خانه > گوی سیاست > جهان > نوبلی که به امید صلح داده شد | |||
نوبلی که به امید صلح داده شدنیکآهنگ کوثرnikahang@radiozamaneh.com
کمیته صلح نوبل باید خیلی امیدوار باشد یا آینده را امروز دیده باشد که رییسجمهوری آمریکا را فقط با ۹ ماه سابقه مدیریت به عنوان برنده جایزه معتبر صلح نوبل معرفی کرده است. گرچه باراک اوباما با پیام امید، هیلاری کلینتون و جان مککین را در دو مرحله از سر راه برداشت و وارد کاخ سفید شد، اما تا کنون نتوانسته بخش بزرگی از قولهای دوران مبارزات انتخاباتی را عملی کند. وضعیت در عراق و افغانستان چندان صلحآمیز نیست. اوباما هنوز نتوانسته تصمیم بگیرد که میزان نیروهای آمریکایی در افغانستان را بیشتر کند یا از تعدادشان بکاهد؟ اما نمیشود از سخنرانیهای اوباما در مصر، پارلمان ترکیه و برلین به راحتی گذشت که خواستار رویکرد جدید قطبهای مختلف جهان به یکدیگر بود. او در طی این دوره کوتاه تلاش زیادی برای پیشبرد صلح میان فلسطینیها و اسرائیل کرده است. از زمانی که اوباما بر سر کار آمده، وجهه مخدوش آمریکا در سطح جهانی بهبود یافته است. بسیاری از مسلمانهای تندرو نگاهی نرمتر به رییسجمهوری دارند که مسلمانزاده است. اعلام توقف شکنجه و تعطیلی تدریجی بازداشتگاه گوانتانامو از دیگر اقدامهای قابل تأمل رییسجمهوری آمریکا است. اوباما را صبح دیروز با خبر این جایزه بیدار کردند و هیچکس به اندازه خود او از این خبر تعجب نکرد. او خود تأکید کرد که خود را لایق این جایزه نمیشناسد. او در سخنانی گفت که جایزه را با فروتنی میپذیرد تا تلاش بیشتری برای ایجاد صلح در جهان، حذف سلاحهای هستهای و کاهش آلودگیهای محیط زیستی و دیگر مشکلات دنیا صورت گیرد. ساعاتی پس از اعلام این خبر، حزب جمهوریخواه در بیانیهای این جایزه را زیر سؤال برد و رهبری حزب گفت که اوباما از آمریکاییها هیچ جایزهای برای کارهای نکردهاش دریافت نخواهد کرد. مدیر ارتباطات حزب دموکرات نیز در پاسخ، جمهوریخواهان را به خاطر انتقاد از رییسجمهوری آمریکا برای پذیرش این جایزه، با حماس و طالبان و دیگر تروریستها در یک رده دانست. با این حال، نکته جذاب ماجرا این است که مهلت نامزدی افراد برای جایزه صلح نوبل، فوریه است. اما اوباما در ماه ژانویه به کاخ سفید رفت. یعنی یک ماه پس از شروع کارش نامزد این جایزه شده است. این نکتهای بود که یکی از تماشاگران سیانان به آن اشاره کرده بود. در همین رابطه با دکتر منصور فرهنگ، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در آمریکا گفت و گو کردم.
