تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

تکرار ۲۵ خرداد، کابوس حاکمیت در روز قدس

فریار آشوریان

در ایران، همه راهپیمایی‌ها حکومتی است؛ یعنی این حاکمیت است که تصمیم می‌گیرد که مردم چرا و به چه مناسبت به خیابان بیایند و در دفاع یا محکومیت از امری له یا علیه شعار بدهند؛ اعلام حمایت کنند یا انزجار.

در این میان هم همواره عده‌ای به صورت سنتی در راهپیمایی‌ها حاضر شده و پوسترها و عکس‌های از پیش تهیه و توزیع شده را با خود حمل می‌کنند و هم‌سو با فردی که بلندگو به دست، شعار می‌دهد، پس از وی شعار را تکرار می‌کنند و به محتوای شعار نیز توجه چندانی ندارند.


راهپیمایی روز قدس سال ۱۳۸۶ در تهران

حضور در راهپیمایی‌های دولتی - سنتی که در تقویم رسمی جمهوری اسلامی نیز گنجانده شده است، همواره با تبلیغات وسیع رسانه‌های خبری خصوصا صدا و سیما مواجه بوده است؛ تا جایی که بعضاً برخی از مصاحبه‌شوندگان با رؤیت دوربین صدا و سیما، حضور در راهپیمایی را تکلیف و وظیفه‌ای شرعی عنوان می کنند و برخی دیگر نیز آن را (حضور را) مشتی محکم بر دهان استکبار می‌نامند. بگذریم از آن دسته از مصاحبه‌شوندگانی که اظهاراتشان بر مذاق مصاحبه‌کننده خوش نیامده و هرگز امکان پخش نیز نمی‌یابد.

ارگان‌ها و سازمان‌های دولتی و برخی از احزاب نیز با انتشار بیانیه و اطلاعیه از حضور خود در راهپیمایی خبر می‌دهند و مردم را نیز به حضور فرا می‌خوانند.

در این میان حاکمیت هم به سبک و سیاق گذشته همواره از این حضور به نفع خود برداشت تبلیغاتی نموده و حضور مردم را نشانگر حمایت آحاد جامعه از ارزش‌های امام و انقلاب و بیعت با رهبری عنوان می‌کند و آن را برگ زرینی دیگر در کارنامه جمهوری اسلامی می‌نامد.

اما این روزها و پس از التهابات سیاسی ناشی از انتخابات در ایران اوضاع دگرگون شده است. مظاهر و نمادهای مورد حمایت حاکمیت امروز به ابزاری تهدیدکننده علیه حاکمیت تبدیل شده است. دوستان دیروز، دشمنان امروز نامیده شده‌اند. مردانی که تا دیروز مردان نظام و انقلاب می‌خواندندشان، امروز یا از صف نظام و انقلاب بیرون رانده شده‌اند یا خود بیرون آمده‌اند.

هراس از حضور مردم در مراسم شب احیا در آرام‌گاه آیت‌الله خمینی به واسطه حضور سخنران سنتی آن و جابه‌جایی مراسم عید فطر از مصلای تهران به دانشگاه تهران به لحاظ ترس از عدم استقبال شهروندان تهرانی از عمق نگرانی حاکمیت حکایت دارد.

قضیه روز قدس و شرکت در راهپیمایی روز قدس نیز نگرانی‌های حاکمیت را دوچندان کرده است؛ تا جایی که خطیب سنتی روز قدس یعنی هاشمی رفسنجانی نیز حذف شده و به جای وی، احمد خاتمی حامی سرسخت دولت امامت نماز جمعه تهران را در روز قدس بر عهده خواهد داشت و جالب‌تر این‌که احمدی‌نژاد نیز به عنوان سخنران پیش از خطبه‌ها در جمع نمازگزاران حاضر خواهد شد.

به طور حتم با حضور احمد خاتمی به عنوان امام جمعه تهران و محمود احمدی‌نژاد به عنوان سخنران پیش از خطبه‌ها، امکانی برای حضور اصلاح‌طلبان در نماز جمعه پیش نخواهد آمد و این همان سیاست از پیش طراحی شده دولت و حاکمیت است.

اما در این میان، اصلاح‌طلبان نیز با علم به فرصت روز قدس سعی بر آن دارند که به اهداف خود نزدیک شوند. دعوت گروه‌ها، احزاب و شخصیت‌های اصلاح‌طلب از مردم برای حضور در راهپیمایی روز قدس، اگر تا دیروز مطلوب نظر حاکمیت بود، امروز تهدیدی جدی است برای خود حاکمیت؛ و اصلاح‌طلبان و رهبران اصلاح‌طلب به خوبی از این نگرانی آگاهند.

تصور حضور میلیونی مردم تهران و تکرار واقعه عظیم ۲۵ خرداد، روز قدس را به کابوس حاکمیت تبدیل کرده است. شاید پیش‌بینی حضور اعتراضی مردم در روز قدس، آیت‌الله خامنه‌ای را بر آن داشت تا در نماز جمعه آشکارا از تفرقه در روز قدس سخن به میان آورد. سرمقاله‌های روزنامه‌های حامی دولت نیز حاکی از نگرانی عمیق کسانی است که نگرانند مردم تهران به جای شعار حمایت از فلسطین، شعار مظلومیت خود را سر دهند و بگویند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»


راهپیمایی ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ معترضان به نتایج انتخابات در تهران

برای این‌که از نظرات و دیدگاه‌های مردم در رابطه با حضور یا عدم حضورشان در راهپیمایی روز قدس آگاه شوم، به سراغ برخی از آن‌ها رفته‌ام.

