تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

بروز هویت فردی در آثار هنری

پانته‌آ بهرامی
pantea.bahrami@yahoo.com

نمایشگاهی در سفر؛ تابستان گرم در رم. روزهای پایانی سال در سرمای نوامبر و دسامبر در کلن و ماه آینده شاید در یک گوشه‌ی دیگر از این کره‌ی خاکی.

Download it Here!

این نمایشگاه که مدام در سفر است «ایران امروز» نام دارد و آثار هشت هنرمند ایرانی را که در درون و برون مرزهای ایران زندگی می‌کنند در بر گرفته است.

روز ۲۶ نوامبر سال جاری، نگارخانه Brigitte Schenk بریگیته شنک، آثار نقاشی و چیدمان افسون، کورش عسگری، آلا دهقان، زهرا حسن‌آبادی، امیر هدایت، شهره مهران، مسعود سعدالدین و وحید شریفیان را در شهر کلن به نمایش گذاشت.


مهم‌ترین ویژگی این نمایشگاه نشانه‌های پیوندی است که میان آثار هنرمندان ایرانی درون مرز و برون‌مرز وجود دارد. آن‌چه آنها را به هم پیوند می‌زند، هنر و دغدغه‌های انسانی است.

رابطه‌ی بین هنرمند و اثر که هویت ویژه‌ای به هر کدام از آثار زده است، یکی از معیارهای گزینش هنرمندان، از دید شهرام کریمی، هنرمند نقاش و طراح هنری نمایشگاه ایران امروز بوده است.

او در این زمینه توضیح می‌دهد: «گرایش قوی‌ای که در این نمایشگاه هست توجه به هنرمندان جوانی است که بخشی از آنها در ایران زندگی می‌کنند و کیفیت تازه‌ای در کارشان هست. معمولاً مفهوم قدیمی‌ای از هویت به صورت کلیشه وجود دارد که با مثلاً ایران و خط- نقاشی بیان می‌شوند، اما هویت این هنرمندان از دل رسیدگی و یافتگی خودشان بیرون آمده است. وحید شریفیان، هنرمند جوانی است که در ایران زندگی می‌کند و بدن خودش و اصلاً خودش را محور کار قرار داده است. یا آلا دهقان که او هم در ایران زندگی می کند، به فردیت خاصی در کارش رسیده است. احساس دخترانگی و سادگی‌اش خیلی ساده و روان، با استفاده از آبستراکسیونی که از فضا و شرایط ایران دارد در کارش نمود یافته است.

چند تابلو از شهره مهران که در ایران زندگی می‌کند در این نمایشگاه حضور دارد. او نقاش است و مانتوهای زنان ایران را می‌بیند و این تجسم واقعی شرایطی است که امروز در آن زندگی می‌کند. همه‌ی این هنرمندان با تکنیک خوب، یک فردیت و شخصیت هنری که خاص خودشان است در کارشان ارائه می‌دهند.»


چهار نفر از هنرمندان نمایشگاه «ایران امروز» که تا ۲۰ دسامبر در کلن آلمان ادامه خواهد داشت، زن هستند.

زهرا حسن‌آبادی، نقاش، عکاس و مجسمه‌ساز مقیم آلمان با اثری به نام «قالی» در این نمایشگاه شرکت دارد. قالی ده‌ها کارت تلفن را با خود حمل می‌کند؛ کارت‌های تلفنی که یادآور یک دنیا خاطره از دوران تنهایی در غربت هستند.

زهرا حسن‌آبادی می‌گوید: «کار من ادامه‌ی یک کار قالی است. دو بخش اصلی دارد. در قسمت بالا، شخصی از عشایر فارس که فامیل خودم بوده ، آن را برایم به صورت کیف بافته و سال‌ها قبل به من هدیه داده است. قسمت دیگر که رنگ آبی در آن است، قسمتی است که خودم انجام داده‌ام. کارت‌های تلفنی است که وسیله‌ی تماس من با ایران بوده است. به‌خاطر خاطرات و عصبانیتی که از کارت‌ها داشتم آنها را به کناری می‌گذاشتم، مثل دفترچه‌ی خاطرات. بعد نمایشگاهی بود به‌عنوان کیسه‌ی فرهنگی و من فکر کردم که چیزی را توضیح دهم که هم به فرهنگم ربط داشته باشد و هم حفظش کرده باشم. دور هر کارتی نخ پیچیده شده البته بافته نشده و سیستم دیگری غیر از قالی است، ولی وقتی از دور نگاه می‌کنید، حالت قالی را دارد.»


