تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با دکتر سعید محمودی، کارشناس حقوق بین‌الملل در سوئد

کنفرانس تهران: شعارها و واقعیت‌ها

حسین علوی
alavi@radiozamaneh.com

تغییر ساختار شورای امنیت، تجدید نظر در پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و تغییر ساختار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ازجمله مسائلی بودند که در کنفرانس دو روزه خلع سلاح هسته‌ای در تهران (۲۸ و ۲۹ فروردین‌ماه) مورد بررسی قرار گرفتند.

Download it Here!

در این کنفرانس، هیچ نماینده‌ای از کشورهای غربی و طرف مناقشه هسته‌ای ایران شرکت نداشت و بالاترین سطح مقامات شرکت‌کننده، محدود به وزرای خارجه چند کشور در حال توسعه می‌شد.

در چنین شرایطی آن‌چه حائز اهمیت است پاسخ‌گویی به این پرسش است که چنین دستور بحث‌ها و پیشنهادهای مهمی تا چه حد در کنفرانس‌هایی چون کنفرانس خلع سلاح هسته‌ای در تهران پشتوانه عملی دارد و می‌تواند مورد توجه دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی قرار گیرد؟

این پرسش را با دکتر سعید محمودی، کارشناس حقوق بین‌الملل در سوئد در میان گذاشته‌ایم.

معمولاً هدف چنین کنفرانس‏هایی این است که نظر دولت‏های دیگر را از نظر سیاسی جلب کند و ارزیابی‏ای بشود از این که آیا برای این‏گونه مسائل به حد کافی پشتیبانی سیاسی بین کشورهای مختلف هست یا خیر.


اگر کشورهای مختلفی دعوت به چنین کنفرانسی را پذیرفتند و در آن شرکت کردند و بعد هم عملاً پشتیبانی کامل خود را از ایده‏هایی که در آن‏جا طرح می‏شود اظهار کردند، در آن صورت، یا کشوری که پا پیش گذاشته یا پاره‏ای از کشورهای هم‏نظر اقدام می‏کنند و مسئله را در سطوح بالاتر، مثلا در سطح سازمان ملل متحد مطرح می‏کنند.

بعد هم اگر اجماع و توافق عمومی بین‏المللی روی این موضوع‌ها وجود داشته باشد، کنفرانس‏های بین‏المللی به منظور صحبت و در نهایت تصویب کنوانسیون‏ها و معاهده‏ها تشکیل می‌شود تا این نظریات را به‌مواد قانونی و الزام‏آور تبدیل کند.

بنابراین می‏توان گفت هدف کنفرانس خلع سلاح هسته‌ای در تهران، مانند خیلی از کنفرانس‏های دیگری که تقریباً هرماه و حتی هرهفته در جاهای مختلف دنیا برگزار می‏شود، بیشتر نوعی ارزیابی است پیرامون این که برای ایده‏ها و نظریه‏های مطرح شده چقدر پشتیبانی بین‏المللی لازم وجود دارد.

در مقایسه‌ای میان کنفرانس خلع سلاح هسته‌ای در تهران و کنفرانس امنیتی‏ای که هفته‏ی پیش در واشنگتن برگزار شد، می‏بینیم که در کنفرانس واشنگتن تصمیماتی درباره‌ی نحوه‏ی جلوگیری از دسترسی تروریست‏ها به سلاح هسته‏ای گرفته شد. هم‌چنین آمریکا نیز حمایت مالی معینی را پیشنهاد کرد و بقیه‏ی دولت‏ها هم به طور جدی تعهداتی در این زمینه سپردند.

