Oct 2007


اين‌سو و آن‌سوی متن (4)، «آنگيل»، کيا بهادری
سوار بر گرده‌ی داستان

داستان به سوی یک حادثه شلیک می‌شود، مسیر‌هایی تماشایی را می‌پیماید، ماجراها و قصه‌های عجیب را دور می‌زند، و در مسیر خود، آراسته پیش می‌رود تا از آن شهر جاندار، از آن مدینه فاضله یک شهر سنگی ساخته شود، و می‌شود.
چیزی شبیه طوفان نوح، و شاید همین پشتوانه‌ی اسطوره‌ای، لایه‌ای ناپیدا به داستان می‌افزاید.



اين‌سو و آن‌سوی متن (3 )، «کلمات کليدی»، م. ا. گوران
پیچیدگی ذهن در ذهن

این مهم است که داستان‌نویس بلد باشد اگر میدانی می‌سازد، و درخت چناری در آن می‌کارد، حتماً در زمانی دست به ساخت و ساز بزند که ناچار باشد چند قدم برود عقب، تکیه بدهد به درخت چنار دور میدان، و در همان وقت چشمش به کلاغی بیفتد که روی شاخه نشسته.
و بعد بلد باشد که کلاغ را پر بدهد، و بگوید: «بال بال زد، اما غار غار نمی‌کرد. صدای ناله‌ی زن...»



اين‌سو و آن‌سوی متن (2 )، «ن... نقاشی»، نسرين مدنی
نویسنده با هیچ مواجه است

راوی باید از جلد نسرین مدنی بزند بیرون، و مخاطب را از طرف نقل منفک سازد. هر چه طرف نقل نزدیک‌تر باشد، داستان مخاطبان بیش‌تری خواهد یافت.
با این حال بد نیست به برنامه‌ی "شخصیت‌پردازی در فعلیت" نگاهی بیندازد، تا ببیند که آگاهانه یا ناخودآگاه از تکنیک خوبی استفاده کرده است.



اين‌سو و آن‌سوی متن (1 )، «نقطه‌ای وسط پيشانی»، محمدرضا پريشی
طرف نقل، مخاطبی که وجود ندارد؟

معمولاً داستان‌هایی که طرف نقل آن برای نویسنده مشخص باشد، چه به‌صورت پنهانی که نویسنده برای سایه‌اش می‌نویسد، و چه به‌صورت علنی که در داستان «نقطه‌ای وسط پیشانی» می‌بینیم، سطح باور بالاتر می‌آید، حتا اگر مخاطب دیگر نباشد یا زنده نباشد.



برنامه پنجاه و سوم، اين‌سو و آن‌سوی متن
سطح سواد مخاطب

اگر طرف نقل شما یا مخاطب نامه شما آدم مشهوری باشد، ناچارید بر اساس معلومات او حرکت کنید. و اگر طرف نقل شما مثلاً برادر یا خواهرتان باشد، ناچار نیستید اطلاعاتی را تکرار کنید که او خود از آنها آگاه است. اینجا دقیقاً جایی است که اطلاعات علنی را فرم بدهید و لای سطور داستان پنهان کنید.



برنامه پنجاه و دوم، اين‌سو و آن‌سوی متن
ساختار بالون در رمان

بالونی که از هر طرف باید سوزنی به آن وارد شود تا بادش بخوابد. گاه سوزن، گاه کارد خوک‌کشی، گاه نیش و کنایه‌ها، گاه هشدار، گاه حس بویایی. اما چیزی که بالون این رمان را نقش بر زمین می‌کند، سوزن نيست، کارد خوک‌کشی برادران ویکاریو است. و این، سانتیاگو ناصر، مثل قدیسی زیبا بر فراز خاطره و حافظه‌ی مردم بار دیگر زنده می‌شود تا یک ساعت دیگر کشته شود، اما کسی نمی‌تواند جلو کشته شدن او را بگیرد.



گفتگو با عباس سلیمی نمین - بخش سوم و پایانی
«اگر تحملت را بالا ببری، دردت نمی‌آید»

در سومين و آخرين بخش گفتگو ميان عباس معروفي و عباس سليمي نمين، بحث سياست‌هاي دولت در حمايت از ناشران و رابطه‌اش با روشنفکران و به ويژه بحث جنگ مطرح مي‌شود. عباس سليمي نمين معتقد است: «روشنفکران غيرديني ... نه تنها با مقاومت مردم همراهی نکردند؛ بلکه با نوشتن رمان، مقاومت، ایثارگری و فداکاری مردم را مسخره کردند.»



گزارش ويژه نمايشگاه کتاب
نگاهی به نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت

جمهوری اسلامی ايران که شهرت بین‌المللی و به‌سزایی در سانسور و محدودیت آثار ادبی دارد، در بحث سانسور و محدوديت نشر، صورت مثالی برای همه‌ی جهانيان شده است.



گفتگوی عباس معروفی با عباس سلیمی نمین - بخش دوم
«قطعاْ تأسف می‌خورم»

در دومین بخش از گفتگو میان عباس معروفی، نویسنده ایرانی مقیم برلین با عباس سلیمی نمین، سردبیر سابق کیهان هوایی، بحث به قتل‌های زنجیره‌ای، دیالوگ و یارانه کاغذ ناشران نیز می‌رسد. سلیمی نمین معتقد است: «الان در جامعه ما تنگ‌نظری وجود دارد» و در مورد حضور نویسندگانی چون عباس معروفی در خارج از ایران می‌گوید: «قطعاْ تأسف می‌خورم.»



گفتگوی عباس معروفی با عباس سلیمی نمین - بخش نخست
عباس در برابر عباس

یکی از اتفاقات جالب نمایشگاه کتاب فرانکفورت امسال، گفت‌وگوی عباس معروفی، نویسنده ایرانی با عباس سلیمی نمین سردبیر سابق کیهان هوایی و رئیس دفتر مطالعات تاریخ معاصر در حاشیه این نمایشگاه بود. دو فرد هم‌ نام که علی رغم اشتراک نام، به نحله‌ها و جریان‌های فکری کاملاً متفاوتی تعلق دارند. در ادامه، قسمت اول این گفت‌وگوی خواندنی را که اختصاصا برای زمانه تهیه شده؛ می‌خوانید و می‌شنوید.



برنامه پنجاه و يکم، اين سو و آن سوی متن
ادبیات شفاهی یا ادبیات مکتوب

مهم این است که صد صفحه بخوانند، ده صفحه حرف بزنند، و یک صفحه بنویسند.
ادبیات شفاهی، باند پرواز هواپیمای نوشتن است.
ادبیات شفاهی میدان دور گرفتن کلمات در ذهن نویسنده است.