خانه > گوی سیاست > ایران > «نیاز به تغییر اصولی نگاه قضات به مسائل قضایی» | |||
«نیاز به تغییر اصولی نگاه قضات به مسائل قضایی»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comپس از رویداد بزرگ انتخابات ریاست جمهوری دورهی دهم، مهمترین تحولی که در عرصهی قوای سهگانهی کشور روی داد؛ حضور صادق لاریجانی، به عنوان رییس جدید قوهی قضاییه بود که جانشین آیتالله شاهرودی شد. رییس جدیدی که گفته میشود از قاطعیتی بیش از آقای شاهرودی برخوردار است و میتواند با خیلی از بیقانونیها برخورد کند. حضور او همزمان شد با محاکمهی دستگیرشدگان حوادث اخیر که اکثراً، چهرههای شناخته شدهی سیاسی و رهبران احزاب قانونی کشور بودند. دربارهی نقش و تأثیر رییس جدید قوهی قضاییه بر این دادگاهها و اساساً مصادیق آزادیهای فردی، عمومی و اجتماعی، همچنان بحثها و پیشبینیهای گوناگونی در جریان است. در مورد مجموعهای از این مسائل، با نعمت احمدی، وکیل دادگستری، گفت و گو کردهام.
آقای احمدی ابتدا از آغاز به کار آقای لاریجانی میگوید: با توجه به این که از چندین ماه پیش صحبت این بود که آقای لاریجانی ریاست قوهی قضاییه را بر عهده میگیرد و حتا این بحث مطرح بود که دفتر وی در قوهی قضاییه فعال شده و ایشان در قوهی قضاییه مستقر است؛ انتظار میرفت که ایشان قبل از این تاریخ تیم خود را تعیین کرده باشد. از سوی دیگر، با توجه به این که برادر ایشان، محمد جواد اردشیر لاریجانی نیز یکی از پستهای معاونت قوهی قضاییه (معاونت حقوق بشر) را داشت؛ خیلی بیاطلاع از این قوه نبود. اما میبینیم که تغییرات خیلی بطئی و کند دارد پیش میرود و فعلاً این تغییرات دارد در جاهایی صورت میگیرد که تقریباً ستادی است؛ کاری به کار قوهی قضاییه ندارد و روی تصمیمات این قوه در ارتباط با مردم تأثیری ندارد. اگر بحث تغییر با بحث شرایط فعلی ارتباط داشته باشد، انتخاب آقای اژهای به سمت دادستان کل، در حالی که از طرف آقای احمدینژاد کنار گذاشته شده بود، صرف نظر از عملکرد گذشتهی ایشان، آیا نشان از نوعی تمایل به ایجاد تغییر در دستگاه فعلی نیست؟ دادستان کل کشور، با قوانین موجود در ایران، تقریباً سمتی ندارد. نه تقریباً، بلکه تحقیقاً. کار خاصی در حوزهی قضایی او تعریف نشده است. در قانون اساسی، دادستان کل با قوانین سابق تعریف شده است. اما در تغییراتی که در قوانین کنونی ایجاد شده، اصلاً، زیر مجموعهای برای دادستان کل تعریف نشده است. بودن آقای دری نجفآبادی یا آقای محسنی اژهای در مجموعهای که فعالیتی ندارد و از نظر طبقهبندی کاری و سازمانی تعریفی ندارد، تغییر محسوب نمیشود.
