تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با نادر وهابی، جامعه‌شناس و نویسنده در بررسی مسأله اعدام در ایران

«اعدام در ایران یک مشکل ساختاری است»

ایرج ادیب‌زاده

خبر کوتاه بود: «بهنود شجاعی اعدام شد!»؛ ۲۴ ساعت پس از تظاهرات و گردهمایی جهانی مبارزه علیه مجازات اعدام.

روز شنبه دهم اکتبر، به مناسبت «روز جهانی مبارزه با اعدام»، در راه‏پیمایی که در میدان سوربون پاریس با شعار «همه علیه اعدام» برپا شده بود، یکی از سخنرانان مادری بود که دخترش به قتل رسیده بود. او در سخنرانی‏اش مجازات اعدام را غیرانسانی توصیف کرد و گفت: «برای لغو این مجازات در کشورهایی که اعدام را هم‏چنان در قوانین خود دارند، تلاش می‏کند».

Download it Here!

آقای نادر وهابی جامعه‌شناس و نویسنده در پاریس در کتابی که به زبان فارسی و با نام «جامعه‏شناسی مجازات» در سال ۲۰۰۷ منتشر کرده است، به بررسی جنبه‏های مختلف مجازات اعدام از نظر اجتماعی و روانی سیاسی پرداخته است. ایشان هم‏چنین عضو جنبش «همه علیه اعدام» در فرانسه است.

در گفت و گویی با آقای وهابی، ابتدا از ایشان می‏پرسم که در تظاهرات روز شنبه در پاریس، چه تصمیم‏هایی گرفته شد؟

در تظاهرات دیروز، اطلاعی از اعدام این نوجوان نداشتیم. ولی بر مبنای آمار «سازمان توقف اعدام کودکان»، در ایران هشت نوجوانی که هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشته‏اند؛ در سال ۲۰۰۷ اعدام شده‏اند. ۹ مورد هم در سال ۲۰۰۸. هم‏چنین در سال ۲۰۰۹ تا سپتامبر گذشته، سه نوجوان زیر ۱۸ سال در ایران اعدام شده‏اند و ۱۴۴ نفر نیز در راهرو مرگ به‏سر می‏برند که هنگام ارتکاب جرم، زیر ۱۸ سال سن داشته‏اند.

یکی از تصمیماتی که پیش‌تر گرفته شد، این بود که بر اساس ماده‏ی ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک که ایران هم آن را امضا کرده است؛ فراخوانی داده شود و از چهار کشور عربستان سعودی، ایران، یمن و سودان خواسته شود که اعدام کودکانی را که هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشته‏اند، متوقف کنند. این فراخوان هم‏اکنون بر روی سایت ما هست و قرار است با امضاهای آماده شده در ۲۰ نوامبر آینده به اطلاع مقامات ذی‏صلاح این چهار کشور رسانده شود تا اعدام جوانان زیر ۱۸ سال را، مطابق کنوانسیونی که ایران نیز به آن پیوسته است، متوقف کنند.

آقای وهابی، فکر می‏کنید این فراخوان و مبارزاتی که برای جلوگیری از اعدام نوجوانان و کودکان صورت می‏گیرد، بتواند روی این رژیم‏ها اثر بگذارد؟

اعدام در ایران، قبل از هر چیز، یک مشکل ساختاری است و به یک تصمیم و اراده‏ی سیاسی نیاز هست که اعدام را لغو کند. در همین چهارچوب، من بدبین نیستم. باید از تلاش‏های آقای شاهرودی، رییس قبلی قوه‏ی قضاییه ستایش کرد. زیر او سنگسار را به طور رسمی لغو کرد. اعدام همین نوجوان (بهنود شجاعی) نیز شش بار، هم به دلیل دخالت ایشان و هم تلاش‏های فعالین حقوق بشر در ایران متوقف شد. یعنی شش بار حکم اجرا، علی‏رغم ابلاغ به متهم، متوقف شده بود.

