تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با ماشاء‌الله شمس‌الواعظین، روزنامه‌نگار و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات

«موج سوم مهاجرت بعد از انقلاب»

فرنگیس محبی

در پی ناآرامی‌های اخیر ایران و اعتراضات مردم به نتایج انتخابات و توقیف شدن حدود ده روزنامه در طی چند ماه اخیر و دستگیری تعداد بسیاری روزنامه‌نگار در ایران، خروج روزنامه‌نگاران از ایران اوج گرفته. به گزارش سازمان گزارش‌گران بدون مرز حداقل ۳۵ روزنامه‌نگار ایرانی از ترس جان خود ترک وطن کرده‌اند.

به گفته همین سازمان این بزرگ‌ترین خروج روزنامه‌نگاران از ایران از زمان انقلاب ۵۷ تا کنون بوده است. برای بررسی این موضوع با ماشاءالله شمس‌الواعظین روزنامه‌نگار و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات که اخیرآ تعداد روزنامه نگاران بی‌کار را ۲۰۰۰ نفر اعلام کرده بود گفت‌وگو کردم:

Download it Here!

ببینید آمار دو هزار تا، مربوط به روزنامه‌نگارانی است که بعد از اردیبهشت ۷۹ تا الآن بی‌کار شده‌اند. بخشی از آن‌ها رفتند به روزنامه‌هایی که بعد‌آٓ توقیف شد، پس بی‌کاری مضاعفی هم پیش آمد. ۴۰۰ نفر از آن‌ها مهاجرت کردند به خارج از کشور.

آماری که من دارم از اردیبهشت ۷۹ تا کنون، تقریباً آمار دقیقی است. تعدادی از آن‌ها پیوستند به رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور، تعدادی هم صرفاً برای مهاجرت رفتند.

تعدادی از آن‌هایی که مهاجرت کردند، تن به تغییر شغل دادند. آمار دقیق تفکیک شده از وضعیت این روزنامه‌نگاران در اختیار نداریم.

چه تعداد از آن‌ها بعد از انتخابات اخیر ایران را ترک کردند و یا بی‌کار شدند؟

آماری که به صورت جسته گریخته در اختیار ما هست، حدود ۲۰۰ نفر. که ۳۸ ـ ۳۷ نفرشان در زندان بوده، بقیه هم پس از توقیف روزنامه‌ها بعد از انتخابات بیکار شده‌اند. این چیزی است که ما هم‌اکنون در اختیار داریم. ولی به‌ مرور زمان آماری دقیق‌تر به‌دست خواهد آمد.

آمار دقیق روزنامه‌هایی که بعد از انتخابات بسته شده‌اند چقدر هست؟

حدود ۱۰ روزنامه.

به گزارش گزارشگران بدون مرز، در حدود ۳۵ نفر «که شما در همان حدود ۳۸ ـ ۳۷ نفر گفتید» بعد از انتخابات، از ایران گریخته‌اند. فکر می‌کنید علت آن بیشتر امنیت جانی است یا بی‌کاری؟

برای مهاجرت عوامل متعدد و متنوعی دست به دست هم می‌دهند. یعنی برای قضاوت منصفانه نباید تک بعدی نگاه کنیم و نمی‌شود آنی‌ بررسی کرد.

عوامل متعدد و متنوعی وجود دارد. از بی‌کاری گرفته، فقدان امنیت حرفه‌ای، امنیت صنفی، ناامیدی نسبت به آینده‌ای بهتر، تا وسوسه‌هایی که خارج از کشور وجود دارد و بهره‌برداری از یک فرصت استثنایی.

چون بعد از انتخابات بسیاری از کشورهای اروپایی آمادگی خود را برای پذیرش مهاجران جدید ایرانی اعلام کردند. همه‌ی این‌ها کمک می‌کند به این که موج مهاجرت افزایش پیدا کند.

حالا جالب این‌جاست که به شما بگویم، این موج مهاجرت فقط دامن روزنامه‌نگاران را نگرفته است. ما شاهد موج مهاجرت حیرت‌آوری هستیم که من اسمش را «موج سوم مهاجرت بعد از انقلاب» گذاشته‌ام.


ماشاء‌الله شمس‌الواعظین، روزنامه‌نگار و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات

موج اول در اثر خود رویدادهای انقلاب به خارج از کشور پناهنده شد و بیرون رفت. موج دوم مهاجرت یا پناهندگی اجتماعی است که زمان جنگ تعداد قابل توجهی از هم‌میهنان جنوبی ما تن به مهاجرت دادند؛ و بخش قابل توجهشان در کانادا یا سوئد هستند. به این‌ها موج دوم مهاجرت اجتماعی می‌گویند.

