تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

نصرحامد ابوزید، قرآن‌پژوهی که تکفیر شد

مریم حسین‌خواه

نصرحامد ابوزید که دادگاه مصر او را مرتد دانست و رهبر سازمان الجهاد حکم قتلش را صادر کرد، متفکر نواندیش و قرآن پژوه مصری بود که از منظری نوین و با ذهنیتی امروزی به مباحث رایج علوم قرآنی و شیوه‌های فهم متن قرآن می‌نگریست و تلاش داشت با به‌کارگیری نظریه‌های متن‌شناختی و روش‌های زبان‌شناسی، به معنای متن راه یابد.


نصر حامد ابوزید، شاعر و مفسر قرآن

سال ۱۹۹۲، هنگامی که ابوزید با ارائه دو کتاب «نقد الخطاب‌الدینی» و «الامام الشافی و تأسیس الایدیولوجیه الوسطیه» تقاضای ارتقا از استاد یاری به استادی در دانشگاه قاهره کرد، به «انکار بدیهیات و ضروریات دین» متهم شد و در نهایت دادگاه به ارتداد و جدایی وی از همسرش حکم داد.

در همین ایام، ایمن الظواهری، رهبر سازمان «الجهاد» که در سال‌های بعد در زمره همکاران بن لادن در افغانستان قرر گرفت ، حکم قتل ابوزید را صادر کرد و این مر سبب شد که پلیس مصر رسماً حفاظت از جان وی را بر عهده بگیرد.

ابوزید در سال ۱۹۹۵ در پی این آزارها، دعوت دانشگاه لیدن هلند را پذیرفت و از آن پس به عنوان استاد رسمی دانشگاه‌های لیدن و اوترخت و دایره‌المعارف قرآن کریم شهر لیدن، به تدریس و پژوهش مشغول شد.

ابوزید از جمله روشنفکرانی است که نگاهی نقادانه به سنت و گفتمان دینی دارد و با یک نگاه درون‌دینی به بررسی وتأمل در باب دین می‌پردازد. در این نگاه محقق با تکیه بر متون دینی (قرآن وسنت) و ارائه تفسیرهای هماهنگ تلاش می‌کند تفسیری از دین ارائه کند که به گمان شخص مفسر از سایر تفاسیر و به‌خصوص تفاسیر سنتی و رایج منطقی‌تر و با روح دین سازگارتر است. در این شیوه ممکن است محقق به طور اساسی نگاهی جدید به متون دینی داشته باشد و نیز ممکن است نقد نگاه‌های سنتی در برنامه‌ی کار او قرار گیرد.

نصر حامد ابوزید دلیل رد داشتن ریشه‌ی تاریخی و خاستگاه فرهنگی برای متون مذهبی همچون قرآن و محکومیت صاحبان این آراء به کفر و ارتداد را در این می‌داند که اندیشه‌ی ابدی و جاودان بودن قرآن به عنوان سخنان دقیق و تام خداوند بخشی از گفتمان دینی سنتی و جزمیات ثابت شده‌ است و تنها تعداد بسیار اندکی از مسلمانان، غیرابدی بودن قرآن را قبول دارند.

از دیدگاه وی معنای بسیار ساده و صریح اندیشه‌ی مزبور این است که اگر قرآن ابدی نباشد، بالتبع در یک معنا و مفهوم خاص ایجاد شده‌است. بنابراین پیام‌های آن باید در ظرف همان معنا و مفهوم فهمیده شوند. نتیجه‌ی این سخن آن است که قوانین مذهبی باید دوباره تفسیر (بازفهمی و بازسازی) شوند، چرا که پیام الهی باید با توجه به روح آن فهمیده شود نه صرفاً معنی کلمات و بالاخره اینکه مقامات رسمی یا جامعه باید این پیام‌ها را تفسیرکرده و قوانین آن را اجرا کنند.

این نواندیش دینی نتیجه پذیرش این اصل که کلام الهی ابدی وغیرقابل تغییر است را چنین عنوان می‌کند: «در آن صورت ایده‌ی تفسیر دوباره قوانین مذهبی کفر و الحاد تلقی می‌شود وهیچ تفاوتی بین ظاهر و باطن کلمات باقی نمی‌ماند و روحانیان تنها قیم‌های دین می‌شوند. به عبارت دیگر، حاکمان اسلامی همانند کلیسای مسیحی می‌شوند و این دقیقاً همان واقعیتی است که از قرن نهم میلادی از زمانی که ابدی بودن قرآن رسماً به عنوان تنها ایمان راستین در جامعه مطرح شد، در تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اسلام اتفاق افتاده‌است.»

از منظر ابوزید اندیشه‌ای که قرآن را متنی قدیم و ازلی می‌شمارد، یکی از خطرخیزترین اندیشه‌های راسخ و چیره ‌است که به سب قدمت و رسوخ به اصلی از اصول اعتقادی تبدیل شده‌است.

