تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی از حقوق بشر در ایران در گفت‌وگو با هادی قائمی

آیا ایران در ژنو عقب‌نشینی خواهد کرد؟

پانته‌آ بهرامی

دانشگاه «نیوسکول» نیویورک هفته‏ی گذشته شاهد برگزاری گردهم‏آیی‏ای به نام «ایران و استفاده از سیاست مقاومت» بود. این گردهم‏آیی به کیان تاجبخش، استاد سابق جامعه‏شناسی شهری این دانشگاه اهدا شد. کیان تاجبخش به تازگی به ۵ سال حبس تغزیری در ایران محکوم شده است.

Download it Here!

یکی از سخنرانان این برنامه هادی قائمی، از فعالین کمپین بین‏المللی حقوق بشر برای ایران بود. وی به عنوان نماینده‏ی این سازمان غیردولتی، روز دوشنبه ۱۵ فوریه به مقر سازمان ملل در ژنو خواهد رفت.

قرار است هفتمین جلسه‏ی ادواری سالانه‏ی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در روزهای ۱۵ تا ۱۷ فوریه در مقر این سازمان در ژنو تشکیل شود. روز دوشنبه پانزدهم فوریه، وضعیت حقوق بشر در ایران نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.


هادی قائمی، سخنگوی کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران

هادی قائمی در مورد نقش ایرانیان خارج از کشور می‏گوید:

آن‏چه در خارج از کشور می‏توانیم انجام بدهیم، این است که از اهرم‏های سازمان ملل تا آن‏جایی که ممکن است برای پاسخ‏گو کردن دولت ایران استفاده کنیم.

روز دوشنبه ۲۶ بهمن ماه، روز بسیار مهمی است. چرا که طبق برنامه‏ای از پیش تعیین شده وضعیت حقوق بشر همه‏ی کشورها هر چهار سال یک بار درشورای حقوق بشر سازمان ملل مورد بررسی قرار می‏گیرد و روز دوشنبه نوبت ایران است.

این اولین باری خواهد بود که ما می‏توانیم نماینده‏های دولت ایران را در مورد وقایعی که در ایران اتفاق افتاده است، برای افکار عمومی پاسخ‏گو نگاه داریم. بنابراین هراندازه اطلاع‏رسانی در این مورد در سطح جهانی صورت بگیرد، دولت ایران می‏بیند که می‏‏رود تا مشروعیت بین‏المللی خود را بیشتر از دست بدهد و مجبور می‏شود قدم‏هایی را به عقب بردارد. ولی البته اصل مطلب موازنه‏ی قدرت و اتفاقاتی خواهد بود که در درون کشور می‏افتد.

شما نیز در ژنو حضور خواهید داشت؟

نماینده‏‏های تمام سازمان‏های بین‏المللی حقوق بشر در سالن جلسه حاضر خواهند بود. از طرف دیگر ایرانیان بسیاری از سراسر اروپا تصمیم دارند در مقابل ساختمان شورای حقوق بشر تجمع کنند و نکات مهم را در آن‏جا مورد تاکید قرار بدهند.

کل این برنامه روی وب‏سایت شورای حقوق بشر به طور زنده پخش خواهد شد و در آن روز ما به عنوان نماینده‏هایی ان‏جی‏اویی (سازمان‏های حقوق بشری) شاهد سؤال و جواب‏های دولت ایران خواهیم بود و بلافاصله در مورد آن در افکار عمومی نقد خواهیم کرد.

خود ان‏جی‏اوها در این جلسه نقشی ندارند که سؤال کنند. اما همه گزارش داده‏اند و اعضای شورا را از وضعیت حقوق بشر در ایران آگاه کرده‏اند.

فقط دولت‏ها اجازه دارند سؤال کنند؟

بله فقط نماینده‏ی دولت‏ها می‏توانند سؤال کنند.

جلسه از ساعت ۹ صبح تا ۱۲ ظهر به وقت اروپا خواهد بود. بعد از آن از ساعت ۱۲ ظهر تقریبا تمام سازمان‏های حقوق بشری کنفرانس مطبوعاتی خواهند داشت.

سازمان ما از ساعت یک ظهر در وقت نهار در مقر شورا برای نمایندگان برنامه‏ای خواهد داشت و به نمایند‏گان توصیه‏هایی خواهد داد که در قبال دولت ایران چه روش‏هایی را اتخاذ کنند. در این برنامه خانم شادی‏ صدر از وکلای شناخته شده‏ی ایرانی، پیام اخوان از وکلای برجسته‏ی بین‏المللی و خود من حاضر خواهیم بود.

هادی قائمی تحصیلات خود را در رشته‏ی فیزیک به پایان رسانده و در دانشگاه تدریس می‏کرده است. اما سال‏ها پیش به کلی از کار تدریس کناره گرفته و وقت خود را صرفا بر مساله‏ی حقوق بشر در ایران متمرکز کرد.

