خانه > خبر اول > ایران > «مراجع تقلید از حوادث اخیر ناخشنودند» | |||
«مراجع تقلید از حوادث اخیر ناخشنودند»مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، با صدور بیاینهای از معترضان خواست که به حرکت خود ادامه دهند. این مجمع اعلام کردهاست: «مراجع تقلید هم از حوادث اخیر نگران و ناخشنودند و نظر توجیهگران در خطابههای نماز جمعه، نظر مراجع بزرگوار و علمای بزرگ و مدرسین حوزهها نیست.» این بیانیه با اعتراض به بازداشت و کشته شدن شهروندان در اعتراضات اخیر، آوردهاست: «هر روز خبر شهادت یکی از فرزندان این مرز و بوم را میشنویم و با کمال وقاحت اعلام میکنند، دستگیرشدگانی که پس از مدتی جسم بیجان آنها تحویل خانوادهها داده میشود و برای دفن کشتهشدگان و برگزاری مراسم عزاداری اجازه نمیدهند.» صادرکنندگان این بیانیه همچنین نسبت به دایر شدن «زندانهای غیر قانونی و بدون امکانات اولیه و رعایت اصول انسانی» و «شکنجه غیر انسانی و ناجوانمردانه» اعتراض کردهاند. مجمع: نظر توجیهگران در خطابههای نماز جمعه، نظر مراجع بزرگوار و علمای بزرگ و مدرسین حوزهها نیست
به اعتقاد اعضای مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم «امروز اهداف انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی مورد تعرض قرار گرفتهاست و عدهای جز به نابودی دستاوردهای نظام به چیزی راضی نمیشوند.» این مجمع از «ملت ایران» درخواست کرده «حرکت خود را بر مدار قانون اساسی استوار و بر طبق اصول مصرح در آن که تضمین آزادیهای مشروع است و تجمعهای آنها را تضمین نمودهاست، ادامه دهند و در کنار داغداران، یاد و خاطرهٔ مبارزان در راه حق را پاس بدارند.» صادرکنندگان این بیانیه با آوردن بخشی از نامه علی بن ابی طالب در نهجالبلاغه، «حاکمان و دولت و قوه قضائیه» را نصحیت کردهاند که «زمین جز با فقر ساکنانش خراب نمیگردد. مردم زمانی به فقر دچار میگردند که والیان به جمع مال برآیند و به بقای حکومت خود مطمئن نباشند و از تجربهها عبرت نگیرند.» آیتالله مکارم شیرازی، از مراجع تقلید شیعه نیز روز گذشته خواهان روشن شدن تکلیف زندانیان اخیر شد. وی گفت: «برای رسیدن به آرامش بیشتر لازم است آنهایی که خطایی ندارند یا خطایشان بر طبق رأفت و رحمت اسلامی قابل ارفاق است، هر چه زودتر آزاد شوند.» آیتالله مکارم شیرازی که در جمع زائران حرم امام هشتم شیعیان سخن میگفت، اظهار امیدواری کرد تا نیمه شعبان، هیچ یک از این زندانیان در زندان نمانده باشند و آنها که جرم قابل توجهی دارند نیز از بلاتکلیفی درآیند. آیتالله امینی نیز در خطبههای جمعه قم، خواستار برخورد توأم با «رأفت اسلامی» با دستگیرشدگان شد. وی با اشاره به دستور رئیس قوه قضائیه مبنی بر روشن شدن وضع بازداشتشدگان رویدادهای اخیر گفت: «کاش این دستور زودتر صادر میشد و ای کاش آقای شاهرودی در ادامه میفرمودند که با دستگیرشدگان و مجرمان با رأفت اسلامی برخورد شود.» |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اسلام رافت ندارد، این دروغ بزرگی ست! اسلام می گوید : و قاتلوهم لاتکون افتنه! یعنی بکشیدشان تا رفع فتنه، اسلام می گوید، و قاتلوهم به ایدهم کایدالله، بکشیدشان با دستهاتان که دست خدا ست و البته قلم و زبان من از نوشتن واقعیات اسلام ناتوان است. خواهش من از خواهران و برادران ایران و همچنین این سایت که بحق سایتی در خدمت ایران است این است که مطلب را که دختر یک روحانی نوشته بخوانند تا بفهمند که در این اسلام و قرآن چه می گذرد. بنده این مطلب را بیش از ده بار خوانده ام و تمامی آنرا مستند می دانم. خواهش من این است که هممیهنان آنرا بخوانند و برای دیگران نیز بفرستند. این دختر خانم واقعا کاری جانانه کرده است.