از دیدگاه وی برخی متون قرآنی «قابلیت توسعه» دارند و دستیابی به فحوای آنها اهمیت زیادی دارد.
از جمله نصوصی که وی در این دسته قرار می‌دهد، آیات مربوط به حقوق زن و به ویژه ارث زن است. به اعتقاد ابوزید در بافت اجتماعی - فرهنگی که زن دارای پست‌ترین موقعیت اجتماعی بود، نصوصی که سهم ارث زن را نصف سهم مرد معین می‌کنند، فحوایی دارند و آن حرکت در جهت احقاق حق زنان و در راستای آن مساوات زن و مرد در حقوق اجتماعی است. از این رو نباید در شرایط امروزی بر معنای چنین نصوصی پافشاری کرد، بلکه باید فحوای آن را دریافت.

در حقیقت در این شیوه دلالت برخی از احکام تشریعی که در نصوص دینی آمده‌است، با تکیه بر بافت درونی متون از یک سو و استفاده ازبافت تاریخی - اجتماعی پیرامون آنها از سوی دیگر کشف می‌شود.

ابوزید ماندن در دلالت معنای متن را که بیانگر دلالت تاریخی نص در چارچوب تکوین و شکل‌گیری آن است، نگاه داشتن متن در مرحله‌ای محدود و فروکاستن آن به یک اثر و شاهد تاریخی می‌داند.

وی اعتقاد دارد که فحوای متن همان مقاصد کلی وحی (حفظ دین و جان ومال و ناموس مسلمان) نیست که فقیهان می‌گفتند، بلکه محصول حرکتی است که متن درساختار زبان وسپس در فرهنگ و واقعیت پدید آورده ‌است وناگزیر باید به آن‌ها شکل دهد.

ابوزید معیار مشخص حرکت متن و جهت گیری آن را معیاری معاصر می‌داند، بدین معنی که فحوای متن محکوم به همراهی همیشگی با معنا نیست، بلکه افق واقعیت جاری زمانه حرکت آن را جهت می‌دهد.

این قرآن پژوه معاصر در پاسخ به این سؤال که اهداف مسکوت و پنهانی قرآن را چگونه باید کشف کرد، می‌گوید:

«موارد مسکوت و ناگفته‌های متن، یکی از ساز و کارهای متن در مرحله شکل‌دهی است، چرا که بخشی از ساختار دلالی آن است. این موارد گاهی در خطاب به شکل ضمنی به آن اشاره می‌شود و گاهی از طریق بافت بیرونی. به عنوان مثال، موارد مسکوتی که بافت بیرونی بر آن دلالت دارد، در مسأله زنان به شکلی کلی و در مسأله سهم‌الارث به شکل خاص دیده می‌شود. اما موارد مسکوتی که در خود خطاب بر آنها دلالت ضمنی است، در مسأله ارث به طور کلی دیده می‌شود.»

ابوزید فهم معنای بسیاری از احکام ویژه زنان و حتی «مراد» آنها را بدون در نظر گرفتن وضعیت زنان در جامعه عربی قبل از اسلام ممکن نمی‌داند، وی با اشاره به اینکه در آن دوران با زن به مثابه موجودی فاقد اهمیت رفتار می‌شد واگر قیمتی داشت، ارزش خود را از مردی که به وی منسوب بود می‌گرفت، می‌گوید:

«در چنین وضعی چرا نباید معانی موجود در نصوص درباره‌ی زن از جمله مساله سهم‌الارثش که نصف مرد است، بر اساس ماهیت جهت‌گیری که متن در فرآیند شکل‌گیری آن به وجود آورده فحوایی داشته باشد؟ این همان حرکتی است که در راستای گذر از وضعیت نامطلوب زن و رفتن در مسیر مساوات است و این جهت‌گیری در همان زمان به طور پوشیده و آشکارا وجود داشت.»

او بر این باور است که این ارزش‌ها جز در پرتو امر نهفته نمی‌توانستند وجود داشته باشند، زیرا متن، واقعیت را چنان تغییر می‌دهد که چندان با واقعیت‌های [ اصیل اجتماعی ] تعارض پیدا نکند و بتواند تا حدی یک تحول جزئی پدید آورد.

ابوزید با تأکید بر ضرورت تحلیل و تفسیر قرآن و سنت‌های موثق نبوی با توجه به شرایطی که این مفاهیم در آن شکل گرفته‌اند، می‌گوید: «اگر اعراب زمان نزول قرآن در چارچوب مفاهیم اجتماعی - فرهنگی نمی‌توانستند پیام‌های قرآن را بفهمند، قرآن اثرگذاری خود را از دست می‌داد و به عبارتی از ورای فهم قرآن و به کارگیری مفاهیم آن بود که جامعه آنان تغییر کرد. از همین رو است که فهم نسل اول مسلمانان و نسل‌های بعدی به هیچ وجه نباید به عنوان معنای نهایی و مطلق قرآن تلقی شود.»