حدود دو سال پیش هادی قائمی همراه چندین فعال بین‏المللی دیگر، «کمپین بین‏المللی حقوق بشر برای ایران» را تشکیل دادند که از منابع مهم خبری در مورد اتفاقات ایران در سطح جهانی است.

وی معتقد است که چند عامل باعث شکوفایی جنبش حقوق بشری در ایران شده است:

عوامل متعددی به عنوان موتور محرکه‏ی جنبش حقوق بشری در ایران عمل کرده‏اند. یعنی این که این جنبش، به خصوص در عرض این ۱۰ سال به این سرعت رشد کرده و شاخه‏های مختلفی را به‏وجود آورده و کرامت انسانی در جامعه‏ی امروز ایران این همه اهمیت پیدا کرده، به خاطر عواملی است که یکی از آن‏ها سابقه‏ی جنایات و اتفاقات وحشتناکی بود که در دهه‏ی ۸۰ میلادی رخ داد.

وقتی در این دهه هر خانواده یکی از اعضای خود را یا در خیابان یا در زندان و یا در جبهه‏ی جنگ و به هر حال به خاطر نوعی از خشونت از دست داد، جامعه‏ی امروز ایران به این نتیجه رسیده که دیگر هرگز نمی‏خواهد آن شرایط تکرار شود. به همین دلیل توجه و ترویج کرامت انسانی در قالب قوانین حقوق بشر برای این جامعه مساله‏ی مهمی شده است.

عامل دوم قوانین مجازات اسلامی است که بعد از انقلاب در جامعه برقرار شده‏اند و اکثر قوانینی هستند که جامعه‏ی امروزی با ‏آن‏ها نمی‏تواند زندگی کند؛ سنگسار، قطع دست و پا، اعدام به خاطر آن‏چه لواط یا رابطه‏ی نامشروع می‏نامند و… کلا این قوانین آنقدر با جامعه‏ی ایران ناهم‏خوانی دارند که ترمیم و رفع اشکالات این قوانین به عنوان موتور محرکه‏ی مهمی در جنبش حقوق بشر که وکلا هم نقش مهمی در آن دارند، عمل کند.

سومین عامل هم که به همان دهه‏ی ۸۰ برمی‏گردد، به وجود آمدن فضای خالی از خشونت برای مبارزات سیاسی، اصلاحات اجتماعی و مشکلات اقتصادی است. تمام این‏ها وقتی می‏تواند شکل بگیرد که دولت به حقوق مردم احترام بگذارد.

در ارتباط با خشونت‏های بعد از انتخابات، اشاره کردید که تعدادی اعدام شده‏اند و یک قاضی این احکام را صادر کرده است. چند نفر بعد از انتخابات اعدام شده‏اند؟

تا کنون اعدام‏هایی که از دادگاه‏هایی که به انتخابات ربط داشته‏اند، بیرون آمده، دو مورد بوده است. اما نزدیک به ۲۰۰ نفر بعد از انتخابات اعدام شده‏اند. فقط ما نمی‏دانیم چه کسانی هستند و ادعا این هست که یا جنایت‏کار بوده‏اند، یا در قاچاق مواد مخدر نقش داشته‏اند و… اما اسامی آن‏ها را نداریم.

ولی از میان کسانی که در دادگاه‏های سیاسی و نمایشی بعد از انتخابات محاکمه شده‏اند، آرش رحمانی‏پور و رضا علی‏زمانی اعدام شده‏اند. برای ۱۱ نفر دیگر حکم اعدام صادر شده و در مورد پنج نفر دیگر، قاضی در حال صدور حکم است.

تمام این افراد به وسیله‏ی یک قاضی محاکمه شده‏اند؟

بله یک قاضی.

ممکن است اسم ایشان را بگویید؟

البته چون تمام قضات اسامی مستعار دارند، نمی‏دانیم اسم واقعی او است یا خیر، اما اسمی که روی پرونده‏ها را امضا می‏کند و در ر سانه‏ها به آن اشاره می‏شود، «قاضی صلواتی» است. احکام ۱۱۰ نفری را که در شهریورماه محاکمه شده‏اند، او صادر کرده، احکام اعدام‏های اخیر را نیز او صادر کرده است.

قاضی دادگاه ۱۶ نفری که بعد از عاشورا محاکمه شدند نیز او بود. روی‏هم‏رفته به نظر می‏آید، به غیر از ایشان هیچ قاضی دیگری حاضر نیست در این دادگاه‏های نمایشی نقش اجرا کند.

بسیاری مبارزه‏ی ضد خشونت در ایران را با الگوی مهاتما گاندی در هند مقایسه می‏کنند. در حالی که این دو کشور شرایط کاملا متفاوتی دارند. در هند یک نیروی خارجی حاکم بود. انگلیسی‏ها در هند مشروعیت نداشتند.

در حالی که جمهوری اسلامی از دل یک انقلاب بیرون آمده که مشروعیت آن قدم به قدم زیر سؤال رفت. نوع خشونتی که نیروهای انگلیسی اعمال می‏کرند، متفاوت بود. مثلا در زندان‏های آنان تجاوز نبود.