خواهش من این است که بتاریخ این نوشته نیز توجه شود:
سه شنبه 10 خرداد 1384
پژوهشی در قتل و خشونت طبيعی و ذاتی در اسلام و قرآن، و با اين همه انتخابات: شرکت يا تحريم! معصومه اعظمی
مردم زجر ديده ی ايران، خواهران و برادران هم ميهن، زنان مردان، فرزندان زرتشت و کوروش و داريوش و...درود بر شما. سرتان سلامت. من نه مرد سياستم و نه سياست باز. با اين همه در اين برهه از تاريخ خونين ايران که پر است از قتل و کشتار ، شکنجه و سنگسار، ترور و وحشت، تجاوز و زندان، آزادی کشی و نامردی و نامردمی، چپاول دارايی های مادی و معنوی و حراج دختران و پسران ايرانی در بازارهای کشورهای اسلامی به عنوان دانشجويی از دانشگاه تهران به خود اجازه می دهم حاصل تحقيق کوچکی از خود را به حضور جوانان اين مرز و بوم ارائه دهم. زيرا پيران را تصلب فکر و روح اجازه ی پرسش در چونی و چرايی نمی دهد.
امروز که در بازار سرد انتخابات فرمايشی و اسلامی به سر می بريم لازم است به بنياد فکری و شالوده ی روح اين نظام که جدای از بنياد روحی و فکری سياست مداران ايران از هر قشر و هر قماش نيست، توجه کنيم. شما کافی ست به همه کسانی که شما را دعوت و يا حکم و يا ترغيب به شرکت در انتخابات و يا شما را دعوت و يا حکم و يا ترغيب به تحريم آن می کنند نگاه کنيد. هيچکدام به روح مسموم و انحطاطی و ضد ايرانی و ضد انسانی اسلام نظری ندارند. هيچکدام، از ملی گراها ؛ تا ملی مذهبی گراها گرفته، تا چپ و راست، توده ای و اصولگرا و جمهوريخواه و لاييک و سکولار، پير زن و پيرمرد و جوان؛ هيچ کدام نگاهی محققانه به اين افيون مسموم که نامش اسلام است ندارند. از روزنامه های اصلاح طلب و اصولگرا که خب طبيعی ست که توقعی نداشته باشيم، ولی شما اگر به نوشته حضرات لاييک و سکولار هم توجه کنيد هيچ اشاره ای به اين افيون به اين سم خطرناک نمی بينيد. از فيلسوف و عارف و شاعر و عامی گرفته تا عالم به علوم اجتماعی و يا علوم دقيقه هيچکدام قدرت آنرا ندارند که سرشان را از هوای مسموم گنداب اسلام بيرون برند. اگر شما به تمامی سايتهای درون مرز و برون مرز نگاه کنيد و آنها را با دقت بخوانيد هيچکدام مثلا به ضديت مصطفی معين به ايران و ايرانيت، و ضديت او با فردوسی به عنوان نماد ايرانيت که در همه جا نوشته و گفته شده و افراد مورد وثوق آنرا بارها و بارها گفته اند اشاره ای نشده. ضديتی که حتا در سازمان ملل نيز با صراحت و در خودداری از امضايی برای بزرگداشت فردوسی که حتا خارجيان را نيز به تعجب و شگفتی آورده، نپرداخته است. تازه چنان که ادعا می شود معين يکی از بهترين کانديداهاست!!! و شما حساب ديگران را با رسيدن به حساب معين دريابيد. برای اين که به اوج فاجعه پی بريد خواهش می کنم برای نمونه نوشته بابک اميرخسروی را در سايت ها بخوانيد تا به عمق در جا زدن ملت ما پی ببريد که با شصت سال کار سياسی در جناح چپ و ادعای اينکه سکولار و لاييک است اما تا مغز استخوانش اسلام مثل سل رخنه کرده است. ما در کشور اسلام و زير نعلين آخوند خون آشام زندگی می کنيم و نمی توانيم سايتها را باز کنيم و مطلب بابک اميرخسروی را دوستی با ميل از خارج از کشور برايم فرستاده عنوان آن اين است : آقای معين خوش آمديد!!