اگر بخواهیم از جنبه‏ی روابط و حقوق بین‏الملل به مسئله نگاه کنیم، چه الزام‌هایی برای جدی گرفته شدن یک کنفرانس وجود دارد؟ آیا کنفرانس واشنگتن به دلیل حضور خود آمریکا یا حضور کشورهای عضو شورای امنیت، مهم تلقی می‏شود یا این که تطبیق تصمیم‌های یک کنفرانس با واقعیت‏های سیاسی و عملی است که معیار مهمی در این زمینه محسوب می‌شود؟

به نظر من، هر دو عامل تاثیر دارند. هدف کنفرانس آمریکا، در واقع همان هدفی بود که کنفرانس تهران داشت. اما این که کدام‏یک از این کنفرانس‏ها موفق‏ترند، به‌طور طبیعی به کشورهای شرکت کننده و نتیجه‏ی عملی هرکدام از آن‏ها بستگی دارد.

فراموش نکنیم هر دو کنفرانس‏، به‌خصوص کنفرانس آمریکا که از ماه‏ها قبل برای آن برنامه‏ریزی شده بود، بیشتر با توجه به رویداد بین‌المللی دیگری که امسال در پیش رو داریم تشکیل شدند: تابستان امسال معاهده‏ی منع گسترش سلاح‏های هسته‏ای مورد تجدیدنظر قرار می‌گیرد.

اعضای امضاکننده‌ی این معاهده هر پنج سال یک بار آن را مورد تجدیدنظر قرار می‏‌دهند و امسال نوبت این کار است. طبیعتاً کشورهای مختلف می‏خواهند به نحوی روی کار کنفرانسی که به این منظور تشکیل می‏شود، تاثیر بگذارند. به‌خصوص که این معاهده نیاز به تجدید نظر بسیار زیاد دارد. به همین دلیل، هم ایران و هم آمریکا می‏خواهند به شکل‌های مختلف روی آن تاثیر بگذارند.

برنامه‏ی آمریکا البته منحصر به این کنفرانس نبود و نیست. موافقت‏نامه‏ی دوجانبه‏ای آمریکا و روسیه که پیش از این کنفرانس برگزار شد نیز با همین هدف بود. به این دلیل که یکی از انتقادهای جدی کشورهای جهان سوم نسبت به پیمان منع گسترش سلاح‏های هسته‏ای و کشورهای غربی، این است که این کشورها به وظایف خودشان مطابق معاهده‌ی منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، عمل نکرده‏اند و فقط از کشورهای دیگر می‏خواهند به وظایف‏شان عمل کنند.

آقای اوباما با این دو اقدام می‏خواهد نشان بدهد که در روی پاشنه‏ی دیگری می‏چرخد و آمریکا می‏خواهد به‌طور جدی، تعهدات خود را بر اساس این معاهده انجام بدهد.


انتقادی که نه فقط کشورهای جهان سوم، بلکه کارشناسان به معاهده‌ی منع گسترش سلاح‏های هسته‏ای دارند این است که این معاهده، تلاش همه‏ی کشورها را برای دسترسی به انرژی هسته‏ای پذیرفته است، اما در مورد یک موضوع حساس سکوت کرده است. آن‌هم این که دسترسی به انرژی هسته‏ای از لحاظ تکنولوژیک و علمی، همه‏ی کشورها را در شرایطی قرار می‏دهد که اگر روزی برای دستیابی به سلاح هسته‏ای تصمیم بگیرند، امکان عملی کردن آن را نیز خواهند داشت.

در این معاهده، هیچ مرز روشنی در این زمینه پیش‏بینی نشده است. آیا ممکن است در کنفرانس آینده‏ی تجدید نظر روی معاهده‌ی منع گسترش سلاح‏های هسته‏ای، در این زمینه هم تغییری ایجاد شود؟

این مسئله از اهداف کنفرانس بازبینی ان‏پی‏تی است. کنفرانس‏های تجدیدنظر در این معاهده ، در سال‏‌های ۱۹۹۵، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴ هم همین هدف را مد نظر داشتند، ولی متاسفانه کشورهای مختلف نتوانستند در مورد آن به توافق برسند.

