خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > خیابانهایی که یک دست سبز شد | |||
خیابانهایی که یک دست سبز شدمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر روزهای فعالیتهای انتخاباتی در ایران، شاید کسی تصور نمیکرد که انتخاب رنگ سبز به عنوان نماد ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، به زودی تبدیل به نماد مبارزات اجتماعی سیاسی مردم بشود؛ مورد توافق مهدی کروبی نیز قرار بگیرد و خود را به عنوان استراتژی مبارزهی سیاسی، در داخل و خارج از ایران، تثبیت کند. امروز این اتفاق افتاده است و حرکت موسوم به جنبش سبز، چه در شرایط سکون و سکوت نسبی و چه در ایام تظاهرات و فعالیتهای سیاسی، به مهمترین چالش سیاسی میان حکومت و منتقدان یا مخالفان آن تبدیل شده است. این در حالی است که برداشتها، تحلیلها و تفسیرهای گوناگونی از جنبش سبز، مضمون آن، مطالبات و اهداف گوناگون آن در جامعه، مطرح است. برای آشنایی بیشتر با تفاسیر و تحلیلها از جنبش سبز، با دکتر حبیبالله پیمان، عضو رهبری «شورای فعالان ملی مذهبی» و از اعضای مؤسس «جنبش مسلمانان مبارز»، گفتوگویی انجام دادهام.
آقای پیمان، جنبش سبز و به طورکلی و بعداً، جریان موسوم به «راه سبز امید»، مورد تأیید شما و سازمانهایی که در آن فعالیت میکنید، قرار دارد. در نگاه کلی، تبیین و تحلیل شما از جنبش سبز چیست؟ من آن را در این جمله توصیف میکنم، که این جنبشی است هم ملی و هم رهایی بخش؛ به این مفهوم که فراتر از جنبشهای اعتراضی یک گروه، حزب سیاسی، طبقهی اجتماعی، یک قوم و یا جنبش اعتراضی زنان و کارگران است و در برگیرندهی همهی اقشار و نیروهای اجتماعی ایران است که از زورگویی و خودکامگی و بیعدالتی و تبعیض خسته شدهاند و درد مشترک دارند. این درد مشترک هم با درد نسلهای پیشین جامعهی ایران پیوند و سنخیت دارد. همچنین با کوششها و مجاهدتهای ملی مردم ایران در مشروطیت، نهضت ملی شدن نفت و انقلاب ۵۷، اشتراک ذاتی دارد. به همین جهت، برآمده از روح و شعور ملی مردم ایران است. نکتهای که به عنوان نقطهی قوت این جنبش طرح میکنید ـ تنوع و تکثر مطالبات و سلایق گوناگون درون آن ـ ممکن نیست موجب تفرقه و اختلاف نظر بشود؟ شعارهایی که مطرح میشود، گاهی از جانب برخی نیروهای درون خود جنبش سبز، افراطی تلقی میشود. مردم در حین این که وحدت دارند، جامعهی متکثری هم هستند. بنابراین در تکثرشان، مطالبات متفاوتی دارند. مطالبات اقوام با کارگران ما یکی نیست یا با مطالبات زنان فرق دارد. ولی در تجمعی که زیر رهبری شعور ملی جمع شدهاند، به خواستههای مشترک میاندیشند. ضمن داشتن مطالبات خاص خود، در رهایی از زورگویی، خودکامگی و تبعیض و بیعدالتی مشترک هستند. زمانی که فرصتهای مناسب تاریخی پیش میآید و فرصتی برای یافتن یکدیگر و احساس این که تنها نیستند (مانند انتخابات)، روح ملی تجلی میکند؛ همهی نیروهایی که فعال نیز هستند، جز بر شعار مشترک و خواست مشترک تأکید نمیکنند. هرچند همیشه گروههایی هستند که هنوز جدا از این شعور ملی و این وحدت، در قالب همان خواستههای فردی یا گروهی، ایدئولوژیک و یا قومی خود، شعارهای دیگرشان را وارد میکنند. این درست نقطهای است که میتواند نقطهی ضعف یک جنبش باشد و از آنجا صدمه ببیند.
