تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با دکتر کاوه احسانی پیرامون تلاش ایران و آمریکا برای برقراری رابطه و تأثیر آن بر جنبش سبز

برخی کودتاگران با آمریکا «رابطه نزدیکی دارند»

نیک‌آهنگ کوثر
nikahang@radiozamaneh.com

Download it Here!

با وجود موضع‌گیری‌های متفاوت و بعضاً متناقض مذاکره‌کننده ایران در نشست کشورهای ۱+۵، ایران و آمریکا چه به طور مستقیم و چه غیر مستقیم در پی برقراری رابطه‌ای هستند که رسماً از ۳۰ سال پیش خاتمه‌یافته تلقی شده است.

اما رسیدن دو کشور به تفاهم در زمانی که دولت از سوی جامعه جهانی معرف اکثریت جمعیتش نیست و با مشکل مشروعیت مواجه است، کماکان مورد بحث محافل سیاسی در داخل و خارج ایران است.

بعضی از کارشناسان جمله دکتر کاوه احسانی، استاد دانشگاه ایلینوی شهر شیکاگو و تحلیل‌گر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران معتقدند که برقراری رابطه در زمان مناسبی صورت نمی‌گیرد؛ اما نمی‌توان منکر این بود که هر عاملی که مانع تحمیل تحریم‌های اقتصادی و بروز جنگ شود، نتیجه‌اش به نفع جنبش اجتماعی ایران خواهد بود.

از دکتر احسانی درباره این مسأله پرسیدم که با توجه به این‌که مشروعیت دولت ایران به واسطه نتیجه مشکوک انتخابات ریاست جمهوری زیر سؤال رفته، آیا انجام مذاکرات با چنین دولتی می‌تواند منطقی باشد؟ و آیا انجام مذاکرات و احیاناً رسیدن به توافق‌هایی برای جنبش سبز امیدوارکننده است یا نه؟


دکتر کاوه احسانی، استاد دانشگاه ایلینوی

تا آن‌جا که دولت ایران مشروعیتش را از رأی مردم می‌گیرد، این مسأله شدیداً زیر سؤال رفته است. منتهی از منظر دولت آمریکا، به هر حال با دولتی که در ایران حاکم است باید مذاکره شود؛ نه آمریکا و نه هیچ دولت دیگری حق ندارد که بیاید و این را به خودی خود زیر سؤال ببرد.

این بر دوش مردم است که تصمیم بگیرند که از راه قانونی، یا راه‌های دیگری از جمله مقاومت مسالمت‌آمیز بگویند نماینده واقعی ما کیست.

اما آمریکا هم یک ابرقدرت است و برخوردهای امپریالیستی دارد و این اصلاً قابل کتمان نیست. دولت‌های بسیاری در دنیا هستند که در شرایط بسیار بدتری روی کار آمده‌اند؛ مثل دولت الجزایر که در سال ۱۹۹۰ انتخابات را زیر سؤال برد و یک کودتا کرد و جنگ داخلی بسیار خونینی راه افتاد که منجر به مرگ صد هزار نفر شد. ولی دولت الجزایر رابطه خیلی نزدیکی با دولت آمریکا و فرانسه و دیگر کشورها دارد. آمریکا از کودتاگران آن‌جا حمایت کرد. انتخابات قبلی مکزیک شدیداً زیر سؤال بود؛ ولی دولت آمریکا با دولت مکزیک رابطه دارد.

این نمی‌تواند برای جنبش سبز در ایران معیاری باشد برای این‌که چون حالا دارند با آقای احمدی‌نژاد مذاکره می‌کنند، همه چیز بر فنا رفته است. به نظر من جبش سبز دارد راه خودش را می‌رود و بعد از تظاهرات روز قدس مشخص شد که این جنبش زنده است؛ دارد گسترده‌تر می‌شود و ادامه دارد؛ اما مشکلی که دارد با وضعیت حکومت است.

جنبش سبز و رهبرانش باید به چه مسائلی توجه کنند و چه آینده‌ای برای جنبش در کنار برپایی مذاکرات میان دولت‌های ایران و آمریکا می‌تواند اهمیت داشته باشد؟

آن چیزی که جنبش سبز باید به آن توجه داشته باشد، محتوای مداکرات است تا صرفا این‌که دارد انجام می‌شود یا نه؟ باید به آن طرف قضیه هم فکر کرد که تحریم اقتصادی یا حمله نظامی، پیامدش برای جامعه ایران چه خواهد بود؟

تحریم اقتصادی، جامعه مدنی را تهی می‌کند و به آن لطمه می‌زند. دولت سر جایش خواهد بود و با شرایط تحریم، خودش را تطبیق خواهد داد. مسأله این است که جامعه‌ای که تحریم اقتصادی به آن تحمیل می‌شود، فقیر می‌شود؛ مثل جامعه عراق در دوران صدام.

تحریم اقتصادی، فشار را به مردم عادی وارد خواهد کرد؛ و این جامعه مدنی که محتاج نان روزش می‌شود، دیگر به فکر اعتراض به نتیجه انتخابات نخواهد بود و حقوق مدنی یا سیاسی‌اش را از دولت طلب نخواهد کرد و مردم تمام توان فردی‌شان به دنبال این خواهد بود که بقای روزمره‌شان را تأمین کنند.

حمله نظامی هم اگر شکل بگیرد، به همین شکل فقط به استیلای عیان‌تر و عریان‌تر نظامی‌ها در ایران منجر خواهد شد.

