تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
انتخابات در گفت‌وگو با مهدی خزعلی

«از سکوت ما هم می‏ترسید!؟»

مریم محمدی


نماز جمعه‏ی این هفته‏ی تهران در واقع، یک تظاهرات وسیع در مجموعه‏ی مبارزات پسا انتخاباتی نامزدها و حمایت قطعی و مسلم از آقای محمود احمدی‏نژاد، توسط آیت‏الله خامنه‏ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران بود که گویا به همین مناسبت، امامت نماز جمعه‏ی این هفته‏ی تهران را پذیرفته بود.

آیت‏الله خامنه‏ای در خطبه‏ی سیاسی نماز جمعه‏، با دعوت مردم به وحدت و یگانگی، تلویحا از آقای هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری که مورد حملات شدید آقای احمدی‏نژاد و دوستان او قرار داشتند، دلجویی کرد، اما در تکذیب اتهاماتی که متوجه فرزندان و خانواده‏ی هاشمی رفسنجانی بود، سخنی نگفت.

او گفت: «کسی این دو نفر را به فساد مالی متهم نکرده، اما در مورد وابستگان آن‏ها اتهاماتی مطرح شد که فقط می‏تواند در مراجع قانونی به ‏آن‏ها رسیدگی شود و نباید بدون اثبات قانونی، مورد استناد قرار گیرد».

آقای خامنه‏ای هم‏چنین گفت: «بین هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی‏نژاد، در زمینه‏های سیاست خارجی، عدالت اجتماعی و مسایل فرهنگی، اختلاف نظر وجود دارد». هرچند نظر رییس جمهوری به نظر خود او نزدیک‏تر است.

آیت‏الله خامنه‏ای در این خطبه‏ی نسبتاً طولانی از رهبران سیاسی و در واقع‏، نامزدهای اصلاح‏طلب خواست که جلوی ادامه‏ی تظاهرات خیابانی را بگیرند. وگرنه، آن‏ها فرماندهان پشت صحنه‏ی عواقب آن خواهند بود.

در همین حال، قرار است فردا ساعت چهار بعداز ظهر، تظاهراتی با حضور آقایان موسوی و کروبی انجام بگیرد و تا این لحظه، این تظاهرات لغو نشده است.

در مورد اظهارات امروز آقای خامنه‏ای، با یکی از چهره‏های شناخته‏ شده‏ی منتقد دولت نهم، دکتر مهدی خزعلی، گفت‏گویی کرده‏ام.
ایشان نظر خود را در مورد اختلافاتی که وجود دارد، صریح بیان کردند. اما این که این نظرات همه‏ی مردم را قانع و مجاب کند، محل تأمل است و باید در روزهای آینده شاهد بود.

اما نتیجه‏ی کلام و برداشتی که افراد از این پیام دارند، این است که پیام خوبی برای هفته‏ی آینده نیست. پیام ورود به مرحله‏ی شدید و حاد این اختلافات است و امیدواریم آن چیزی که ما می‏خواستیم، ما می‏خواستیم این اختلافات در چهارچوب نظام حل شود و به خواسته‏ی مردم رسیدگی شود.

ما نگران این هستیم که با این صحبت‏ها، کسانی که اساساً، به نظام اعتقاد ندارند، از چهارچوب‏ها عبور کنند و این بار مطالباتی را خواسته باشند که بالاتر از مطالبات آقای موسوی و کاندیداها بود.

باور جامعه این بود که این رأی‏ها، رأی مردم نیست.


استدلال‏هایی هم آقای خامنه‏ای آوردند، مبنی بر این که نمی‏تواند تقلب صورت گرفته باشد، چون یازده میلیون اختلاف بین آرای آقای احمدی‏نژاد و آقای موسوی هست…

نمی‏خواهم بگویم این‏هایی که در خیابان آمدند، ملاک است، اما حداقل می‏توانم بگویم که فراخوان گسترده‏ی طرف‏داران احمدی‏نژاد به عنوان جشن پیروزی، در میدان ولی‏عصر، چند هزار نفر شد؟ با تمام امکانات تبلیغاتی و تمام شبکه‏های صدا و سیما. اما فراخوان آقای موسوی در بیست و پنجم خرداد، شد پنج میلیون نفر، بدون هیچ امکان و سینه به سینه گذشت. این یک پیام دارد که اگر می‏گویید بیست و چهار میلیون نفر دارید، کجا هستند؟ همان چند هزار نفرند و این طرف که ما می‏گوییم رأی با ما است، پنج میلیون نفر، سینه به سینه خبر می‏کنند، می‏آیند.