بنابراین اولین تلاشی را که باید صورت پذیرد، به وجود آوردن یک اراده‏ی سیاسی است که لغو اعدام را بپذیرد. در کنار این اراده‏ی سیاسی که به معنای انتخاب سیاسی در بالا است؛ باید یک کار فرهنگی گسترده در سطح جامعه صورت بگیرد و این‌را رواج بدهد که اعدام نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی‏کند بلکه خشونت را بازتولید می‏کند.

همان‏طور که شما نیز اشاره کردید، در این دو روز، دو اتفاق قابل توجه افتاد که روی آن‏ها انگشت می‏گذارم؛ در اتفاق دیروز، مادری، خانمی شهروند امریکا و بسیار شجاع، علی‏رغم به قتل رسیدن دخترش توسط فرد دیگری، شجاعانه از حدود چند سال پیش به کمیته‏ی جهانی لغو مجازات اعدام پیوسته است. این برخورد و نگاه مادری است که دخترش به قتل رسیده است. نگاه و دیدگاه دیگر هم بامدادْ روزی در تهران اتفاق می‏افتد؛ خانواده‏ی قربانی را می‏برند که صندلی را از زیر پای متهم، در لحظه‏ی اعدام، بردارد.

در دومین اتفاق در ایران، ما به طور سیستماتیک روحیه‏ی انتقام و خشونت را گسترش می‏دهیم؛ در حالی که در اولی بخشش را فراگیر و فرهنگی می‏کنیم. من فکر می‏کنم، شعار باید این باشد: «فراموش نمی‏کنم و می‏بخشم». زیرا مقوله‏ی حیات انسان امری ملی نیست؛ بلکه امری جهانی است. بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر، هیچ انسانی، هیچ مقامی، هیچ دولتی این مشروعیت را ندارد که جان انسان دیگری را بگیرد.

در ایران خودمان هم باید از یک سو تلاشی از بالا انجام شود و روی مقامات فشار آورده شود. یک بار دیگر تأکید می‏کنم که هم‏وطنان به فراخوانی که الان هست بپیوندند و با امضا‏ی آن به دولت جمهوری اسلامی فشار بیاوریم که عقب‏نشینی کند و آن‌را بپذیرد. یک کار دیگر هم از پایین و کار فرهنگی در سطح جامعه است.

به نظر شما، اراده‏ی سیاسی‏ای که این اعدام‏ها را هم‏چنان در برنامه‏ی خود دارد، چه نتیجه‏ای از چنین اعدام‏هایی می‏خواهد بگیرد؟

سازمان عفو بین‏الملل اعلام کرد که تا مقطع انتخابات خرداد گذشته، ۱۹۰ نفر در ایران اعدام شدند. از آن تاریخ و از ابتدای تحلیف ریاست جمهوری آقای احمدی‏نژاد، آمار اعدام‏ها روز به روز دارد افزایش پیدا می‏کند. در یک روز در زندان کرج ۲۴ نفر اعدام شده‏اند که حتی اسامی آنان نیز اعلام نشده، بلکه یک هفته‏ی بعد در یک اطلاعیه رسمی اجرای این احکام اعلام شد.

بررسی این آمار نشان می‏دهد که در ایران، قبل از هرچیز، یک ارعاب اجتماعی هست و حاکمیت با این اعدام‏ها می‏خواهد ارعاب اجتماعی را در جامعه ایجاد کند. الان هم در آستانه‏ی بازگشایی مدارس و در مهرماه هستیم، بنابراین این اعدام‏ها و از جمله اعدام نوجوان بهنود شجاعی را در این راستا می‏بینم. منظور از به وجود آمدن اراده‏ی سیاسی، توجه دادن به این امر است که این اعدام‏ها نه تنها هیچ تأثیری در ارعاب اجتماعی ندارد، بلکه خشونت را بازتولید می‏کند و در درازمدت به ضرر حاکمیت نیز هست.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)