همه تقصير ها را نمی شود به گردن آدمکشانی انداخت که بر ما حکومت می کنند و ما را گردن می زنند ؛ ما گردن نهاده گان به قوانين ضد بشری اسلام نيز به اندازه همان ها و حتا به مراتب بيشتر مقصريم، اين نويسنده گان که تا کنون به بنيادهای خشونت اسلامی نپرداخته اند مقصرند، اينان که حتا جرآت نوشتن و يا تکلم واژه اسلام را مگر برای مدح ندارند مقصرند. بالاخره روزی بايد اين توليد کننده و اين سرچشمه آدمکشی و اين مولد ترور هزار و چهار صد و بيست و پنج ساله در جهان و به مراتب بد از آن در اين بيست شش سال در ايران افشا و قضاوت شود. امروز با استفاده از اين دستگاه عظيم اينترنت اين افشا گری بسی آسان تر است. شما اگر اين قوانين ضد بشری قرآن و اسلام را ترد کنيد، ديگر کسی قدرت آنرا نخواهد داشت سر شما را و فرهنگتان را و غرور مليتان را و نجابتتان را و شرافتتان را و دانشتان را لب گودال بگذارد و ذبح اسلامی کند و در کاسه سر شما خون بنوشد. هر کس با اسم الله رحمن رحيم شروع به سخن کند يعنی به قوانين ضد بشری و ارتجاعی قرآن و اسلام عقيده و باور دارد. تمامی کسانی که در انتخابات رييس جمهوری کانديد شده اند بدون استثنا با آيه قرآن و بسم الله الرحمن الرحيم وارد کار زار انتخاباتی شده اند. و بسم الله الرحمن الرحيم يعنی واجب دانستن قتل ديگر انديشان و غير مسلمانان! طبق دستور اکيد دينی بر هر مسلمانی واجب عينی ست که نامسلمانی را يا به راه اسلام هدايت کند و يا او را از پا در آورد. کشتن به نوع اسلامی اغلب با سلاح سرد ، کارد، خنجر، شمشير، قمه ، تناب و ... بوده و هست و هميشه مسلمان قاتل با بسم الله الرحمن الرحيم اين واجب را انجام داده است. هر مسلمانی طبق دستور دين و آيه قرآن يک قاتل بالقوه است. شما خواهران برادران اغلب به چند آيه از آيات قتل در قرآن توجه کرده ايد و از سر تکرار شايد آنها را حفظ هم باشيد ولی حتما تا کنون به اين فکر نيفتاده ايد که برويد و ببينيد اين قتل و غارت و خشونت و آدمکشی و جنايت و وجوب آن در اسلام از کجا می آيد و ريشه و ريشه های آن از چه وسعتی برخوردار است. حتما تا کنون به اين فکر نيفتاده ايد تا برويد ببينيد برای چه مردم ايران که صد در صد غير مسلمان بوده اند تا نود و نه در صد مسلمان می شوند! چه زوری در کار بوده، چه کشتاری در کار بوده، اين دروغ محض از کجا می آيد که ايرانيان خود بخود و فقط با دعوت اسلام آورده اند! اگر اينطور است پس چرا حالا کسانی که ديگر نمی خواهند مسلمان باشند را مرتد می خوانند و می کشند!؟ طبق آيات و روايت قرآن نه تنها اسلام با زور و آدمکشی و قتل و غارت و تجاوز به زنان و دختران و حتا پسران ايرانی وارد ايران شده بلکه با زور و قتل و غارت و تهديد و آدمکشی و ترور در ايران اين دين باقی مانده. و اين را روشنفکر و فيلسوف و شاعر و هنرمند ايرانی تا کنون نتوانسته به صورت عميق بفهمد و اين فهميدن را بکار برد و آن را به منصه ظهور برساند و به آن تظاهر کند. شما خواننده محترم هرگز از خود نپرسيده ايد که چرا در عرض اين هزار و چهارصد و بيست پنج سال که از ظهور اسلام می گذرد اين دين از خون سيراب نشده و همچنان قربانی می طلبد، چرا پيوسته بايد بکشد و کشته شود. چرا از حلاج و عين القضات همدانی تا پروانه و داريوش فروهر و زهرا کاظمی و احمد باطبی همين طور ما دچار دايره تکرار مکرراتيم، چرا قتل هر غير مسلمانی از صدر اسلام تاا قتل هزاران انسان بی گناه در يازدهم سپتامبر، و قتل مليونها غير مسلمان بدست مسلمانان در طول تاريخ و تا امروز در تمامی کره ی زمين حتا برای ليبرال ترين