تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

ما همه بار به‌دوشان هم‌ایم

محمود فلکی
www.mahmood-falaki.om

در ادامه‌ی بحث جوایز ادبی در رادیو زمانه و به چالش کشاندن آنچه که برخی از آن به‌عنوان «مافیا»ی ادبی و برخی «شبکه»‌های ادبی متشکل از نویسندگان و صاحب‌نظران پرکار و خلاق یاد می‌کنند، می‌پرسیم:

آیا با توجه به سانسور ادبیات خلاق در ایران، جوایز ادبی می‌توانند به رشد ادبیات معاصر ایران کمک کنند، یا اینکه در این شرایط اصولاً ادبیات قابل تاملی آفریده نمی‌شود؟/ کیفیت نقد ادبی در ایران چگونه است؟/ آیا فکر می‌کنید در ایران مبانی قابل اعتمادی برای داوری ادبی وجود دارد؟

از شما صمیمانه دعوت می‌کنیم در این بحث شرکت کنید. نظرات همه‌ی عزیزان اعم از مخالف یا موافق را در کمال امانت‌داری منتشر می‌کنیم.

برای آغاز این بحث درازدامن، این پرسش‌ها را با جمعی از صاحب‌نظران در میان گذاشتیم. امروز نظر محمود فلکی، نویسنده و از اعضای هیأت داوران جایزه‌ی بنیاد هوشنگ گلشیری را می‌خوانیم:
فرهنگ زمانه




ما همه بار به‌دوشان همیم

انگار سانسور و حذف آثار ادبی تنها در همین چند سال اخیر پیش آمده که حالا به این فکر بیفتیم که با این شرایط آیا جوایز ادبی می توانند به رشد ادبیات معاصر یاری دهند یا نه! سانسور در جامعه‌ی ایران سده‌هاست که سد راه آفرینش در همه‌ی زمینه‌ها می‌شود. سانسور نه تنها از طریق ممیزی به طور رسمی اعمال می‌شود، بلکه در وجود همه‌ی ما خودسانسوری و سانسورِ دیگری به نوعی ریشه دوانده است، و به همین علت است که مدام در پی حذف دیگری به هر وسیله‌ای هستیم. سانسور امری اجتماعی- روانی در همه‌ی جوامع خودکامه است که دیگر بزرگ و کوچک یا دولت و فرد نمی‌شناسد. به قول نیمایوشیج «ما همه بار بدوشان ِ همیم.» منتها نوع و شدت آن می‌تواند تفاوت داشته باشد.


محمود فلکی

نهادهای مستقل به خودبسندگی مدنی می‌انجامند

اگر وجود و حضور ِ نهادهای مستقل را با نگاهی دیگر بررسی کنیم، شاید به درک دیگری از موضوع برسیم:

اصولاً برپایی ِهر نهاد مستقل، چه ادبی برای ارایه‌ی جایزه چه غیر آن، در یک جامعه، می‌تواند آموزه‌ای باشد برای خودبسندگی ِمدنی تا شاید راهی برای اندیشیدن به چگونگی ِ برخورد دموکراتیک باشد؛ زیرا نهادینه شدن ِهر پدیده‌ی اجتماعی می‌تواند از رهگذرِ ایجاد نهادهای مستقل در درون جامعه‌ امکان‌پذیر باشد؛ وگرنه چیزی که از بالا، از دولت یا قدرت دیکته شود، حتا اگر نام ِ آن «چیز»، دموکراسی هم باشد، تا زمانی که از درون جامعه برنیامده یا در درون جامعه نهادینه نشده باشد، راه به جایی نخواهد برد. بنابراین، این جایزه‌های مستقل، با همه‌ی کاستی‌ها و دشواری‌هایش، می‌توانند به عنوان حرکت مستقل یک نهاد اجتماعی، در مجموع تأثیر مثبتی داشته باشند.

اگر این دلیل را برمثبت بودن اهدای جایزه‌ی ادبی مستقل ندانیم، دلیل دیگری هم وجود دارد تا حضور آنها را مثبت ارزیابی کنیم. یکی از دلایل می‌تواند این باشد که این جایزه‌ها دست‌کم این حُسن را دارند که چند صباحی کار ِ بحث و نقد ادبی را راه می‌اندازند و حرکتی هرچند کوچک در جامعه‌ی ادبی پدید می‌آورند.