این پیام را باید دید. این که ما چشم‏مان را ببندیم و این پیام را نبینیم، خدای ناکرده، خطری که تهدید می‏کند، این است که مشروعیت کل نظام زیر سوال برود.

من به همه‏ی افکار احترام می‏گذارم. فرمایش رهبری هم محترم، مثل همه. اما این که ببینیم که کسی می‏خواهد بیاید و همه چیز را ببرد و مردم فکر نکنند، می‏شود مردم را سرکوب کرد، اما نمی‏شود گفت: فکر نکنید. می‏شود گفت: چشم‏تان را ببندید، می‏شود گفت: حرف نزنید، می‏شود گفت: نشنوید، اما نمی‏شود گفت: نفهمید!

این جمله‏ی آخر مهم است. مردم می‏فهمند. هرچه ما تحلیل بدهیم، بدتر می‏شود. چون مردم تحلیل خودشان را دارند. مردم معتقدند: میرحسین موسوی، رییس جمهور قانونی آن‏ها است و حائز اکثریت مطلق آرا است. بدون شک! و من در این تردید ندارم، یک لحظه!

و اگر حالا می‏خواهید بگویید: نگوییم، چشم. نبینیم، چشم. نشنویم، چشم. اما نفرمایید که نفهمیم و خر شویم! این برای ما سنگین است.

اما، پرسش این است که آقای خامنه‏ای امروز، به نوعی اتمام حجت کرد و خواست که مردم دیگر به خیابان‏ها نیایند. مردم الان باید چه‏کار کنند؟ یا نامزدهای اصلاح‏طلب باید چه‏کار کنند؟ با توجه به این که آقای خامنه‏ای به نوعی آن‏ها را مسئول عواقب بعدی این حضور مردم در خیابان‏ها معرفی کرد که مردم را از بروز خشونت‏هایی نگران می‏کند؟

خُب، الان من هم اتمام حجت می‏کنم؛ من هم می‏گویم: آقایان علما، آقایان مراجع، نکنید کاری را که شاه کرد. با مردم این‏گونه سخن نگویید. شاه کرد، اشتباه کرد. با مردم سخنی نگویید که مردم بیایند به همان صحنه برسند. اشتباه شاه را ما نباید تکرار کنیم!
آیا فکر می‏کنید، فردا مردم باز هم باید در تظاهرات حاضر شوند؟

اصل بیست و هفتم قانون اساسی به ما می‏گوید که ما حق داریم، بدون تخریب، با مسالمت، نظرمان را در راه‏پیمایی‏ها بگوییم. این که بخواهد قدرتی سرکار بیاید، بگوید به شما مجوز نمی‏دهم، این دیکتاتوری است! این که بگوید، شما به خیابان نیایید، دیکتاتوری است! این که بگوید، از حقوق قانونی‏تان استفاده نکنید، دیکتاتوری است!

ما می‏خواهیم مسالمت‏آمیز بیاییم، بگوییم: ما هستیم. ما رأی دادیم و ر‏أی‏مان را می‏خواهیم! و کوتاه هم نمی‏آیم. این سینه‏ی من آماده است، برای شهادت! گلوله‏ی شما را در جبهه، با آغوش باز پذیرفتم و امروز هم جواب خواهم داد: من آماده‏ی شهادت‏ام، به عنوان یک شهروند ایرانی و تمام ملت ایران آماده است برای شهادت. با آغوش باز گلوله‏ی شما را، زندان شما را، فیض شما را، ما می‏پذیریم.

