خانه > حقوق انسانی ما > امنيت فردی و اجتماعی > ضرب و شتم زویا صمدی برای راندن اسانلو از ایران | |||
ضرب و شتم زویا صمدی برای راندن اسانلو از ایرانپانتهآ بهرامیزن جوانی بنام زویا صمدی هنگامی که چهارشنبه هفته گذشته ساعت پنج و نیم بعد از ظهر قصد رفتن از محل کار خود به خانه را داشته در ایستگاه متروی کرج توسط دو مامور لباس شخصی ربوده میشود. ابتدا آن دو مامور لباس شخصی از پشت موهای او را کشیدند و با زدن چشم بند به چشمانش و بستن دهانش به مکان نامعلومی بردند، دختر جوان حدود ساعت ۱۰ شب با صدای نالان با شوهرش تماس میگیرد که او را در زیر پل سید خندان رها کردهاند، همسرش پس از یافتن او زویا صمدی را به بیمارستان منقل میکنند، مچ پای چپش ورم کرده و دندانش که ارتودنسی بوده، بر اثر ضربهای که به دهانش زدهاند، به خاطر پارهشدن فلز زخمی شده است، به او در حالیکه نمینوانسته دست چپش را حرکت دهد سرم وصل میکنند.
تا اینجای واقعه میتوان به آن نام یک خشونت اجتماعی داد، اما زمانی که معلوم میشود دختر جوان هم بسیار هوشیار و آگاه است و هم شجاع چه در زمانی که لباس شخصیها برای ربودنش میآیند، فریاد میزند «عروس اسانلو هستم و به داد من برسيد»، ماجرا بعد تازهای پیدا میکند. ۱- حکومت با شرمندگی ماموران رسمیاش را نمیفرستد بلکه لباس شخصیها را مامور این کار میکند تا دیرتر هم پاسخگو نباشد. این واقعه هشداری است برای همه سازمانهای فعال حقوق بشر مربوط به ایران که در پیوند با نقض حقوق شهروندی به این عمل اعتراض کنند. ۲- لباس شخصیها از اعضا خانواده منصور اسانلو رییس هیات مدیره سندیکای شرکت واحد، یک زن جوان را انتخاب و مورد هدف قرار میدهد، هم زن است و هم جوان، همان نسلی که حکومت بیشترین مشکل را با آنها دارد، حتی اگر آدمهای سیاسی هم نباشند، نوع نگرش و رفتار اجتماعیشان در تضاد با آرمانهای حاکمان است. ۳- از همه اینها مهمتر ماموران از او میخواهند که باید تعهد بدهد، بعد از اینکه پدر شوهرش منصور اسانلو آزاد شد، او باید یا ایران را ترک کند و یا اینکه اگر ماند، مانع فعالیتهای او شوند. زویا صمدی زیر بار دادن امضا برای این تعهدنامه نمیرود. اما چرا حکومت این قدر دست پاچه شده؟ البته مدتهاست که در دستگیریهای پس از انتخابات بسیاری از کنشگران جنبش که موقتا آزاد شدهاند، عنوان میکنند که حکومت صریحا از آنان خواسته یا فعالیت نکنند و یا ایران را ترک کنند. در واقع حاکمیت مایل است به نوعی از شر کنشگران اجتماعی خلاص شود و آنها را به بیرون از مرزهای ایران پرتاب کند تا آنان را منفعل سازد. اکنون که فشارهای بینالمللی برای آزادی اسانلو بسیار افزایش یافته، به نظر میرسد که ضرب و شتم زویا صمدی برای هدف منفعل ساختن منصور اسانلو صورت گرفته، مرتضی افشاری عضو سابق هیات مدیره سندیکای کارگران چاپ بین سالهای ۵۷ تا ۶۰ که هم اکنون نیز از فعالین کارگری است، علل این حرکت را فشار برروی اسانلو عنوان میکند و ادامه میدهد: «واقعیت این است که رژیم بعد از انتخابات، فشار مضاعفی بر فعالین کارگری آورده است. چنانچه در خبرها هم آمده است رضا شهابی و سعید ترابیان هم اخیراً دستگیر شدهاند. همچنین در شهرهای کردستان نیز تعدادی دستگیری داشتهایم. منتهی ربودن عروس آقای اسانلو توسط لباس شخصیها یک کار حساب شده و سیستماتیک است.
