابی میکنند و معنی و هدف و تعبیر آن چیز را مشخص میسازند. وقتی میگوییم چیزی دارای هدف یا سوددهی است در واقع داریم نشانهای از «اراده به قدرت»ی را فاش میسازیم که دارد کار میکند و عمل میکند. چیزها و مفاهیم هیچ هدف ذاتی و درونیای ندارند، ارادهها و نیروهای مختلف هستند که هدف مشخصی به چیزها و مفاهیم میدهند و از این طریق هدف خویش را بهوسیلهی این چیزها و مفاهیم متحقق میسازند. برای نمونه، مفهوم مجازات از یک لحاظ عمر درازی دارد و از لحاظ دیگر، نه. کنش مجازات همان چیزی است که عمر درازی کرده و تنها چیزی که متغییر و بیثبات بوده همانا هدف مجازات است. مجازات تاریخ دراز و روشنی دارد اما اینکه چرا مجازات انجام میشده هنوز هم در ابهام است. نیچه فهرستی از «معانی» متفاوتی که مجازات در طول سالها به خود گرفته را برای ما فراهم میکند. نیچه در این فهرستی که تهیه کرده است میگوید مجازات حس گناهکاری را در ما بیدار نمیسازد. یعنی مجازات به ما نمیگوید که «تو نباید این کار را میکردی» بلکه میگوید «چیزی غفلتن اشتباه انجام شده است». مجازات را بیشتر نوعی بدشانسی میدانند، مجازات ما را محتاطتر و رام میسازد. نقد در این بخش، یعنی بخش دوازدهم، هنوز روشن نیست که منظور نیچه از «اراده» و «قدرت» چیست. یکی از برداشتها از «ارادهی به قدرت» که برداشتی سطحی است از طریق مقایسهی اتفاقهای روزمرهی زندگی خود ما حاصل میشود: هرکسی دوست دارد که بر دیگری غلبه پیدا کند. برای نمونه، پهلوانپنبهی مدرسه دوست دارد که بر دانشآموزان ضعیف اربابی کند و قدرتی که بر آنها اعمال میکند را احساس کند. دانشآموزان خرفت و خنگ همهی سعیشان را میکنند تا نمرهی بالاتری از بقیهی همکلاسیهایشان بگیرند و نشان دهند که تیزهوشتر و زرنگتر هستند. هرکسی که دورهی نوجووانی را گذرانده باشد میداند که چه مبارزهی قدرتی بین دوستان برقرار است. گروههای دوستیای که نوجووانها میسازند تا خودشان را از گروه دیگر جدا میکنند، نشاندهندهی قدرتمندی آنهاست. بین مردان و زنان هم روابط قدرت در جریان است؛ هر کس با اغوای طرف مقابلاش میکوشد تا احساس قدرتمندی کند. نیچه حتی میگوید که سخاوتمندی نیز دستآخر محرکاش ارادهی به قدرت است. اگر به شما محبتی کنم، در واقع دارم به شما نشان میدهم که من قدرت کمککردن به شما را دارم، قدرت دارم که شما را مدیون خودم کنم. نیچه میگوید که محرک و برانگیزانندهی همهچیز همانا ارادهی به قدرت است. اینکه محرک همهچیز ارادهی به قدرت است شاید با ارادهی به زندگی در تضاد قرار گیرد: ارادهی به زندگی یعنی ما در زندگی به دنبال خودصیانتی یا حفاظت از خودمان هستیم. البته دلایلی هم وجود دارد که تصدیق میکند - برای ما - قدرت اهمیت بیشتری از زندگی دارد. مثلن، شهیدی که بنا به هر دلیلی میخواهد بمیرد در واقع با زبان بیزبانی دارد این را میگوید که «تو میتوانی من را بکشی، تو میتوانی با بدن من هر کاری که دوست داری انجام دهی. اما دستات به آرمانهای من نمیرسد، به خاطر اینکه آنقدر قدرتمند هستم که در برابر تهدیدهای تو ایستادگی کنم.» این شهید آشکارا ارزش بیشتری به ارادهی به استقلال قائل است تا ارادهی به زندگی. این نمونهها میتوانند ما را در فهمیدن آنچه نیچه «ارادهی به قدرت» مینامد کمک کند. هیچچیزی نمیتواند بر ارادهی قدرتمند غلبه پیدا کند یا آن را تحت کنترل خویش درآورد. اگر دوستانام هر کاری را که بهام گفتند انجام دهم، من دیگر قدرتمند نیستم، به این خاطر که من مطیع هوسها و خواهشهای آنها هستم. اما اگر شکنجه و تهدید به مرگ هم نتواند رفتار مرا تغییر دهد، من ارادهی بسیار قویای دارم و در برابر همهنوع سلطه مقاومت خواهم کرد. نیچه ارادهکردن را با معنیکردن و تفسیر هم در ارتباط میداند؛ هر چیزی که برای ما معنیدار و مهم باشد بیتردید اراده یا نیرویی پشت این معنیداری و مهمبودن آن چیز هست که سلطهگری میکند. برای نمونه، وقتی من به شما آسیب میرسانم، میتوانیم این کنش من را دو جور معنی کنیم؛ من قلدرمابانه رفتار کردهام، یا اینکه من از خودم دفاع کردهام. در برداشت اول، ارادهای خشن و جسور به قدرت وجود دارد و من با آسیبرساندن به شما دارم احساس قدرت میکنم. در برداشت دوم، من بر طبق غریزهی صیانت از خود عمل کردهام. در هر دو برداشت، عمل یکسانی رخ داده است، اما ارادهای که پشت عمل بوده است میتواند رفتار من را جورهای مختلفی تعبیر کند. هرجا تفسیری یافتیم، بیتردید ارادهای پشت آن تفسیر وجود دارد. از آنجا که خرد مرسوم و سنتی، جهان را بر حسب رفتارها و کردارها میبیند تا نیروها و ارادهها، ما نمیتوانیم معنی چیزها را از رفتار و کردار جدا کنیم، و میپنداریم که کردارها همیشه معانی یکسانی داشته و دارند. نیچه این نقد را در مورد خیلی از مفاهیم اخلاقی به کار میبندد و نشان میدهد که «خوب» و «گناه» و «عدالت» در طول زمان معانی مختلفی گرفتهاند و معانی آنها شدیدن به ارادهی خاصی وابسته بوده است. http://www.sparknotes.com/philosophy/genealogyofmorals بخش پیشین • گناه بدهیای است که باید پرداخته شود |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اراده ی معطوف به قدرت
-- بدون نام ، Jul 28, 2010فایل صوتی قسمت اول مربوط به قسمت سوم است لطفاً اصلاح کنید.
-- رضا ، Jul 30, 2010