اما رأی‏مان این نبوده است. والله این نبوده است! میگی نه، بسم‏الله، فردا اجازه بدهید نصف شما ما جنجال کنیم، صدا و سیما را بیست و چهار ساعت به ما بدهید. ما دعوت کنیم، همه‏ی مردم بیایند. ببینید، اگر ما راه‏پیمایی بیست و چهار میلیونی راه نیانداختیم و نگفتیم بیست و چهار میلیون رأی ملت ایران با ما است!؟ فقط اجازه بدهید، صدا و سیما را بدهید، ما بیست و چهار میلیون‏‏‏‏‏‏‏، تمام خیابان‏های شهر را پر می‏کنیم، تمام کشور را پر می‏کنیم.

بعد ببینید، شما رأی دارید یا ندارید؟ شما چماق‏ به دست دارید، رأی‏ای ندارد، آقای احمدی‏نژاد! چماق دست‏اش است، اسلحه دست‏اش است. پشت نیروهای مسلح سنگر می‏گیرد.


آن‏چه که امروز ما دیدیم، در فیلم‏برداری که شده بود، جمعیتی که برای نماز جمعه آمده بود، جمعیت بی‏سابقه‏ای بود. یعنی، حضور تدارک شده یا هرچیز دیگری، حضور غیرقابل انتظاری بود. این جمعیت از کجا آمد؟

اساساً، همین شعبده‏بازی است که ما می‏گوییم. پنج میلیون به دعوت موسوی، بدون امکانات آمدند در خیابان و شما پنج هزار یا چهار هزار نفر با آن همه جنجال آوردید به خیابان.

من در این منطقه بودم. من خودم در این جمعیت، در ترافیک‏اش بودم و در همین فضا بودم. تمام اتوبوس‏هایی که اطراف دفتر من و اطراف فاطمی و این‏ها بود، اتوبوس‏هایی بودند که روی آن‏ها، رسما نوشته شده بود: رجایی‏شهر، اتوبوس‏رانی کرج، از قم، کرج و … آمده‏اند. این همه اتوبوس خیابان‏های اطراف را گرفته بود، این‏ها را هم فیلم بگیرند.

اولا، آقای کروبی هم دعوت کرد به نماز جمعه. دیگران هم دعوت کردند به نماز جمعه. این جمعیت یک طیف نبود، نماز جمعه‏ی شهر بود که آمدند. از هر چهار کاندیدا بودند. محسن رضایی هم ‏آن جلو بود. بنابراین‏، این جمعیت مربوط به یک طیف نیست. این نماز جمعه است. علی‏رغم این که جناح قدرت با اتوبوس نیروهای‏اش را ‏‏‏آورده بود، بسیج کرده بود و از تمام شهرها هم ‏آورده بود. می‏بینیم در فیلم‏های خودشان هم لو می‏رود. طرف از اصفهان آمده است.

این ملاک نیست. اگر می‏خواهید جناحی عمل کنید، آقای احمدی‏نژاد دعوت کند، اشکالی ندارد، بیست و چهار ساعت مال ایشان، دعوت کند. بعد بیست و چهار ساعت صدا و سیما را بدهد و همان زمان ما دعوت کنیم…

شما می‏دانید که آن‏ها این امکان را نخواهند داد. فکر می‏کنید، از فردا باید چه‏کار کرد؟


من معتقدم، هرکسی که امکان اصل بیست و هفت را در اختیار نگذارد، دیکتاتور است و هر کسی که چنگ و دندان به طرف مقابل نشان دهد، دیکتاتور است. ملاک این‏جاست!

ما با آرامش، با دهان بسته، با سکوت راه‏پیمایی کردیم. ما داد هم نزدیم. با سکوت راه‏پیمایی کردیم! از سکوت ما هم می‏ترسید!؟

بله، ما ایستاده‏ایم! باز هم بنده، فردا ساعت چهارده در خیابان انقلاب، راه‏پیمایی‏ام را انجام می‏دهم. وظیفه‏ی شرعی‏ام می‏دانم. شما هم موظفید مجوز بدهید. تکلیف شرعی شما هم این است. هرکس مجوز ندهد، دیکتاتور است!

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

جنگ زرگری!

-- بدبین! ، Jun 20, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)