هر حرکت مستقلی نیاز به پشتیبانی دارد

درست است که هرچه سانسور شدیدتر عمل کند، امکان انتشار آثار ادبی و غیر آن کمتر می‌شود، و جایزه‌هایی از این دست ممکن است حقیقت ِ وجود ِ پدیده ‌ای به نام ادبیات را به شکل کامل ِ آن بازتاب ندهند؛ اما در هر حال جامعه همیشه در هر شرایطی آفریده‌هایش را به بازار می‌فرستد. حافظ در زمانی می‌زیست که شخص متعصب و بی‌رحمی چون امیر مبارزالدین حکومت می‌کرد که به دست خودش تا ۸۰۰ دنفر را سر بریده است. اما حافظ در چنان شرایط جانفرسایی به کار خود ادامه می‌داد، و امروز همه جا سخن از حافظ و شعر اوست و از آن حاکم نامی برده نمی‌شود، یا اگر نامی از او به میان می‌آید به همت نام ِحافظ است. حکام می‌آیند و می‌روند، ولی اندیشه‌ی آفرینشگر مانند رودی پیش می‌تازد. حالا این رود گاهی کوچک‌تر می‌شود و همچون جویباری حرکت می‌کند یا به مانعی برمی‌خورد و از مسیر خود خارج یا منحرف می‌شود، اما در هر حال به راهش به گونه‌ای ادامه می‌دهد. بنابراین هر حرکت کوچکی که در تداوم این راه، هر چند نارسا، مؤثر باشد، نیاز به پشتیبانی دارد.

نقد و انتقاد ضروری‌ست

واقعیت این است که اهدای جایزه در ایران از طریق نهادهای مستقل که چند سال اخیر متداول شده، حرکتی تازه در پهنه‌ی ادبیات ایران است. و هر کار تازه‌ای، به خاطر نبودِ تجربه‌ها، کاستی‌ها و ضعف‌های خود را هم دارد. به‌ویژه اینکه این نهادهای مستقل در کارکردشان با موانع رسمی مواجه می‌شوند که بر دشواری راه می‌افزایند. در کشوری که ایجاد یک نهاد یا انتشار نشریه‌ی مستقل و انتشار کتاب با موانع و دشواری‌های جدی همراه است، وجود همین چند مورد را نیز باید غنیمت شمرد و از آنها پشتیبانی کرد، نه اینکه آب به آسیاب آنهایی ریخت که می‌خواهند هر صدای مستقل یا ناآشنایی را در نطفه خفه کنند. البته این سخن به این معنا نیست که نباید از کاستی‌ها و ضعف‌ها و موانع انتقاد کرد. حضور و کارکرد ِنقد، که در جامعه‌ی ماعمدتاً «انتقاد» تلقی می‌شود امری ضروری است. ظاهراً بر همگان روشن است که پایه‌ی رسیدن به دموکراسی را نقد می‌سازد. ولی آنچه به عنوان نقد یا انتقاد ارایه می‌شود، بیشتر حالت توهین و اتهام را دارد.

ادبیات فارسی در کلیت آن

اما در اینجا نکته‌ای را که چند سال پیش هم گفته و نوشته‌ام، دوباره تاکید می‌کنم: نباید فراموش کنیم که این جایزه‌ها تنها کتاب‌هایی را دربرمی‌گیرند که در ایران چاپ شده باشند. بسیاری از کتاب‌هایی که توسط نویسندگان مهاجر نوشته می‌شوند، نمی‌توانند در ایران مجوز چاپ بگیرند. از این زاویه برخی از نویسندگان وشاعرانی که در خارج از کشور آثار خوبی ارایه می‌دهند، شانش دریافتِ چنین جایزه‌هایی را ندارند و از این بابت حق آنها ادا نمی‌شود. پس تا زمانی که چنین است، باید توضیح داده شود که بهترین کتاب سال «در ایران» انتخاب شده، نه بهترین‌ها در «ادبیات فارسی» در کلِ آن. زیرا ادبیات فارسی ِتولید شده در خارج از کشور جزو جدایی‌ناپذیر ادبیات فارسی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

