خانه > گوی سیاست > ایران > جنگ قدرت و تضعیف استبداد از درون | |||
جنگ قدرت و تضعیف استبداد از دروننیکآهنگ کوثرnikan@radiozamaneh.com با وجود تغییر رییس قوه قضاییه و برکناری سعید مرتضوی، سیاستهایش در دستگیری منتقدین و اعضای بلندپایه احزاب و یا به گروگان گرفتن افراد خانواده بعضی از زندانیان سیاسی تغییر چندانی نکرده است. در روزهای اخیر، فیاض زاهد یکی از اعضای اصلی حزب اعتماد ملی و همچنین فرزند محسن میردامادی، دبیر کل جبهه مشارکت دستگیر شدهاند. نوههای آیتالله منتظری هم عملاً گروگان نظام بودهاند. در همین رابطه با مسعود سفیری، تحلیلگر سیاسی ساکن آمریکا گفت و گو کردم.
آقای سفیری، بسیاری امیدوار بودند با تغییر رییس قوه قضاییه، خیلی از عادتهای رایج این مجموعه تغییر کند. چه شد؟ من فکر میکنم کسانی که از این تحلیل پیروی میکنند؛ خوشبین بودند. خیال میکردند که قوه قضاییه زیر و رو میشود، حقوق شهروندی به رسمیت شناخته میشود، نظامیها از ورود به حوزههای ممنوعه منع میشوند. فرزند دبیرکل جبهه مشارکت دستگیر شده. فیاض زاهد عضو برجسته اعتماد ملی به زندان رفته، علت چیست؟ پسر آقای میردامادی به این دلیل بازداشت شده که دبیر کل حزب مشارکت نشکسته و مقاومت کرده؛ به همین دلیل فرزندش را به گروگان گرفتهاند. احتمال دارد خود ایشان (فرزند میردامادی) هم فعالیتی کرده باشد. اما مورد آقای فیاض زاهد فرق میکند. آقای زاهد به آقای کروبی نزدیک بود. ایشان بعد از دستگیری سردبیر سحام نیوز به خاطر اینکه گفته شده در جمع آوری اطلاعات مربوط به کسانی که مدعی بودند قربانی جرائم جنسی واقع شدهاند؛ نقش داشته است و از آنها فیلم و سیدی تهیه کرده؛ بازداشت شده. چون با سحام نیوز هم کار میکرده و به علاوه به خاطر احاطهاش بر تاریخ و قلم خوبش که میتوان رد آنرا در بیانههای آقای کروبی هم دید. به اعتقاد من برای آنکه حلقه را بر آقای کروبی تنگ کنند؛ اطرافیان ایشان را بیشتر از نزدیکان به جبهه مشارکت یا مجمع روحانیون مبارز یا حتی خود آقای موسوی تحت فشار و تهدید خواهندگذاشت.
در روزهای اخیر به سراغ نوههای آقای منتظری هم رفتند و عملاً آنها را به گروگان گرفتند. فکر میکنید دلیل این کار چیست و چه فایدهای دارد؟ بستگی به شرایط فردی دارد که صاحب چه شأنی است و فردی که دستگیر شده چه شأنی دارد؟ باید در مورد آیت الله منتظری این نکته را مورد توجه قرار داد که ایشان در یک خانواده سیاسی زندگی کردهاند و نوادههایشان هم ممکن است به همین روش سیاسی ادامه دهند. در نتیجه رفتن به سراغ نوادگانشان دور از انتظار نیست. آیا رفتن سراغ آیتالله منتظری و خانواده ایشان در چنین موقعیتی، ضربه به روحانیت نخواهد زد؟ دعوا میان سران حاکم مستبد، باعث میشود که بخشی از قدرتشان را از دست بدهند و در جنبش مدنی، بخشی از پیروزی به خاطر همین اختلاف سلیقهها و دعواهاست که جمهوری اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و روحانیت بخشی از قدرت خود را از دست خواهد داد، مثل هاشمی رفسنجانی که در واقع اعتباری برای روحانیت بود. اما امروز توان سپاه روی این متمرکز شده که مانع رفتن هاشمی به نماز جمعه شود. کسی که زمانی به هر نماز جمعهای که میرفت، در صدر اخبار جهان بود و در زمان آیتالله خمینی، فرد شماره دو نظام بود. بین روحانیت رسمی و روحانیت مستقل باید تفاوت قائل شد. روحانیون مستقل به دلیل استقلال مالی، استقلال فکری هم دارند، اما بقیه روحانیون که وابسته به حکومت هستند و از ردیف بودجه دولتی که از دفتر آقای خامنهای تغذیه میشوند و پول میگیرند، عملاً توسط سپاه اداره میشوند و روحانیت مستقل از چنین مسألهای راضی نیست. که اتفاقاً بر خلاف توصیه آقای خمینی هم هست. در حال حاضر، روحانیونی که سکوت کردهاند و با سکوت خود اجازه میدهند که حکومت هر کاری که با روح عدالتخواهی مخالف است انجام دهد و حقوق شهروندیای نقض شود که اینها ۱۴۰۰ سال منادی عدالتخواهی بودند و مدعی آن، ولی در سی سال گذشته ثابت کردهاند که شعاری بیش نبوده.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
موافقم که روحانیت تضعیف میشود ولی فکر میکنم که این امریست بسیار پسندیده و به واقع دیر! رهانیت باید سر جایش باشد و نه در تمام شئونات زندگی و سیاسی مردم در حال مداخله و استبداد و قطع طریق.
-- عالمی ، Sep 19, 2009پس چه بهتر که کمی تضعیف شود از اونجا که به زبان خوش دست از سر ملت بر نمیدارد.