یعنی در حقیقت کار وزارت اطلاعات است. اینها طی سالهایی که آقای اسانلو زندان بوده، فشارهای مختلفی به او آوردهاند تا بشکند و بیاید توی تلویزیون و اتهاماتی را بدون هیچ دلیل و مدرکی به ایشان وارد کنند و از وی اقرار بگیرند. وقتی فشارهای داخل زندان روی آقای اسانلو اثر نگذاشت و او ایستاد و از کارهایی که کرده، سندیکایی که ایجاد کرده و از حقوق کارگران دفاع کرد، حال این فشار را چند وقتی است که روی خانوادهاش میآورند. ازجمله این حرکت اخیر تا به وسیلهی خانوادهی آقای اسانلو بتوانند او را درون زندان بشکنند. هدف اینها این است. جمهوری اسلامی از ابزار بسیار کثیفی برای درهم شکستن آدمها، بلاخص زندانیان سیاسی استفاده میکند. بالاخره خانم زویا صمدی جوان است، عروس ایشان است و در ضمن زن است. وقتی دختر جوانی را میدزدند، میبرند به جای نامعلومی، کتکش میزنند، زخمیاش میکنند و بعد رهایش میکنند، یک زنگ خطر است برای خانوادهی آقای اسانلو. اگر یک لحظه خودمان را جای اسانلو و خانوادهاش بگذاریم، واقعاً آدم دیوانه میشود. ممکن است حتی در او تزلزلی ایجاد شود که بابا به عروس من چه کار دارید؟ اینها از آن روشهای پست و کثیف است که جمهوری اسلامی در موارد بسیاری استفاده کرده است. وقتی فردی، یک زندانی در زندان است و مقاومت میکند و بر خواستههایش پافشاری میکند، آنهم خواستههایی که طبق قوانین جمهوری اسلامی هم به رسمیت شناخته شده و همینطور قوانین بینالمللی کار، وقتی او میایستد و از این حقوق دفاع میکند، فشار روی خانوادهاش می آورند تا بتوانند زندانی را درون زندان له کنند، بشکنند. اینها هدفشان این است.» دیوید کاکراف، دبیرکل فدراسیون کارگران حمل و نقل و شرن بارو، دبیرکل جدید کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری در بیانیهای مشترک خطاب به محمود احمدینژاد، خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط منصور اسانلو شدهاند. منصور اسانلو، رئيس سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی در تیرماه ۸۶ در نزدیکی منزل خود در تهران بازداشت و به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» به پنج سال زندان محکوم شد. در هفتههای گذشته سازمان بینالمللی کار، «آی ال او» در گزارش سالانهی خود در مورد ایران اعلام کرد که قوه قضاییه با آنچه عفو منصور اسانلو خوانده شده، موافقت کرده است. با این فشارهای همه جانبهی بینالمللی به نظر میرسد حکومت ناچار است در این زمینه حرکتهایی را انجام دهد و احتمال آزادی او زیاد است مرتضی افشاری فعال کارگری در این زمینه میگوید: «بعید نیست. چون اخیراً آی ال او هم صحبتی با وزیر کار ایران داشته است. آی ال او سازمان جهانی کارگران، سازمانی است که نمایندگان و اتحادیههای کارگری دنیا به همراه نمایندگان کارفرمایان دنیا و همینطور نمایندهای از دولتهای کشورهای عضو آی ال او که شامل اکثر کشورهای دنیا میشود، آنجا حضور پیدا میکنند و دربارهی مسائل جهانی تبادل نظر میکنند. امسال وزیر کار جمهوری اسلامی هم آنجا بوده است. وی زیر فشار اتحادیههای کارگری و خود سازمان آی ال او، با رئیس قوه قضاییه تماس گرفته و سپس به آی ال او گفته که رئیس قوه قضاییه قول داده است که آقای اسانلو را آزاد کند. همینطور دیگر اتحادیههای اروپا، بهخصوص انگلستان و کانادا و کشورهای دیگر خواستار آزادی منصور اسانلو شدهاند البته چندین سال است که این درخواست را دارند. خب امسال فشار به جمهوری اسلامی بیشتر بود. بعد از تعهدی که وزیرکار ایران در آی ال او داد، میزان فشار حکومت بر خانواده آقای اسانلو بیشتر شده از جمله رفتاری که با زویا صمدی عروس منصور اسانلو انجام دادند. همانطور که در اخبار