نصر حامد ابوزید با طرح این پرسش که «سرشت یا ماهیت کلام الهی چیست؟» در پی یافتن روشی صحیح برای فهم و تفسیر قرآن بود، به گونه‌ای که این تفسیر با مقتضیات دوران جدید تطبیق کند و در عین حال با سرشت و قواعد زبانی این کلام نیز سازگار باشد.

رهیافت تفسیری ابوزید در حلقه مکتب ادبی تفسیرقرآن جای می‌گیرد و نظریات وی بر پایه روش تحلیل زبانی و آموزه‌های هرمنوتیک استوار است. وی پژوهش ادبی و محور آن یعنی معنای متن قرآنی را تنها ضامن تحصیل «آگاهی علمی» می‌داند که با آن، می‌توان از مرتبه «توجیه ایدئولوژیک» رایج و حاکم فراتر رفت.

در دیدگاه ابوزید، قرآن یک نص است و بدین سبب شناخت ماهیت و مفهوم آن، تابع ویژگی‌های نصوص بشری است. وی می گوید که اگر بخواهیم قرآن را بشناسیم، تنها یک راه در پیش روی ما انسان‌ها است و آن ورود از مدخل زمین و نه از راه‌های آسمان است. چرا که آدمی هرچه دارد بشری و آمیخته با اوصاف بشری و زمینی است.

به اعتقاد وی حال که خداوند نیز اراده کرده‌است که با زبان آدمیان سخن بگوید، چنین متنی تابع قوانین زبانی بشر است و نمی‌توان پاره‌ای از این قواعد را از روی سلیقه شخصی یا بدلیل تقدس قرآن نادیده گرفت.
از دیدگاه این قرآن پژوه معاصر تاکید بر الهی بودن نصوص و اینچنین پافشاری کردن بر سرشت الهی آن، مستلزم این فرض است که انسان‌ها با روش‌های خود از فهم این متون ناتوانند. مگر آنکه عنایت الهی درکار آید و به برخی آدمیان توان ویژه‌ای برای فهم نصوص بخشد و این دقیقا حرف عرفا و متصوفه‌ است.

ابوزید از جمله اولین کسانی است که در نگاه به دین از روش هرمنوتیکی جدید بهره برده‌ است و رهیافت وی در فهم معنای متن، در چارچوب روش هرمنوتیک در خوانش متون است. مقاله وی با عنوان «هرمنوتیک و معضل تفسیر متن» که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، اولین مقاله در زبان عربی راجع به هرمنوتیک است.

گرایش‌های هرمنوتیکی ابوزید بیشتر الهام گرفته از دیدگاه‌های اریک هرش از مدافعان سر سخت عینی‌گرایی در تفسیر متون است و بر امکان ارائه فهم عینی از متن و لزوم توجه به قصد مولف تاکید دارد.

نصر حامد ابوزید می‌کوشید تا از رهگذر قرائت ژرف میراث ادبی- کلامی، عناصر سازنده عقل اسلامی را بررسی کند. او معتقد بود که اگر بتوان تمدن یونان را «خرد بنیاد» دانست، بنابراین می‌توان تمدن عربی - اسلامی را نیز «متن بنیاد» انگاشت، از این رو کشف معنای متن (نص) و بررسی ساز و کارهای آن به دغدغه اصلی ابوزید بدل شد.

این نواندیش مصری که روز دوشنبه، پنجم ژوئیه در سن ۶۷ سالگی درگذشت، نزدیک به پانزده کتاب به زبان‌های عربی و انگلیسی منتشر کرده که دو کتاب «معنای متن» و «چنین گفت ابن عربی» و چندین مقاله وی به فارسی ترجمه شده است.

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه:
قرآن به مثابه‌ی متن، قرآن به مثابه دیسکورس‌های مختلف

نظرهای خوانندگان

یکی از بهترین و سالم ترین گزارش هایی که درباره ابوزید خوانده ام. معلوم است نویسنده کاملا با موضوع آشناست. نه از فضل فروشی خبری است نه از حرافی. مرسی

-- بدون نام ، Jul 7, 2010

It is very interesting. Thanks.

Forough

-- بدون نام ، Jul 7, 2010

aali bood merci

-- ye allaf ، Jul 8, 2010

راهش پر دوام باد.به سادگی می توان اندیشید که امور متحول مانند جامعه و یا انسان دستورات ساکن را برنمی تابد.

-- hamid ، Jul 8, 2010

کامل بود و گویا متن نوشته. خدایش بیامرزاد ابوزید.

-- بدون نام ، Jul 8, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)