سر صحبت را با زن نسبتاً جوانی در تاکسی باز می‌کنم. دارد اس‌ام‌اس می‌فرستد. به شوخی به وی می‌گویم اس‌ام‌اس در تحریم است. می‌گوید زنگ بزنم، هزینه‌ام بیشتر می‌شود و پول بیشتری به جیب دولت می‌رود. می‌پرسم روز قدس در راهپیمایی شرکت می‌کنی؟ به صراحت می گوید «نه.» قبل از این‌که علتش را بپرسم، می‌گوید این‌ها هدفشان کشیدن ما به صحنه است. فیلمشان را می‌گیرند و پزشان را می‌دهند.

یاد شعار «رأی ما رو دزدیدن \ دارن باهاش پز می‌دن» می‌افتم. زن جوان از من می‌پرسد شرکت می‌کنی؟ می گویم هنوز نمی‌دانم.

شایعه است که اکثر راننده‌های تاکسی در ایران نیروهای اطلاعاتی هستند؛ مخصوصاً اگر تاکسی‌شان سمند باشد. از تاکسی پیاده می‌شوم.

خوشبختانه آخر شب به یک میهمانی کوچک دعوت شده‌ام. از هانیه درباره حضورش در راهپیمایی روز قدس می‌پرسم. هانیه انگیزه‌ای برای حضور ندارد؛ زیرا دستگاه حاکیمت را مقتدرتر از آن‌چه که مردم تصور می‌کنند، می‌داند و امیدی به بهبود شرایط ندارد.علتش را می‌پرسم. می‌گوید فکر نمی‌کنم حضور من یا دیگری تغییری ایجاد کند. ضمن این‌که فکر می‌کنم تنها می‌تواند باعث صدمه فیزیکی و روحی برایم شود و دیگر هیچ.

از من می‌پرسد راه‌های خیلی جدی‌تر و کاربردی‌تری قبلاً امتحان شده‌اند و جز مصیبت چه داشته‌اند؟

می‌گوید امیدی به تغییر ندارم. اگر هم امیدی باشد در افق بسیار دوری است که من نه در توانم می‌بینم که تا آن افق دور صبر کنم، نه دلیلی می‌بینم که عمرم را صرف این انتظار کنم.

نظر راحیل نیز در این رابطه بی‌شباهت به نظر هانیه نیست. وی ترس از دستگیری و مرگ و شکنجه را جدی‌ترین مانع برای عدم حضور در راهپیمایی می‌داند. می گوید با این‌که دلم می‌خواهد به رفتارشان و برخوردهایشان به دزدیده شدن رأی‌هایمان اعتراض کنم، اما می‌ترسم. از باتوم و از آن آدم‌ها با آن لباس‌های سیاه می‌ترسم.

اما سمیه نظر متفاوت‌تری دارد. وی از روز قدس به عنوان فرصتی طلایی یاد می‌کند؛ فرصتی که نباید به همین راحتی آن را از دست داد. سمیه که به گفته خود در تمامی تجمعات روزهای قبل و بعد از انتخابات شرکت کرده است، معتقد است که با حضور مردم در راهپیمایی و تغییر شعارها از محوریت فلسطین به ایران، می‌توان از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را برد.

محمد نیز که خود را کارگردان فیلم‌های مستند معرفی می کند، با سمیه هم‌عقیده است. به گفته‌ی وی این آزمون، آزمونی سخت برای مردم است و حاکمیت می‌تواند با این آزمون، میزان مقبولیت و مشروعیت خود را محک بزند.

به اعتقاد محمد، حضور اکثریت دولتمردان و سیاسیون و در کنار آن، خبرنگاران داخلی و خارجی در راهپیمایی روز قدس، ضریب امنیت جانی مردم را بالا می‌برد و نیروهای لباس‌شخصی و گارد ویژه کمتر امکان ضرب وشتم مردم را می‌یابند.

کیوان هم که خود را مخالف و منتقد سرسخت دولت می‌نامد، معتقد است که حضور مردم در راهپیمایی، مشروعیت‌بخشی به حاکمیت جمهوری اسلامی است. به زعم کیوان، مردم با عدم حضور باید به سیاست‌های دولت و استفاده ابزاری از مردم نه بگویند. وی می‌گوید بسیاری از دوستانم که پیش از این در تجمعات حاضر بوده‌اند، این بار نگرانند که حضورشان از سوی حاکمیت مصادره به مطلوب شود.

حقیقت این است که مردم ایران هم‌چون روز انتخابات نگران‌اند. نگران از این‌که چون آن روز که رأی‌هایشان به هیچ انگاشته شد، حضورشان نیز به پای علاقه‌مندی مردم به نظام و حاکمیت انگاشته شود.

اما حاکمیت امروز بیش از هر زمان دیگری می‌داند که تا چه اندازه میان مردم از مقبولیت برخوردار است. بگذاریم که اینان چون کبک سرشان را بر برف فرو کنند؛ آفتاب نزدیک است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)