مسلمانان هم حتا در حد چندشی هم که شده عکس العمل ايجاد نمی کند، چرا در ايران از تمامی کسانی که دستی به قلم دارند از شريعتی و سروش گرفته تا حتا شايگان و ملی مذهبی و ملی و چپی و راستی با استدلال اين همه جنايات مسلمانان و اسلام را نه تنها نقد و بررسی و محکوم نمی کنند بلکه آنرا تاييد هم می کنند و آنرا با آب و تاب به عنوان ارزش به خورد مردم می دهند . چرا مليونها انسان ارمنی که بدست مسلمانان در حکومت عثمانی با کارد و قمه و سلاح های سرد و گرم ديگر کشته شدند و امروز بيشتر از هفتاد سال از آن می گذرد تا به امروز کشورهای اسلامی و حتا غير اسلامی و از سر ترس جرات محکوم کردن آنرا ندارد، حتی غربی ها هم تازه به اين فکر افتاده اند!! چرا از کشتار يهوديان و زرتشتيان و مسيحيان و بهاييان در ايران کسی آشفته نمی شود!!؟ چرا هر قتلی و هر قتل عامی در هر گوشه از جهان که بدست غير مسلمانان انجام شده باشد با سيل محکوميت حتا از طرف مسلمانان همراه است، در صورتيکه آنچه بدست آنها که مسلمانند، و با بسم الله الرحمن الرحيم نامه می نويسند و سخن می گويند و عقد ازدواج می کنند ، هر قتلی و هر قتل عامی بدون محکوميت باقی می ماند!! ؟؟ من بارها اين پرسش را از خود کرده ام و بسيار خوشبختم که فهرست وار بنيان ها و بنياد های اين همه قتل و کشتار را برايتان بنويسم تا بدانيد بی خود نيست که اگر برای مادر بزرگ و پدر بزرگتان و دايی و عمه و خاله تان و حتا پدر و مادرتان خبر بياوريد که سر چهار راه يک جوان غير مسلمان بدست مسلمانی با ذکر بسم الله الرحمن الرحيم سربريده شده اصلا در عمق وجودش احساس نگرانی و تشويش و غم و اندوه نمی کند و شوکه هم نمی شود!!! حالا اين يکنفر را ده و صد و هزار و مليون هم بکنيد هيچ تغييری در صورت او و آنها حاصل نمی شود. اگر می شد اسلام موفق نمی شد هزار و چهار صد و بيست و پنج سال بدون وقفه آدم بکشد، ترور کند، و آزادی کش باشد و...در اين بيست و هفت سال خمينی و خامنه ای و رفسنجانی و شورای نگهبان و اصلاحطلب و اصولگرا با جنگ و کشتار و تجاوز به زن و مرد و پير و جوان اين مرز و بوم بر قدرتی شيطانی تکيه نمی زدند...
اين جانب با چندين بار خواندن قرآن با شگفتی به عمق فاجعه، و ژرفنای اين خشونت و ريشه های آن پی برده ام که در زير می آورم. توجه من به شمار فعل « قـتـَلَ» ( بکش ) می باشد که به انواع گوناگون در سوره های مختلف قرآن صرف و نحو شده است. اين شمارش حتما بيشتر از اين هست ولی قطعا کمتر از اين نيست. در سوره البقره 31 بار؛ در سوره آل عمران 22 بار؛ در سوره النساء 23 بار؛ در سوره المائده 13 بار؛ در سوره النعام 4 بار؛ در سوره الاعراف 3 بار؛ در سوره التوبه 13 بار؛ در سوره يوسف 2 بار؛ در سوره الاسراء 5 بار؛ در سوره الکهف 2 بار؛ در سوره طهء 1 بار؛ در سوره الحج 2 بار؛ در سوره الفرقان 1 بار؛ در سوره الشعراء 1 بار؛ در سوره القصص 7 بار؛ در سوره العنکبوت 1 بار؛ در سوره الاحزاب 5 بار؛ در سوره غافر 2 بار؛ در سوره محمد 2 بار؛ در سوره الفتح 2 بار؛ در سوره الحجرات 2 بار؛ در سوره الذاريات 1 بار ؛ در سوره الحديد 2 بار؛ در سوره الحشر 3 بار؛ سوره الممتحنه 3 بار؛ در سوره الصف 1 بار ؛ در سوره المنافقون 1 بار ؛ در سوره المزمل 1 بار ؛ در سوره المدٍر 2 بار؛ در سوره عبس 1 بار ؛ در سوره التکوير 1 بار و در سوره البروج 1 بار. در مجموع و حد اقل 166 بار در قرآن فعل « قـّتـّل » ( قتل ) با خشونت تمام و با حکم الهی صرف شده است، اسلام حيات خود را طبق آيات و روايات در قتل ديگر انديشان و غير مسلمانان می داند...
