خانه > گوی سیاست > ایران > «حرکت مدنی مردم، خواستههای روشن دارد» | |||
«حرکت مدنی مردم، خواستههای روشن دارد»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comآثار و نتایج رویدادهای مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری، پس از گذشت زمانی قریب به سه ماه، هنوز در جامعه نمایان است. مهمترین شکل بروز آنها، ادامهی دستگیریها و تشکیل دادگاههایی است که در آن، نه تنها چهرههای سرشناس سیاسی محاکمه میشوند، بلکه انگشت اتهام هر روز متوجه شخصیتهای بانفوذ بیشتری میشود. نگاهی به این روندها، در جهت بررسی چشماندازهای آینده، موضوع گفتگوی من با آقای تقی رحمانی، از چهرههای شاخص ملی مذهبی و محقق و تحلیلگر سیاسی است که خود در حوادث بعد از انتخابات، مدتی را در بازداشت به سر برده است:
کشمکشی که وجود دارد، هنوز به نتیجه نرسیده است تا بخواهیم بگوییم، رو به گشایش یا حتا گشایش حداقلی است. منتها آنچه بعد از انتخابات شروع شد و قبل از انتخابات هم بود و ریشه در مطالبات مدنی چند سال اخیر دارد، روند جدیدی است. به نظر من، به نسبت، با هزینههای کمتر، به دستاوردهای بهتری هم در کلیت خود رسیده است. یعنی چشمانداز روشنتری از خود دارد. این دستاوردها چه هستند و آن چشمانداز را چگونه ترسیم میکنید؟ دستاورد نظری، ذهنی و روحی داشته است. حال آن که در ارتباط با دستاوردهای حقوقی، مثل بازی فوتبال میماند که بازی هنوز در جریان است و برای این که به آن قسمتها برسد، نیاز به زمان دارد. اما اگر همین الان هم بازی تمام شود و جناح قدرتطلب انحصارطلب امنیتی نظامی فکر کند همه چیز را برده است، باز هم دستاوردهایش نسبت به گذشته کم نبوده است. حرکتی که در جهان به نفع ایران شد، همبستگیای که بین اقشار سنتی تا اقشار کاملا مدرن در ایران، ایجاد شد، پیوست هنرمندان به این مساله، بحثهایی که در مورد کهریزک و رفتار بد با زندانی، به سطح جامعه کشیده شد، این که شکنجه درست نیست و … همه دستاوردهای روحی روانی با ارزشی است که باید در نظر گرفت. این دستاوردهای روحی روانی آیا جدید هستند؟ متوجه خلقیات مردم ایران است؟ ممکن است بیشتر توضیح بدهید؟ مسالهی مهمی که از نظر من، خیلی باید به آن توجه کرد، روحیهای است که در مردم ایران وجود دارد. روحیههایی که زیاد تحت فشار قرار میگیرند، معمولا انزجاریاند و انزجار به انتحار ختم میشود. این بار، اما اینگونه شروع نشد. راهپیمایی عظیم دوشنبه بیست و پنجم خرداد را در نظر بگیرید و یا شرکت در نماز جمعهای که با امامت آقای هاشمی برگزار شد را ببینید. بالاخره، روز قدس نیز اگر امکانش فراهم شود، حضور مردم را نگاه کنید. این حضورها طوری است که رفتارهای خشن و غیراصولی که با مردم شده است، منجر نشده در این حضورها، متقابلا شیوههای خشن انتخاب شود و یا یأس کامل اتخاذ شود. بر پایهی همین تحلیلها، به یکی از اشارات شما بپردازیم؛ روز قدس در راه است که سنتی همه ساله است و تقاضایی هم از جانب معترضین، همان کسانی که معتقدید با آرامش میخواهند مطالباتشان را طرح کنند، برای حضور در این روز وجود دارد. شما چقدر شانس برای این نوع حضور در روز قدس، میبینید؟ و اگر این حضور میسر شود، چه نتیجهای خواهد داشت؟ اگر امکانات فراهم شود و رفتارهای غیراصولی صورت نگیرد، مردم در هر روزی که خود میخواهند، مانند همان دعوت آقایان موسوی و کروبی به شرکت در نماز جمعهی آقای هاشمی، در مراسمهای اینچنینی شرکت میکنند. اما نتیجهای که میگویید، باز هم خیلی مهم است. نتیجهی مهم این است که جامعهی مدنی و اقشار گوناگون، به حاکمیت بگویند که چه میخواهند. حال اگر امکان پیدا کنند، در ماههای دیگر این خواستهها بیشتر گفته میشود. هیچکدام از این خواستهها حتا شکل غیرحقوقی و غیرقانونی هم ندارد. جناحی از حاکمیت هم ناچار است به این خواستهها توجه کند.
