خانه > حقوق انسانی ما > آموزش و کليات > حقوق انسانی ما و حقوق بشر | |||
حقوق انسانی ما و حقوق بشرحمید حمیدیواژهی حقوق در زبان فارسی، معانی و کاربردهای گوناگونی دارد که مهمترین آنها عبارتند از: انسان موجودی اجتماعی است که با همنوعان خود زندگی مشترک دارد. کلیهی افراد یک جامعه در اجتماع کوچک خانواده متولد میشوند و در سایهی مراقبت و تربیت خانواده نیازهای مادی و معنوی ایشان تامین میشود. در دوران بزرگسالی نیز فرد با دیگران زندگی میکند و با همکاری آنها به خواستههای خود میرسد. از سوی دیگر، خواستههای بشر، شباهتهای فراوانی باهم دارند و طریقهی رسیدن به این خواستهها موجبات اختلاف و درگیری در جهت منافع بیشتر میشود. در هزارهی معاصر، انسان اندیشمند دریافت که بقای اجتماعی او با آشوب و زور گویی سازگار نیست و ناچار باید قواعدی بر روابط اشخاص، بهدلیل عضویت در جامعه، کاربرد داشته باشد. امروز مجموع این قواعد را حقوق مینامند. ۲- حقوق معانی دیگری هم دارد: برای مثال، وقتی سخن از حقوق کارمندان و کارگران و مزدبگیران میشود، مقصود دستمزد این افراد است که به استناد قرارداد و یا توافق دوطرفه در ازای ارائه کار و خدمات به آنها پرداخت میشود. ۳- گاه مقصود از واژهی حقوق، علم حقوق است. یعنی دانشی که به تحلیل قواعد حقوقی و سیر تحول و زندگی آن میپردازد. فواید و اهداف حقوق ابتداییترین مفهومی که همگان از حقوق و قانون دارند این است که، این قواعد بر اشخاص تحمیل میشود و ایجاد الزام و محدودیت میکند. پس این پرسش در ذهن هر پرسشگری طرح میشود که چرا قانون اهمیت دارد و چرا التزام به قانون برای همگان الزامی است؟ کدام مفاهیم پشتیبان قانون هستند؟ کدام انگیزه ما را به را به اجرا و التزام به آن وادار میسازد؟ گفته شد که انسان موجودی اجتماعی است و برای زندگی اجتماعی خود لازم دید که قواعدی بر روابط اشخاص مقرر کند. پس، از لحاظ تاریخی، مفهوم حقوق و دولت ارتباط نزدیک دارد و هدف اصلی آن ایجاد نظمی است که این همزیستی را تامین کند. مبنای مستقیم حقوق، ارادهی مردم و اجرای آن توسط منتخبان مردم است. به همین دلیل است که گفته میشود هیچ مرجعی نمیتواند به بهانههای مختلف با این امر مخالفت کرده و از اجرای آنها امتناع ورزد. البته این مطلب بدان مفهوم نیست که حقوق پیشنهادپذیر نیست و تنها یک قانون را وضع میکند و سپس آن را اجرا میکند. مهمترین وظیفهی حقوق تلاش در راه شناسایی، تحقق و اجرای عدالت است. در این مسیر است که بسیاری از عوامل بر نظرات حقوقدانان به مثابه شناساگر و تدوینکننده حقوق تاثیر دارد. یکی دیگر از مباحثی که مطرح میشود این است که انسان آزاد به دنیا آمده است و میتواند آزادانه به فعالیتهای مادی و معنوی خود بپردازد. پس چرا قانون این آزادیها را محدود میکند؟ بایستی در پاسخ به این سئوال گفت: برای حفظ حقوق همهی شهروندان، ناچار باید حدودی برای آزادی هر یک از آنها بهوجود آید و بهگونهای آزادی هرکس محدود به آزادی دیگران شود. جملهی بسیار زیبا و با مفهوم دانشمند بزرگ، «کانت» در مورد حقوق در اینجا قابل ذکر است که میگوید: «حقوق مجموع شرایطی است که در نتیجهی آن اختیار هر فرد با اختیار دیگران جمع میشود.» اگر بخواهیم مفهوم عدالت را بیان کنیم، میتوان گفت، عدالت مجموعه قواعدی است که اشخاص برحسب نیازهای خود و در نتیجهی قرارداد اجتماعی بهوجود آوردهاند و هدفی جز هماهنگ ساختن آزادی انسانها ندارد و تا جایی میتوان آن را محدود کرد که برای تامین آزادی دیگران لازم است. پس در این جامعه، عدالت جز برابری و تناسب سود و زیان ناشی از معاملات نیست. عدالت به مفهومی که «ارسطو» و دیگران گفتهاند، «عدالت معاوضی» است. در اعمال حقوقی، آنچه دو طرف اراده کنند عادلانه است. حقوق باید مفاد تراضی را به هر صورت محترم شمارد و اگر این عوامل کنار هم جمع شوند، عدالت خودبهخود رعایت میشود و جایی برای شکایت باقی نمیماند. ۴- برای تنظیم روابط انسانها در جوامع بشری، حقوق، برای هر فرد و یا گروهی امتیازاتی را در برابر دیگران به رسمیت میشناسد و از این طریق توانمندی آنها را در مقابل نقض حقوق آنها افزایش میدهد. این امتیاز و توانایی را حق مینامند که جمع آن حقوق است و حقوق فردی نیز گفته میشود. حق حیات، حق مالکیت، حق آزادی و شغل و حق ازدواج به اعتبار معنی اخیر قابل درک بوده که گاه با عنوان حقوق بشر مورد حمایت قرار میگیرد. ولی واژهی حقوق، به معنی نخست، همیشه با ترکیب جمع به کار میرود و برای نشان دادن مجموع نظامها و قوانینی است، که بر آحاد افراد یک جامعه، نظارت دارد. مانند حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق بینالملل و... . |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|