آمده، سه یا چهار روز پیش، دوباره او را به دادگاه انقلاب کرج بردند که هنوز مشخص نیست به خاطر چه بوده است.» یکی از روشهای حکومت برای منفعل کردن کنشگران اجتماعی، پیشنهاد دادن باج و رهسپار کردن آنها به ورای مرزهای ایران است. منصور اسانلو قبل از دستگیری در مصاحبهای اعلام می کند که به او پیشنهاد شده در قبال دریافت ماهانه ۱۰ هزار دلار و گرفتن یک سمت نمایندگی به خارج از ایران برود. به شرط آن که دیگر فعالیت سندیکایی نداشته باشد. منصور اسانلو این پیشنهاد را رد میکند. مرتضی افشاری توضیح میدهد: «وقتی آقای اسانلو چندسال پیش از ایران خارج شد، به خاطر شرکت در کنفرانسی که در انگلستان و نروژ بود، رژیم فکر میکرد که او به ایران برنمیگردد. آقای اسانلو در مصاحبهای گفت: من به همکارانم، به همطبقهایهایم متعهدم و به ایران برمیگردم. ایشان برگشت. رژیم فکر میکرد که اگر آقای اسانلو از ایران خارج شود و به خارج از کشور برود، از آن محیط طبیعی و واقعی خودش دور میافتد و دیگر خطری برای حکومت محسوب نمیشود. دیگر آقای اسانلو و همکارانش در سندیکای کارگران شرکت واحد، توانایی این را ندارند که کارگران را بتوانند سازمان دهند و سندیکا را حفظ کنند. رژیم خوب میداند وقتی یک فعال اجتماعی، یک فعال کارگری از محیط خودش دور میافتد و به خارج از کشور میآید، دیگر آن خاصیت را مانند زمانی که داخل کشور بوده ندارد. این مسئله در مورد جنبش زنان، جنبش دانشجویی و دیگر جنبشها هم صادق است. آقای اسانلو امروز چهرهای است که داخل کشور او را میشناسند و همه از او دفاع میکنند. همینطور در سطح جهانی هم چهرهای شناختهشده است. چند روز پیش در ونکور، اجلاس سران اتحادیههای دنیا برگزار شد. من با عکس آقای اسانلو مقابل در محل اجلاس ایستادم. اکثر کسانی که عکس آقای اسانلو را میدیدند، او را میشناختند و میآمدند از ما در مورد آقای اسانلو سئوال میکردند. این اجلاس در ونکور بود و رهبران اتحادیهها از سراسر دنیا در آنجا بودند. بحث آنها دربارهی بحران اقتصادی جهانی بود و پاسخهایی که اتحادیههای جهانی میتوانند در مقابل این بحران به دولتها ارائه دهند. هنوز نتایج این اجلاس هم بیرون نیامده است. ما حدود دو روز آنجا بودیم. اطلاعیههایی در مورد منصور اسانلو، رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی، بالاخص فعالین کارگری داشتیم. با بسیاری از رهبران هم صحبت کردیم. همانطور که گفتم، عموماً آقای اسانلو را میشناختند و وضعیت شرکت واحد و هفت تپه را میدانستند. آنها اطلاعاتی داشتند، بالاخص از آقای اسانلو که چهرهی شناخته شدهای است. آنها به ما قول دادند که در محکومیت جمهوری اسلامی تلاش و خواستار آزادی آقای اسانلو قطعنامهای را تصویب کنند. ولی اگر آقای اسانلو از ایران بیرون بیاید، تحلیل رژیم این است و بخشاً هم درست است که آقای اسانلو آن نقشی را که داخل ایران دارد، دیگر نمیتواند داشته باشد. قطعاً اینها میخواهند آقای اسانلو را از ایران فراری دهند و به خارج از کشور بفرستند. هدفشان این است و آقای اسانلو تن به خواست آنها نداد. او حاضر نشد که ایران را ترک کند. به انضمام این که من فکر میکنم داخل زندان هم روی آقای اسانلو این فشار هست که اگر آزادت کردیم، شرطش این است که از ایران بروی که تاکنون آقای اسانلو نپذیرفته است.» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اگر کشور ما افراد بیشتری مثل آقای اسانلو داشت آزادی سریعتر در دسترس بود. جامعه نیاز به نمایندگانی چون اسانلو دارد نه افرادی که با فشار اولیه سریع جا زدند. اصولا اگر زندانهای جمهوری اسلامی قانونی بود و عدالت در کار بود که نیازی به عوض کردن حکومت نبود.
-- کوشا ، Jul 10, 2010