خانه > گزارش ويژه > گفتگو > توقیف شهروند امروز و بیانیه کانون نویسندگان | |||
توقیف شهروند امروز و بیانیه کانون نویسندگانمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comپنجشنبه، پانزدهم آبانماه، در بحبوحهی اخبار مربوط به استیضاح وزیر کشور و عدم رای اعتماد به او، خبر توقیف هفتهنامهی «شهروند امروز» تیتر بسیاری از خبرگزاریهای داخل کشور شد. پس از آن احتمال ارتباط توقیف مجله به یکی از مسایل مطروحه در آن، بحث روز شد. اخبار مربوط به مدرک جعلی آقای کردان، یا مصاحبهی جنجالی دو دختر آقای هاشمیرفسنجانی با این نشریه که از قتل آیتالله لاهوتی از روحانیون سرشناس ابتدای انقلاب و پدر همسران خود پرده برداشته بودند، قویترین احتمالات مرتبط با توقیف این نشریه محسوب میشوند. دو دلیلی که هر دو با نهادهای مهم قدرت در کشور، یعنی دولت احمدینژاد و حوزهی هاشمیرفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ارتباط است.
کشیده شدن این بحث در مجلس شورای اسلامی به شکل طرح سوال از وزیر ارشاد به این شبهات دامن میزند. اما این گزارش دربارهی بیانیهی کانون نویسندگان ایران در محکوم کردن توقیف این هفتهنامه در عین یادآوری گلهمندانه از سیاستهای شهروند در ارتباط با دگراندیشان است. شاید برای اولین بار در عرصهی نویسندگان اهل قلم ایران چنین برخوردی در مقابل حاکمیت رخ میدهد. به همین مناسبت با سیمین بهبهانی، عضو کانون نویسندگان ایران، محمد رهبر از دبیران نشریهی «شهروند امروز» و همچنین دکتر ناصر زرافشان، عضو دیگر کانون نویسندگان ایران گفت و گو کردهام.
خانم بهبهانی، شما در جریان موضع کانون نویسندگان در مورد توقیف «شهروند امروز» هستید که ضمن حمایت از این نشریه بر گلایههایی از «شهروند امروز» مبتنی است؟ کاری به این ندارم در گذشته چه بوده و دلم نمیخواهد وارد این ماجراها بشوم. ما اهل انتقام و انتقامجو نیستیم و باید نسبت به یکدیگر با کمال رافت رفتار کنیم. مجلهی «شهروند امروز» واقعاً مجلهی خوبی بود و گاهی آزادانه در مورد حقایق صحبت میکرد، الان توقیف شده است که مایهی تاسف است. همینطور مجلات و روزناهههایی که پیدرپی توقیف میشوند و دیگر فرصت چاپ پیدا نمیکنند. اینها موجب نگرانی ما است، برای اینکه اگر در این مملکت، زبان نویسندگان و ساکنان و فرهنگمندانش آزاد نباشد، رو به فنا خواهد رفت، عقب خواهد رفت و خاموش خواهد شد. امیدوارم هر چه زودتر روزنامههای توقیف شده، از جمله «شهروند امروز» دوباره قادر به چاپ باشند. میدانید اینها با خون جگر یک شماره را منتشر میکنند. برای هیچکدام از اینها استفاده مادی ندارد، مقداری از زندگی خود را میکاهند و با عشقشان به اینکه کلام آزادی به گوشها برسد، شروع به روزنامهنگاری میکنند. خانم بهبهانی با یادآوری برخوردها از جانب برخی از نویسندگان مجلهی «شهروند امروز» نسبت به نویسندگان و اعضای کانون نویسندگان ایران میگویند: البته من از آن موضع «شهروند امروز» دفاع نمیکنم. مسوول آن خودش است و کانون هم جواب آن را داده است. ولی بههیچوجه اهل انتقام نیستم و دلم نمیخواهد با توقیف یک مجله، خوشحال شوم به این دلیل که در گذشته یک ناروایی انجام داده است. امیدوارم هیچکس خوشحال نباشد. اصولاً افراد کانون نویسندگان و نویسندگان ما که انسانهای بسیار خوشقلب و مهربانی هستند، همیشه با هم و همینطور نسبت به دیگران و هموطنان با رأفت رفتار میکنند. مطمئن هستیم که از تمام این جریانات پیش آمده به خصوص توقیف روزنامهها همه کسل و غمگیناند.