در تابلویی دیگر لبانی قرمز به چشم می‌خورد که چون قایقی در سطح آبی آب روان است. در بالای صفحه چند حیوان سرگردان اما معصوم ترسیم شده‌اند. این اثری آبستره از هنرمند جوان مقیم تهران، آلا دهقان است. آثار وی علاوه بر سادگی در فرم پیچیدگی‌های ذهنی او را نیز به نمایش می‌گذارد.

دیگر هنرمندی که اثری از او در این نمایشگاه وجود دارد، امیر هدایت است.

شهرام کریمی، طراح نمایشگاه در مورد این هنرمند جوان مقیم آلمان و اثر او به نام «آشغال» می‌گوید: «سال‌هاست که هدایت این کار را انجام می‌دهد. این دومین نمایشگاه اوست و مرا یاد مرحوم ژازه طباطبایی می‌‌اندازد که سال‌ها با آهن مجسمه‌های کوچکی را سر هم می‌کرد. سال‌های مدید است که او نیز این کار را می‌کند. اسم این اثر آشغال است چون از آشغال اجزای کار خود را درست می‌کند. وقتی کارش را دیدم متوجه شدم یک چیز اسطوره‌ای در آدم‌هایی که درست می‌کند وجود دارد.»


مسعود سعدالدین دیگر هنرمند نمایشگاه است که در آلمان زندگی می‌کند. در اثری متعلق به این هنرمند، یک نقاش در حال نوشتن این جمله است: «ما ترسی نداریم.» شاید اشاره به هویت روح و روان بخشی از ایرانی‌ها و به ویژه جوانان دارد که هم در خیابان و هم در هنرشان این حرف را می‌زنند: «ما ترسی نداریم.»

شهرام کریمی می‌گوید: «این همان صحبت و تاکیدی است که من روی اصیل بودن کار دارم. یک کار که با شرایط اجتماعی و روح و روان هنرمند سر و کار دارد نمی‌تواند در هوا معلق شود. امروز ما دچار کارهایی هستیم که از ایران می‌آیند و از دور با مدرنیسمی سر و کاردارند که ریشه نه در شرایط جامعه و نه در آن هنرمند دارد. آدم نمی‌داند مثلاً رابطه‌ی این آبستره که یک شیرازی کار کرده با آن فضا و حس از کجا می‌آید. واقعاً سئوال این است از کجا می‌آید. کار زهرا حسن‌آبادی از گذشته و از نوستالژی‌اش می‌آید که به شکل زیبایی آن را ترسیم کرده است: یک فرش بزرگ بافته و اجزای اینها کارت تلفن هستند.


منظور شما این است که معیار انتخاب آثار در این نمایشگاه آن پیوندی است که این افراد بین آثار هنری خود و فردیت و شرایط اجتماعی خود ایجاد کرده‌اند و مهر هویت فردی‌شان بر آن هویداست.

منظور من این نیست که اینها تنها به این دست پیدا کردند و یا امروز به این هویت دست پیدا کردند. این معیارکار خوب هنری در طول تاریخ هنر بوده است. سئوال اساسی این است که هویت یک هنرمند از کجا می‌آید؟ برای پیدا کردن آن هنرمندانی که هویت را نه از تعریف‌های ساخته شده از بیرون مثل فرش ایران، پسته‌ی ایران و کالیگرافی ایران می‌شناسند باید دقت کرد. من می‌گویم یک هنرمند مثلاً ایرانی در واقع هویتش مثل جواز ورودش به نمایشگاه‌های هنری در اروپا شده است. یعنی برای اینکه وارد شود باید حتماً یک علامتی از کشورش همراهش باشد. این کارهایی که در این نمایشگاه گذاشته‌ام، این هویت‌های کلیشه‌ای را ندارند و جزو هنرمندانی هستند که هویت در آنها عمق پیدا کرده، فکر شده و از درون هنرمند آمده و به شکل زیبایی شناسانه‌ای تبدیل به کار هنری شده است.»


