تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
دکتر رسول نفیسی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در واشنگتن:

«تداوم جنبش سبز، سیاست آمریکا را تغییر داده است»

حسین علوی
alavi@radiozamaneh.com

طی روزهای مشرف به سالگرد انقلاب در ایران، آمریکا و اتحادیه‏ی اروپا به طور فعال در مورد جنبش اعتراضی در ایران موضع‏گیری کرده‏اند و خواستار عدم سرکوب معترضان از سوی حکومت شده‏اند. در حالی که در ابتدای شکل‏گیری این جنبش، نسبت به بحران داخلی ایران و تاثیر آن بر حل مناقشه‏ی هسته‏ای، ابراز نگرانی‏ می‏کردند.

دکتر رسول نفیسی جامعه شناس و استاد دانشگاه در واشنگتن برآنست که تحت تاثیر قدرت جنبش سبز و سیاست غلط جمهوری اسلامی در ارتباط با مناقشه هسته ای، غرب و به ویژه آمریکاسیاست مماشات با حکومت ایران را کنار نهاده است.

Download it Here!

در این که پرزیدنت اوباما برای مذاکره‏ مستقیم و بدون پیش‏شرط با ایران در مورد مسایل هسته‏ای حسن نظر داشت، تردیدی نیست. منتها چند عامل موجب شد این موضع تا حدی تغییر شکل پیدا کند و روی‏کرد آمریکا نسبت به ایران به دوران جرج بوش برگردد.

ابن تغییر از یک سو به برخورد بسیار خشن و غیرانسانی حکومت با تظاهرات مسالمت‏آمیز مردم ایران برمی‏گردد که نظر دنیا را و به خصوص نظر عامه‏ی مردم در آمریکا را نسبت به حکومت ایران منفی کرد. به همین دلیل در این شرایط واقعا نمی‏شد با ایران با مماشاتی که در نظر گرفته شده بود، برخورد کرد.

دیگر این که جنبش سبز نشان داد دارای قدرت تداوم است و یک جنبش عظیم و گسترده‏ی مردمی است و می‏توان روی آن حساب کرد.

این دو موضوع معادله را برهم زد. بنابراین حتی از دید افکار عمومی هم دیگر برای ایالات متحده ممکن نبود همان روش مماشات قبلی را ادامه بدهد.


دکتر رسول نفیسی می‌گوید دیپلماسی آمریکا به این نتیجه رسیده که دولت ایران قصدی برای حل مساله‌ی هسته‌ای ندارد

آیا این به آن معنا هست که مقامات دولت اوباما و هم‏چنین دولت‏های اروپایی منتظرند ببینند تاثیر جنبش اعتراضی در ساختار سیاسی ایران چه خواهد بود؟ یعنی چه تغییراتی به‏وجود خواهد آمد که از زاویه‏ی تاثیر این تغییرات بر مناقشه‏ی هسته‏ای، سیاست جدید روشنی را در پیش گیرند؟

تصور من این است که سیاست عجیب و غریب ایران، پیشنهاد دادن و پس گرفتن پیشنهادها در مورد تبادل مواد خام اتمی و همان به نعل و به میخ زدن‏های عجیبی که ویژه‏ی سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، موجب شد نظر آمریکا در این مورد به‏کلی تغییر کند. یعنی متوجه شدند همان نظر قبلی در مورد ایران که ایران فقط به گذراندن وقت علاقه دارد و هیچ علاقه‏ای به مذاکرات و حل این مساله ندارد، درست است.

بنابراین دیپلماسی آمریکا به این نتیجه رسید که دولت ایران قصدی برای حل این مساله ندارد و روی‏کرد ایالات متحده در این مورد که قبلا هم با انتقادات بسیار شدید از جناح راست، به خصوص از طرف جمهوری‏خواهان روبرو بود، تغییر کرد.

البته این که آمریکایی‏ها انتظار داشته باشد جنبش سبز به این زودی بر سیاست خارجی ایران اثر بگذارد، چنین انتظاری نیست. بلکه بیشتر متوجه این امر شدند که دولت ایران علاقه‏ای به مذاکره‏ی جدی در این مورد و رسیدن به یک وضعیت مشخص ندارد.

