تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

«ایران،‌ آن یک تکه خاک و زمین نیست»

احمد رأفت یکی از سرشناس‌ترین روزنامه‌نگاران ایتالیا و اسپانیا است که در حال حاضر ریاست دومین آژانس خبری ایتالیا را به‌عهده‌ دارد. پیش‌ترها او رییس اتحادیه روزنامه‌نگاران ایتالیا نیز بوده است. احمد رأفت ۵۵ ساله است. بیش از سی سال در عرصه‌ی مطبوعات حرفه‌ای ایتالیا قلم زده و نزد اهل قلم ایتالیا و اسپانیا از محبوبیت فراوانی برخوردار است.

سهمی، سهم بزرگی از عمر او در جنگ‌ها گذشته است و احمد رأفت یا «احمد بن بن»، بعنوان خبرنگار منطقه‌ی جنگی، صحنه‌های چندین جنگ را با ذهن و تن و قلم‌اش مرور کرده و مانند فولادی آبدیده از خود آدمی ساخته است با تحمل‌پذیری بالا، آزادگی، ذهن آزاد و قلمی توانا. حاصل کارها و تجربه‌های او چند کتاب است به زبان ایتالیایی و اسپانیایی. در سفری که به رم داشتم و میهمان احمد رأفت بودم، به‌طور ناگهانی‌ پرسش‌ام را با او درمیان گذاشتم: ایران یعنی چه؟

Download it Here!


احمد رأفت، روزنامه‌نگار ایرانی - ایتالیایی و عباس معروفی

خب، ایران واسه من یعنی ریشه‌ام، کودکی‌ام، نوجوانی‌ام، پنجاه درصد فرهنگ‌ام. چون بخاطر این که مادرم ایتالیایی است، من دو فرهنگی بزرگ شده‌ام. پنجاه درصد فرهنگ‌ام، پنجاه درصد اخلاق‌ام، پنجاه درصد اعتقاداتم، نه اعتقادات مذهبی، بلکه به‌هرحال هر کسی اتیک و اخلاق خودش را دارد، پنجاه درصدش را از ایران گرفتم و پنجاه درصدش را البته از ایتالیا و فرهنگ غرب.

ولی چون در غرب زندگی می‌کنم و با غرب تماس روزمره دارم، آن فرهنگی که من سعی می‌کنم همیشه زنده نگه دارم، بیشتر بهش برسم، آن بخش فرهنگ ایرانی‌ام است. چون به‌هیچ وجه نمی‌خواهم این درصد بهم بخورد، این پنجاه‌­ پنجاه. و این که وظیفه‌ی خودم می‌دانم به فرزندانم که در اروپا به‌دنیا آمده‌اند و اینجا بزرگ شده‌اند، آن پنجاه‌ درصد را بهشان بدهم.

بنابراین تنها از طریق... اگر آدم بخواهد فرهنگ را یک نهال بداند، آبیاری روزمره است که من می‌توانم فرزندانم را مجبور کنم یک بخش از این فرهنگ را جذبش بکنند که با وجود این که تو خارج به‌دنیا آمده‌اند، اینجا بزرگ شده‌اند، یک مقداری خودشان را ایرانی بدانند و علاقه داشته باشند به آنچه فرهنگ ایران است و تا حد زیادی هم سر این مسئله موفق بوده‌ام. یعنی پسرهای من حساسیت بسیاری روی مسئله‌ی ایران دارند و این باز من را تشویق می‌کند که به این فرهنگ ایرانی بیشتر برسم. ایران واسه‌ی من این چیزهاست.