ولی موج سومی نیز اکنون در راه است که موجی سیاسی است. منظورم این است که علتش سیاسی است. موج اول هم موجی سیاسی بود.

یعنی ما دو موج سیاسی داریم و یک موج اجتماعی. موج سوم، اول به لحاظ تعداد و بعد به لحاظ بالابودن مهارت‌های مهاجران و میزان تحصیلات آن‌ها بی‌نظیر خواهد بود.

به نظر من در تاریخ مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور ثبت خواهد شد که موج سوم بسیار عجیب، شکننده و همین‌طور وسیع بوده، و به لحاظ اجتماعی هم دربرگیرنده‌ی بسیاری از طبقات اجتماعی به‌ویژه طبقه‌ی متوسط است.

موج اول نخبگان به اصطلاح دربار و وابستگان و ارتشیان و ژنرال‌ها بودند. ولی موج سوم موجی است که نخبگان را با مهارت‌های بالا و تحصیلات بسیار بالا شامل می‌شود. که این می‌تواند کشور را از داشتن مهارت‌های بالا و تحصیلات، اندکی محروم کند و به پتانسیل علمی کشور آسیب برساند.

آقای شمس‌الواعظین، یک عده از این روزنامه‌نگاران موفق شدند که از ایران خارج شوند. چه خبری از حال آن‌هایی که در زندان هستند دارید و در واقع اتهام این عده چه هست؟

در واقع این‌ها اتهامی ندارند. بعد از انتخابات یک موج وحشت در حکومت به راه افتاده است. پس از اعتراض‌های مردم به گمان حکومت روزنامه‌نگاران در صف اول طرح مطالبات مردم قرار دارند، پس به همین میزان هم آسیب‌پذیرترند.

در نتیجه بلافاصله این‌ها را دستگیرکردند و به‌ ویژه کسانی که کار تشکیلاتی برای انتخابات می‌کردند. مثلاً من را دستگیر نکردند، خود امنیتی‌ها می‌گفتند هزینه‌اش بالا بوده و کار تشکیلاتی برای ستاد‌های انتخاباتی نکرده بودید و چیزهایی از این قبیل.

ولی تمام کسانی که در ارتباط با انتخابات به هر میزان و هر نسبتی فعال بودند، تقریباً در معرض بازداشت قرارگرفتند و نمونه‌ی خیلی بارز و برجسته‌اش دستگیری دسته‌جمعی کارکنان هیأت تحریریه‌ی «کلمه‌ی سبز» وابسته به میرحسین موسوی است که یک‌جا هجده نفر را بردند. یک‌جا، یک شب! خوب معنایش چیست؟

معنایش این است که حکومت از این طبقه، طبقه‌ی روشنگر، یا آگاهی‌بخش، یا سازنده‌ی اطلاعات ترسیده، و برده زندان. و سعی در تدوین مجموعه‌ای از اتهامات برای‌شان دارد. بنابراین «اقدام علیه امنیت ملی» یا «مشارکت در اغتشاش» و این‌ها، به نظر من غیرفنی است.

فنی‌اش این است که حکومت ترسیده، آن‌ها را بازداشت کرده و بعد درصدد تدوین مجموعه‌ای از اتهامات درآمده است و به محض این که این بحران و بخش سیاسی آن فروکش کند، این‌ها آزاد می‌شوند. بدون حتی یادآوری و یا بیان علت آزادی.

چرا این حرف را می‌زنم؟ به،عنوان یک همکار این نکته را بدانید بد نیست. وقتی آقای هاشمی رفسنجانی گفتند که این زندانیان را آزاد کنید، قطعاً آقای هاشمی رفسنجانی منظورش این نبود که آدم‌های مجرم را آزاد کنید، که چنین چیزی نه در منش آقای هاشمی دیده می‌شود و نه شناختی از این قبیل از ایشان داریم.

منظور ایشان این بوده که دستگیری انگیزه‌ای صرفاً سیاسی داشته است. در واقع بر این برداشتی که من مطرح می‌کنم تأیید می‌کند.

لذا روزنامه‌نگاران بازداشتی وصل شدند به بحران سیاسی، که امیدواریم انشاالله روزی حل و فصل شود. ولی آقایان بدانند، حکومت باید بداند که این راه‌حل با بگیر و ببند و سرکوب و بستن روزنامه‌ها امکان ندارد. این بحران این گونه فروکش نمی‌کند.