الان مداکره و عادی‌تر شدن رابطه ایران با بقیه دنیا به ضرر جنبش سبز نیست؛ ولی مسأله حیاتی، محتوای مداکرات است. آیا صرفاً بر سر مسائل اتمی است که مثلا دولت ایران بگوید که ما سر غنی‌سازی کوتاه می‌آییم؛ ولی به هیچ چیز ما دیگر کاری نداشته باشید. ما می‌توانیم هر بلایی خواستیم سر مردممان بیاوریم؛ به شما هم ربطی ندارد؛ ما را به حال خودمان بگذارید. این طبیعتاً راه حل خوبی نخواهد بود.

یکی از مسائلی که شاید مستقیماً به دولت آمریکا مربوط نباشد اما کماکان مورد بحث است، کمک‌هایی هست که از طرف ایرانیان ساکن آمریکا یا سازمان‌های غیر دولتی به جنبش سبز می‌شود. این کمک‌ها می‌تواند به طور غیر مستقیم از دولت آمریکا هم باشد. برای بسیاری از فعالان سیاسی، گرفتن کمک‌هایی از این دست یک تابو محسوب می‌شود. آیا این تابو دائمی است یا بالاخره روزی شکسته خواهد شد؟

امیدوارم که یک سری تابوها شکسته شده باشند؛ چون ما جامعه و حکومتی داریم که به تئوری‌ توطئه باور دارد. الان این باور دارد فرو می‌ریزد. ما یک وزارت اطلاعاتی را داریم که ۶-۵ هزار نفر از اعضایش را دارند پاک‌سازی می‌کنند؛ چون کارشناسانش گفته‌اند که جنبش سبز، مزدور یا دنباله‌رو احکام آمریکا و دولت‌های خارجی نیست و برخاسته از همین جامعه است.

واقعیت این است که همه کسانی که دارند از این جنبش پیروی می‌کنند یا به آن کمک می‌کنند یا خودشان را از آن می‌دانند، همه جای دنیا هستند. این به این معنی نیست که همه هم‌نظر هستند. ممکن است سلطنت‌طلبان، طرفداران مجاهدین خلق، لیبرال‌ها، کسانی که بخواهند ایران را در بازارهای جهانی ادغام کنند، چپی‌ها یا طرفداران حزب توده طرفدار این جنبش باشند.

مهم این است که جنبش سبز، یک جنبش ائتلافی است و همه در آن هستند. چیزی را که می‌خواهند، یک مخرج مشترک حداقلی است و حاکمیت قانون و این‌که رأیشان به رسمیت شناخته شود و از طریق رأیشان، نماینده‌ای را انتخاب کنند که تغییراتی را که دوست دارند، در یک حداقلی به وجود بیاورد.

حال می‌خواهد این‌ها در آمریکا باشند و از هر جایی کمک بگیرند. به این معنی نیست که جنبش سبز توسط کسانی که در آمریکا هستند و دارند از دولت آمریکا مستقیم یا غیر مستقیم کمک می‌گیرند، هدایت می‌شود.

این‌ها که جبش سبز را نمی‌گردانند؛ آن میلیون‌ها نفری که در اصفهان و شیراز و تهران و اهواز به خیابان می‌آیند، دارند جنبش سبز را می‌گردانند.

این‌هایی که در آمریکا هستند، یک سری امکاناتی دارند و کمک‌هایی را که می‌توانند، به جنبش می‌کنند.

آیا این کمک‌هایی که مستقیم یا غیر مستقیم به جنبش سبز می‌شود، منتهی به انقلاب مخملینی نمی‌شود که دولت ایران به آن حساسیت زیادی دارد؟

ما باید یک جایی باید بالاخره بیاییم و بگوییم که انقلاب مخملی یا تغییر مخملی یعنی چه؟ مخملی در مقابل خونین است. مخملی یعنی این‌که از طریق قانونی و با پرهیز از خشونت، در چهارچوب قواعدی که خود دستگاه حکومتی مدعی پایبندی به آن است و برقرار کرده، قواعد بازی سیاسی را تغییر بدهیم و حاکمان دیگری را به نمایندگی از خودمان برگزینیم. این کار چه اشکالی دارد؟

این‌که بگوییم که ما دنبال تغییر مخملی هستیم، هیچ اشکالی ندارد. اصلاً ما باید این واژه را تصاحب کنیم؛ چون هیچ واژه بدی هم نیست و گویایی آن چیزی است که جامعه ایران هم می‌خواهد؛ پرهیز از خشونت و تغییر قانونی روابط قدرت، در چهارچوب همین حکومتی که الان داریم.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

برخی کودتاگران با آمریکا «رابطه نزدیکی دارند»

البته درستش اینه:

آمریکا با برخی کودتاگران «رابطه نزدیکی دارد»

-- ویرایشگر ، Oct 8, 2009

با سلام


خوشحال میشم بدونم به نظر آقای نیک آهنگ کوثر چه کسی‌ یا چه کسانی‌ رهبران این جنبش (سبز) هستند چون از سوال(جنبش سبز و رهبرانش), اینطور بر میاد که ایشان رهبری یا رهبرانی به جز مردم برای این جنبش قأیل هستند و خود جوش بودن آنرا زیر سوال میبرند

همچنین در نهیات و در پایان این گفتگو آقای دکتر با انقلاب مخملی اما در چهارچوب این نظام موافق هستند حال تکلیف چیست اگر کسی‌ ساختار نظام را زیر سوال ببرد و اصولا با نظام حالا به شکل اسلامی آن مشکل داشته باشد

لطف فرموده آقایان نسخه به نامه مردم تجویز نکنند و فقط نظرشان را با تاکید اینکه سرفن نظر آنهاست بیان کنند.

-- HR ، Oct 8, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)