ایران،‌ آن تکه خاک و یک تکه زمین نیست. چون خیلی وقت‌ها که با کسانی صحبت می‌کنم، برایشان سانتی‌مترهای خاک مطرح است که اگر مثلا یک سانتی‌متر از خاک به دست کسی بیفتد، تراژدی است. در صورتی که برای من اگر تکه‌ای از آن فرهنگ از بین برود، تراژدی است. اگر من بدانم که یکروزی در مقابل یک دو راهی قرار می‌گیرم که نصف خاک ایران از آن یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومترمربعی که از کلاس دوم دبستان تا حالا یادم هست، نصف‌اش را کسی بگیرد، ولی به فرهنگ ایران هیچ لطمه‌ای نمی‌خورد، اصلا مشکلی با آن کیلومترهای خاک ندارم. برای من فرهنگ ایران مهم است. بخاطر این که معتقدم فرهنگی است که در دنیا کم‌ سابقه است.

من فکر نمی‌کنم بسیار باشند کشورهایی که بتوانند هفت‌هزار سال فرهنگ‌شان را بگذارند روی میز. با چیزهایی که پیدا شده، با چیزهایی که وجود دارد. با مدرک بگذارند روی میز، نه اینکه راجع‌ به آن تخیلی صحبت کنند. خب این وظیفه‌ی هر ایرانی است که حس بکند، و واسه‌ی من ایران آن است. واسه‌ی من ایران شهر سوخته است، واسه من ایران پاسارگاد است، واسه من ایران این چیزهاست.

و ایران،‌ ایرانیت است، یعنی آن ایرانیتی که امروز اتفاقا در سالهای اخیر می‌بینم به آن دارد خدشه وارد می‌شود، یک‌جوری مورد حمله قرار گرفته است. از یکسو مورد حمله‌ی کسانی که می‌خواهند یک فرهنگ دیگر را، که ایرانی نیست، جانشین فرهنگ ایرانی کنند که هم از یکسو یک بخش‌شان آدمهای مذهبی‌اند و از سوی دیگر بخش‌شان آدمهایی‌‌اند غیر مذهبی که فکر می‌کنند باید فرهنگی را که داریم با فرهنگی که از یکور دیگر دنیا می‌آید، که احتمالا چیزهای خیلی بهتر از ما می‌تواند داشته باشد، آن را جانشین کنند. نه این که خوبش را بگیرند بیاورند، توی ایران بکارند، آنجا رشد بکند.

همیشه وقتی از من راجع به دموکراسی می‌پرسند یا از این مقولات مدرنتر، می‌گویم آقا دموکراسی خریدنی‌ نیست، بردنی نیست، هدیه هم نیست. نمی‌شود از سوپرمارکت یک قوطی دموکراسی خرید و برد ایران.

دموکراسی فوقش می‌تواند یک تخم باشد، بذری باشد و آدم ببرد آنجا بکارد و به حالت ایرانی دربیاید. من نعناع ایرانی را که اینجا توی رم می‌کارم، طعم نعنای ایران را نمی‌دهد، یکذره فرق دارد. برای اینکه آب و هوا فرق دارد، جو فرق دارد، آب فرق دارد. آن دموکراسی هم که توی آمریکا یا نمی‌دانم، آلمان و ایتالیا هست، نمی‌شود این‌طوری پاکتش کرد و گذاشت توی چمدان و برد ایران. باید پرنسیپ دموکراسی را ببری آنجا رشد بکند. با مدل خودش، توی محیط خودش، با ضرورتهای خودش و با اخلاق خودش.

روی این حساب تمام کسانی که می‌خواهند چیزی از خارج بیاورند به ایران و به فرهنگ ایران به زور قالب کنند، حالا چه از مدل مذهبی‌اش باشد و چه مدل لائیک‌اش باشد، این من را وادار می‌کند، یعنی چون این خطر را می‌بینم، که بیشتر ایران را بقول معروف و بقول اروپایی‌ها با الف بزرگ بنویسم، در مغز خودم هر صبح. یعنی گنده‌ترش کنم. چون ایران باید همان‌طور ایران بماند. اگرچه هزارتا عیب دارد. عیب‌هایش را باید رفع کرد. منتها نمی‌شود ایران را با یک چیز دیگر عوض کرد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

باید پرنسیپ دموکراسی را ببری آنجا رشد بکند. با مدل خودش، توی محیط خودش، با ضرورتهای خودش و با اخلاق خودش
جالب بود.