بحران با نشان دادن حسن‌نیت فروکش می‌کند. امیدواریم که این هوشمندی و این عقل هم‌چنان که در مسائل خارجی در پاره‌ای از موارد به‌طور مشخص در رابطه با پرونده هسته‌ای دیده می‌شود، بجاست که در ارتباط با مسائل داخلی نیز چنین رویکردی را ما از سوی حکومت شاهد باشیم.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

ساعت خواب آقای شمس الواعظین . در تمام سالهای دهه نود میلادی تاامروزرهزاران نفر از تحصیل کرده ترین اقشار ایرانی مهاجرت کرده اند که نه پناهنده اجتماعی بودندونه پناهنده سیاسی .تنها خود رادر ایران در خانه احساس نمی کردند. فکر میکنم که گروه اخیری که از آنها نام میبرید به چشم شما آمدند چون به اصلاحات اعتقاد داشتند . خوب حالا تنها شدید . شاید این درسی باشد تا آن گروه سکولار که شما وامثال شما با سفسته های خود سعی در ساکت کردنشان داشتید را به یاد بیاورید. خوب این هم حکومت اسلامی که سنگش را به سینه می زدید. ما فراموش نمیکنیم آشیانه ای که بر سر خراب شد.

-- بدون نام ، Oct 19, 2009

چصوری پسر کجای پس گرگ شدی رفت......؟؟؟.<متت تتتح تتلق دددللتح

-- بدون نام ، Oct 19, 2009

آقای شمس الواعظین در موردمهاجرت ایرانیان به خارج از کشور میفرمایند « موج اول نخبگان به اصطلاح دربار و وابستگان و ارتشیان و ژنرال‌ها بودند ». درست است که تعداد زیادی از این گروه هم در شمار مهاجرین بودند ولی اکثر کسانیکه در آن زمان مجبور به جلای وطن شدند مهندسین و متخصصین و پزشگان و صاحبان صنایع و استادان بودند که عده یی به اصطلاح آن روزها در ادارات و مراکز صنعتی و دانشگاهها پاکسازی شدند و یا اموالشان مصادره شد که اکثر این عده به علت تخصص و دانش خود به آسانی در کشور میزبان مورد استقبال قرار گرفته و ازتجربیات آنها بهره گرفتند.

-- منصور ، Oct 19, 2009

من بخ جای جناب شمس معتقدم بیشترین تعداد تحصیل کردگان و نیرو های با ارزش کشور در ان موجی که ایشان موج دوم نامش نهاده اند از کشور خارج شدند. مهاجرانی که به کانادا یا استرالیا رفتند برای رسیدن به حداقل امتیاز مورد نیاز برای گرفتن مجوز باید دارای تحصیلات و مهارتی میبودند.
دیگر اینکه این موج مهاجرت اجتماعی بسیار طولانی است یعنی از سالهای اخر دهه 60 شروع شده و هنوز هم ادامه دارد.
چند نکته را باید در نظر گرفت اول اینکه درصد بسیار بالایی از طبقه جوان ایران در صورتی که امکان خروج از کشور و زندگی در کشورهای ازاد را داشته باشند لحظه ای درنگ نمی کنند.
دوم اینکه ماجراهای بعد از انتخابات و فشارها و دستگیری ها بسیار دردناک و برای روزنامه نگاران وضع را دشوارتر کرد اما موج مهاجرت پیش امده اصلا معنایش این نیست که کسانی که زیر فشار بودند دارند از کشور خارج میشوند بلکه به محض اینکه کشورهای اروپایی امکان پذیرفتن مهاجر از ایران را داده اند هر کسی دنبال بهانه ای است تا از این وضع استفاده کند و بسیاری هستند که هیچ ارتباطی با کار سیاسی ندارند و حکومت هم کاری به کارشان ندارند اما دنبال نمدی از این کلاهند. فکر میکنم هر عکاسی در تهران حداقل چند عکسی از اعتراضات گرفته است حالا کافی است که عکسهایت را به عنوان مدرک درخواست مهاجرت نشان دهی و چند مصاحبه هم بکنی میشوی روزنامه گار مبارز که به خارج رفته ای تا مبارزه را ادامه دهی!!

-- ali ، Oct 19, 2009

در زمان شاه روزی گفتند که بجای گالری باید بگویید نگارخانه بانویی صاحب گالری به طرف گفت اول اسم خودت را عوض کن- ذبیح الله....
ماشاالله شمس الواعظین ؟!!!

-- بدون نام ، Oct 19, 2009

لینک فایل صوتی کار نمیکند
************
زمانه – با سپاس از شما اصلاح شد.

-- فرزاد ، Oct 20, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)