آقای دکتر فرهنگ، معمولآ جایزهی نوبل را به کسانی میدهند که کاری انجام دادهاند که نتیجهی آن مشخص شده و تأثیر زیادی هم در سطح جهانی یا محدودههای مختلف گذاشته است. اما آقای اوباما تنها ۹ ماه است که به کاخ سفید وارد شده است. آیا بردن این جایزه توسط ایشان کمی باعث تعجب نیست؟ به نظر میرسد کمیتهی نوبل بیشتر تحت تأثیر امید نسبت به کارآیی سیاستهای اوباما، او را انتخاب کرده است؛ تا بر مبنای دستآورد ملموس مشخصی برای صلح جهانی. این سنت در اهدای جایزهی نوبل بیسابقه نیست. یعنی کمیتهی صلح نوبل انتظار دارد که با اعطای این جایزه در شرایط کنونی به اوباما، بتواند مشوقی برای پیگیری دولت آمریکا در استفاده از گزینهی دیپلماسی باشد. به طور خلاصه میتوان گفت که این جایزه بیشتر بر مبنای امید و انتظار داده شده تا کارنامهای که واقعآً واجد شرایط دریافت چنین جایزهای باشد. اما به نظر من، بسیار بسیار بعید است که اینگونه مشوقها بتواند در تصمیمات اساسی سیاست خارجی آمریکا در تقابل با تنشهای جهانی، تأثیر قابل توجهی داشته باشد. رییسجمهور آمریکا مشکلات زیادی در محورهایی مانند عراق و افغانستان داشته است و این دو کشور عملاً دو محور جنگی هستند که روی دست آمریکا باقی ماندهاند. این جایزه چه تأثیری میتواند در رفع مشکل این دو جنگ داشته باشد؟ اهدای جایزهی نوبل، الزامآً دفاع از صلح به این معنا که با هر نوع جنگی مخالف باشند، نیست. بلکه حتی سخنگوی کمیتهی نوبل در گزارشی که میداد، گفت: «جنگ افغانستان برای همهی کشورها مهم است.» بنابراین الزامآً آنها مخالف حتی ارسال قوای بیشتر به افغانستان هم نیستند. بلکه معتقدند اوباما در پیگیری انتخاب گزینهی دیپلماسی، دفاع از مذاکره و به طور کلی دراز کردن دست آشتی به سوی کشورها، مردم و گروهها و مذاهبی که اختلافاتی با هم دارند، اقدامات قابل توجهی کرده است.
اگر بخواهیم رفتار و سخنرانیها و به طور کلی، امیدواریهای اوباما در همین ۹ ماه را با اوضاع و احوالی که در دورهی هشت سالهی بوش حاکم بود مقایسه کنیم، تردیدی نیست که در بینش جهان و احساسات بسیاری آدمها نسبت به آمریکا، تحولات جالبی ایجاد شده است. سخنرانی اوباما در قاهره که کمیتهی صلح نوبل به آن ارجاع کرده، نقطهی عطفی در برخورد آمریکا با کشورهای اسلامی بود. همهی اینها را میتوان در چهارچوب انتظارات، امیدها و احساسات آقای اوباما، قابل احترام دانست. اما در حال حاضر، بعد از ۹ ماه اینها را زمینههای دریافت جایزهی نوبل قرار دادن، برای غالب ناظرین تعجبآور و شگفتانگیز است. آیا این برنده شدن ایشان، به اعتبار جایزهی نوبل لطمه نمیزند؟ جایزهی نوبل در گذشته نیز به افرادی مانند هنری کیسینجر، تئودور روزولت در سال ۱۹۰۶ و در آخر جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۹، به وودرو ویلسون نیز داده شده است. به نظر من، هر جایزهی نوبلی که به هر فردی در هر سال داده میشود، در همان چهارچوب باید مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد که این یکی شگفتانگیز است و بحث زیادی ایجاد خواهد کرد. ولی فکر نمیکنم این امر به خودی خود بتواند پرستیژ جایزهی نوبل را تقلیل بدهد. با انتشار این خبر، انتظار چه واکنشهایی رامیتوانیم از گروههای مختلف نسبت به آن داشته باشیم؟ دست راستیها که همیشه مخالف اهدای این نوع جایزهها بودهاند؛ زمانی که ال گور این جایزه را برد یا زمانی که پرزیدنت کارتر به خاطر فعالیتهای بشردوستانهاش این جایزه را دریافت کرد، انتقاد کردند. دست راستیهای آمریکا و غالب جمهوریخواهان ممکن است با انتقاد و شکاکیت و حتی شاید تمسخر با این موضع برخورد کنند. در عین حال نیروهای چپ هم که نسبت به اوباما انتقادات زیادی دارند و معتقدند او تمام تعهدات و قول و قرارهایی را که در دوران مبارزات انتخاباتی میداد امروز دارد نادیده میگیرد، به احتمال قریب به یقین، انتقاداتی خواهند داشت. ولی کسانی که امروز در پی گزینهی دیپلماسی هستند و امیدوارند مشکلات آمریکا با ایران یا در عراق و به طور کلی در رقابت با روسیه، از طریق دیپلماسی و مذاکره حل شود، خوشآمد خواهند گفت. از نظر آنان، دریافت این جایزه میتواند دست اوباما را قویتر کند. ولی به هیچ وجه جامعهی آمریکا در برخورد با این مسأله، یکپارچه نیست.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
کارتر خمینی را آورد و اوباما خامنه ای را نجات می دهد.
-- بدون نام ، Oct 10, 2009