سراب بازار هنری

شهرام کریم جهانی شدن از طریق رسانه‌ها را یک شانس برای هنرمندان می‌داند و ادامه می‌دهد: «خوشحالم امروز شرایطی برای هنرمندان ما به وجود آمده که برخلاف زمانی که ما جوان بودیم و در شهری چون شیراز، دست‌مان به زرغون هم نرسیده بود، این امکان را دارند که با امکانات رسانه‌ای در محل بومی خود بمانند و جهانی شوند. این به نظر من نعمت بزرگی است که پیش آمده و باید به درستی از آن استفاده کرد. منظورم این است که باید به جنبه‌های هنری آن توجه داشت.

امروز نوعی ویروس (البته شاید لغت سنگینی باشد) در بازار هنری به وجود آمده است. به این ترتیب که وقتی آدم ظاهر کارها را پس می‌زند، می‌بیند رفتاری که با آثار هنری می‌شود به ویژه در خاورمیانه و دبی، مثل کفش نایک و پارچه است. یک عده با این قیمت‌ها بازی می‌کنند، شکل‌سازی‌هایی به وجود می‌آورند و عده‌ای فکر می‌کنند برای موفق شدن باید این شکل‌ها را در خود داشته باشند. این خطر بزرگی است که هنرمندان جوان ما را تهدید می‌کند. هنر تمبر کوتاه‌مدت نیست که بتوان مهر باطل بر آن زد. هنر تاریخ دارد و می‌ماند. هنرمندان جوان مواظب باشند توی این جریان بازار که به آنها تحمیل می‌شود تا در آن بازار بگنجد کار نکنند. من این موضوع را صادقانه و با یک حس قلبی می‌گویم.»


هنرمند و اجتماع

زهرا حسن‌آبادی هنرمند مقیم آلمان، در پیوند با تعهد هنرمند نسبت به مسائل اجتماعی می‌گوید: «خیلی‌ها به ویژه با دیدگاه‌های سیاسی و قالبی در جامعه فکر می‌کردند که هنر حتماً باید دارای یک ایدئولوژی باشد. نه هنر بحث زیباشناسی است. هنر از زیبایی‌ها، از کنتراست، از خط، رنگ و فرم صحبت می‌کند، ولی من مخالفتی ندارم. اگر یک کاری جنبه‌ی سیاسی و یا بیان اجتماعی به خودش بگیرد، مشکلی ندارد، اما این کار را نمی‌توان به زور وارد اثر کرد.

اگر شما مشکلی داشته باشید و با یک سئوال در ذهن‌تان روبه‌رو باشید که شما را اذیت کند، نوعی بروز خودبه‌خودی و خودکار در اثر هنری‌تان خواهد داشت. این را نمی‌توان به صورت شعاری وارد کار کرد. آن موقع کار شعاری و خسته‌کننده می‌شود و زود از یاد می‌رود. کار باید خیلی طبیعی به طرف مسائل اجتماعی و سیاسی نزدیک شود. این چیزی نیست که آدم برایش تصمیم بگیرد. به نظر من هنرمند، این دل‌نگرانی‌ها را دارد یا ندارد. اگر دارد در آثارش انعکاس می‌یابد.»

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

من به وجود خواهر عزيزم چون زهرا مي نازم كه اين اثر زيبارا بوجود آورد كه شايد هر كسي نيز بتواند بوجود بياورد ولي ايشان با اين كارشان اين را ميگويد: كه حتي من وشما نوعي نيز بهتر ين اثرها را ميتوانيم خلق كنيم ولي بايد به استعداد هاي دروني خود ايمان داشته و آن را كشف كنيم . ولي خيلي ها شايد بگويند من كه در ايران هستم فقط بايد فكر پركردن شكم خود يا به عبارتي فكر نان شب خود باشم وديگر فكري براي كشف استعداد خود نداشته باشم ،ولي بايد بدانند كه اين رژيم دنبال چنين خواسته اي ميگردد
. ولي ما با وجود سختي پيدا كردن نان شب خود وخانواده اگر توانستيم اين استعداد و اين اثرها را در درون خود كشف كنيم آن موقع است كه دشمن راخوار و ذليل و خود پيروز گشته ايم. وهمچنين ازشما مدير محترم كه چنين آثارهايي را جهاني , و هم از خواهر عزيزم زهرا كه در بوجود آوردن آثار براي ما تلاش ميكند تشكر وسپاس فراوان وبهترين ها را آرزو مي كنم . به اميد آثاري جديد شما را به خداوند ، اهوراي ايران زمين مي سپارم ،حق نگهدار تان .

-- م.حسن آبادي ، Dec 15, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)