خانه > گوی سیاست > ایران > «اوباما هیچ اقدامی نمی کند» | |||
«اوباما هیچ اقدامی نمی کند»مریم محمدی
در عرصهی موضعگیری جامعهی بینالمللی نسبت به این انتخابات، مهمترین سوالی که وجود دارد، اعلام موضع غرب و به ویژه دولت امریکا، به رهبری بارک اوباما است.
آقای امیراحمدی، با توجه به تلاشهایی که آقای احمدینژاد برای نزدیکی با امریکا داشته و با توجه به جایگاه و نقش ویژهی آقای اوباما، در اذهان سیاسیون ایران، این نگرانی، حداقل در میان منتقدین و مخالفین آقای احمدینژاد وجود دارد که دولت امریکا چه موضعی نسبت به نتیجه این انتخابات داشته باشد؟ اولا، ما ایرانیها وقتی به امریکا میرسیم، هم خدا را میخواهیم و هم خرما را . از یک طرف، میخواهیم امریکا در امور داخلی ایران دخالت نکند. از طرف دیگر وقتی دخالت نمیکند، عصبانی هستیم که چرا موضع نمیگیرد. مخصوصا جناح اصلاحطلب همیشه دنبال این خدا و خرما بوده است. ولی خُب، برای امریکا مشکل است. امریکا در تحلیل نهایی، به دنبال منافع خویش است. دنبال منافع ملت ایران که نیست. این را باید خیلی دقیق گفت و باید آن را درک کرد و پذیرفت. اما در چهارچوب منافع امریکا هم، امریکاییها فکر میکنند یک ایران باثبات، دمکراتیک، ایرانی که منافع امریکا را در منطقه به دردسر نیاندازد، بهتر از ایرانی است که در مقابل امریکا قرار میگیرد. به همین دلیل هم، امریکاییها و مخصوصا شخص اوباما، بسیار در این رابطه با دقت عمل کرده است. آقای اوباما از همان روز اول، وقتی که پیام نوروزیاش را برای ایران فرستاد، اسمی از دمکراسی و حقوق بشر در پیام وجود نداشت. برای این که ایشان میخواست، در رابطه با ایران خیلی عملگرا ظاهر شود و بگوید: مسایل داخلی ایران مربوط به خود شما است، من با شما که ایرانی هستید، مهم هم نیست راست، چپ، دمکرات یا دیکتاتور هستید، یک سری مسایل دارم و میخواهم این مسایل را با شما حل کنم. الان موضع مشخص دولت امریکا در این رابطه چیست؟ دیروز آقای اوباما، صحبتی کردند که گویا مقداری از موضعگیری اولیهی ایشان، متفاوت است. دیروز اما آقای اوباما، به نظر من، تحت فشار اروپاییها، مقداری جلوتر رفت و شروع کرد به صحبت کردن از دفاع از دمکراسی و حقوق مردم ایران و گفت که دولت ایران باید به حقوق دمکراتیک مردم احترام بگذارد. فکر میکنید، چرا این چرخش در صحبتهای آقای اوباما پیش آمده است؟ تحت تاثیر چه عواملی؟ موضعگیری دیروز، به دو دلیل به وجود آمد؛ یکی این که روی اوباما هم از داخل کشور و هم از بیرون، از جانب اروپاییها، خیلی فشار هست. اوباما این موضعگیری را بعد از این که اتحادیهی اروپا موضع سختتری را در رابطه با ایران گرفت، اتخاذ کرد. یعنی خواست موضع امریکا را با موضع اتحادیهی اروپا هماهنگ کند. چرا که امریکاییها نمیخواهند در دفاع از دمکراسی، از اروپاییها عقب بمانند. برایشان خوب نیست. این یکی از نرمافزارهای قدرتشان است. اما، این سیاست جدیدی است و میتوان گفت، سیاست تیم اوباما است. چون در گذشته، امریکا در مقابل همین حرکت اروپاییها هم موضع داشت. سیاست آقای بوش این نبود. سیاست بوش که سیاست تحریم و سرنگونی بود. آن اصلاً داستان دیگری است. سیاست اوباما، هماهنگی با اروپا و در واقع، با دنیا است. اوباما به یک دنیای چند جانبه اعتقاد دارد و صادقانه به حرکتهای چند جانبه معتقد است. در حالی که تمام حرفهای بوش یک جانبه بود. بنابراین، این تغییر در سیاست اوباما هست که واقعبینی کند و خود را با اروپا هماهنگ کند. مخصوصا با اروپا. من فکر میکنم، حتا سعی کرده خود را با چین و روسیه نیز هماهنگ کند. نکتهی دوم این است که آقای اوباما در سیاست بسیار بسیار واقعگرا