نقد به‌سامان جدا از دموکراسی نیست

کیفیت نقد ادبی در ایران در مدتی کوتاه که نمی‌تواند تغییر کند. همان است که بود. نقد در ایران (در هر زمینه‌ای) به طور کلی هنوز در آغاز راه دشواری قرار دارد. از چند استثناء که بگذریم، نقد ادبی یا هر نقد دیگر در هر زمینه‌ای در ایران هنوز به ابزار لازم و موازین ِ درخور دست نیافته است. گرچه تلاش‌های فردی و محدود ِ بعضی از منتقدین در راستای ارایه‌ی نقد بهتر و علمی‌تر در این زمینه ستودنی است، ولی نقد در کلیت ِ آن آنگاه می‌تواند کارساز و بسامان کارکرد داشته باشد که در جامعه، آزادی نقد به معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد. تمرین برای نقد ِ بسامان، جدا از تمرین برای آزادی و دموکراسی نیست. برای همین است که پیشتر در پاسخ به پرسش پیشین گفته‌ام که همان نهادهای کوچک و مستقل می‌توانند زمینه‌ی کوچکی باشند برای تمرین در این مسیر. نقدهایی که ارایه می‌شوند عمدتن سلیقه‌ای هستند و تشخیص درستی در تفاوتِ بین نقد ژورنالیستی یا معرفی سطحی یک اثر با یک نقد جدی و بسامانِ ادبی کمتر وجود ندارد. در نقد ادبی ما مانند دیگر اشکال شعور اجتماعیِ ما هنوز تشخیص صدف از خزف دشوار است.

سطح نقد را باید با سطح آثار خلاق سنجید

اینکه مبانی قابل اعتمادی برای داوری ادبی در ایران وجود دارد یا ندارد باز هم برمی‌گردد به توان و میزان حرکت‌های ادبی در ایران. سطح نقد در ایران و داوری را باید با سطح آثار منتشر شده سنجید. در این راستا باید بگویم که آری این دو سطح (سطح نقد و داوری از یکسو و سطح آثار منتشر شده در ایران از سوی دیگر) در مجموع با هم همخوان هستند.

به گمانم نقد ادبی فارسی می‌تواند از طریق نقدِ برخی از منتقدان در خارج از کشور به تلاش برای رسیدن به نقدی با کیفیتی درخور یاری رساند، به‌شرطی که این دوستان همچنان با نگاه به نقد داخلی و متاثر از جریان‌های روزمره، کارشان را ارایه ندهند، و همان حرف‌ها را به گونه‌ای دیگر تکرار نکنند، بلکه از آموزه‌های نوین ِمحیط ِآزادی که در آن می‌زیند بهره‌ی بیشتری ببرند.

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه
ادبیات یک کار اعتراضی‌ست، سعید سبزیان، خارج از سیاست، رادیو زمانه
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

بحث آقای فلکی متناقض و بی استدلال است. صرف اینکه این جایزه ها "چند صباحی کار ِ بحث و نقد ادبی را راه می‌اندازند و حرکتی هرچند کوچک در جامعه‌ی ادبی پدید می‌آورند"دلیل موجودیت و فراگیری آنها نمی تواند باشد. آفای فلکی! کدام حرکت؟ شما با خیال راحت در خارج از کشور نشسته اید و از ابن باند بازی ها و هوچی گری هایی که به نام نقد به راه افتاده بی خبرید. اگر این فضای آلوده را تجربه می کردید آن وقت چنین گرفتار تخیل شاعرانه تان درباره جوایز ادبی نمی شدید... ضمنا یک سوال، اگر در زمانه حافظ جایزه غزل را راه اندازی می کردند و آن را بر اساس روابط خاص تقدیم ساوجی و خواجو و... می کردند چه؟ پس چه خوب که چنین جایزه ای اصلا برگزار نشد در آن زمانه. از شما بعید است این طور سخن گفتن.

-- mehrdad ، Dec 20, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)