تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

اعدام؛ به مثابه یک ساده‌انگاری

بامداد راد

دهم اکتبر روز جهانی مبارزه برای لغو مجازات اعدام است. بد نیست به همین مناسبت چندوچون اعدام بررسی شود و از چند زاویه به آن نگاه شود.


یک: اعدام به مثابه یک هشدار عمومی:

در بسیاری از شهرهای ایران- و احتمالاً کشورهای دیگری که این مجازات در آنها انجام می‌شود- اعدام شکلی نمایش‌گونه دارد؛ به این معنا که فردی را که محکوم به اعدام است در برابر انظار مردم اعدام می‌کنند. حتی در یک نمونه، پلاکاردی را دیدم که با اعلام زمان و مکان مراسم اعدام، از مردم دعوت می‌کرد در این مراسم حاضر شوند. این شکل از اعدام به این منظور انجام می‌شود که به مشاهده‌کنند‌گان و در نهایت به عموم مردم یادآوری شود برخی کارها را انجام ندهند و ترس از انجام برخی کارها میان مردم تا جایی نهادینه شود که امنیت و سلامت جامعه تضمین شود.

دو: اعدام به مثابه یک مجازات فردی:

اعدام نوعی مجازات فردی است و در قوانین برخی از کشورها همان‌گونه که برای ارتکاب سایر جرایم- با فرض قضاوت بر مبنای قوانین- مجازات‌هایی به تناسب جرم تعیین می‌شود، برای جرایمی نظیر قتل نیز مجازات اعدام پیش‌بینی شده است؛ از انسانی که حق حیات را از انسان دیگری سلب کرده، باید این حق را گرفت؛ مگر اینکه نزدیکان مقتول از ستاندن این حق صرف‌نظر کنند و او را ببخشند.

سه: اعدام به مثابه یک رفتار:

شکل کشتن انسانی که عملی مرتکب شده که مستحق ازدست‌دادن جانش دانسته شده در طول تاریخ تغییر کرده و به سویی حرکت کرده که میزان خشونت در آن کاسته شود و انسانی که دارد اعدام می‌شود هنگام مرگ کمترین عذاب را متحمل شود. به عنوان مثال اعدام به وسیله‌ی اره‌کردن فرد و تقسیم بدن وی به دونیمه به اعدام با طناب دار و تزریق ماده‌ی سمی تغییر یافته است. حتی در مورد اعدام با طناب دار قواعدی وجود دارد که طول طناب، ارتفاع چوبه‌ی دار و مسائل دیگر از جمله شکل انجام این عمل را به طور دقیق توضیح می‌دهد تا کمترین عذاب برای انسانی که محکوم به اعدام شده است ایجاد شود. از این رو در این نوشتار از لحاظ‌کردن سنگسار به عنوان شکلی از اعدام صرف‌نظر شده است.

به نظر می‌رسد درصد بالایی از انسان‌ها حتی در صورت اعتقاد به لزوم کشتن انسانی که عمل مشخصی را انجام داده قائل به زجرکش‌کردن او نباشند. در این صورت در این پله و مرحله، عمده‌ی ما اعتقاد داریم که اعدام- اگر انجام شود- باید به کم‌عذاب‌ترین شکل ممکن انجام شود و اثری از زجر در آن نباشد. بنابراین مجازات سنگسار باید به کلی حذف شود.

چهار: اعدام به مثابه یک راهکار:

آیا وجود مجازاتی به نام اعدام لازم است؟ اگر بتوانیم نشان دهیم دو دلیل وجودیِ اعدام که در دو بند نخست این نوشتار ذکر شد بنیانی نادرست دارند مجازات اعدام نیز رد می‌شود.بالابردن هزینه‌ی یک عمل به پایین‌آمدن گستردگی انجام آن عمل منجر می‌شود. با این حال این افزایش هزینه‌، سقفی دارد که گذر از آن، ماهیت بازدارند‌گی‌اش را از بین می‌برد و آن را لوث می‌کند. مثال‌ها در این رابطه پرشماراند. حضور بیش از اندازه‌ی مأموران راهنمایی و رانند‌گی منجر به بی‌تفاوتی مردم نسبت به آنها می‌شود.