است. الان درکاخ سفید یک جریان واقعگرای عملگرا حاکم است که در تحلیل نهایی، معتقد است باید در بازیهای قدرت دنیا، باید کاری کرد که منافع ملی کشور تامین شود. بحث ایدئولوژی اینجا مهم نیست. این که یکی دمکرات است، دیگری دیکتاتور و ما میخواهیم دنیا را دمکرات کنیم، این حرفها کنار گذاشته شده است. اینها حرفهایی بود که نومحافظهکاران و نیروهای طرفدار بوش میگفتند. اوباما اینها را کنار گذاشته و گفته که سیاست خارجی خیلی عملگرا دارد، آدم واقعگرایی است و میگوید هم با دمکراتها دوست است و هم با دیکتاتورها. دولتهای قبلی همیشه وقتی به ایران نگاه میکردند، بد و خوب میکردند؛ این گروه خوب است با او کار میکنیم، یا این گروه بد است، با آنها کار نمیکنیم. اوباما این سیاست را کنار گذاشته. میگوید: برای من مهم نیست کی خوب است یا کی بد. مردم ایران تصمیم میگیرند خوب و بد کدامند. من در دو جهت باید با آنها کار کنم، یکی در جهت منافع خودم، دوم در چهارچوب اصول. اصول چیست؟ امریکا یک کشور دمکراتیک است و در چهارچوب اصول، نمیتواند از دمکراسی و حقوق بشر چشمپوشی کند. بنابراین میگوید، بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر، دنیا باید دمکراتیک باشد و حقوق بشر را رعایت کند. اما این را به عنوان یک سیاست برای آقای احمدینژاد، آقای موسوی یا هر کس دیگری روی میز نمیگذارد. پس میتوان گفت که امریکا تا پایان تعیین مسالهی انتخابات در ایران، موضع خاصی نمیگیرد؟ یعنی حداقل تا این ده روز طی نشود و نظر رسمی شورای نگهبان اعلام نشود، امریکاییها پیام تبریک برای آقای احمدینژاد نمیفرستند؟ حتما اینطور است. امریکا الان نمیتواند این کار را بکند. برای این که حتا خود رهبری جمهوری اسلامی هم به شورای نگهبان گفته که باید بررسی کند، ببیند داستان چیست و مسایل را نگاه کند. بنابراین، اوباما، حتما تا وقتی که مراحل قانونی این مساله طی نشده، هیچ اقدامی نمیکند. نه تبریک میگوید و نه سیاستی را اعلام میکند. اما، اوباما گفته و به نظر من پای آن هم ایستاده است که به هرکس که بعدا به عنوان رییس جمهور اعلام شود، چه آقای احمدینژاد باشد چه آقای موسوی، با او کار میکند. اینطور نیست که اوباما بگوید: مردم ایران احمدینژاد را نمیخواهند (مثال میزنم) پس من با او کار نمیکنم. گویا، اشارهای هم به تجدید انتخابات در ایران در صحبتهای آقای اوباما بود؟ یا این که صحبت از شمارش آرا بود؟ اشاره به تجدید شمارش آرا بود، نه تجدید انتخابات. امریکاییها در چهارچوب قانونی و سیستم انتخاباتی خودشان دارند فکر میکنند. برای مثال، وقتی در فلوریدا یا اوهایو در چند سال گذشته، بر سر نتیجهی انتخابات اختلافنظر بوده، انتخابات را تجدید نکردهاند، بلکه شمارش را تجدید کردند و نحوهی شمارش را بررسی کردند. آنها در این چهارچوب فکر میکنند. این که انتخابات به طور کلی نفی شود و انتخاباتی دوباره آغاز بشود، در چهارچوب فکری امریکاییها نیست. چون امریکا هیچ وقت چنین تجربهای نداشته است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، برای امریکاییها یک جریان بسیار جدی خواهد بود. یعنی، آنوقت امریکاییها به این نتیجه میرسند که پس وضعیتی که در ایران به عنوان انتخابات وجود داشت، به خصوص در چند وقت گذشته، بهطور کلی و از بیخ خراب بوده است. فعلا امریکاییها در این چهارچوب فکر نمیکنند. آقای امیراحمدی، امروز آقای احمدینژاد در اجلاس شانگهای شرکت کردند. تاثیر حضور ایشان در آنجا، با توجه به مسایل ایران را چگونه میبینید؟ بیشتر، منظورم این بود که اجلاس شانگهای یک سمت و سوی معین سیاسی و اقتصادی دارد و به نوعی با زعامت دولت روسیه اداره میشود و سوالام در ارتباط با موقعیت فعلی آقای احمدینژاد و شرایط فعلی کشور، با توجه به این مساله است. مساله این است که ایران در حال حاضر با امریکا و غرب مشکل دارد و توجهاش بیشتر به طرف شرق رفته است و این اجلاس، ایران را بیشتر به چین و روسیه نزدیک میکند. در این مقطع که ایران با امریکا دشمنی دارد، آن مسیر تنها مسیری است که برای ایران باز است. من فکر نمیکنم که ایران باید تمام تخممرغهایش را در یک سبد بگذارد. متاسفانه، ایران این کار را در گذشته کرده و این حرکتاش به سمت شرق، هرچه بیشتر امریکاییها را نسبت به ایران جَری و ناامید میکند. خوب است که ایران در اجلاس شانگهای و اجلاسهای نظیر آن در شرق، شرکت میکند. اما سیاست ایران همانطور که در گذشته هم بوده است، باید سیاست مبارزهی منفی باشد. یعنی هم باید با شرق و هم باید با غرب کار کرد. نه این که نه شرقی و نه غربی، بلکه به نظر من، سیاست جمهوری اسلامی باید هم شرقی و هم غربی باشد و اگر میتوانست رابطهاش را با امریکا و به خصوص با اروپا کمی بهتر کند، بهتر بود. الان رابطه با انگلستان، بسیار خطرناک است. رابطهی ایران و انگلستان وضعیتی دارد که کسی هم متوجه نیست، اما بسیار وضعیت بدی است، حتا بدتر از وضعیت ایران و امریکا.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اوباما هم خاتمی ایران است! من آن زمان با هزار امید و آرزو به خاتمی رای دادم و البته الان که به گذشته نگاه می کنم خوب شاید چون خاتمی اولین فرد اصلاحات بود سیستم بهش حتی اون اجازه رو نمی داد که یک تنه جلو بره یه چیزی شبیه اقدامات بیل کلینتون در آمریکا که همه مونده بودند چقدر تغییر چقدر سریع آیا ما ظرفیتش رو داریم؟ بعدش هم همه چیز ایستاد. اوباما الان اونقدر به قول معروف صنم داره که یه جورایی یاسمن توش گم شده هرچند که قضیه ی ایران رو نمی شه دست کم گرفت! در هر صورت امریکا پریزدنتی قوی می خواد و از همین الان هم حتی طرفدارانش شروع کردن به اعتراض که چرا بالاخره هیچ کاری نمی کنه؟ عین سلبریتی ها مدام توی تلویزیون هست یا داره همبرگر می خوره یا زنش رو می بره پاریس یا سگ برای بچه ها می گیره اما هیچ کاری رو محکم پاش نمی ایسته . جرج بوش هر تصمیمی که داشت چه درست چه غلط چه برای مردم چه نه می رفت انجامش می داد حرف هیچ کسی رو هم به هیچ جاش حساب نمی کرد.
-- هاله ، Jun 17, 2009"اما سیاست ایران همانطور که در گذشته هم بوده است، باید سیاست مبارزهی منفی باشد. یعنی هم باید با شرق و هم باید با غرب کار کرد. نه این که نه شرقی و نه غربی، بلکه به نظر من، سیاست جمهوری اسلامی باید هم شرقی و هم غربی باشد و اگر میتوانست رابطهاش را با امریکا و به خصوص با اروپا کمی بهتر کند، بهتر بود."
این کار را شاه به خوبی انجام میداد اما چطور شد که همان غربیها زیرآبش را کشیدند؟
-- ایران پژوه ، Jun 17, 2009Hey, nice post, really well written. You should write more about this.
-- How I Make $300 a Day Online ، Jun 17, 2009خوب بود در این مصاحبه نظر شخصی دکتر امیراحمدی را هم در مورد وقایع بعد از انتخابات می پرسیدید. بالاخره ایشان شخصیتی سیاسی است و یک دوره هم نامزد ریاست جمهور شد که البته تایید صلاحیت نشد.
-- ابراهیم ، Jun 18, 2009در دوره اصلاحات کمی تا قسمتی اصلاح طلب بود اما به نظر می رسد پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد ایشان تمایلاتی نسبت به این دولت پیدا کرده است و حامی سیاست خارجی این دولتند و صحبت هایی هم از همکاری مستقیم ایشان با دولت مطرح شده بود. اگر موضعش را روشن کند برای دفعات بعدی که بخواهد نامزد شود بسیار روشنگر خواهد بود.