خانه > حقوق انسانی ما > زندان و مجازات > «حاکمیت در مسأله بازداشتها دچار بحران شده است» | |||
«حاکمیت در مسأله بازداشتها دچار بحران شده است»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comحجتالاسلام هادی قابل، عضو شورای مركزی جبهه مشاركت ايران در شهريور ۱۳۸۶ بازداشت و سپس به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومی به حبس تعزیری محکوم شد. انتشار خبر بستری شدن ایشان در بیمارستان که مدت محکومیت خود را میگذراند، موجب شد تا گفت و گویی با آقای احمد قابل، اسلامشناس و تحلیلگر سیاسی و برادر هادی قابل داشته باشم.
گویا برادر شما، آقای هادی قابل که در مرخصی به سر میبرد، کسالت پیدا کرده و در بیمارستان بستری شدهاند. ممکن است در این مورد توضیحی بدهید؟ با توجه به این که ایشان چند سال پیش عمل قلب باز انجام داده بود، پزشکان به خاطر طولانی شدن مدت سرماخوردگیاش، احساس کردند ممکن است مقداری خطر داشته باشد و برای پیشگیری، ایشان را به بیمارستان منتقل کردند. برای اطمینان از عفونی نشدن ریه هم باید آزمایشهایی انجام میشد. پنج روزی در بیمارستان بود و بعد هم که الحمدلله مشکل برطرف شد، مرخص شد. حال ایشان الان خوب است؛ ولی باید به زندان برگردند. همینطور است؟ بله؛ شنبه باید برگردد. البته ایشان روز چهارشنبه به زندان مراجعه کرد، ولی گفته بودند که روز چهارشنبه به افرادی که در بند ویژهی روحانیت بودهاند، مرخصی دادهاند. ایشان اعلام حضور کرد و آنجا هم ثبت شد که به زندان مراجعه کرده است. منتهی با توجه به مرخصیای که داده بودند، فعلاً به منزل برگشته است. ولی اول وقت اداری روز شنبه باید خود را به زندان معرفی کند. محکومیت آقای قابل چهقدر است و چه مدت هنوز باید در زندان باشد؟ محکومیت ایشان ۴۰ ماه بود. ولی با توجه به تخفیفهایی که اعلام کردهاند، ظاهراً تا آخر اسفند امسال را باید در زندان باشد. به پرداخت جریمهای ۵۰۰ هزار تومانی بابت اهانت به رهبری هم محکوم شده است و اگر نخواهد این جریمه را بپردازد، باید تا اواخر فروردین سال آینده در زندان بماند. با احتساب این که حدود ۵۷ روز نیز بازداشت بوده است، عملاً نزدیک ۲۶ ماه زندان را تحمل میکند و ۱۴ ماه به ایشان تخفیف میدهند. اتهام ایشان اساساً چه بود؟ پنج مورد اتهام را در مورد ایشان ثابت دانستند: اهانت به رهبری، تضعیف نظام، اقدام علیه امنیت ملی، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و هتک حرکت روحانیت. از دید آنها کسی که این رفتارها را کرده باشد، حرمت روحانیت را هتک کرده و مجموعاً باعث صدور این حکم برای ایشان شده بود. در ارتباط با دادگاه ویژهی روحانیت، گفته شده که ممکن است آقای کروبی هم به این دادگاه احضار شود. نظرتان در این مورد چیست؟ مسأله را چگونه میبینید؟ به نظرم میآید که بحث احضار آقای کروبی جدی نیست. صحبت به این صورت است که اگر بنا باشد به پروندهی آقای کروبی رسیدگی شود و ایشان احضار شود، این کار در صلاحیت دادگاه ویژهی روحانیت است. به این ترتیب، شما دستگیری آقای کروبی یا امثال ایشان را الان خیلی محتمل نمیبینید؟ بله، گمان من این است که شرایط به نفع دستگیری این آقایان نیست. حاکمیت نسبت به دستگیریهایی هم که تا کنون انجام داده، دچار بحران است و نمیداند چه کار باید بکند. در شرایط توقفی به سر میبرد و حتی نسبت به بازداشت قبلیها هم به یک نحو پشیمانی دارند. «توقف» به چه معنا است؟ یعنی عملاً مدرکی برای محکوم کردن دستگیر شدگان ندارند و از سوی دیگر، به راحتی آزاد کردن آنان ممکن است سؤلات و ابهامات فراوانی را در جامعه برانگیزد که پس چه شد این همه سر و صدا و ادعاها؟ هیچ مدرکی، هیچ اقراری؟