تعداد دفعاتی که در قرآن از کلمه « الموت » (مرگ) استفاده شده و در سرتا سر آن مرگ را برای مومنين فضليت دانسته نيز بيشتر از 133 بار است. و اين در حالی است که برای فريب مردم و نگهداری آنان در ضلالت و خشونت و قتل و آدمکشی روحانيون اسلام را مکتبی انسان ساز و حيات بخش می خوانند. حال با اين داده ها اگر باز هم می خواهيد در انتخابات شرکت کنيد و به اسلام رای دهيد بفرماييد!! آقايان مسلمانان به اين نوشته پاسخ دهيد، و به خانمهای تحت امرتان اجازه دهيد آنها هم پاسخ دهند. در آينده به شمار روايات و احکام و وجوب قتل در اسلام خواهم پرداخت.
معصومه اعظمی (دختر يک روحانی) از تهران
-- از تهران امضا محفوظ ، Jul 31, 2009من یک انسانم و دارای قوه تعقل. بنابراین لازم نیست که تقلید کنم . مرجع تقلید چیزی جز آلت فعل دستگاه استعمار نیست که در مواقع لزوم حکم الهی در جهت منافع اینها میدهد!!!!
-- ناقوس مرگ آور ، Jul 31, 2009براستی یکی از طراحیهای خارق العاده دولت بریتانیا که با مطالعه وسیع روی بافت فرهنگی ایران صورت گرفت و برگرفته از برخی فرقه های دیگر مستعمره شان در هندوستان بود ، همین حوزه علمیه،فیضیه و مذهب القایی شیعه صفوی است . براستی با استعمار فکری و عقیدتی یک ملت است که میتوان آنرا در همه جنبه های دیگر غارت کرد .
ROHANY MOBAREZ DOKTOR SOLEYMANI AZAD BYAD GARDAD
-- Mazdaq ، Jul 31, 2009از آقايان عزيز حجت الاسلام هاو آيت اله ها كه از دور مي گوييد لنگش كن عاجزانه مي خواهم قدم رنجه كرده در تظاهرات خياباني شركت كنند تا بعدا كه مي خواهند بگويند ما هم با شما بوديم عكسي مدركي داشته باشند. اين جنبش به هر حال پيروز ميشود حالا احمدي ...خودش را تكه پاره كند يا اگر خواست رهبر را .... بدهد جنبشي كه آغاز شده خواست همه مردم ايران است پس پيروز مي شود حالا آقاي شيوخ با بيانيه و تاييد و سرتكان دادن كار درست نمي شود يا مثل موسوي و كروبي و خاتمي (البته محمد خاتمي عزيز) مرد باشيد و از جايتان تكان بخوريد يا كه مي دانيد حرف باد هواست!
-- sama ، Aug 1, 2009بچه بودیم میگفتن آخوند درباری معنی آنرا نمیفهمیدیم چونکه ندیده بودیم ولی الان بعداز 35 سال میفهمم منظورشان چیست !
-- یک مسلمان ایرانی ، Aug 1, 2009با نظر "من یک انسانم و دارای قوه تعقل" 100% هم عقیده هستم آن مال اون موقعه بود که سطح سواد مردم تا سیکل بود نا الان که بچه 7 ساله همه خوب و بد رو میفهمه ، از قدیم گفته اند که آدم زنده عاقل و بالغ که وکیل و وصی نمیخواهد.