با آقای محمد رهبر، دبیر سرویس اجتماعی مجلهی «شهروند امروز» گفت و گو میکنم. آقای رهبر، به نظر میآید در مورد توقیف شهروند، فعالیتهای بیشتری از موارد مشابهی آن در جامعه اتفاق افتاده است، مثل پرسش ۱۱ تن از نمایندگان از وزیر ارشاد. آیا اینها برخوردهای جدیدی نیستند؟ خیر، اینها موارد جدیدی نیست. اصل مطلب این است که بسته میشود. ۱۰ـ ۱۱ نفر از اقلیت مجلس یا حالا از منصفان اکثریت میآیند و یک اعتراض هم میکنند. در مورد روزنامهی «هممیهن» و «شرق» هم این اتفاق افتاد. پس اهمیت زیادی ندارد. خیر، مسالهی مهمی نیست. ولی چیزی که مهم است، این است که میخواهند تذکری جدی به همهی روزنامههای اصلاحطلب بدهند. فکر میکنم به زودی شاهد باشیم که روزنامهی «کارگزاران» هم انشاالله! بسته بشود. اما آقای رهبر، مسالهی دیگری که شاید جدید باشد به موقعیت مجلهی «شهروند امروز» بین مخالفان و حتا موافقان برمیگردد. کانون نویسندگان ایران هم بیانیهای در حمایت از شهروند و در محکومیت توقیف آن صادر کرده است، اما گلهمندانه. توضیح داده است که این همان برخوردهایی است که شهروند نسبت به نویسندگان دیگر که جدا از محافل خودش است صورت گرفت. اشارهاش به برخوردی است که در بعضی مقالات شهروند نسبت به کانون وجود داشته است. شما قطعاً آن برخوردها را به یاد دارید. در جریان جنجال و دعوایی که قبلاً بین یکسری از نویسندگان کانون بود، بودم. اما بیانیهی کانون را در حمایت از «شهروند امروز» را ندیدهام. از قضا مثل اینکه کانون نویسندگان هم شعبات زیادی دارد و مثل اینکه اینها چندان حرفهای همدیگر را هم قبول ندارند. یکسری حمایت میکنند و یکسری هم حمایت نمیکنند. کانون، تشکل منسجمی نیست که همین نامه را به کلیت کانون نویسندگان منتسب کنم. ولی در مورد اصل آن برخورد بین «شهروند امروز» و اعضای کانون نویسندگان نظرتان چیست؟ فکر میکنم، دوستان عضو کانون نویسندگان در حقیقت «شهروند» را مثل یک حکومت تصور کردهاند. حالا «شهروند» یک مجلهی پرتیراژی هم بوده است. اینکه میگوییم پرتیراژ، یعنی ۴۰ هزار نفر در جامعهی میلیونی ایران. فکر میکنم این نشریه چنین قدرتی نداشته است که یکسری دیگر را محکوم کند و... اگر شما شمارههای مختلف شهروند را ببینید، مشاهده میکنید نویسندهی بنامی در ایران حضور نداشته که نام و یادش در شهروند نیامده باشد. همینطور در روزنامهی «هممیهن»، روزنامهای که تعدادی از خبرنگارانش بعد از توقیف روزنامه در «شرق» حضور پیدا کردند، نظر همه را منعکس میکردیم. من به شخصه در همین بخشی که بودم، این کار را انجام میدادم. چون روزنامهنگاری «هنر بستهبندی» است، ما روشنفکر نیستیم. باید حرفهای همین روشنفکران را بستهبندی کنیم. فکر نمیکنم، اگر یکی دو، نفری مشکل داشتند آن را تعمیم بدهند به تمام نویسندگان و این شعار را هم بدهند که ما منتقد خودمان را دوست داریم، حتا اگر خودمان هم نباشیم. فکر میکنم بعضی از دوستان چنان دلخور هستند که حتا با «مرگ» شهروند هم این دلخوری پابرجا است. ولی مضمون بیانیه در هر حال خواهان گشایش مجدد «شهروند» است. درست است. ولی گوشه و کنایه زدنهایش کمی عجیب است. در این فضا دیگر من و شما نباید از هم انتقاد بکنیم، چون فضای خطرناکی است و باید دستها را به دست هم داد.