ممکن است مشخصتر از «جناحی از حاکمیت» صحبت کنید؟ منظورم حاکمیت در طیف گستردهی خود است. طیفی از آقای هاشمی رفسنجانی تا موسوی و کروبی که تا حدودی هنوز در داخل نظام تفسیر میشوند، به این خواستهها توجه میکنند. خود آقای موسوی در خواستههایش و آقای کروبی با شجاعت خود، مسایلی را مطرح میکنند. خُب، این صددرصد در لایههایی از حاکمیت تاثیر میگذارد، این تاثیر روی افکار عمومی جهان تاثیر میگذارد، به دولتهای جهان میگوید که چگونه باید به مردم ایران نگاه کنند، چون افکار عمومی جهان این را میخواهد. اگر این سه پایه را کنار هم بگذاریم، حرکت مدنی مستقل مردم ایران که تا حدودی منافع ملیاش را میخواهد، میبینیم. حرکتی مدنی که در عین حال، خواستههای روشن دارد. یعنی در این تفکر، ایران یک چیز خشک و انتزاعی نیست، بلکه زنان، مردان، اقوام، اصناف هستند که خواستههایی دارند و مطرح میکنند. این خواستهها هم تعمیق مییابد. یعنی خواستههایی نیست که محدود به یک سری اقشار باشد. اگر امروز اقشار شهری خاصی این خواستهها را مطرح میکنند، استعداد گسترش هم دارد. گسترش آن هم به این دلیل است که خواستههای برحقی دارد که به آنها پاسخ داده نشده است و باید پاسخ داده شود. آیا به نظرتان نمیرسد که فشار روی آقای کروبی بیش از همه است؟ و این ممکن است به قصد دعوت سایر سران اصلاحطلب به سکوت، هرچند موقت، باشد؟ چون میبینیم که دو عضو منصوب آقای موسوی در کمیته، آزاد شدهاند. ولی نه تنها آقای الویری، نمایندهی آقای کروبی آزاد نشده است، بلکه عضو دیگر این کمیته هم که منصوب آقای کروبی بوده، دستگیر شده است. نظام امنیتی میخواهد تا آخرش برود. قصدش این است که همه چیز را تمام کند. فکر میکرد که همان روزهای اول بعد از انتخابات، همین کار را خواهد کرد. وقتی ما بازداشت شدیم، حکم بازداشت من مربوط به بیستم خرداد بود. در حالی که انتخابات روز بیست و دوم خرداد انجام گرفت. اما شما بعد از انتخابات دستگیر شدید… من روز بیست و سوم خرداد دستگیر شدم. اما حکم دستگیریام مربوط به بیست خرداد بود. از دیگران نیز که پرسیدم، احکام آنها نیز تاریخ بیستم خرداد را داشته است. این نشان میدهد، برنامهای از قبل بوده است. روز سهشنبهی قبل از انتخابات، تحلیلی در یکی از روزنامهها آمد مبنی بر این که «سونامی احمدینژاد کار را تمام میکند و اگر نگذاشتند، ما عاشورا به راه میاندازیم». نگاهی وجود دارد که نمیخواهد قوهی مجریه را از دست بدهد. در عین حال، در درون حاکمیت هم در مقابل این مساله مقاومت شده است. امروز آقای علی مطهری، پسر آقای دکتر بهشتی، خانوادهی قدوسی و حتا خانوادهی آقای خمینی، همه به نوعی حرکتهایی دارند. نگاه کنید که خانوادهی آقای خمینی به دیدن علیرضا بهشتی میروند که استاد دانشگاه و پسر آیتالله بهشتی است. همهی اینها نشان میدهد که این روند در داخل حاکمیت هم به رسمیت شناخته نشده است. در درون حوزههای علمیه هم همینطور این روند به رسمیت شناخته نشده است. اما ابزار اجرایی در دست جناح خاصی است که میآید، عمل میکند. اما پرسش میتواند همین باشد که آنها عمل میکنند. آیا منظور شما این است که آنها در درازمدت موفق نمیشوند؟ این که این نوع نگاهها در درازمدت، هیچ وقت موفق نمیشوند، بحث دیگری است. اما این دید در کوتاه مدت هم کاملا موفق نشده است. همانطور که گفتم، چه روز قدس، چه روزهای دیگر، اگر حداقلها امکانپذیر باشد، حضور مردم جدیتر خواهد بود. ولی مساله فقط حضور مردم در خیابان نیست. اقشار متوسط و میانه در شهرها و ادارات هستند و بوروکراسی دولت به این اقشار متکی است. نارضایتی این اقشار کاملا مشخص است. چیزی نیست که قابل انکار باشد. به همین دلیل بروز پیدا میکند. در جاهایی به شکل سمبولیک در تظاهرات خیابانی نمود پیدا میکند ولی در گفتهها، نشستهای خانوادگی، دیدارها، در درون خود ادارات، هرجا که اقشار تحصیل کرده هستند، معمولا بروز میکند. در ارتباط با کهریزک، به محض این که آقایان گفتند قبول دارند در کهریزک شکنجه شده است، نود نفر رفتند شکایت کردند. این نشان میدهد وقتی حداقلهایی وجود داشته باشد، هشیاری مدنی جامعهی ایران خود را نشان میدهد. به نظر من، مهم این است که چگونه مدیریت و هدایت شود که به دستآورد بهتری ختم شود. مهمترین نکات این مدیریت چیست؟ مهمترین نکتهی مدیریت این است که خواستههای مشخصی که الان مطرح هستند، مانند آزادی تجمعات، رسیدگی به فجایع اخیر، عدم دخالت نظامیان در امور اقتصادی و سیاسی و… به شکل مستمری در جامعه بین نخبگان و روشنفکران مطرح شود. رهبران این خواستهها و راهکارهای اصولی برای طرح این ایدهها را مطرح کنند و از مردم حمایت خواسته شود. این اهداف مدام با جامعه بازگو شود تا دستآورد قابل محاسبه شود. اگر این کار انجام بگیرد، تبدیل به مدیریتی مسئول و غیرمتمرکز میشود. الان هم زمینههای این نوع مدیریت هست، ولی هنوز نارساییهایی دارد. خواستهها باید همواره مشخص و ملموس باشند تا این که وقتی آدم به جایی میرسد، بتواند محاسبه کند تا چه حد موفق بوده و تا چه حد موفق نبوده است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|