آقای احمدی، شاید در پی همین نظر است که همه منتظر تغییر آقای مرتضوی در مقام دادستان تهران، بودند. حتا خیلیها معتقد بودند که این اولین کار آقای لاریجانی خواهد بود. اما ظاهراً این اتفاق نیفتاده است و حتا کیفرخواست جلسهی چهارم دادگاه اصلاحطلبان، امضای ایشان را داشت. نظر شما چیست؟ من بر این باور نبوده و نیستم. بلکه معتقدم با توجه به پروندهی سنگینی که اخیرا در دادگستری استان تهران در جریان است و با صحبتهایی که دارد میشود، کم کم داریم میرسیم به کل عملکرد نظام از پایان جنگ به بعد و با توجه به صحبتهایی که راجع به آقای هاشمی و دورهی سازندگی و اصلاحات دارد میشود، کس دیگری زیر بار چنین پروندهای نمیرود. اگر روزی تغییراتی در مجموعهی امروز دادسرا بخواهد ایجاد شود، باید این پرونده تمام شود. من بر این باورم که مجموعهای که پروندهی بزرگ بعد از انقلاب را دارد شکل میدهد، تا پایان آن، در دادسرا باقی خواهد ماند. یکی از خواستهایی که بارها در رابطه با قوهی قضاییه، از جانب حقوقدانان یا دست اندر کاران قوهی قضاییه طرح شد؛ خواست غیرسیاسی شدن قوهی قضاییه بود و گفته میشد که انتخاب آقای لاریجانی در این جهت است. با توجه به این که پروندهای که به آن اشاره کردید، یک پروندهی سیاسی است، به نظر میرسد، آقای لاریجانی باید خواهان پایان بخشیدن به آن باشد. اگر قصد آقای لاریجانی این بود که با این پرونده برخورد نشود و اصولاً، این پرونده را پروندهای سیاسی میدانست؛ قطعاً تغییراتی در سیستم مدیریتی دادگستری استان تهران به وجود میآورد. با توجه به این که دو جلسه از دادگاه در دورهی آقای لاریجانی صورت گرفته و منتقدترین روزنامه، در دورهی ایشان توقیف موقت شد که میدانیم توقیف موقتها در ایران دائمی هستند؛ خصوصاً که روزنامه متعلق به آقای کروبی است. فکر نکنم آقای لاریجانی قصد دارد که به این پرونده، نگاهی غیرسیاسی داشته باشد و همین تیمی که دارد آن را پیش میبرد، کماکان مورد علاقهی ایشان خواهد بود. اگر بخواهم هنوز نشانههای تغییر را جستجو کنم، در مورد همین روزنامهی «اعتماد ملی» که به توقیف آن اشاره کردید؛ آقای احمد توکلی که از چهرههای شاخص اصولگرایی است و نزدیکیهایی هم با خانوادهی آقای لاریجانی دارد؛ در نامهای سرگشاده از آقای لاریجانی خواسته است که از روزنامهی اعتماد ملی رفع توقیف شود و آقای مرتضوی به عنوان دادستانی که این دستور را داده است، محاکمه شود. این مفهوم سیاسی معینی ندارد؟ نکتهی نخست این است که آقای توکلی پسرخالهی آقای لاریجانی است… بله، ولی با وجود این، نامهی سرگشاده نوشته است. این نامه به چه اعتباری نوشته شده؟ آیا آقای توکلی مطمئن نبود که انجام میشود؟ مطلب مهمتری را در مورد این دادگاه بگویم. در نماز جمعهی تاریخی که آقای هاشمی رفسنجانی خواند؛ برای برونرفت از بحران، خواستار آزادی زندانیان شد. آقای توکلی، فردی قدرتمندتر از آقای هاشمی در نظام سیاسی ایران نیست و میبینیم خواستههای آقای هاشمی که آن را «راه برونرفت از بحران» اسم داده است، عملی نمیشود. توقع دارید به نامهی آقای توکلی توجه شود؟ و تازه میبینیم هر روز که دادگاه پیش میرود، نوک حمله به طرف آقای هاشمی و خانوادهاش تیزتر میشود. لذا من این اراده را در آقای لاریجانی نمیبینم. به این ترتیب، به عنوان یک حقوقدان که با دستگاه قضایی سروکار داشتهاید و خواهید داشت، تغییرات مثبتی را در آینده، پیشبینی نمیکنید. همینطور است؟ فضا در قوهی قضاییه، با رفتن و آمدن یک نفر، یک شبه، تغییر نمیکند. پروندههای مقطعی نشانهی عزم آنها است. زمانی میتوانید در قوهی قضاییه تغییرات را ببینید که قانون عوض شود. ما الآن از نظر قوانین در قوهی قضاییه، به لحاظ نظارتی که صورت میگیرد و آقای لاریجانی به درستی روی آن انگشت گذاشته است؛ در دیوان عالی کشور اشکال داریم. دومین مطلب در قوهی قضاییه، باز هم به عدم اجرای قانون در موارد و مصادیقی برمیگردد که آقای لاریجانی هم اعلام کرد: «من با قانونشکنان برخورد میکنم.» به این ترتیب، در هر دو مورد، نیاز به گذشت زمان هست. تغییرات دادگستری، تغییرات یک شبه نیست. هم به قانون احتیاج دارد و هم به قضاتی که فکر دیگری داشته باشند و نگاهشان به مسائل قضایی، از نوع دیگری باشد. خبر مرتبط: • «کسی حق ندارد خلاف قانون حکم کند»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|