افراط در چاپ پیام و تصویر هشدارآمیز روی پاکت سیگار دستمایه‌ی خنده‌ی مصرف‌کنندگان آن می‌شود. به نحوی که گاهی افراد هنگام خرید سیگار به فروشنده می‌گویند: «یه پاکت از اون دل‌وقلوه‌ای‌ها بده!» مجازات بیش از اندازه در جامعه سبب از بین‌رفتن حساسیت نسبت به آن مجازات و بی‌تفاوتی جامعه می‌شود تا جایی که یک اعدام در آمریکا واکنش‌های گسترده‌ای را برمی‌انگیزد، اما تعداد بالای اعدام در ایران هیچ واکنشی را در میان مردم ایجاد نمی‌کند. آیا اعدام در حالی که به سقف افزایش هزینه نرسیده می‌تواند تأثیر مثبتی بر جامعه بگذارد؟ در بعد فردی، اعدام کم‌ترین تأثیری را بر مجرم نمی‌گذارد؛ چرا که او را از میان می‌برد.

مجازات وقتی ارزشمند است که با اصلاح فرد از وقوع دوباره‌ی جرم جلوگیری کند. در بعد اجتماعی نیز مجازات به‌طور اعم و اعدام به‌طور اخص، کوتاه‌ترین و ساده‌انگارانه‌ترین راه برای حل معضلات اجتماعی است. اصولاً مجازاتی قابل قبول است که وجه اصلاحی آن بر وجه تنبیهی‌اش غالب باشد و در ایده‌آل‌ترین شرایط از وجه تنبیهی تهی باشد؛ امری که اعدام از آن بی‌بهره است و غیر از بالابردن میزان ترس عمومی از انجام جرم کارکرد دیگری ندارد. این ترس شاید در کوتاه‌مدت تأثیرگذار باشد، اما در بلندمدت، چون زمینه‌های وقوع جرم کماکان به قوت خود باقی‌اند، تأثیر چندانی ندارد.

پنج: راهکار اساسی:

جمله‌ای وجود دارد که همه‌گی آن را شنیده‌ایم: پیش‌گیری بهتر از درمان است. تنها راهکار بنیادین کاهش وقوع جرم در یک جامعه، نه افزایش کمیت و کیفیت مجازات، بلکه پیشگیری از وقوع جرم با ازبین‌بردن زمینه‌های آن است. وقتی کسی دزدی می‌کند راهکار درست بریدن دست او نیست. راهکار درست سیرکردن شکم دزد و آموزش به او است تا دیگر به دزدی گرایش پیدا نکند. با این حال به دلایل گوناگون وضعیت هیچ‌گاه ایده‌آل نمی‌شود؛ به نحوی که هیچ جرمی به وقوع نپیوندد و با تمام پیش‌گیری‌ها اگر جرمی به وقوع پیوست حذف مجرم از جامعه- مثلاً به این دلیل که او نیز انسانی را از جامعه حذف کرده- هیچ دردی را درمان نمی‌کند.

درمان یک مجرم به وسیله‌ی اصلاح او و کوشش برای بازگرداندن وی به جامعه‌ی انسانی است که باعث می‌شود میزان وقوع جرم در جامعه کاهش یابد؛ چه، به این وسیله گام‌هایی در جهت پیشگیری از جرم برداشته می‌شود. وقتی انسانی با انجام عمل یا مجموعه‌ اعمالی، زیان قابل توجهی به جامعه‌ی انسانی وارد می‌کند- مرتکب قتل عام می‌شود، به بخش بزرگی از جامعه صدمه می‌زند یا موارد دیگری از این دست- ابتدا باید برای اصلاح او کوشید. تنها در صورتی که اصلاح فرد پاسخگو نبود او را برای جلوگیری از زیان جامعه زندانی کرد ولی هرگز نباید حق حیات را از وی سلب کرد.

هر شکلی از مجازات یک مسیر کوتاه و موقت برای رسیدن به هدف جامعه‌ی سالم است. راه‌های دائم و پایدار- حتی در صورت طولانی و دشوار بودن- باید جایگزین راه‌های کوتاه‌مدت و موقت شوند؛ راه‌هایی که مبتنی بر ازبین‌بردن زمینه‌های وقوع جرم با ارتقای سطح اقتصادی و فرهنگی مردم و ارائه‌ی روش‌های اصلاحی و تربیتی به جای روش‌های مجازاتی و تنبیهی هستند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

تبدیل اعدام به زندان بی فایده است. آدم ها از زندان هم که می آیند بیرون عوض نمی شوند. یعنی به اصطلاح زندان هم باعث کاهش میزان وقوع جرم نمی شود.
اگر این منطق «... باعث کاهش میزان وقوع جرم نمی شود» را همین طور ادامه بدهید به این نتیجه می رسید اگر جرمی اتفاق افتاد باید به مجرم لبخند زد و از کنارش رد شد!

-- بدون نام ، Oct 10, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)