-- بدون نام ، Apr 21, 2008

aghay rafat az onjay ke nesfeshan iranyst ineke nesfekhake iran barash mohem nist balke farhang mohem ast hala beguyand ke in farhang ra dar koja bayad did dar faza bedune khak bedune iran chetor farhangy mimanad deleman bayad khosh bashad ke noruz dar torkie va tajikastan va azarbayjan jashan gerefte mishavad in jenab beravand ba kordhay torkie beporsand ke aya khod ra irany midanad ke javabe hamegy inast ke kordand va ya torkand hal ma nemikhahim keshvargoshay konim valy in harfhay enherafy ke khak mohem nist ra bayad be shedat jolosh ra gereft lotfan az sahme italiashan bebakhshand

-------------------------------------
دوست گرامی
لطفاً نظراتتان را به خط فارسی بنویسید و از پینگلیش نوشتن،‌جداً خودداری نمایید

-- shirin ، Apr 21, 2008

You mentioned this several times befor:
دوست گرامی
لطفاً نظراتتان را به خط فارسی بنویسید و از
پینگلیش نوشتن،‌جداً خودداری نمایید
What about people like me ,who don't have a "farsi" font?

-- Majid ، Apr 21, 2008

متأسفانه اگرچه نویسنده بیشتر در اروپا زندگی کرده اند و بقول خودشان نصفشان ایتالیایی است، ولی افکارشان عوامانه است. من انتظار داشتم که مطالب جدیدی در باره ایران مطرح سازند. ولی ظاهراً ایشان از ایرانی بودن تنها خیال پرستی را به ارث برده اند.

-- محمدرضا هیئت ، Apr 23, 2008

age zamane lotf kone va kyboarde farsi ro dar ghasmate nazar bezare ma ham rahat mishim.

-- sahar ، Apr 23, 2008

همه خوبی های آقای رافت یک طرف،آن صدای گرم و ماندگارش طرف دیگر...

-- مهدی ، Apr 23, 2008

ممکن است آقای محمد رضا هیئت منظورشان را از "مطالب جدید در مورد ایران"روشن تر بیان کنند؟ این که بگفتی یعنی چه..؟

-- علی ، Apr 23, 2008

من یک دگر باش هستم.. از طریق رادیو فردا با نام ایشان آشنا شدم..ظاهرا ایشان به بی حقوقی دگر باشان در ایران هم توجه دارند و من به خاطر این از ایشان سپاس گذارم..اما در مورد مسءله خاک فکر می کنم چون ایشان دو رگه هستند آن حساسیتی را که
ایرانی های کاملا ایرانی در مورد حتی خاک ایران دارند دارا نیستند ..فکر می کنم برای هر ایرانی هر وجب ار خاک ایران مقدس و عزیز است..فکر می کنم وقتی خرمشهر در دست عراقیها بود
همه ایرانیها ازآن رنج می بردند و این مسئله اصلا ربطی به رژیم ج.ا نداشته و ندارد همانطور که گوگوش عزیز در مورد آزادی خرمشهر می گوید که از شدت خوشحالی به خیابان آمده و ندای شادمانی سر داده...همه خاک ایران برای همه ایرانیان

-- raha ، Apr 23, 2008

خسته نباشید احمد رافت

-- زهرا از مشهد ، Apr 23, 2008

I like Mr Rafat's speech, unless his undermining the importance of "Land"
I don't think we should ever compromise about our LAND. This is dangerous to talk like this. Iran means its LAND and its Culture. . Without LAND who care about culture??
Mr Rafat, Thanks for all your good spirit and thoughts, but please be careful about this part.
Thanks

-- Hamid ، Apr 23, 2008

jenabe aghaye maroufi
lotfan be weblage bahayeazadi.blogspot.com negah konid va chenanche lazem didid komment o adress begozarid
ba mehr

-- Azadi ، Apr 26, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)