برای این نگرانی چه میتوانید بکنید؟ آگاهی باید داد. یعنی چنان باید روشنگری شود که ما در مرحلهای که الآن هستیم، تا زمانی که به آن خواست مشترک که رهایی از بیقانونی و خودکامگی است نرسیم، شعارها و مطالبات خاص هر گروه، اصلآ تحققناپذیر است. این را باید به آگاهی مردم رساند. چون این گروههای اجتماعی، زمانی طولانی، جدای از یکدیگر، مطالبات خاصشان را دنبال کردهاند، کمتر هم به نتیجه رسیدهاند و بیشتر صدمه خوردهاند. اما در فرصتی اینچنینی یکشبه میخواهند مطالبات خود را مطرح کنند. حال که چنین جنبشی پدید آمده، ما باید به این خودآگاهی و شعور ملی بپیوندیم که در این مرحله جز شعار مشترک، طرح نکنیم؛ مانند دوران نهضت ملی یا دوران مشروطیت. در دوران نهضت ملی، اگر گروههایی متأسفانه جدا از آرمان مشترک ملی، روی شعارهای ایدئولوژیکشان تأکید نمیکردند، صف وحدت ملی برهم نمیخورد و جبههی مردم در برابر کارشکنیها ضعیف نمیشد. امروز هم همین است. ممکن است به برخی از این موارد اشاره کنید؟ مثلآ شعار «جمهوری ایرانی» که الآن طرح شده، هم از جانب حکومت مورد نقد است و هم از جانب برخی نیروهای درون جنبش سبز. نگاه شما چیست؟ این مرحلهی جنبش این شعار را برنمیدارد؟ بله، این نشانهی خروج از فضای شعور مردم و از شرایط زمان است. شعور ملی مردم که یک شعور خودآگاه جمعی است، پیشینه و حافظهی تاریخی دارد. نوعی خرد جمعی است که حاصل تجربیات تلخ و شیرینی پیروزیها در آن جمع شده است و درک درستی دارد. معمولا افرادی، رهبرانی، گروههایی و خود تودهی مردم این درک ملی را دارند، سعی میکنند از آن خارج نشوند و تعادلی را حفظ کنند. ولی متأسفانه گروههای سیاسی، افراد ایدئولوژیک، کسانی از مردم و یا جوانانی، در برخورد با خشونتهای سختی که مأموران حکومت اعمال میکنند، از آن اعتدال خارج میشوند. نوعی عکسالعمل غریضی کودکانه برای دفاع از خود بروز میدهند و شعارهای تند و خشن و بیرون از ظرفیت شرایط موجود میدهند. اگر آقای موسوی و جنبش سبز روی قانون اساسی، روی احیا و اجرای اصول تعطیل شدهی آن تأکید میکند، درک درست و شعورمندی از ظرفیت شرایط موجود، نیروهای اجتماعی و مخالفتها و موانع سخت در برابر آن دارند. بنابراین، اگر شعاری طرح کنیم که خارج از این ظرفیت باشد، چون دیگر همه آن را نمیپذیرند و معدودی به راههای افراطی و فرعی میروند، جنبش تجزیه میشود. از سویی چون جنبش تجزیه میشود، در برابر مخالفتها و کارشکنیها کاملآ آسیبپذیر خواهد بود. به درک رهبران جنبش سبز از شرایط و موقعیت اشاره کردید؛ الآن جنبش سبز در چه شرایط و موقعیتی به سر میبرد؟ در حال حاضر، این جنبش چون در درون وجدان اکثریت مردم ایران ریشه دارد و وابسته به یک مرکز تشکیلاتی، یک رهبری و سازماندهی واحد، یا یک فرد به تنهایی نیست، بنابراین به خاطر همان شعور فراگیر ملی، میتواند به رغم فشارهایی که روی گروهها، احزاب و فعالان وارد میشود و آنها را بازداشت و محدودد میکنند، به موجودیت خود ادامه بدهد. همچنان سرزنده و شاداب باشد و در هر فرصتی که پیش میآید، یک ظهور میلیونی با شکوه از خود ابراز کند. بنابراین رمز تداومش، همان شعور فراگیری است که نوعی خودرهبری و خودجوشی به آن داده است. ضمن این که امکانات جدید ارتباطی فرصت میدهد اینها با هم مبادله کند، هماهنگیشان را حفظ کنند و کمتر دچار تفرقه و تکروی بشوند. پس از اتفاقاتی که افتاده، شکست خاصی را برای این جنبش نمیبینید؟ به خاطر ضرباتی که خورده، الآن در شرایط فروکش کردن یا شرایط افت نیست؟ نه، اصلآ نیست! میتواند از لحاظ ظهور فیزیکی در عرصهی خیابانها یا محافل محدودیت داشته باشد. به خاطر این که فشار سخت است و طبیعتآ همه نمیتوانند این سختی و تهدیدها را تحمل کنند. ولی در وجدان همانهایی هم که نمیآیند، کاملآ زنده است. دوم این که تداوم این جنبش دارد آرام آرام در بین اقشار مختلف، محافل مذهبی و روحانیت اثر میگذارد. چنانچه تا کنون کرده است و همین امر مانع از این شده که دولت بتواند با حمایت همهی آن پشتیبانان پیشین خود، یکپارچه در برابر این جنبش بایستد. الآن دیگر چنین مخالفت یکپارچهای ناممکن است. چون جنبش همدردی بسیاری از این نیروها را جلب کرده و نشان داده که به هیچوجه وابسته به خارج نیست، دنبال آن نیست که مذهب را بزداید، به دنبال نفی انقلاب ۵۷ نیست و نمیخواهد به پیشینهی تاریخی، فرهنگی، ملی و دینی جامعه خط بطلان بکشد و این روی وجدان این گروهها تاثیر میگذارد. جز گروههایی که از قدرت و ثروت زیادی برخوردارند و به هیچ وجه نمیخواهند جذب این حقیقت بشوند. با توجه به اشاراتی که به محدودیت حضور فیزیکی داشتید و محدودیت شماها در داشتن تریبونها، این سؤال پیش میآید که جنبش سبز رابطهی نظری و سیاسی خود با بدنهی اجتماعیاش را چگونه میخواهد حفظ کند؟ دو امکان وجود دارد؛ یکی امکان ارتباطات مجازی و اینترنتی است که باید حداکثر استفاده از آن بشود و مقالات، نوشتهها و تحلیلها از این طریق منتشر شوند. در اینجا مسئولیت کسانی که از این رسانه استفاده میکنند بسیار بالا است. چه آنهایی که در خارجاند «به خصوص» و چه آنهایی که در داخل فعالیت میکنند، شعارهای خاص خود، دغدغههای شخصی یا گروهیشان را وارد چنین عرصهی ملیای نکنند و این جنبش را در پرتگاه شتابزدگی و افراط و تفریط نیاندازند. امکان دوم، تشکیلات شبکهای است که بسیار مهم است به وجود بیاید. هر محفلی از افراد مرتبط با هم در رابطهی خویشاوندی، تولیدی، کار اداری، هنر، فرهنگ، مذهب و… میتواند عامل همبستگی جمعهای مجزایی بشود، مانند میلیونها هستهی خودکفا و متکی بر خویش که هماهنگیاش را از طریق شعور ملی حفظ میکند. ولی ممکن است اینجا رابطهها چهره به چهره هم باشد و در نتیجه، این خرد جمعی در تبادل و گفتوگو و تعامل دائمی، بازتولید شود و مانع از تبدیل دوبارهی جامعه، به جامعهای ذرهای، متفرعن، جدا و تنها بشود و این وحدت و همبستگی ادامه پیدا کند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
من نيز با نظرات اقاي پيمان موافقم. ضمن ان كه پتانسيل مردمي اين جنبش بسيار وشايد حيرت انگيز است حداقل در شهر شيراز.
-- ايمان ، Oct 20, 2009من نيز با نظرات اقاي پيمان موافقم. ضمن ان كه پتانسيل مردمي اين جنبش بسيار وشايد حيرت انگيز است حداقل در شهر شيراز.
-- ايمان ، Oct 20, 2009DORUD BAR SHOMA JENABE AGHAYE PEYMAN
ZENDEH VA PAYANDEH BAD JEBHEYE MOTTAHEDE SABZE MA ALAYHE KUDETACHIYAN
-- kheirkhah ، Oct 20, 2009جمهوری ایرانی شعار ملی اکثریت مردم ایران است ومردم با سی سال تجربه فاجعه بار حکومت دینی خواهان جدایی دین از سیاست هستند
-- امید ، Oct 22, 2009