درنظرگرفتن نوعی توازن بین این دو موضع، خیلی مشکل است؛ یعنی کشورها حق دسترسی به انرژی اتمی صلح‏آمیز را داشته باشند و در عین حال حق تهیه سلاح هسته‌ای را نداشته باشند. هدف کنفرانس آینده، حل این مشکل است که البته کار آسانی نیست.

یک پرسش کشورهای جهان سوم در این زمینه این بوده که چرا باید این حق از کشورهای جهان سوم گرفته شود، در حالی که وظایف فعلی ان‏پی‏تی تاکنون درباره‏ی کشورهایی که سلاح‏ اتمی دارند، انجام نشده و این کشورها زیر بار این مسئله نمی‏روند که حتی به‌تدریج سلاح اتمی خود را کاهش بدهند و از بین ببرند.


دکتر سعید محمودی، استاد حقوق بین‏الملل در سوئد / عکس: دویچه‌وله

علاوه بر مسئله‏ی بازبینی در معاهده‌ی ان‏پی‏تی در کنفرانس تهران، دو مسئله‏ی دیگر، یعنی تغییر در ساختار شورای امنیت و هم‏چنین تجدید ساختار سازمان بین‏المللی انرژی اتمی هم در این کنفرانس مطرح شده‏اند. این دو پیشنهاد‏ اگرچه بحث تازه‏ای نیستند اما تا چه حد می‏توانند در جهان و در نهادهای بین‏المللی تصمیم‏گیرنده مورد توجه قرار بگیرند؟

بحث تجدید سازمان شورای امنیت مسئله‏ی تازه‏ای نیست. در طول هفت یا هشت‌سال گذشته چندین‌بار در این زمینه بحث شده است. مهم‏ترین مورد در سال ۲۰۰۵ بود. ایران در دوره‏ی آقای خاتمی خیلی فعال راجع به این مسئله اقدام کرد و در واقع پا پیش گذاشت.

خیلی از کشورهای دیگر و حتی کشورهای غربی هم معتقدند ساختار فعلی شورای امنیت به سال ۱۹۴۵ برمی‏گردد و با واقعیت‏های امروز دنیا سازگار نیست. انگلیس که زمانی یک قدرت بین‏المللی بوده، امروز از نظر قدرت اقتصادی و نظامی، قابل قیاس با خیلی کشورهای دیگر نیست. در حالی که آلمان، ژاپن یا برزیل کشورهایی هستند که امروزه صلاحیت عضویت دائمی در این شورا را دارند.

بنابراین، مسئله تجدید نظر در سازمان شورای امنیت، خواسته‏ی خیلی از کشورها است؛ هم کشورهای جهان سوم و هم کشورهای غربی.

به‌گمان من، بحث در این مورد در داخل سازمان ملل متحد، نه به خاطر خواست ایران، بلکه به خاطر خواست بسیاری از کشورها ادامه خواهد داشت.

در مورد آژانس بین‏المللی انرژی هسته‏ای، اگرچه خواسته‏ی ایران به‌طور منطقی صحیح است، اما درست همان‏قدر منطق پشت این خواسته است که بگوییم شورای امنیت اصلاً نباید نماینده‏ای دارای حق وتو داشته باشد.

به خاطر این که اساس کار آژانس بین‏المللی انرژی هسته‏ای و اساس‏نامه‏اش در زمان شکل‌گیری، با توجه به واقعیات سیاسی دنیا این بود که پنج تا شش کشور در دنیا سلاح اتمی دارند، خیلی کشورها قابلیت تولید سلاح اتمی را دارند و خیلی کشورها هم سلاح اتمی ندارند و نباید هم داشته باشند.

چون اساس بر این بوده، ترکیبی که الان در شورای حکام آژانس بین‏المللی انرژی هسته‏ای وجود دارد، نماینده و یا نمایشگر همان برداشت ۴۰-۴۵ سال پیش است و تغییر آن کار آسانی نیست، اگرچه هنوز با واقعیات امروز دنیا منطبق نیست.

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه:
اجلاس خلع سلاح اتمی تهران؛ بی‌رونق و ناکارآمد
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)