وگرنه پیشنهاد معاوضه‏ی مواد خام اتمی با میله‏های سوخت ویژه‏ی راکتور تهران که تا ۲۰درصد تغلیظ شده باشد، به نظر می‏رسید هم برای ایران مناسب بود و هم برای دنیای غرب. با این پیشنهاد ایران می‏توانست تغلیظ اتمی را از سر بگیرد و این حق ایران به رسمیت شناخته شده بود. از سوی دیگر خطر حمله‏ی اسراییل به ایران که آمریکا دائما نگران آن است تا حدی مرتفع می‏شد. به لحاظ این که دیگر مواد خام لازم برای ساختن یک یا دو بمب اتمی در دست‏رس ایران نبود.

۲۲ بهمن، سی‏ و یکمین سالگرد انقلاب در ایران است. ۳۱ سال پیش نیز دولت وقت آمریکا (دولت کارتر) نسبت به نقض حقوق بشر در ایران انتقاد داشت و فشارهایی را بر حکومت شاه اعمال می‏کرد. جنبش اعتراضی هم در آن زمان در ایران به تدریج نیرومند شده بود. آیا می‏توان مقایسه‏ای بین این دو شرایط زمانی با فاصله‏ی ۳۱ سال داشت؟ آیا افکار عمومی آمریکا این مقایسه را انجام می‏دهد؟

در بهمن ۵۷ مساله به‏کلی فرق می‏کرد و توازن قوا نیز بسیار متفاوت بود. در آن زمان دیپلماسی آمریکا بسیار فعال بود و نقش آمریکا در خاورمیانه تثبیت شده بود. گذشته از این، حکومت شاه وابستگی مستقیم به ایالات متحده داشت.


در حال حاضر چنین وضعیتی نیست؛ یعنی جمهوری اسلامی مستقل از ایالات متحده است، دیپلماسی آمریکا در منطقه چندان فعال نیست و از آن گذشته، دولت ایران با درس گرفتن از دوره‏ی پهلوی، تصمیم گرفته است در سیاست خارجی سر خم نکند.

نتیجه این شده که سیاستی بسیار غیرقابل انعطاف درپیش گرفته که از لحاظ دیپلماسی بین‏المللی کاربردی ندارد. کما این که می‏بینیم، حتی متحدان پابرجای ایران به تدریج در حال عقب‏گرد هستند. چنان که روسیه هم به انتقاد از ایران و عقب‏گرد از مواضع قبلی خود روی آورده است.

بنابراین چنین سیاست غیرقابل انعطافی از یک سو جدایی ایران و استقلال ایران از قدرت‏های غربی را نشان می‏دهد و از سوی دیگر در شرایطی که تمام کشورهای جهان به هم وابسته هستند و دیپلماسی‏ها در تقابل با یک‏دیگر رشد می‏کنند، دیپلماسی ایران، یک دیپلماسی غیر واقع‏بینانه است.

به این لحاظ دوباره سیاست تحریم‏ها در مورد ایران مد نظر قرار گرفته و از آن گذشته، حمایت بیشتر متوجه مردم ایران شده تا دولت ایران.


جامعه‏ی روشنفکری آمریکا نسبت به سیاست حکومت‏های قبلی این کشور در قبال ایران و منطقه انتقاد شدید داشتند. اکنون در ارتباط با جنبش اعتراضی در ایران و همین‏طور سیاست جدیدی که دولت اوباما نسبت به ایران دارد، برداشت جامعه‏ی روشنفکری چگونه است؟

در زمان انقلاب ایران، بیشتر جامعه‏ی روشنفکری چپ آمریکا، منتقد دولت شاه بود و روشنفکری چپ در ایران نیز قوی بود. ولی در حال حاضر چنین نیست. تنها تک و توک صداهایی مانند نوام چامسکی و دیگران، از چپ، هنوز منتقد سیاست آمریکا هستند، بدون این که دولت ایران را تایید کنند. گاه در جناح چپ جامعه آمریکا، حتی از احمدی‏نژاد هم حمایت می‏شود، به لحاظ این که تصورشان بر این است که دولت احمدی‏نژاد دولتی مدافع منافع توده‏های فقیر مردم است. این توهمات هنوز در چپ آمریکا وجود دارد.

ولی به طور عام در جامعه‏ی دانشگاهی، مانند همه جای دیگر دنیا، به شدت به رفتار دولت ایران در مقابل معترضین اعتراض می‏کنند و از آن گذشته، دیگر کسی توهمی در مورد جمهوری اسلامی ندارد که از آن دفاع کند؛ مگر تک و توک صداهای بسیار افراطی در جناح چپ.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)