البته اقرارهایی به هر ترتیب بوده است. چند نفری و آن هم تحت فشارها و بیخبریها و خبرهای دروغ و جعلیای که به اطلاع آنها رساندهاند و از مهربانی آنها میخواستهاند سوء استفاده کنند، صحبتهایی کردهاند. گویا به آنها گفته بودند که به خاطر موضعگیری شما، مردم به جان هم افتادهاند و کلی کشته شدهاند. اگر شما بیایید چیزی بگویید، چه بسا این اوضاع مقداری آرام بگیرد. بعضی از آنها هم به خاطر جلوگیری کردن از گرفتاری مردم، حاضر شدند مطالبی را بگویند. شاید حیثیت خود را شکستهاند برای اینکه از سلامت مردم حمایت کنند. به آنها گفته شده بوده که دو گروه مردم مخالف و موافق دارند همدیگر را میکشند؟ بله؛ با صراحت به برخی از آنان گفتهاند که به خاطر تحلیلهای شما، الان در خیابانها مردم به جان هم افتادهاند و کلی کشته شدهاند. خبرهای دروغ و حتی صحنههای تلویزیونی دروغ برای آنان درست کردهاند که در اخبار بگویند مثلاً آقای خاتمی دستگیر شد؛ آقای موسوی یا آقای هاشمی رفسنجانی دستگیر شد یا اینکه این آقایان به خطاهای خود اقرار کردهاند. با این ترفندها و دروغها سعی کردند افراد را بشکنند. دوستانی که صاحبنظر بودند و فکر میکردند شاید این دروغها راست باشد، از آن طرف هم صدای «الله اکبر» را میشنیدند و به آنها گفته میشد که اینها کسانی هستند که خواستار اعدام شما هستند. نهایتاً شرایط را آنچنان غیر واقعی برای آنان جلوه دادند که آنها احساس کردند شاید بتوانند کمکی برای بهبود و آرامش اوضاع بکنند. منظور شما این است که نگاه داشتن آنان در زندان به این علت است که قوهی قضاییه نمیداند با آنها چه بکند؟ پس احتمال آزادیشان هم به این زودیها ممکن نیست؟ طبیعی است که وقتی آنها آزاد شدند یا آزاد شوند، به وضوح درمییابند که همهی این مطالب دروغ بوده و در مقام دفاع از خودشان در دادگاه، شرایط زمان اقرارشان را خواهند گفت. اکثریتی هم که اقرار نکردهاند، هیچ مدرکی بر علیهشان وجود ندارد. دستگاه قضایی ما اساساً برای اثبات جرم هر مجرمی، تنها چیزی که دارد و تنها چیزی که میتواند پیدا کند، همین اقرار مجرم است. حتی برای جرایم عادی، آنقدر مجرمان یا متهمان را تحت فشار قرار میدهند که خودشان اقرار کنند. مدرک اکثر احکامی که در دستگاه قضایی ما صادر میشود، اقرار متهم است. اکثریتی را که گول این ترفندها را نخوردهاند و اقرار نکردهاند، در کدام دادگاه میخواهند متهم کنند. کسی که اقرار نکرده، دستگاه قضاییای که تنها سند اثبات جرم برای مجرم را اقرار خود او میداند، هیچ ندارد دیگر. آزاد کردنشان دقیقاً چه مشکلی برای حاکمیت دارد؟ آزادشان بگذارند، جواب پرسشگرانی که میگویند «چهار ماه اینها را در انفرادی نگاه داشتید، نتیجه چه شد؟» را چگونه بدهند؟ پاسخ خود حاکمانی را که به توجیه این مسأله رفتهاند که اگر اینها دو ماه در اختیار ما باشند، همه را وادار میکنیم بیایند اقرار کنند و از تصمیم نظام دفاع کنند، چه میدهند؟ وقتی این اتفاق نیفتاده، جواب مسؤولین نظام و رهبری را چگونه میخواهند بدهند؟ نه مسؤولین را میتوانند راضی کنند؛ نه ملت را، نه خانوادههای بازداشتیها را، نه خود بازداشتیها را و نه دوستان آنها را. چه اتفاقی میافتد؟ الان در بنبست عجیبی هستند. تا آنجایی که من خبر دارم، حتی بعضی از دوستان بازداشتیها را هم صدا زدهاند و با آنها مشورت کردهاند که شما میگویید برای برونرفت از این اوضاع، ما چه کنیم. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|