برای اینکه زاویهی دیگری از برخورد کانون نویسندگان را هم مطرح کرده باشم، با دکتر ناصر زرافشان از اعضای دیگر کانون نویسندگان گفت و گو کردهام. وی میگوید: برای ما حق آزادی بیان مطرح است و اینکه این حق مورد تعرض قرار گرفته است. منتها این حق اینبار در قالب «شهروند امروز» مورد تعرض قرار گرفته است. به این دلیل معترضیم که آزادی بیان، یک شکل از آزادی و آزادی مطلق است و برای این یا آن ندارد. اتفاقاً این نکتهی افتراق ما با کسانی که در «شهروند امروز» کار میکردند و با طرز تفکری که بر آن جریان سیاسی که «شهروند» نمایندهی آن است، حکومت میکند، است. حق آزادی بیان را برای همه و به طور یکسان قایل هستیم. این را در منشور کانون هم داریم، بیهیچ حصر و استثنا. به همین دلیل فرق نمیکند که این حق از «شهروند امروز» سلب شده باشد و یا از هیچ نشریهی دیگری. در اینجا تعرض به حق آزادی بیان را محکوم میکنیم که در «شهروند» تجسم پیدا کرده است. آقای زرافشان، اما بیانیهی کانون در واقع نوعی انتقاد هم از رویهی «شهروند» است. آیا همینطور است؟ فرصت ندارم وارد جزییات شوم. اما کسانی که در طول یک سال گذشته، برخورد این نشریه را با روشنفکران مسوول، متعهد و مستقل دیدهاند، خوب میدانند من چه میگویم. همانطور که در آن بیانیه هم ملاحظه کردید، اشاره کردهایم که آن طرز تفکری که امروز مانع صحبت کردن «شهروند» میشود، «شهروند» را تعطیل میکند، همان طرز تفکری است که متاسفانه در مقاطعی در شهروند، نسبت به دیگران و از جمله نسبت به کانون نویسندگان وجود داشته است. به هر حال، برای ما دو مساله مطرح است: یکی، حق آزادی بیان، مستقل از این یا آن نشریه، و دیگری، «شهروند» و روشی است که داشته است. اینجا در «شهروند» و در قالب «شهروند» آن حق مورد تعرض قرار گرفته است. و این از رفتاری که «شهروند» و نشریاتی مثل «شهروند» داشتهاند، جدا است و معتقدیم که افشای حقایق هم فقط در شرایط آزادی بیان ممکن است. در همین رابطه: • توقیف «شهروند امروز» وزیر را به مجلس کشاند • «شهروند امروز، قربانی سیاستهای خود شد» • اعتراض به توقیف «هفتهنامه شهروند امروز» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اقای رهبر میفرمایند:
-- Ali ، Nov 16, 2008قضا مثل اینکه کانون نویسندگان هم شعبات زیادی دارد و مثل اینکه اینها چندان حرفهای همدیگر را هم قبول ندارند. یکسری حمایت میکنند و یکسری هم حمایت نمیکنند. کانون، تشکل منسجمی نیست که همین نامه را به کلیت کانون نویسندگان منتسب کنم.
فکر نمیکنم اینکه همه در کانون نویسندگان یک جور فکر کنند مزیت باشد که ایشان از نبودش گله مند هستند. هم شکل بودن از شاخصه های نظام های توتالیتر است نه دموکراتیک. حداقل کانون نویسندگان حق ازادی منتقدانش را محفوظ میداند. تفکر حاکم بر شهروند حتی مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی را هم برنمیتابد تا برسد به کانون.
تجربه نشان داد که حتی این خط کشی ها و جدا شدن از طیف پیشرو اصلاح طلب هم دردی از شهروند دوا نکرد. جناح به اصطلاح اصول گرا به چیزی کمتر از همه چیز رضا نمیدهد و اصلا حق بیان در قاموس این باند جایی ندارد.
من نظر می دهم
-- امیز ، Nov 16, 2008بایددانست که آزادی قلم وآزادی بیان درایران باآزادی درمجامع دیگرجهان فرق میکند درایران تمامی اهل قلم وبیان هرچه میتواندنظام رامدح وتعریف نماید ؟وحتی کارهای کوچک آنان رابزرگ جلوه دهند وصاحبان قلم وبیان باید آنچه راکه حاکمان می پسندندومی خواهندبیان کنندوبنویسند واین خاصیت نظام مطلقه است ودرچنین نظامی مردم هیچکاره اند؟وآزادی بیان وقلم مربوط به جوامعی است که قرون وستاراپشت سرگذاشته اندوازدام سلطنت رسته اند
-- ابراهیم ملکی ، Nov 17, 2008بایددانست که آزادی قلم وآزادی بیان درایران باآزادی درمجامع دیگرجهان فرق میکند درایران تمامی اهل قلم وبیان هرچه میتواندنظام رامدح وتعریف نماید ؟وحتی کارهای کوچک آنان رابزرگ جلوه دهند وصاحبان قلم وبیان باید آنچه راکه حاکمان می پسندندومی خواهندبیان کنندوبنویسند واین خاصیت نظام مطلقه است ودرچنین نظامی مردم هیچکاره اند؟وآزادی بیان وقلم مربوط به جوامعی است که قرون وستاراپشت سرگذاشته اندوازدام سلطنت رسته اند
-- ابراهیم ملکی ، Nov 17, 2008به نظرم یکی از کارکردهای احزاب می تواند این باشد که در این قبیل مسائل وارد شوند .احزاب اصلاح طلب ما برای راهپیمایی در دفاع از حقوق مردم فلسطین بیانیه می دهند اما در باب حقوق مردم خودمان ساکتند.جبهه دموکراسی خواهی نخواستم برای توقیف شهروند بیانیه بدهید.
-- سید هادی طباطبایی ، Nov 17, 2008