نادر هاشمی، استاد دانشگاه دِنور در کولورادو در مورد الگوهای مبارزه‏ی ضد خشونت می‏گوید:

وقتی هند و ایران را با هم مقایسه می‏کنیم، شرایط این دو کشور کاملا با هم متفاوت هستند. همه در ایران یا شخصا کسی را می‏شناسند که به خاطر خشونتی که به کار رفته کشته شده‏ یا از مملکت فرار کرده است. الان این واقعیتی است در ذهن مردم که از خشونت، انقلاب و خون‏ریزی خسته شده‏اند و تغییرات سیاسی در ایران را از طرق مسالمت‏آمیز می‏خواهند.

به نظر شما، امکان دارد حکومتی با این قدرت عظیم نظامی‏ای را بدون خشونت، یعنی بدون این که قدرتی را در مقابل او بسیج کنید پایین آورد؟

سؤال خوبی است؛ صددرصد نمی‏توان مطمئن بود که مثلا پنج یا ۱۰ سال دیگر از این طریق ما پیروز می‏شویم. اما بحث این‏جا است که هیچ راه دیگری نداریم. اگر بخواهیم از طریق استراتژی خشونت جلو برویم، همین مشکلی که در تاریخ ایران دیده‏ایم، باز هم تکرار می‏شود.

هادی قائمی از کمپین بین‏المللی حقوق بشر برای ایران در این باره چنین می‏گوید:

فعالانی مانند من جنبش ایران را با سه مورد مقایسه می‏کنند؛ یکی از آن‏ها هندوستان در زمان گاندی است، دوم آفریقای جنوبی در زمان ماندلا و مبارزه بر علیه آپارتاید در این کشور و سوم جنبش سیاه‏پوستان در آمریکا به رهبری مارتین لوترکینگ است.

البته که این سه جنبش با هم تفاوت‏هایی داشته‏اند، اما نقطه اشتراک هر سه جنبش این است که وقتی حقانیت خواسته‏های بخش عظیمی از جامعه واضح بوده، توانسته با حرکات غیرخشونت‏آمیز تغییر به وجود بیاورد.

از نظر شباهت متقابل با شرایط ایران، شاید آفریقای جنوبی بیش از همه به ایران نزدیک باشد. چرا که آن‏چه در آفریقای جنوبی اتفاق افتاد، در حقیقت انقلاب بود. یعنی آن روابط و شاخص‏های اجتماعی− سیاسی کاملا تغییر کرد. در شرایطی که سفیدان بر سیاهان برتری داشتند، به وجود آمدن برابری بین دو نژاد، تغییر بسیار عمده‏ای در ساختارهای آن کشور بود.

ولی یک شبه و انقلابی به‏وجود نیامد. سیستماتیک و با طی شدن پروسه‏های مختلف، پروسه‏هایی که قانون اساسی را عوض کرد، قوانینی که فقط به سیاست‏مداران سفید اجازه‏ی حضور در قوه‏‏ی قضاییه، قوه‏ی مجریه و دیگر قوا را می‏داد،عوض کرد.

ما در ایران نیز به چنین پروسه‏ای نیاز داریم. شکی نیست که ساختارهای بسیاری در ایران نیاز به تغییر دارند. ولی به نظر می‏آید که خواست مردم ایران انقلاب یک شبه نیست. چرا که می‏دانند آن ساختارها از بین خواهند رفت، ولی از ویرانه‏ی آن مشخص نیست چه چیزی بیرون بیاید. همان‏طوری که از ویرانه‏ی شاهنشاهی، جمهوری اسلامی بیرون آمد.

ولی اگر پروسه‏ای باشد که در آن قانون اساسی عوض بشود و کلا مرز خودی و غیرخودی‏ای که در سیاست ایران وجود دارد برداشته شود، خیلی شبیه به آفریقای جنوبی می‏شود.

با توجه به تجربه‏ی ۳۰ ساله‏ای که ما از حکومت اسلامی داریم و با توجه به این که بعد از انتخابات حتی یک قدم عقب‏نشینی نکرده‏اند، فکر می‏کنید وقتی در طرف مقابل حکومتی ایستاده است که زور دارد، اسلحه دارد، سپاه پشت‏اش هست. اساساً چنین تزی عملی است؟

به نظر من عملی است. هشت ماه مدت بسیار کوتاهی در تاریخ است که بخواهیم قضاوت کنیم. این جبر تاریخی است. ۷۰درصد جمعیت ایران زیر ۳۰ سال سن دارند.

تا جایی که ما می‏دانیم، اکثریت جوانان، بچه‏ها و خانواده‏های کسانی که در قدرت هستند، با این رفتارها موافق نیستند و وقتی شما در خانه‏ی خود نتوانید اقتدار سیاسی داشته باشید، هیچ وقت در جامعه هم نمی‏توانید. به نظر من، همان حقانیت خواسته‏ی اکثریت است که این تغییرها را به‏وجود خواهد آورد.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)